گول طبیعت دستساز تهران را نمیخورم
از زمان شروع فصل گرما تا به حال، هر روز اپلیکیشن Yahoo Weather را باز و بلافاصله حداکثر دمای هوا در ده روز آینده را چک میکنم به امید اینکه عدد ۳۰، ۳۱، ۳۲ یا حتی ۳۳ را ببینم. اما همیشه با اعداد ۳۷، ۳۸، ۳۹ مواجه میشوم (بماند که در اوایل تابستان ۴۲ بود). بعدش به دمای شهرهای مختلف دنیا از توکیو و سانفرانسیسکو گرفته تا ملبورن و تورنتو در همین بازهی زمانی نگاهی میاندازم و همانطور که همیشه انتظار دارم اختلاف دمای شدیدی را میبینم. تهران خیلی گرم است و این گرما پدر منابع آب را در میآورد.
اما ما این فاجعه را آنطور که باید احساس نمیکنیم. در خانه و محل کار زیر باد خنک کولر با خیال راحت مینشینیم. مشکل آب نداریم چون آب آشامیدنی و شیرین از شیرهایمان فت و فراوان بیرون میآید و ما را سیراب میکند. رنگ سبز زیبا و آرامشبخش فضای سبز شهری مثل چمنها و درختکاری خستگیمان را رفع میکند و به ما این حس را میدهد که همه چیز خوب و آرام است. چه شهر سرسبز و زیبایی داریم! اما کافی است که مجبور شویم مدتی در صف تاکسی بایستیم یا مسیری را پیاده برویم. آنوقت است که تازه میفهمیم وای! چقدر گرم است! فقط هم میفهمیم گرم است. دیگر فکر نمیکنیم که این گرما یعنی خشکی، خشکی یعنی بیابان بی آب و علف و بیابان بی آب و علف یعنی پایان زندگی. به محض اینکه وارد یک مکان خنک میشویم همه چیز را فراموش میکنیم.
حقیقت تهران، شهر جذاب و دوست داشتنی ما خیلی با فضای سبز تقلبی که هر روز میبینیم فرق دارد. فرض کنید این پارکها و بوستانها، چمنها و درختها آبیاری نشوند؛ آبی که به زور کلی سدسازی تامین شده نه بارندگی. طبیعتا این مناظر سرسبز خشک میشوند. کل شهر بیابان میشود و برایمان آشکار میشود که تهران قشنگمان بیابانی بیش نیست و هیچ جذابیتی ندارد. در نتیجه تمام سعیمان را میکنیم که این بیابان بزرگ را طرد کنیم. اصلا کاری به اسراف در مصرف آب و مدیریت اشتباه آب و استفاده بیش از حد از منابع آب زیرزمینی ندارم. دوست داشته باشیم یا نه، ایران یک کشور نیمه خشک است و با تغییر اقلیم و گرمتر شدن هوا روز به روز خشکتر شده تا اینکه به یک کشور کاملا خشک تبدیل شود.
من به نوبهی خودم همیشه حواسم هست که گول طبیعت دستساز و مصنوعی تهران را نخورم و باید با حقیقت این شهر مواجه بشوم. نمیدانم اگر همهی مردم ما به انسانهای مسوول تبدیل شوند و ناگهان تصمیم بگیرند درست مصرف کنند، چه میشود؛ تاثیری میگذارد یا نه. اما من که چشمام آب نمیخورد. بیابان، بیابان است یا باید با این موضوع کنار بیایم یا به فکر چارهای اساسی باشم.
سلام، بنده با نویسنده مقاله موافقم. تهران و همه شهرهای بزرگ ایران (به جز باریکه ی حاشیه دریای خزر)به زورِ آبیاری سرسبز هستند، دلیلش هم واضح است ،میانگین بارندگی در شهر تهران چیزی حدود ۳۰۰ میلی متر است و این عددی نیست که قادر باشد یک دشت رو به صورت طبیعی سرسبز کند.پس نه فقط در تهران که نباید فریب سرسبزی و شادابی درختان در بیش از ۹۰ درصد پهنه ایران رو خورد، ایران در اقلیم نیمه خشک تا خشک واقع شده است،و برداشت بیش از حد از منابع آب زیر زمینی روزی پشیمانمان خواهد کرد.
۱.تهران بیابان نیست دشته
۲.اگه طرد شه و منابع آبش از بین نره تبدیل به بیابون نمیشه
۳.قبل از اینکه فضای سبزشو خراب کنیم پر از باغ بوده که همش طبیعی بوده
* نمیدانم اگر همهی مردم ما به انسانهای مسوول تبدیل شوند و ناگهان تصمیم بگیرند درست مصرف کنند، چه میشود؛ تاثیری میگذارد یا نه. اما من که چشمام آب نمیخورد. بیابان، بیابان است یا باید با این موضوع کنار بیایم یا به فکر چارهای اساسی باشم*
پاراگراف بالا در مورد تهران واقعا نا مربوطه
در بی تفاوت بودن ما نسبت به مسائل مهمی از این دست همین بس که زیر پست “لعنت به تو آیفون!” جنگ راه میفته ولی اینجا تعداد کامنت ها به ۱۰ تا نمیرسه.
جایی کار میکنم نزدیک شعبه مرکزی بانک کارآفرین و تقریبا هر روز میبینم که مسئول خدمات بانک ورودی پارکینگ رو که مساحتی حدود ۳۰ متر داره با آب پر فشار میشروره حتی دیوار ها رو! متاسفانه هیچوقت نتونستم خودم رو مجاب کنم که برم و بهش بگم داره آب رو هدر میده چون فکر میکنم جواب خوبی نگیرم (که البته این هم توجیهی بیش برای “معاف کردن خودم از تذکر ندادن” نیست)
اسراف غلطه درستش اصراف هست
سلام
مدتهاست که فکر می کنم تهران دیگر جای زندگی نیست
وقتی به موضوع فوق می رسم که سفرهایم به رم،پاریس،وین،استانبول،برلین را مرور می کنم.چه زیبا گفتندطبیعت دست ساز خانم غلامی.مسئله این است که اوضاع در نقاط دیگر کشور هم کم از تهران ندارد.به شدت منابع آبی زیرزمینی طی این ۵۰ سال از بین رفته است و دشتهای کشور دچار کم آبی شده است و در مرز بیابانی شدن هستند.به این روشی که ما طی این سی سال عمل کرده ایم می توان کشورهای خشک اطرافمون را برای سی سال آینده تصور کرد!
مسئولان ما متاسفانه برنامه ای برای آینده ۵۰ ساله،۱۰۰ ساله چرا دور برویم ۱۰ ساله ندارند و خوب آب،خاک،سلامت ملت،… جایی در برنامه ریزی ندارد.اصولا برنامه ریزی ای وجود ندارد.
وقتی نتوانستیم بعد از ۳۰ سال کاری بکنیم دلمون را برای ۳۰ سال بعد خوش نکنیم.
ضمن اینکه زیادی متصور و متوهم این مطلب نشویم که باید مسئولان کاری بکنند،نهادهای اجتماعی را باید ایجاد بکنیم و کم کم از خودمون شروع بکنیم وقتی من و دوستان دیگر حرکتهای خودجوش را شروع بکنیم کم کم جامعه هم همراه می شود.کار باید از فرهنگها شروع بشود.
چه مقاله مفید و خوبی که در قالب قلمی ساده، واقعیت رو به خواننده منتقل میکنه، مخصوصا تیتری که کنجکاوی آدم رو برمی انگیزه. امیدوارم از این دست مقاله ها بیشتر ببینیم که خوندنش برای عموم مردم آسونتر هست در نتیجه درک بیشتری از واقعیت به عموم مردم منتقل میشه.
واقعا مسئله خیلی مهمی هست.
اینکه واقعا درصدی که مردم برای اشامیدن و شست و شو از آب شیرین استفاده می کنند در برابر درصدی که صنعت و کشاورزی از آب شیرین استفاده می کنه خیلی کمتره قابل توجه هست.
همین پارک کنار خونه ما همیشه، واقعا همیشه دقیقا وسط ظهر شروع می کنه به آبیاری چمن ها و درختان. چندین بار هم با مسئولینش صحبت کردیم که بعدظهر یا صبح زود آبیاری کنید که هم برای گیاه بهتر هست و هم آب کمتر مصرف میشه و هدر میره جالبه که میگن تو اون زمان ها نیرویی رو نداریم که این کار رو انجام بده!!!!
در واقع به نظر من خاصیت پایتخت بودن یک شهر اینه که مسئولان به هر طریقی سعی می کنند شهر رو زنده و پویا نشون بدن و نذارن مشکلی برای اون به وجود بیاد. ولی مطمئنا این تمرکز شدید به پایتخت برای تامین منابع لازم برای حیات اون شهر آسیب های زیادی به محیط زیست در طولانی مدت میزنه. واقعا این مسئله ای که نویسنده محترم در مورد گرمای بیش از حد بیان کردن خیلی آزار دهنده است. داخل مترو و اتوبوس یا ماشین های شخصی تقریبا آدم گرما رو فراموش می کنه و اصلا به این فکر نمیکنه که هرچند گرما امری زیست محیطی هست و شاید من به عنوان یک فرد عادی نتونم راه حلی براش داشته باشم، ولی اینو باید بدونم که با این گرما مطمئنا مصرف منابع آبی و انرژی افزایش پیدا می کنه.
عالی. خوبه که هنوز عده ای به طبیعت اهمیت می دن.
مشکل مصرف ما نیست ، چرا؟
چون طبق سرانه مصرفی آب کشور فقط ۳ درصد از منابع آب شیرین برای مصرف شخصی مردم استفاده میشه ، ۵ درصد واسه صنعت و ۹۲درصد برای کشاورزی، بله ۹۲ درصد، حالا از این ۹۲درصد حداقل ۳۰ درصدش رو کشاورزان عزیز به روش های آبیاری سنتی تلف میکنن , میدن به خورد زمین که مشکلاتی از قبیل آلودگی آب های ریز زمینی ، شوری و… پیش میاد.
در حالی که توکیو و سانفرانسیسکو و ملبورن و تورنتو از جدیدترین و پیشرفته ترین روش های آبیاری استفاده میکنن که بیشتر از نیاز گیاه آب مصرف نشه.
ولی ما چی ، روستایی های بیچاره آب لوله کشی ندارن واسه خوردن چه برسه به روش مکانیزه آبیاری. البته نمیگم نیست ولی کمه کم.
واقعیت همینه در واقع تهران با یک طبیعت دست ساز برای کسی که از آب و هوای این شهر یا این کشور خبر نداشته باشه شهری بسیار زیبا و سرسبز دیده میشه اما واقعیت اینه که این فقط ظاهر ماجراست و به قول شما اگه دولت (شهرداری) دست از آبیاری مصنوعی مناظر و بوستان های شهری برداره تمام تهران در کمتر از چند ماه خشک میشه و به قولی همه ی این پارک ها و بوستان ها و چمن کاری ها به بیابان تبدیل خواهد شد و صد البته که این اتفاق قطعا در نسل فعلی ای که در این شهر زندگی می کنند رخ نخواهد داد به دلیل این که تا زمانی که ذخایر آبی وجود داشته باشه دولت و شهرداری ها هم دست از آبیاری مصنوعی فضای شهری برنخواهند داشت اما دیر یا زود این فاجعه رخ میده و چاره کار قطعا در مصرف درست آب و منابع آبیست کاش همه عمق فاجعه رو درک بکنیم و صرفه جویی رو یک کار چیپ و به قولی “سوسول بازی” قلمداد نکنیم…