پایاننامه ارشد، فقط یک میلیون و هشتصد!
ریچارد استون خبرنگار نشریهی ساینس در سفری که اخیرا به ایران داشته، گزارشی دربارهی یکی از مشکلات بزرگ جامعهی آکادمیک کشور، یعنی فروش پایاننامه و مقالههای علمی تهیه کرده است. مشکلی که فقط با پنج دقیقه قدم زدن در میدان انقلاب تهران به عمق فاجعهی آن پی میبرید. گزارشی که در ادامه میخوانید ترجمهی این گزارش از سایت ساینس است.
«میتوانید برای من یک پایاننامه بنویسید؟» این سوال را خانمی میپرسد که با شمارهای که بر روی آگهی که بر سر در اصلی یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران، دانشگاه تهران الصاق شده، تماس گرفته است. این خانم در اصل بازیگری است که وانمود میکند دانشجوی رشته گیاهشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آباده در استان فارس است. موضوع پیشنهادی پایاننامه، پوشش گیاهی منطقه خوزستان است که توسط این خانم با لهجه پارسی برای مردی در آن سوی خط، تشریح میشود. مرد از آنسوی خط تلفن، مودبانه برنامهای را برای تحویل فصول پایاننامه شرح میدهد. وی میگوید: «اگر پایاننامه شما به کار آزمایشگاهی نیاز نداشته باشد، هزینه آن فقط ۱٫۸۰۰٫۰۰۰ تومان (۶۰۰ دلار) خواهد بود. اما اگر بخواهید که مقالهای با نام شما در یکی از مجلات معتبر چاپ شود، آنگاه ۴۰۰ دلار دیگر هم به این هزینه اضافه میشود.»
این شرکت تنها یک نمونه واقعی از این دست است که تحت عنوان نگارش پایاننامه یا مقاله علمی مابهازای پرداخت دستمزد و به اشکال گوناگون از جمله تبلیغ در اینترنت، آگهی یا حتی از طریق پلاکاردهایی که فروشندگان خیابان انقلاب در آنسوی دانشگاه تهران با صدای بلند آنها را تبلیغ میکنند. خانم بازیگر، یک هنرپیشه سینمای ایران است که به یکی از دوستان دانشگاهی که به شدت از دست این شرکتها عصبانی است، کمک میکند. تماس تلفنی که این خانم انجام داد، یک هشدار مهم است. این نوع معاملات ممکن است که غیراخلاقی باشند اما به واقع قانونی هستند، دستکم در حال حاضر.
انتظار میرود که پاییز امسال، مجلس ایران روی لایحهای کار کند که این تجارب مرموز را که در عرصه چاپ و نشر مقالات و پایاننامههای علمی جاری است، غیرقانونی اعلام کند. البته به گفته جواد رحیقی، مدیر طرح چشمهی نور ایران، این اتفاق به زودی رخ نخواهد داد. وی میگوید: «این مساله از نظر تصویر علمی که برای ایران میسازد، خیلی بد است.» سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری ایران نیز میافزاید: «این یکی از مشکلات کشور نفت و گازمحور ما است که تصور میکنیم، هر چیزی را میتوانیم با پول بخریم.
مشخص نیست که چه تعداد مقاله و پایاننامه با این نوع ظاهرسازیهای قلابی تولید شده است. در سال ۲۰۱۴ میلادی یک عضو آکادمی علوم ایران برآورد کرد که هر ساله نزدیک به ۵ هزار پایاننامه، تقریباً ۱۰ درصد از کل پایاننامههای دورههای ارشد و دکتری که در ایران دفاع میشود، حاصل چنین سوداگریهایی است. بر اساس آخرین جستجوها در موتور جستجوگر گوگل، یکی از اساتید شهرسازی دانشگاه صنعتی شریف به نام بهزاد عطایی آشتیانی که البته تاکنون برای روشن شدن این مساله هم تحقیقات زیادی انجام داده، چنین گفته که شخصاً توانسته ۳۳۰ هزار لینک مرتبط با فروش مقاله به زبان فارسی را پیدا کند. وی تخمین زده که حداقل چند هزار عملیات مشابه دیگر به همین شکل در ایران اتفاق میافتد. آمارها میگویند که پژوهشگران ایرانی ظرف یکسال توانستهاند حدود ۳۰ هزار مقاله در مجلات بینالمللی چاپ کنند و این بدان معناست که از سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون آمار چاپ مقالات علمی در مجلات بینالمللی عملاً ۲۰ برابر شده است. دکتر حسین آخانی، یک گیاهشناس از دانشگاه تهران در این زمینه میگوید که مقالاتی که بابت انتشار آنها پول پرداخت شده، اساساً به شهرت جمع کثیری از دانشمندان ایرانی که هیچگونه تقلبی نکردهاند، آسیب میزند و باعث میشود که اعتماد جامعه علمی در سطح بینالمللی کاهش پیدا کند.
مشابه اتفاقات بازار مقالات ایران، از کشور چین هم شنیده میشود. این کشور جایی است که روشهای خاصی در آن برای فروش حق نویسندگی وجود دارد. اما صنعت ایران ریشههای خودش را دارد. از سال ۱۹۷۹ میلادی به بعد، دولت دانشگاههایی با رتبههای گوناگون را افتتاح کرد که از میان آنها دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه پیام نور به نوعی شاخصتر هستند و هر دو، صدها شعبه در سرتاسر کشور دارند. یکی از کارشناسان میگوید: «بسیاری افراد از این دانشگاهها درخواست مدارک تحصیلی بالا کردهاند، بدون آنکه دورهای را در آنها گذرانده باشند. همه این موارد هم به یکجا ختم میشود، کسی باشد که مقالات ISI و پایاننامه بفروشد. داشتن مدارک تحصیلی بالا، به افراد اجازه میدهد که مشاغل عالی را هم طلب کنند و بواسطه این مدارک حقوقی را هم متناسب با مدرک تحصیلیشان بخواهند.» رحیقی میافزاید: «در حال حاضر گرفتن مدرک به این روش خیلی مد روز شده است.»
شناسایی روح پشت اثر هم، اغلب کار دشواری است چرا که بسیاری از شرکتهای نویسنده مقاله در تلاش هستند که کارهای باکیفیتتری ارائه دهند. نویسندگان این مقالات اغلب کسانیاند که ظاهراً در موضوع مطرح شده، حرفهای هستند و به نوعی هم از دزدی ادبی ابا دارند در واقع حتی در پایان کار، تجاربشان را هم در اختیار مشتریانشان میگذارند.
تماسی دیگر با یک شرکت دیگر که اینبار توسط یک استاد دانشگاه تهران که وانمود میکند یک دانشجوی فارغالتحصیل رشته بیوشیمی است، انجام میشود که جزئیات بیشتری را مشخص میکند. این شرکت در آگهیاش یک ابتکار جدید را به خرج داده، آنهم اینکه مدعی است مقالاتش در مجلات معتبر مانند اشپرینگر و الزویر چاپ خواهد شد. مرد فروشنده آنسوی خط میگوید: «اما تضمینی وجود ندارد، اگر شما از دادههای غیرواقعی استفاده کرده باشید، کار شما بیارزش خواهد بود و آنها متوجه خواهند شد.» در واقع او به نحوی هشدار میدهد. او پیشنهاد میکند که دادهها را در اختیار یکی از کارشناسان حوزه قرار دهیم که ببیند چکار میتواند انجام دهد. وی میگوید: «چاپ مقاله در مجلات ISI دستکم ۵ میلیون تومان (۱۶۶۰ دلار) هزینه خواهد داشت که ۳۰ درصد آن بصورت پیشقسط دریافت میشود و قیمت نهایی در نهایت بعد از ارزیابی کارشناسی تعیین خواهد شد.»
به گفته آقای رحیقی جای تعجب ندارد که عدهای از کارشناسان و محققان خودشان در این تجارت درگیر هستند. وی میافزاید: «مشاغل علمی در ایران متاسفانه نادر است و این مساله باعث میشود که بسیاری از دانشجویان جوان فارغالتحصیل، وارد کسب و کار فروش مقاله شوند. اینها شغلهای طفیلی هستند و روش انجام آنها هم ناسالم است.» اما وی این سوال را هم مطرح میکند که به هر صورت بسیاری از فروشندگان مقالات به راستی سود میکنند. «اگر شما با یک پایاننامه خوب، نتوانید یک کار خوب پیدا کنید، پس چگونه میخواهید با یک پایاننامه بد، آن کار خوب را پیدا کنید؟» وی پیشبینی میکند که این مشکل میبایست بعد از پیشرفتهای اقتصادی ایران کنار گذاشته شود و بجای آن فرصتهای شغلی جدید مرتبط با دانش جایگزین شوند.
با وجود اینکه فروشندگان مقالات با بیشرمی بساط تجارت خود را تنها چند قدم آن طرفتر از دانشگاه تهران، بر پاکردهاند اما کارشناسان بر این باور هستند که وضعیت موسسات ردیف دوم به نوعی حادتر است. رحیقی میگوید که باید دانشگاههایی با استانداردهای ضعیفتر، کار بررسیها را جدیتر انجام دهند: «سیستمهای بررسی باید به طریقی تنظیم شود که بتوان دانشجویانی را که پایاننامههایشان را میخرند، شناسایی کرد.»
اگر قانون پیشنهادی اجرایی شود، بالطبع آن مشکلات هم حل خواهد شد. پیشنویس این طرح که توسط وزارت علوم تهیه شده، مبتنی بر این است که تولید کارهای آکادمیک به این شیوه غیراخلاقی نوعی جرم است و جریمه خواهد داشت «یعنی اگر شما چنین کاری را برای کسی انجام دهید که میخواهد از این طریق به مدرک تحصیلی رسمی دست پیدا کند یا اگر بخواهید از اعتبار دانشگاهی استفاده کنید، متهم به پرداخت جرائم مالی خواهید شد. حتی فروشندگان و خریداران چنین مقالاتی ممکن است به زندان بیفتند.» اما در کل سرنوشت جریمهها هنوز نامشخص است.
منبع: ScienceMag
با این حساب تمام اساتید دانشگاه ها را باید دستگیر بشند ، چون اساتید پایان نامه ای بالاتر از توان علمی دانشجو انتظار دارند ، بعد هم خودشون معرفی می کنند به همکاران به بهانه برگزاری کلاس ، و نهایت انجام پایان نامه .
انجام کلیه امور پایان نامه های دانشجویی مرتبط با روشهای تصمیم گیری چندمعیاره
حرف دوستان رو قبول دارم و برای تاییدش اینکه من نشستم خودم پایان نامه نوشتم و دست آخر دوستانم که خریده بودن خیلی زودتراز من تموم کردن.دققققیقا هم همون هزینه اونها رو متحمل شدم به اضافه رفت و آمدم از شهرستان.بخدا حق و انصاف نیست
بیچاره استادهایی که برای امرار معاش یاید پایان نامه دانشجویان را انجام دهند
ببخشید کدام استاد پایان نامه مینویسند برای دانشجو؟ والا من خودم صفر تا صدشو نوشتم.از اسانید هم والا اگه به شما چیزی گفتن و یاد دادن از پایان نامم همون قد هم به من کمک کردن.
افسوس میخورم که من که هم لیسانس و هم ارشد رو خودم نوشتم، نرفتم سراغ اینا و کار خودم رو جلو ننداختم، الانم مثل .. دارم خدمت سربازی می کنم و بعد خدمتم دانشم بوی انقضاش در میاد و باید یک کار بخور و نمیری پیدا کنم، متاسفم به حال خودم که فکر می کردم دانشگاه خوب قبول شدن مزیته و تازه فهمیدم خیلی از اطرافیانم که درس نخوندن چقدر از من موفق ترن. شرم به این سیستم مدیریتی!
ما تو مملکتی زندگی میکنیم که مرده پرستن و بوی مرده ها رو میده ….. انقد غصه نخورین از مرده ها تو سیستم که کاری بر نمیاد …
من این کشور و تمام تحصیلکرده هاشو مرده میدونم … روی به این حرفم میرسین که یادتون میفته آره یه بنده خدایی تو سایت دیجی کالا اینو گفت ما خندیدیم بهش … مرد زمان بیداری امیر کبیر که علم و پیشرفت سرش دعوا بود و خواهان داشت که میشد مدرسه علوم و فنون ( دارالفنون ) که از خارج میومدن توش تحصیل میکردن … من عطای این مملکتو به لقاش بخشیدمو بازم میگم این مملکتو مرده ببینید. والسلام.
پیرو یادداشت های آقای (نقی) باید بگم که وقتی خود مسئولین پروژه ها و مقالات و پایان نامه های دانشجویی رو میفروشن نمیشه از این شرکت ها ایراد گرفت برای مثال میتونید یه سر به (ایران داک) پایین تر از میدان فلسطین بزنین خودتون متوجه میشین که خیلی راحت برای استفاده از منابع اونجا از ملت پول میگیرن!!!
فقط میتونم بگم دانشگاه های ما به لحاظ کیفی خیلی ضعیف هست یعنی طرف راحت میره دانشگاه از اون طرف هم خیلی راحتتر میاد بیرون بدون اینکه سوادش یا معلوماتش افزایش پیدا کنه !
در آخر هم میتونم بگم بچه هایی که کار پایان نامه میکنن دمشون گرم. هر دانشجوی فارغ التحصیلی انتخاب با خودشه که اگه بخواد پایان نامشو خودش بنویسه یا بده یکی از این شرکت ها براش این کار رو انجام بدن.
بیایم به قضیه از یه ور دیگه نیگاه کنیم. خیلی ها درس میخونن که شاید باهاش کار پیداکنن،خیلی بیشترها هم کارشون پیشاپیش مشخصه و فقط مدرکو میخوان.اونیکه میاد اینقد برای یه پایانامه،مدرک و یا هرچیز دیگه هزینه میکنه از دید من تو دوحالت قرار داره: یا مدرکو میخواد بگیره قاب کنه و باهاش کلاس بذاره(یعنی با پولش همچی داره الا این یک موردو) و یا اینکه طرف برای ارتقاع شغل و پستومقام و افزایش حقوق(حالا تو هر زمینه ی کاریی)به این مدرکه نیاز داره.خلاصه ما خودمونم تحصیل کرده هستیم میبینیم.دیگه دنیارو بشه دروغ زد یا یه گزارشگر بیاد ازخارج و یهو کوپ کنه باعث نمیشه دیدگاه من نوعی عوض بشه.ده ها مدل افراددیپلمیرو سراغ دارم که یا اول خودشونو جاکردنو حقوق بگیرشدن و فرت رفتن دانشگاه اسم نوشتن و روزای امتحان فقط رو برگه نام نویسی کردن و شدن لیسانس فلان رشته،و یا ازونطرف اول میدونستن کجا میخوان کارکنن ولی اول باید مدرک نشونمیدادنبرا استخدام و واسه همین همچین که فردای درس تموم شدنشون شد تشریف بردن سر کار.
این مبحث نفتوگاز داشتنم که دیگه خیلی بی مزست.چندین برابر سالهای قبل داریم قبض میدیم و بعد یه مسول عزیز میگفت:”توحاشیه ی خلیج فارس به دلار حساب کنیم اونها گرونتر برای مردمشون قبضارو حساب میکنن”. آخه یکی نیست بگه شما ارزش پول مارو دربرابر دلار آیا قیاس میزنی با ارزش پول اونها؟
آیا این مملکت هیچی جز نفتوگاز نداره؟
درکل ماکه حلال کردیم اوناییرو که درسو،مدرکو،مقالرو و هرچیز دیگرو خریدن و عمرو اعصابشونو خراب نکردن.تم این کشور همینه،اینکارو نکنی میشی عین همون گالیله که سالها بعد میگن حق با تو بود و تو زمان خودت هیچی نمیشی.
باز من خوشحالم برای اون بچه درسخونهایی که میشینن ازین راه پول درمیارن و حداقل تونستن یه نونی از سوادشون دربیارن.البته اینجای حرفم چقد درست باشه نمیدونم چون تا نبینم نمیتونم نظر بدم
والا تو این مملکت چی کار درستی انجام میشه حالا یاد پایان نامه افتادند، باید کلا یک خانه تکانی در همه مسایل درسی ایجاد بشه مشکل ما فقط پایان نامه نیست، وقتی جوانی درس میخونه کار پیدا نمیکنه مجبور بره پایان نامه بنویسه و یه جوری زندگی اش بگذرونه، اگه این جوانهای درس خوان می توانستند کارهای تحقیقاتی انجام بدهندو دولت یا شرکتهای خصوصی و نهادها از اونها پشتیبانی میکرد هیچ وقت این کار نمیکردند، اونها هم چاره ای ندارند