چرا گرد و غبار هر سال نفس خوزستان را تنگتر میکند؟
گرد و غبار، خشکی تالابها، کاهش سطح آب رودخانهها و افزایش میزان آلودگی از جمله مهمترین بحرانهای زیستمحیطی امروز خوزستان است. آیا ارتباطی میان همه اینها وجود دارد؟
پدیده موسوم به گرد و غبار در حال حاضر به یکی از مهمترین بحرانهای زیستمحیطی نهتنها در ایران بلکه در سطح جهان تبدیل شده است. پاشنه آشیل طوفانهای گرد و غبار ایران، خوزستان مدتهاست که در مصاف نابرابر با این هیولای دهشتناک برای بقا تلاش میکند. طوفانهای گرد و غبار اهواز در مرداد و شهریور امسال که به ترتیب ۴۵ و ۵۰ برابر حد مجاز و استاندارد گزارش شدند، موید این واقعیت تلخ هستند که این اتفاق دیگر تابع فصل یا اوقات معینی از سال نیست. یک طوفان گرد و غبار میتواند تنها در ظرف چند ثانیه شما را شوکه کند. البته گاه شواهد و قراینی برای پیشبینی وجود دارد اما واقعیت این است که سرعت و شدت آنها در اکثر موارد غافلگیرکننده است.
اگر بعنوان یک فرد عادی و برای اولینبار ناظر این پدیده باشید، به شدت بهتزده خواهید شد. آنچه که از واژه گرد و خاک منزل بخاطر دارید را کنار بگذارید، طوفانهای گرد و غبار در شهرهای جنوبی کشور از جمله در اهواز، دزفول، آبادان، سوسنگرد، شوش و خرمشهر بیشتر به طوفان شن و خاک شبیه هستند.
در بهمنماه سال گذشته نویسنده برای نخستینبار این فاجعه را از نزدیک در اهواز لمس کرد: در ظرف کمتر از چند ثانیه همهچیز دگرگون میشود، به حدی زمان تصمیمگیری اندک است که ممکن است با خیال راحت از منزل خارج شوید اما هنوز چند قدمی نرفته… آسمان آبی بشدت تیره و کدر میشود، در وهله نخست احساسی مشابه قرار گرفتن در یک هوای مهآلود خواهید داشت منتهی با این تفاوت که بجای قطرات ریز آب اینبار ذرات شن با صورت شما برخورد میکنند، رنگ زرد طلایی آسمان به سرعت به سبز براق و پس از آن خیلی مات مبدل خواهد شد، افت درجه حرارت و وزش باد شاید یک لحظه شما را به شک بیندازد که باران خواهد بارید اما بارانی در کار نیست، طعم تلخ خاک را به وضوح در دهان و بینیتان احساس میکنید، اغلب مردم به خانههایشان پناه میبرند، درب و پنجرهها ساعتها و ساعتها بسته میمانند، حتی پنجرههای دوجداره نیز مانع ورود خاک نیستند، قشری از خاک هر تقریباً دو یا سه ساعت یکبار کلیه سطوح را میپوشاند، گردگیری و تمیزکاری از همان ساعتهای اول به دفعات تکرار میشود، روکشهای سرامیک سفیدرنگ که هر چند ساعت یکبار بطور کاملاً یکدست خاکی و سیاه میشوند شاید بهترین معیار برای درک فاجعه بیرون باشند، بعد از ساعتها و گاه روزها هوا ناگهان تغییر میکند، اگر بارانی بیاید یا اگر جریان هوا مختصر تغییری کند، درب منازل با احتیاط باز میشود، منظره بیرون شوکآور است:
راهپلههای غبارآلود، ماشینهای غرق در خاک، درختان تیره و خیابانهای افسرده همه در جای خود رعبانگیز هستند. خاک همهچیز را پوشانده، از مقیاس خرد تا کلان همه چیز رنگ و بوی خاک میدهد. رد به جا مانده از هر قدمی که برمیدارید، تجربهای غمناک است که هیچگاه از ذهنتان محو نخواهد شد.
اینهمه خاک از کجا و چرا آمد؟
طوفانهای گرد و غبار که در ظرف سالهای اخیر به دفعات شهرهایی مانند اهواز، سوسنگرد و دزفول را درنوردیدهاند؛ پدیدهای تازه نیستند چرا که در گذشته نیز این دست از اتفاقات بارها رخ داده منتهی در مقیاسی به مراتب کوچکتر. پدیده موسوم به گرد و غبار در اصل حاصل همپوشانی چندین فاکتور است، ریشه برخی از این فاکتورها را که البته به نوعی هم با تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی گره خوردهاند، میتوان در خارج از مرزهای ایران جستجو کرد اما بخشی از مشکل نیز در داخل کشور اتفاق افتاده. مساله اینجاست که کمبود رطوبت در دشتها و جلگههایی که رو به خشکی میروند، باعث میشود که ذرات گرد و غبار پیش از آنکه حتی بادی بوزد از زمین بلند شوند.
سوال اینجاست که دشتها و جلگهها چگونه خشک میشوند؟ چنانچه پیشتر نیز اشاره شد، فاکتورهای متعددی اعم از طبیعی و بالاخص انسانی در این مساله نقش دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما در عین حال نباید فراموش کرد که آلودگی هوا و آب هم در جای خود تغییرات بلندمدتی را زمینهسازی میکنند. کاهش ذخایر آبی و علاوه بر آن حضور سطح بیسابقهای از مواد زاید سمی در تالابهای هورالعظیم و شادگان، رودخانههای کارون، کرخه و جراحی بعنوان مهمترین و حیاتیترین شریانهای آبی این استان یکی از عمدهترین فاکتورهای قابلتامل در این منطقه است.
در حقیقت خشک شدن رودخانهها و تالابها در خوزستان مهمترین تاثیری است که اکوسیستم این منطقه را به سمت تغییری نامطلوب سوق داده.
معضلات کشت یک محصول پرمصرف آب
افزایش کشت نیشکر آنهم در زمینهایی که در گذشته جزو عرصههای تالابی بودند، یکی از جلوههای بارز تغییر در اکوسیستم این منطقه است که در جای خود زمینه را برای آلودگی و افزایش مصرف آب فراهم میسازد. نیشکر محصولی است که نیاز آبی بالایی دارد. از طرف دیگر این محصول در جایی کشت میشود که خاک هم به نسبت شور است لذا بالطبع آب بیشتری جهت زهکشی لازم است.
هدایت الکتریکی آب یکی از شاخصهایی است که برای سنجش میزان شوری بکار میرود. با استفاده از ظرفیت انتقال جریان الکتریکی میزان مواد جامد حلشده در آب را تخمین میزنند. میزان هدایت الکتریکی آبی که نیشکر میتواند آن را تحمل کند، معادل ۱.۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر است در حالیکه میزان هدایت الکتریکی در برخی نقاط اطراف تالاب شادگان قریب ۴ میلیزیمنس بر سانتیمتر و در نزدیکی ذخایر آبی که برای کارخانههای نیشکر بکار میروند تا مرز ۱۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر هم گزارش شده است.
طرحهای آبیاری و زهکشی تالابها با توجیه کمبود آب در بخشهای مورد نیاز بالاخص کشاورزی از جمله مزارع نیشکر و در عین حال ورود نمک به عرصههای تالابی در درازمدت تاثیر بارزی نهتنها بر اکوسیستم این منطقه بلکه حتی بر زندگی مردم محلی داشته است چنانکه هماکنون دیگر تالاب شادگان مکان ایدهآل و مناسبی برای آبتنی گاومیشهای بومیان منطقه نیست. تاثیر این مساله بر کشت سایر محصولات کشاورزی از جمله جو و گوجهفرنگی هم نمودار شده است. کشاورزان محلی میگویند که در ظرف سالهای اخیر میزان برداشت آنها بشدت کم شده است.
سدسازی یکی دیگر از فاکتورهای تاثیرگذار
یکی از مواردی که بقای تالابها را بعنوان شریانهای حیاتی تهدید میکند، سدسازی است. نابودی تالابها تاثیر مستقیم بر کاهش سطح آب و بالطبع خشک شدن دشتها و جلگهها دارد. در حال حاضر بیشتر از ۱۴ سد در این منطقه ساخته شده است. البته ریشه مشکل صرفاً سدسازیهای داخلی نیست. سدسازیهای متعدد کشور ترکیه در طول رودخانههای فرات و دجله نیز کاهش جریان آب بالاخص در شطالعرب را زمینهسازی کرده است. تالاب شادگان در زمان صدام حسین نیز بشدت آسیب دید. مجموع این موارد سبب گردید که اکوسیستم این منطقه ناگهان دستخوش تغییرات زیادی شود و درست به همین دلیل است که میزان آسیبپذیری و شکنندگی کل اکوسیستم در ظرف سالهای اخیر روز به روز بیشتر شده است.
چشمه گرد و غبار حوزه دجله و فرات
در حوزه دجله و فرات یک چشمه گرد و غبار مهم شناخته شده است که فعالیت آن از حدود اردیبهشت ماه آغاز و در تیر و مرداد به حداکثر خود میرسد. مطالعات نشان میدهد که در خلال ماههای شهریور تا آبان از میزان فعالیت این چشمه گرد و غبار کاسته میشود. از آنجایی که در طول زمانهای گرد و غبار، بادهای شمال غربی اغلب بصورت غالب میوزند لذا گرد و غبار هم از حوزه کمارتفاع دجله و فرات بالا آورده شده و در نهایت به سمت خلیجفارس برده میشود.
کارشناسان چه نظری دارند؟
دکتر مریم محمدی روزبهانی عضو هیئت علمی و استادیار گروه علوم محیطزیست دانشگاه علوم و تحقیقات خوزستان، اهواز در این زمینه میگوید: «در شرق این حوزه و در بیشترین زمان فعالیت گرد و غبار یعنی در مرداد ماه بالاترین مقدار گرد و غبار در کبیرکوه و رشته کوههای زاگرس دیده میشود. در جنوب این حوزه نیز شدیدترین فعالیت گرد و غبار در ۲۰۰ کیلومتری جنوب شرقی بغداد بوجود میآید. منابع این حوزه در یک دشت رسوبی وسیع از ۱۰۰ کیلومتری شمال بغداد به سمت جنوب تا خلیج فارس گسترش مییابند. رسوبات این بخش بیشتر از ۱۳۰ هزار کیلومتر را میپوشانند. این مناطق، جاهایی هستند که ارتفاع کم یعنی چیزی در حدود ۱۰۰ متر ارتفاع دارند، تابستانهایشان سوزان و خشک است و در ضمن بیشترین میزان فعالیت گرد و غبار را هم دارند. بارندگی این مناطق در سال معادل ۱۰۰ تا ۱۸۰ میلیمتر برآورد شده است. رسوبات آبرفتی حدفاصل رودخانههای دجله و فرات و فرسایش خاکی شدید بیشتر مناطق عراق که حاصل چرای بیش از حد دام و جنگلزدایی هستند، در این میان نقش اساسی دارند. باید توجه داشت که هسته فعالیت گرد و غبار در انتهای جنوبی زمینهای پست و کمارتفاع این ناحیه واقع شده است و به همین دلیل است که هر ساله شاهد تکرارهای بالایی از طوفانهای گرد و غبار در این منطقه هستیم. بعنوان مثال تکرار طوفان گرد و غبار به تعداد ۴۳ بار در سال در آبادان باعث شده است که این منطقه یکی از مناطق با شدیدترین میزان گرد و غبار در بخش جنوب غربی آسیا باشد. گرد و غبار این حوزه هم اغلب شامل ذرات سیلت و رس است.»
پیشبینی آینده
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، طوفانهای گرد و غبار ریشه در فاکتورهای مختلف دارند. شواهد نشان میدهد که این نوع از طوفانها اغلب در نواحی که بارندگی سالانه آنها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیمتر است، به اوج خود میرسند.
هماکنون تاثیر خشکسالی و بیابانزایی بر ایجاد منابع گرد و غبار به اثبات رسیده است اما مساله اینجاست که تاثیرات تغییر ناگهانی اقلیم بر انتشار گرد و غبار هنوز آنطور که باید و شاید شناخته نشده و درست به همین دلیل است که هواشناسان در اغلب موارد از پیشبینی طوفانهای گرد و غبار عاجز هستند.
دکتر محمدی روزبهانی باور دارد که جهت شناخت هر چه بیشتر این پدیده میبایست چند گام اساسی برداشته شود. به گفته ایشان این گامها عبارتند از جمعآوری و تحلیل منظم و پیوسته تصاویر ماهوارهای مربوط به پدیده گرد و غبار از تمامی مراکز معتبر جهانی، جمعآوری و تحلیل دادههای شبکه سنجش آلودگی هوا و شرایط زیستمحیطی در کشور و منطقه، تهیه و تحلیل نقشههای هواشناسی در سطوح مختلف جوی برای پیشبینی زمان وقوع پدیده گرد و غبار، اجرا و تحلیل مدلهای انتشار ذرات معلق در جو در راستای مسیریابی گرد و غبار، نظارت بر مدیریت منابع آب و کاربری اراضی در استانهای تحتتاثیر این پدیده، انجام بازدیدهای میدانی از کشورهای منطقه و تطابق یافتههای نقشهها و اطلاعات ایستگاهها و مدلها با شرایط منطقه، ایجاد پرتال ملی گرد و غبار، پیگیری مستمر طرحهای نو توسط بخش خصوصی و یا مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی بالاخص در خصوص بحث بیابانزدایی و استفاده از مالچهای بیولوژیکی، تهیه گزارش خسارات حاصل از وقوع پدیده گرد و غبار، به روز کردن نرمافزارهای مدلسازی و پیشبینی و در نهایت تاکید بر پروژههای احداث بادشکن و نهالکاری همزمان با اجرای عملیات مالچپاشی.
به گفته این استاد دانشگاه شرایط کنونی خوزستان ایجاب میکند که گامهای فوقالذکر که صرفاً یکسری موارد کلی هستند و میتوانند به صورت جامعتر توسط متخصصان و اساتید تعیین و تشریح شوند، به منظور تخفیف حداقلی درد هرچه سریعتر محقق شوند.
یک زمانی خوزستان و همین آبادان یکی از قشنگ ترین و بروزترین مناطق بودن که بعد از انقلاب کاملا از بین رفتن
من از بندر ماهشهر هستم و اینجا گرد و خاک این چند روز کمتر از جاهای دیگه بوده اما در حدی هست که مدارس و مراکز آموزش عالی تعطیل شده باشن
اما اومدم این و بگم که فکرشو کنید تحت همچین شرایطی به شما بگن آب رودخانه های خوزستان باید به استان های دیگه هم فرستاده بشه
یادمه اولین باری که ناگهانی آسمان تاریک شد احساس میکردم به آخر دنیا رسیدیم !!!
انگار زمین و آسمان میخواست رو سرمون خراب بشه و هیچ جایی برای فرار و نجات نبود !!!
اینا رو گفتم که حرفای نویسنده رو در مورد این واقعه کامل کنم چون این چیزی است که اگر هم ببینیدش باز دلتون نمیخواد حتی راجبش صحبت کنید
بهرحال ممنون بابت نوشتن این مطلب
سلام
یه جورایی میشه گفت اتفاقات و پیش بینی هایی که توی فیلم interstellar گفته شد، کم کم داره اتفاق میفته
منظورم طوفان های شن، خشکسالی، رشد آفات، کاهش تولدات کشاورزی،از بین رفتن محصولات کشاورزی و…
و این اتفاقات زودتر از بقیه کشورا گریبان ایران رو گرفته!
چرا دولت به فکر نیست؟!
چاره ای کنید!…
با عرض سلام و تشکر به خاطر مطلب منتشر شده.
همونجوری که توی مطلب گفته شده منشا این گرد و خاک هم داخلی و هم خارجیه. متاسفانه شاهد این هستیم که مسولین جهت لاپوشانی خطاها و اشتباهات خود در حوزه محیط زیست، منشا این معضل رو خارجی معرفی میکنند. با این رویه ای که در پیش گرفتن هیچ امیدی به بهبود اوضاع نیست.
جالبه بدونید گرد و خاک ۲ام اسفند از چشمه ای که در ۳۰ کیلومتری اهواز و در مسیر اهواز به ماهشهر وجود داره نشات گرفت.
با تشکر از دیجی کالا برای پوشش این معضل
باید توجه داشته باشیم که این پدیده خطراتی رو برای اکوسیستم منطقه داره که در آینده نتایجش قابل مشاهده است. از قدیم گفتن که پیشگیری بهتر و کم هزینه تر از درمان است. تا چند سال آینده دولت باید چندین برابر این هزینه ها، هزینه درمان سرطان و بیماریهای تنفسی مردم جنوب و غرب کشور بکنه. بهترین کار اینه یه کمپین ملی برای مبارزه با این پدیده ایجاد بشه و همه مردم مشارکت داشته باشن.
با تشکر مجدد از دیجی جون
ایده ی خوبیه
مرسی که به این مسئله توجه کردید من خودم به خاطر این مسئله از اهواز متاسفانه مهاجرت کردم چون مشکلات این شهر نسبت به بقیه کلانشهرها بیشتر است مثل گرمای بالای ۵۰ درجه، کمبود کار بخصوص برای جوانان بومی، نبود زیر ساخت مناسب شهری، کیفیت بسیار پایین آب آشامیدنی، نبود مکان تفریحی خاص و … و چند سال اخیر هم گرد و خاک مهمان ناخوانده خوزستان شده استانی که بیشترین منابع نفتی،گازی،صنایع (اهواز دومین شهر صنعتی ایران است)، کشاورزی (از جمله نیشکر،بیشترین تولید گندم کشور،با کیفیترین مرکبات ایران، برنج و صیفی جات و …) و رودخانه کارون (بزرگترین و پرآب ترین رودخانه کشور) و… در بعضی مناطق آبادان که مردم شاید ۱ کیلومتر با پالایشگاه فاصله ندارند هنوز گازکشی شهری ندارند و با کپسول گاز دارند زندگی میکنند من نمیدونم معنی عدالت چیست چرا استانی که داره ۵۰% بودجه کشور رو تامین میکنه باید با چنین مشکلاتی درگیر باشه واقعا چرا؟
داداش ضمن تشکر از بعضی از تعریف های نسبتا خوبت از شهر بسیار عزیزم اهواز ولی باید خدمتت عرض کنم اون قسمتی که مشکلاتی مثل دمای بالای ۵۰ کاملا اشتباهه دمای خوزستان در تابستان به ۴۵ میرسه و گرم ترین نقطه ی زمین هم ۵۴ درجه(اگه اشتباه نکنم) باید باشه، قسمتی که گفتی کمبود کار برای جوانان نشون میده شما داخل اهواز نبودی چون الان اهواز یکی از قطب های کاری هستش و اکثر مردم برای کار میان خوزستان،قسمتی هم که گفتی نبود تفریگاه ها کاملا اشتباهه، هرچند با بعضی از نکاتت مثل نبود گاز کشی برای بیشتر شهر های خوزستان و اب الوده و هوای الوده موافقم ولی بقیه حرفت رو به عنوان یک اهوازی رد میکنم. پس لدفا اطلاعاتت رو بالا ببر:)
پس سیستان چی؟ خوزستان ۲ سه ساله ولی مردم سیستان که سالهاست به این پدیده خو گرفتن و بعضی هاشون هم مهاجرت کردن چی؟ کسی به فکر اونها هم هست؟
۲ سه ساااااااال؟
حاجی تاریخت خیلی ضعیفه:||||||||||||||
پدر کویر شناسی کشور : طوفانهای اهواز برای سیستانیها ییلاقی خوش اب و هواست
پروفسور پرویز کردوانی:طوفانهای اهواز قابل مقایسه با طوفانهای زابل نیست. سرعت طوفانهای زابل ۱۴۸ کیلومتر بر ساعت است و میزان شدت باد به حدی است که شبهای طوفانی برخی از مردم خارج خانه میخوابند؛ چون شدت باد و خاک به حدی است که ممکن است در خانه پلمپ شده و باز نشود. لذا اگر یک سیستانی در طوفانهای امروز اهواز به این شهر برود تصور میکند اینجا ییلاقی و خوش آب و هوا است.”
امیدوارم درک کرده باشید بادهای سیستان ۱۲۰ روز بوده ولی الان ما درسال ۲۰۰ روز با سرعت حد معمول ۷۰ کیلومتر داریم که اگه واسه تهران باشه یه فاجعه است. و در ضمن باید بهتون بگم که سیستان بیشترین آمار مهاجرت در هر ماه رو به ثبت میرسونه طوری که در همین سه ماه نخست ۹۴ .. ۳۰ هزار خانوار از زابل مهاجرت کردن وامیدوارم مسئولین زودتر به خودشون بیان تا وقتی که سیستان خالی از سکنه نشده…
سیستان استان مظلومی هستش در جای خشک هست و مردمش با شرایط سختی دست و پنجه نرم میکنن،صحیح
ولی خوزستان قبلن این نبوده میدونی جریان چیه؟! مثلن شما میری کویر لوط،مسلمن انتظار داری کویر ببینی! یعنی خودت رو با شرایط وفق میدی به مرور مثلن اگر ۲۰۰سال تو کویر باشی،خودت رو وفق میدی،درست؟!
ولی خوزستان ۱۰-۱۲سال پیش اصلن این نبود! اصلن نداشتیم! جدیده واسه ی ماها!
بعد یه جریان دیگه اینکه درآمد خوزستان،بتنهایی داره کشور رو اداره میکنه ولی سیستان درآمدی برای کشور فراهم نمیکنه، اگر بگیم به سیستان نمیرسن میشه این رو گفت که هم جمعیت کمتری داره هم شغل آفرین نیس هم درآمدزایی کمتری داره لذا کمتر میرسن و بودجه کمتری میرسه شاید بشه یکدرصد منطقی دید این مسعله رو هرچند همه آدما برابرن، ولی برای خوزستان دیگه مسخره اشو در آوردن! چندین سد برای برق کشور زده شده، آب کارون بخاطر لوله کشی ب استان های اطراف خشک شده (تمام مردم ابادان خرمشهر از سیستم های تصفیه آب استفاده میکنن وگرنه اصلن قابل خوردن نیست) و از طرفی گرد و خاک هر سال بدتر میشه.
شما تصور کن مثلن همین الآن تهران یهو بجای مثلن بارون، یکبار هوای ۵۵درجه با باد تند ۷۰کیلومتر بِوَزه! یهو همه جا میخورن! اینجا خوزستان تابستوناش شده سشوار!!! بخدا جدی میگم.الآن شده سشواره خاک!! مسخرس جای زندگی دیگه نیس.سیستان مظلوم بود،خوزستان ثروتمند بود،سیستان مظلوم موند،خوزستان هم از بین رفت تفاوت صحبت من همینه، پسرفت…….
شما درست میفرمایید ولی به این نکته هم توجه داشته باشید که سیستان و کرمان کویری هستن
اما خوزستان جلگه
طوفانی که سمت سیستان میاد علل انسانی درش دخیل نیست از گذشته بوده
اما طوفانهایی که به خوزستان میاد علت اصلیش خشک شدن تالابهاست ، فرستادن آب به استانهای دیگست ، زدن سدهای متعدده علت هیچکدوم از اینها طبیعی نیست و توسط مسئولین وبیفکری آنها بوجود آمدن که الان هم خود آنها باید دنبال راه حلی برای این مشکل باشند
داداش این حرفت نشون دهنده ی اینه که تاحالا خوزستان نرفتی پس با چ مدرکی میگی سه سال؟!:| این حرفت این معنیو میده که هم وطن خوزستانی تو الان بقول شما بعد سه سال عادی شده براش خاک بیاد یا نیاد ولی خواهشا بل از اینکه کامنت بزاری یک ذره راجب مطلبت فکر کن
سخته باور اینکه خوزستان با ثروتش میتونه دنیا رو در اختیار داشته باشه ولی خودش داره نفس های آخرشو میکشه! مشکل کجاست…؟!
البته نظر من کمی متفاوت تر از نظر دوستانه .
شاید منبع گردوخاک هایی که از آبادان و خرمشهر و یا از تالاب شادگان سرچشمه میگیره رو بشه به حساب کم آبی و خشکسالی و یا از بین رفتن تالاب ها عنوان کرد . اما ریزگردهایی رو که از خارج از مرز های ایران شروع میشه رو چگونه توصیف می کنید؟
همونطور ی که شما هم مطلعید این ریزگردها حدود یک دهه یا کمی بیشتره که دامن آسمان ایران خصوصاً استان های غربی وجنوبی رو گرفته و قبل از اون، همچین پدیده ای یا وجود نداشته و یا اینکه بسیار کم بود.
بگذارید برگردیم به چندین سال قبل . سال ۱۳۸۰ به قبلش . خوب اون زمان هم خشکسالی بود و بنده که ساکن خوزستان هستم از این مسئله اطلاع کاملی دارم . اما اون خشک سالی ها باعث نشد تا چنین گردوخاک های بزرگی روی سر ما سایه بیاندازه .
و اما اصل قضیه که به نظر من کمی سیاسی به نظر میرسه و به نظر دیگران تعجب آور و خنده دار…
بین کشور عراق و کشور عربستان یک صحرای بسیار بزرگ و پهناوری وجود داره که این صحرا فاقد آب بود و محل تولید ریزگردهای بسیار بزرگی هستش. در زمانهای قبل، دولت صدام برای اینکه این ریزگردها، آسمان عراق رو آلوده نکنه مجبور میشن که نخاله های نفتی رو که به اسم « مالچ » معروف هست رو بر روی این صحرا پخش کنه که بهش میگفتن مالچ پاشی. مالچ باعث بهم چسبیدگی ذرات خاک و سنگین شدن اونها و نهایتا جلوگیری از شروع گردوغبار میشد. اما بعد از حمله آمریکا به عراق، این کار متوقف و از اون جلوگیری به عمل اومد.
دلیل اینکه میگم کمی رنگ و بوی سیاست داره اینه که همونونطور که اطلاع داریدکشورهای قدرتمند برای وارد کردن فشار بر بعضی کشور ها خصوصا ایران از هر حربه و اهرمی بدین منظور استفاده می کنن. و به احتمال بسیار قوی که بسیاری هم این نظریه رو تأیید می کنن، کشورهای غربی از جمله آمریکا با جلوگیری از مالچ پاشی سعی داره تا اهرم فشاری به کشور و مردم ایران وارد کنه تا بتونه مردم رو در برابر سیاست های داخلی قرار بده و ادامه ماجرا …
به هر حال این نظر منه و خیلی هم بر روی نظرم اصرار دارم و هر کی هم میخواد رد کنه یا بخنده اینو بدونه که در خواب سنگینی به سر می بره و امیدوارم یه روزی از این خواب پا نشه که احساس پشیمونی کنه .
ضمن تشکر از نگارنده محترم این مقاله سرکار خانم حیدری و عوامل محترم سایت دیجی کالا که قسمتی از سایت محبوبشونو برای بررسی به این مسئله اختصاص دادند.(در صورت نشر، مختار به تغییر و تصرف هستید).
خیلی ممنون از دیجی کالا مگ که به این پدیده پرداخت. ما که در خوزستان زندگی می کنیم در طول سال بارها و بارها شاهد گرد وخاک شدید هستیم و هیچ کس نیست که به دادمون برسه. همین الان که این کامنتو می نویسم بیرون از خونه باد شدید وزیدن گرفته که مطمئنا همراه خودش مقدار فوق العاده زیادی ذرات معلق داره….. سوال منه اینه استانی که در جنگ این همه ایستادگی کرد و مردمش آواره شدن…. استانی که بعد جنگ سهم بزرگی در ساخته شدن کشور داشت از فروش نفت و گاز و پتروشیمی و ……. آیا لایق کمی رسیدگی نیست؟؟
با تشکر از نویسنده بابت پوشش خبری این معضل
میخواستم یادآور چند مطلب بشم خدمت دوستان عزیزم
اول اینکه خدمت دوستان عزیزی که میگن بابا خوزستانیا بوق در کرنا میکنن و بابا مگه چیه یه ذره گرد و غبار که دیگه اینقدر های و هوی نداره,خوشحالم که حداقل نویسنده خودشون این وضعیت رو از نزدیک لمس کردن و خود من فکر نمیکنم که آلودگیه چند روز در سال پایتخت قابل مقایسه باشه با وضعیت خوزستان که دیگه گرد و خاک فصل ماه و روز خاصی نمیشناسه و بقولی شده مهمان ناخوانده
دوم اینکه این معضل از زمانی شدت گرفت که دیگه قرارداد ۵۰ ساله مالچ پاشی بین چند کشور منطقه تمدید نشد
سوم خشکاندن هور بمنظور استخراج نفت بدلیل کمبود امکانات برای حفر چاه اوریب
چهارم اینکه مزارع نیشکر در خوزستان اونقدر وسعت نداره که بهونه بشه برای این آلودگیها و رفع مسولیت
پنجم…
مشکل ما از جایی شرو میشه که زمانی هم که گرد و خاک میاد سلامتی ما برای هیچکس مهم نیس
ینی تو اوج خاک مارو مدرسه نگه می دارن می گن بشینید پا درساتون
و این خیلی بده
سلام یکی از علت های این گرد خاک خشک شدن تالاب توسط حفر نادرست چاه توسط شرکت نفته که خدا میدونه چطور محیط زیست اجازه داده و دوم هم کشور دوست وبرادر عرق هست که به ما لطف داره
ممنون از توجه تان در مورد گرد و خاک خوزستان
خدایی نفس کشیدن سخته