سفر به دل استانبول با کنسرت تریوی تکسیم
کنسرت تریوی تکسیم مهمترین اجرای خارجی چند ماه اخیر بعد از کنسرتهای موزیسینهای سازهای زهی بود که توسط نشر هرمس به ایران دعوت شده بودند. سیامک تقیزاده، دوست عزیزی که در ازمیر درس میخواند و مترجم زبان ترکی است و تعداد زیادی از شاعران ترکیه را با ترجمههای درجه یکش به ما معرفی کرده و کتاب «استانبول، شهر تکنفره» هم از او در نشر چشمه چاپ شده، خبر داد که تریوی تکسیم به ایران آمده و توصیه کرد که حتما اجرایشان را بروم. در اینترنت سرچ کردم و چند اجرا شنیدم و دیدم که چه خوب میزنند و موسیقیشان چه حال خوبی دارد. موسیقی که تلفیق فولکلور ترکی با جز بود و به سلیقه من میخورد.
گروه تریوی تکسیم از سال ۲۰۰۷ تشکیل شده و یکی از موفقترین و جهانیترین گروههای موسیقی ترکیه است که اجراهای جهانی زیادی در کشورهای اروپایی داشتهاند. گروه متشکل است از آیتاچ دوغان که قانون مینوازد. حسنو شاناندریجی که نوازنده کلارینت است و یکی از برجستهترین نوازندگان و اساتید کلارینت در ترکیه به شمار میرود و سرپرست گروه اسماعیل تونچبیک که ساز باغلاما میزند. باغلاما سازی ترکی است که نسخه ترکی ساز دیوان در فرهنگ فارسی محسوب میشود. شامل کاسه و خرک و سیم است و شمایلش در نظر اول شما را یاد عود میاندازد. صدایی بسیار دلنشین و منحصر به فرد دارد.
گروه هم کارهای خودشان را اجرا میکردند و هم یکی دو کار فولکلور و مهم ترکی را به صورت کاور زدند. آنهایی که در سالن برج میلاد حضور داشتند معلوم بود که کاملا با تریوی تکسیم و کارهایشان آشنایی دارند چون حتی در میانه کنسرت فریاد میکشیدند و آهنگ درخواستی تقاضا داشتند.
یکی از پرشورترین لحظات کنسرت قطعا مربوط به لحظهای بود که طبق درخواست حضار گروه قطعه مشهور «آه استانبول» ساخته سزن اوکسو را نواختند. کلارینت استاد حسنو در این قطعه به خصوص غوغا کرد. در حالی که هیچ طراحی صحنهای صورت نگرفته بود نورپردازی و به خصوص تصاویر مربوط به بارش باران و برف حال و هوای استانبول و میدان تقسیم را تداعی میکرد. برای ایرانیانی که به خصوص در این سالها برای قشر متوسط فرهیخته استانبول معنای دیگری به جز شهر تفریح و خرید پیدا کرده و برای کنسرتهای گروههای موسیقی خارجی مشهور یا اتفاقات فرهنگی یا در کمترین حالت دیدن فیلمهای روز جهان روی پرده به آن سفر میکنند.
این وسط البته باید از مسئولان برج میلاد چند گلایه کرد. اول بابت نورهای مستقیمی که پیش از آغاز کنسرت شبیه اتاقهای بازجویی فیلمها مستقیم به چشم مخاطبان میخوردند و آزاردهنده بودند و از آن بدتر در طول کنسرت دستگاه بخارکنی در بالکن قرار داشت که واقعا شان نزول آن مشخص نیست. دستگاه که با سر و صدای یک مغازه خشکشویی از آن دود و بخار بیرون میآید وسط کنسرت واقعا صدای آزاردهندهای داشت که اگر کاریزمای اعضای گروه و جذابیت موسیقیشان نبود آنقدر اعصاب مخاطب را به هم میریخت که ممکن بود منجر به برخوردهای ناخوشایندی شود. اصلا این ماجرای دود و بخار روی سن هر کنسرتی واقعا بیمعنی است. یک تریو با چنین سازبندی و نوع موسیقیشان گروه پاپ عامهپسند که نیستند که وسط اجرایشان دود و بخار بلند شود!
قطعات اکثرا ملایم بودند اما به هیچ وجه خستهکننده نمیشدند. هر جا که ممکن بود به دام تکرار ملودی بیفتیم ساز باغلاما وارد میشد و مسیر جدیدی به موسیقی میداد. سازها چنان در هم ترکیب میشدند که سر چند قطعه به اشتباه افتادم که شاید بداههنوازی میکنند اما بعدتر معلوم شد که این قطعات پیشتر از آنها منتشر شده و در اینترنت هم وجود دارد.
برای توصیف کنسرت تریوی تکسیم به نظرم میشود از همان حال و هوای استانبول برای عشاقش یاد کرد. مخلوط با حسرت و نوستالژی و یکجور لطافت عاشقانه و نوایی که انگار از دل تاریخ میآید.
دعوت از تریوی تکسیم حرکت خوبی بود. در ادامه دعوت از موزیسینهای بینالمللی جز مثلا توسط نشر هرمس یا کارهایی که سازباز انجام میدهد حالا خوشبختانه موسسات فرهنگی و هنری خصوصی دیگر هم به فکر افتادهاند که از اجرای موزیسینهای جهانی در ایران استفاده کنند که اتفاق فرخندهای است.