چرا ما از طبیعت کسب درآمد نمی‌کنیم؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
طبیعت

دکتر عیسی کلانتری، ریاست وقت سازمان حفاظت از محیط‌زیست یکی از مدیرانی هستند که انتظار می‌رود بتوانند نقش موثری در افزایش بودجه این سازمان ایفاء کنند. این در حالی است که سید محمد مجابی، معاون پیشین سازمان حفاظت از محیط‌ زیست چندی پیش اعتبارات کل این سازمان را در سال جاری، به استثنای اعتبارات استان‌ها، در حدود ۶۵۰ میلیارد تومان عنوان کرده‌اند. سازمان حفاظت از محیط‌زیست تا امروز نتوانسته ظرفیت‌های اقتصادی لازم را ایجاد و یا حتی احیاء کند و همین مسئله هم سبب شده که در عمل محیط‌زیست مهجور باقی بماند. بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست نسبت به عملکرد پیشین این مجموعه اعتراضات جدی دارند، سوال اینجاست که چرا سازمان محیط‌ زیست نتوانسته درآمدزا عمل کند و نگرش ناصواب و تک‌بعدی حفاظت صرف و دور نگه داشتن مردم از عرصه‌های طبیعی در ظرف سال‌های اخیر دستخوش تغییر نشده است؟

کارشناسان می‌پرسند؛ زمانی که ورودی یک پارک ملی در ایران رقمی ناچیز و در حد ۱۰۰۰ تومان است، در حالی که همین ورودی ساده فرضا در پارک ملی یلواستون، آمریکا دست‌کم ۳۰ دلار است و در پارک‌های ملی آفریقا حتی فراتر از این‌ها نیز هست، چطور می‌توان ساده‌ترین نیازهای یک منطقه حفاظت‌شده را تامین کرد؟ حتی با فرض افزایش ورودی‌ها یا حتی افزایش جریمه‌ها، مردم ایران تا چه اندازه از ارزش‌های حفاظت از طبیعت آگاه هستند و تا چه اندازه همراه؟

اولویت‌بندی: چه چیزی باید حفاظت شود؟

چرای احشام در زردکوه بختیاری (عکس: فرناز حیدری)

در دنیای شلوغ و پرازدحام امروز که منابع طبیعی محدود و تامین سرمایه نیز دشوار است، بسیار مهم است که بتوانیم اولویت‌هایی را برای حفاظت از تنوع زیستی تعیین کنیم. باوجود اینکه برخی از حافظان منابع طبیعی این موضوع را مطرح می‌کنند که هیچ اکوسیستم یا فرد از گونه‌ای نمی‌بایست برای همیشه از دست رود اما واقعیت این است که گونه‌های متعددی در معرض خطر انقراض همیشگی قرار دارند و در مقابل منابع خیلی محدودی هم برای نجات آن‌ها در دست است. مهم‌ترین چالش کارهای حفاظتی پیدا کردن روش‌هایی است که از طریق آن‌ها بتوان تخریب تنوع زیستی را در طول یک دوره مشخص با توجه به منابع مالی و انسانی محدود به حداقل رساند.

برنامه‌ریزان حفاظت از منابع طبیعی می‌بایست به سه پرسش پاسخ دهند: نخست اینکه چه چیزی نیاز به حفاظت شدن دارد؟ دوم اینکه کجا را می‌بایست حفاظت کرد؟ سوم اینکه چگونه باید حفاظت کرد؟ در مجموع سه معیار برای پاسخ به این سؤال‌ها وجود دارد؟ ۱) متمایز بودن ۲) در معرض خطر بودن و ۳) سودمندی.

بدیهی است که نگرانی در مورد گونه‌های در معرض خطر انقراض، نسبت به آن‌هایی که در معرض خطر نیستند، بیش‌تر است بنابراین گونه‌ای مانند درنای فریادکش با تنها حدود ۳۸۲ فرد، بیش از گونه‌ای مانند درنای شن‌زار که تقریبا ۵۲۰ هزار فرد از آن وجود دارد، نیاز به حفاظت دارد. چنانچه در ایران نیز یوزهای آسیایی با جمعیت کم‌تر از ۵۰ فرد در کل دنیا بیش از سایرین اولویت حفاظتی دارند. اکوسیستم‌هایی هم که به شکل حتمی و قریب‌الوقوع در معرض تخریب هستند، مانند جنگل‌های بلوط زاگرس یا جنگل‌های هیرکانی بالطبع اولویت حفاظتی بیش‌تری دارند. اما از آنجایی که ارزش مالی و اقتصادی برای این گونه‌ها تعریف نشده، بنابراین اغلب نیز مغبون طرح‌های توسعه می‌شوند.

ظرفیت‌های استفاده نشده در ایران

عملیات ساخت و ساز در یکی از خاستگاه‌های ایل بختیاری (عکس: فرناز حیدری)

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، مهندس هومن جوکار می‌گوید که ۶ میلیون هکتار زیستگاه یوز در ایران را می‌توان یک ظرفیت بکر توصیف کرد که متاسفانه به‌واسطه‌ی وجود نفت در سایه باقی مانده است. وی صنعت مهجور گردشگری را نمونه بارز دور ماندن از ظرفیت‌ها عنوان کرده و می‌گوید: «ظرفیت پذیرش گردشگر و بالاخص گردشگر طبیعت در ایران خیلی بیش‌تر از میزان کنونی است. این مسئله تاثیر اقتصادی خود را تا امروز به ما نشان نداده اما اینکه فرض کنیم، این ظرفیت وجود ندارد، یک اشتباه محض است چرا که اگر روزی نفت ما تمام شود و قرار باشد که چرخ‌های اقتصاد بر پایه صنعت گردشگری بچرخد، آنگاه متوجه ضرر و زیان‌ها خواهیم شد. در زیستگاه‌های یوز دو ظرفیت مهم وجود دارد که هم باثبات و قابل تکیه است و هم اینکه از نظر حفاظتی ارزشمند تلقی می‌شود و این دو ظرفیت عبارتند از کارکرد بازاری و کارکرد غیربازاری. کارکرد بازاری نوعی از کارکرد است که به پول تبدیل شده و به جامعه تزریق می‌شود اما کارکرد غیربازاری آنی است که منافعش به جامعه می‌رسد اما در این میان پولی رد و بدل نمی‌شود.»

مدیر پروژه بین‌المللی یوزپلنگ آسیایی در تشریح این مسئله افزود: «مدیریت ۱۵ ساله مرتع در زیستگاه‌های یوز جزو همان کارکردهای غیربازاری است که سبب شده تا چشمه‌های گرد و غبار در زیستگاه‌های کویری نزدیک به سکونتگاه‌های شهری، شکل نگیرند در حالی که اگر مدیریت این مراتع به یمن حفاظت از یوزها نبود، بسیاری از این مناطق در سبزوار و نیشابور یا حتی بافق امروز به نقاط بحران‌خیز تبدیل شده بودند. خوشبختانه در زیستگاه‌های یوز ما بر روی نمونه‌های پایلوت معیشت پایدار کار کرده‌ایم. در توران و روستای قلعه‌بالا حدود ۴ الی ۵ سال است که یک نمونه‌ پایلوت از کارکردهای بازاری در دست کار است و این نمونه هرچند کوچک مقیاس به نتایج مثبتی هم رسیده است که یکی از آن‌ها جلوگیری از مهاجرت روستاییان و مهم‌تر از آن بازگرداندن معیشت پایدار به جامعه محلی بوده است. هم‌اکنون روستای قلعه‌بالا ظرفیت قابل‌ملاحظه‌ای از نظر حضور گردشگران دارد و این نشان می‌دهد که اگر اراده باشد، تحقق اهداف نیز امکان‌پذیر است.»

روستای قلعه‌بالا در پارک ملی توران (عکس: فرناز حیدری)

در حال حاضر گونه‌هایی مانند ببرها در هندوستان یا عقاب پس‌سرسفید در ایالات متحده که از نظر فرهنگی باارزش تلقی می‌شوند، از نظر حفاظتی نیز اولویت‌های بالا دارند. یا فرضا اژدهای کومودو اندونزی، مثالی از یک گونه است که هر ۳ ویژگی را برای حفاظت دارد: ۱) این گونه بزرگ‌ترین مارمولک جهان است (متمایز بودن)، ۲) تنها در تعداد معدودی از جزایر کوچک با توسعه خیلی سریع زیست می‌کند (در معرض خطر بودن) و در آخر هم اینکه نه‌تنها پتانسیل بالایی به‌عنوان یک جاذبه توریستی دارد بلکه در عین حال از نظر علمی هم مورد توجه است (سودمندی). درست به همین دلایل است که تقریبا تمامی جزایر اندونزیایی که این گونه در آن‌ها زیست می‌کند، تحت پوشش حفاظتی قرار گرفته‌اند و از آن‌ها با نام پارک ملی کومودو یاد می‌شود. جالب اینجاست که این نوع ظرفیت‌ها سبب شده که حتی سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) نیز آن‌ها را به عنوان سایت‌های میراث جهانی به رسمیت بشناسد. حال سوال اینجاست که ما با چه ظرفیت‌ها و مهم‌تر از آن با چه اراده‌ای در این مسیر گام برمی‌داریم؟

در حالی که دولتمردان در دشت‌های اسپانیا برای حفظ زیستگاه‌های جوجه‌آوری میش‌مرغ ناگزیر به پرداخت یارانه به کشاورزان برای ادامه کشاورزی سنتی و عدم کاربرد فناوری‌های نوین که فراری دهنده پرندگان هستند، می‌باشند متاسفانه ما همچنان بر طبل‌های توسعه‌گریزی در محیط‌زیست می‌کوبیم بدون آنکه کوچک‌ترین راهکار موثری در این زمینه ارائه گردد.

مردم را از مناطق حفاظت‌شده دور نگه دارید!!!

سسک در نزدیکی چشمه افوس، چهارمحال و بختیاری. محیط اطراف این چشمه توسط عوامل انسانی تخریب شده (عکس: فرناز حیدری)

یک تصور غلط اما شایع این است که هنگامی که مناطق حفاظت‌شده به صورت قانونی پایه‌گذاری می‌شوند، کار حفاظت تا حد زیادی تمام شده است و هیچ‌چیز دیگری لازم نیست. علیرغم این که برخی از مردم باور دارند که “طبیعت خودش بهتر می‌داند” و این که تنوع زیستی اگر انسان در آن مداخله نکند، به بهترین شکل ممکن حفظ خواهد شد، اما باز هم واقعیت مطلب، متفاوت با این باورها است. در بسیاری موارد، انسان‌ها از پیش به اندازه‌ای محیط‌ را تغییر داده‌اند که گونه‌ها و اکوسیستم‌های به جا مانده، در عمل برای بقا نیازمند پایش و مداخلات انسانی هستند. بر روی نقشه جهان هم‌اکنون پارک‌هایی ثبت شده‌اند که از نظر پراکندگی تابع الگوی خاص و منظمی نیستند و صرفا با حکم دولت‌ها تاسیس شده‌اند اما در عمل بدون هیچ‌گونه مدیریت و سرمایه‌گذاری خاصی به حال خود رها شده‌اند.

این نوع مناطق حفاظت‌شده با از دست دادن گونه‌هایشان به عنوان یک شاخص مهم کیفیت زیستگاه، به‌تدریج یا گاهی هم به‌سرعت تخریب می‌شوند. در برخی کشورها، مردم در مناطق حفاظت‌شده خیلی راحت به کارهایی مانند کشاورزی، قطع درختان، معدن‌کاوی، شکار و ماهیگیری مشغول هستند و علت هم این است که مردم فکر می‌کنند، زمین‌های دولتی مالکیت عمومی دارند و هرکسی می‌تواند در آن‌ها هر کاری که خواست را انجام دهد و کسی هم مانع نخواهد شد. اما نکته خیلی مهم این است که اغلب پارک‌ها می‌بایست بر اساس برنامه مدیریتی و با دقت هر چه تمام‌تر مورد نظارت باشند تا بتوان از تخریب آن‌ها جلوگیری کرد. ملاحظات مهم در چنین برنامه‌های مدیریتی عبارت است از حفاظت از تنوع زیستی، حفظ خدمات اکوسیستمی و سلامت، حفظ محیط و منظر تاریخی و دست آخر هم در اختیار گذاشتن منابع و تجارب باارزش به مردم محلی و بازدیدکنندگان به منظور استفاده پایدار از آن‌ها. بخشی از برنامه مدیریت هم شامل آگا‌ه‌سازی عمومی نسبت به کارها و فعالیت‌هایی مانند عکاسی از حیات‌وحش است که جزو موارد تشویقی هستند، در حالی که در کشور ما نه‌تنها اغلب عکاسان از ضوابط عکاسی از حیات‌وحش آگاه نیستند بلکه متاسفانه حتی مدیران نیز گاهی آن‌ها را موی دماغ دانسته و به‌جای ترغیب و تشویق پس می‌زنند. از سوی دیگر در کل دنیا آگاه‌سازی در مورد کارهایی مانند شکار که ممنوع هستند، صورت می‌گیرد و در آخر هم چگونگی اجرا و پیش بردن قوانین است که همه این‌ها می‌بایست برای مردم و بالاخص جامعه محلی به درستی تشریح شود در حالی که در کشور ما دودستگی‌ها و بعضا تعارضات بسیار جدی در میان طرفداران محیط‌زیست و مردم محلی جریان دارد.

مزارع ذرت در شهرستان دامنه، چهارمحال و بختیاری (عکس: فرناز حیدری)

در بسیاری از کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی که سابقه طولانی در کشاورزی، دامداری و گله‌داری دارند؛ این اتفاق افتاده که صدها و حتی هزاران سال فعالیت‌های انسانی به طور کلی زیستگاه‌ها اعم از درخت‌زارها، مرغزارها و بیشه‌زارها را از بین برده‌اند در نتیجه این زیستگاه‌ها که زمانی تنوع گونه‌ای غنی را پشتیبانی می‌کردند، در اثر تجارب سنتی مدیریت زمین امروز به اندازه‌ای تغییر کرده‌اند که بقای گونه‌ها در آن‌ها مستلزم مدیریت انسانی‌ است. به همین صورت، علفزارهایی که در گذشته توسط جانوران وحشی بزرگ یا حتی حیوانات اهلی مانند احشام چریده شده‌اند، هنوز هم می‌بایست تحت چرا باشند. در حقیقت اگر مناطق حفاظت‌شده‌ای که شامل این نوع از زیستگاه‌ها هستند، به درستی مدیریت نشوند؛ در ظرف چند سال یا چند دهه دستخوش توالی شده و بسیاری از گونه‌های شاخصشان را برای همیشه از دست خواهند داد و این نکته ظریفی است که در ایران اغلب از آن غافل مانده‌ایم.

مدیران گاهی باید تصمیمات سخت بگیرند

کارآمدترین مناطق حفاظت‌شده معمولا آن‌هایی هستند که مدیران آن‌ها از مزایای کسب اطلاعات از محققان، برنامه‌های پایشی و سرمایه‌های موجود به منظور اجرای طرح‌های مدیریتی بهره می‌برند. در برخی مناطق حفاظت‌شده هم ممکن است که مدیران مجبور به انتخاب گزینه‌های سخت شوند، به عنوان مثال در نیوزیلند شیرهای دریایی حفاظت‌شده از پنگوئن‌های زردچشم که آن‌ها هم جزو گونه‌های در معرض خطر هستند، تغذیه می‌کنند؛ بنابراین مدیران مجبور هستند که یکی از گونه‌ها را به آن دیگری ترجیح دهند و این کاری است که می‌بایست بر اساس تجارب مدیریتی صورت پذیرد.

عشایر بختیاری در نزدیکی تونل کوهرنگ ۱ (عکس: فرناز حیدری)

یک نمونه از تصمیمات اشتباه مدیریتی دولت پیشین عراق، خشک کردن تالاب‌ها بود. پس از جنگ خلیج‌فارس یعنی در دهه ۷۰ شمسی پروسه خشک کردن تالاب‌ها شدیدتر هم شد. در مجموع بیش‌تر از ۶ هزار مایل مربع از تالاب‌ها (حدود ۱۵.۵۳۹ کیلومترمربع) در طی این پروسه طولانی­ و به دلایل متعدد از جمله سدسازی، ساخت صدها کیلومتر زهکشی در کانال‌ها، پمپاژ آب زیرزمینی و … خشک شد. برآوردها نشان می‌دهد که حدود ۵۰۰ هزار نفر از سکنه بومی این مناطق نه‌تنها آواره شدند بلکه حتی آبی برای آشامیدن هم نداشتند. این بحران در نهایت پناهندگی اجباری آن‌ها به دیگر کشورها را به دنبال داشت و امروز هم یکی از دلایل عمده وقوع پدیده ریزگردها در کشورهای همسایه از جمله ایران است. بنابراین تصمیمات سخت امروز مدیران محیط‌زیست است که می‌تواند بر آینده فرزندانمان تاثیر به سزایی داشته باشد.

در حفاظت معقول عمل کنیم

هم در کشورهای توسعه‌یافته و هم در کشورهای در حال توسعه، هر منطقه حفاظت‌شده یک بخش مرکزی دارد که برنامه مدیریتی در آن تعریف می‌شود. این برنامه مدیریتی سیاستی است که بر اساس آن نوع کاربری‌های مناطق حفاظت‌شده توسط افراد محلی و بازدیدکنندگان خارجی تعریف می‌شود. طبیعی است مردمی که به صورت سنتی و مدت‌های مدید از یک منطقه حفاظت‌شده استفاده کرده‌اند، اگر به واسطه‌ی سیاست‌های حفاظتی از ورود به منطقه منع شوند و دیگر امکان استفاده از منابع پارک را نداشته باشند، عصبانی خواهند شد و در این قبیل موارد هم بعید نیست که دیگر حامی هیچ طرح حفاظتی نباشند. امروز بسیاری از مناطق حفاظت‌شده به واسطه‌‌ی همین درجه از حمایت‌ها، غفلت‌ها، عداوت‌ها و بهره‌برداری‌های بی‌رویه مردمی که در پیرامون آن‌ها زیست و از آن‌ها استفاده می‌کنند؛ شکوفا یا نابود شده‌اند.

چشمه دیمه چهارمحال و بختیاری، مکانی که به دلیل عدم نظارت صحیح به شدت در معرض تهدید قرار دارد. رشد افسارگسیخته جلبک‌ها در آب‌های این منطقه روایتگر تاثیرات ناشی از رها کردن انواع زباله‌ها و آلاینده‌های شیمیایی است. (عکس: فرناز حیدری)

به یاد داشته باشیم که محیط‌زیست تنها در شرایطی حفظ خواهد شد که بازده اقتصادی آن به مردم محلی بازگردد چرا که اگر هدف از حفاظت یک منطقه برای ساکنان محلی روشن نباشد و یا اگر بخش اعظم ساکنان آن منطقه، با اهداف و آرمان‌های حفاظت موافق نباشند، آن‌گاه نمی‌توان انتظار داشت که به شکل جدی حامی طرح‌های حفاظتی باشند و اگر این امر محقق نشود، همه‌چیز از دست خواهد رفت. فراموش نکنیم که در اغلب سناریوهای مثبت از این دست، تنها زمانی که مردم محلی در برنامه‌ریزی‌ها و طرح‌های مدیریتی سهیم شده‌اند و به نوعی سود اقتصادی برده‌اند، موفقیت نیز حاصل شده است.

از طرف دیگر، اگر پیشینه‌ای از روابط ناخوشایند و بدگمانی بین مردم محلی و دولت وجود داشته باشد یا اگر هدف از حفاظت یک منطقه به درستی تعریف نشود، آن‌گاه ممکن است که مردم محلی نه‌تنها تفکر حفاظت از پارک را رد کنند و نپذیرند بلکه حتی قوانین را هم نادیده بگیرند. در این صورت، مردم محلی با پرسنل مناطق حفاظت‌شده به مشکل جدی برمی‌خورد و این نزاع قطعا به ضرر محیط‌زیست تمام خواهد شد.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. خرید ممبر گروه

    ممنون از سایت خوبتون

  2. حمیدرضا

    خیلی مطلب جالبی بود، ممنون

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما