پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل پنجم/بخش اول)
فصل ۴
چندلمسی
چطور آیفون تبدیل به وسیلهای لمسی شد
بزرگترین آزمایشگاه جهان که به تحقیق راجعبه فیزیک ذرات میپردازد، در مرز کشورهای فرانسه و سوئیس واقع شده و شبیه محلهای است در حاشیهی شهرها که بدون نظارتی چندان دقیق برای خودش رشد کرده. این مرکز سازمان اروپایی پژوهشهای هستهای[۱] نام دارد و آن را بهاختصار سِرن[۲] مینامند. ابعاد و مقیاس دفاتر و محیطهای کاری سرن آنقدر وسیع است و هزارتویی چنان پیچدرپیچ و بزرگ تشکیل داده که واقعاً هر کسی را مقهور و منقلب میکند؛ حتی کسانی را که در سرن مشغول بهکار هستند.
دیوید مازو[۳] حقوقدانی است که در سرن کار میکند و مشغول همکاری با گروه انتقال دانش این مرکز است. او در روز بازدید گروه ما چند نفر از مرکز سرن، جزو میزبانان ماست. در این روز، یکی از سخنگویان مجتمع سرن نیز به میزبانی ما آمده و مهندسی بهنام بنت استومپی[۴] نیز ما را میزبانی میکند. مازو میگوید: «هنوز هم گاهگداری راهم را گُم میکنم.» چند باری اشتباهی میپیچیم و در دل دنبالهای بیانتها از راهروهای مختلف پیش میرویم. مازو میگوید: «شیوهی عددگذاری ساختمانها از هیچ منطقی پیروی نمیکند.» در حال حاضر داخل ساختمان شمارهی ۱ هستیم، اما ساختمان کناریمان، ساختمان شمارهی ۵۰ است. مازو میگوید: «برای همین یک نفر بالاخره برنامهای برای آیفون نوشت تا مردم بتوانند راهشان را توی این هزارتو پیدا کنند. خودم همیشه از این نرمافزار استفاده میکنم.»
نخستین باری که تکنولوژی چندلمسی ساخته شد، سال ۱۹۷۲ بود.
عمدهی شهرت سرن مدیون شتابدهندهی هادرونی بزرگی است که در این مرکز کار گذاشتهاند. این شتابدهندهی بزرگ، حدود ۲۷ کیلومتر طول دارد و بهشکل حلقهای بزرگ در زیر زمین قرار گرفته است. در همین شتابدهنده بود که دانشمندان توانستند بوزون هیگز[۵] یا همان چیزی را پیدا کنند که اصطلاحاً آن را ذرهی خدا مینامند. سرن چندین دهه است که محل همکاری بیش از بیست کشور بوده. اینجا بهشتی است برای دانشمندان که از تنشهای ژئوپولتیکی دور مانده تا بهمدد همیاریهای پژوهشی، علم را گسترش دهند. در همین مرکز بوده که توانستهایم به درکی بسیار شگرفتر و جامعتر از ماهیت کائنات پیرامون خود برسیم. در کنار این پژوهشها و یافتهها، پیشرفتهایی شگرف در زمینههایی روزمرهتر و عادیتر هم حاصل شده. پیشرفتهایی که گویی محصول جانبی پیشرفتهای اصلی بودهاند و مرزهای علم مهندسی و کامپیوتر را جابهجا کردهاند.
از راهپلههای مختلف بالاوپایین میرویم و وقتی به دانشجویان و اساتید دانشگاهی میرسیم، سرمان را تکان میدهیم و احوالپرسی مختصری میکنیم و وقتی دانشمندانِ نوبلبُرده را میبینیم، با حیرت و تحسین به آنها خیره میشویم. توی یکی از راهپلهها، از کنار جک اشتاینبرگر[۶] نود و پنج ساله میگذریم. اشتاینبرگر در سال ۱۹۸۸ بهخاطر کشف میون نوترینو برندهی جایزهی نوبل شد. مازو میگوید که اشتاینبرگر هنوز هم گاهگداری به مجتمع سرن سر میزند. در هزارتوی مجتمع گُم شدهایم، اما نه گمشدنی که از آن بترسیم و بدمان بیاید. داریم دنبال محلی میگردیم که سالهای سال پیش، تکنولوژی تازهای در آن پا به جهان گذاشت که بعدها از یاد رفت و در تاریخ به فراموشی سپرده شد. منظورم صفحهای لمسی است که در اوایل دههی ۱۹۷۰ ساخته شد و همانطور که مخترعش ادعا میکند، در آن موقع، قابلیت چندلمسی داشت.
قابلیت چندلمسی، همان قابلیتی است که گروهِ آتگتِ شرکت اپل وقتی میخواست رابطهی بین انسان و کامپیوتر را عوض کند، توجهی ویژه به آن داشت.
استیو جابز موقع ایراد سخنرانی مشهورش هنگام رونمایی از آیفون، اعلام کرد: «نوعی تکنولوژی جدید خلق کردهایم که چندلمسی نام دارد و واقعاً در نوع خود پدیدهای است عظیم. کارکردن با آن مثل جادو است. نیازی به قلم نیست. دقتش هم از تمام صفحههای لمسی که تا امروز جهان به خود دیده، بسیار بیشتر است. لمس ناخواسته را هم ندیده میگیرد؛ حسابی هوشمند است. میتوانید با انگشتهایتان فرمانهای چندلمسی به آن بدهید. راستی، راستی، حق انحصاریاش را هم خودمان ثبت کردهایم.» حضار توی سالن که این حرفها را شنیدند، دیوانهوار به تشویق جابز پرداختند.
اما آیا این حرفها راست بودند؟
کارکردن با آن مثل جادو است. نیازی به قلم نیست. دقتش هم از تمام صفحههای لمسی که تا امروز جهان به خود دیده، بسیار بیشتر است.
کاملاً مشخص است که انگیزهی جابز از انحصاری اعلامکردن تکنولوژی چندلمسی چه بوده است. اینطوری آیفون جوری از رقبایش جلو میافتاد که بقیه حتی به گرد پای او هم نمیرسیدند. اما اگر بخواهیم قابلیت چندلمسی را اینطور تعریف کنیم که صفحهای، بتواند لمس همزمان دو یا بیش از دو انگشت را تشخیص بدهد، پس باید بگویم که تکنولوژی چندلمسی چند دهه پیش از رونمایی آیفون به اشکال و قالبهای مختلف وجود داشته و استفاده میشده. البته بخش عمدهای از تاریخچهی این دستگاه برای همگان ناشناخته است و مخترعان این تکنولوژی یا گمنام مانده، یا همگان آنها را از یاد بردهاند.
برای یافتن ریشههای قابلیت چندلمسی بهسراغ بنت استومپی آمدهایم. مهندسی اهل دانمارک که در دههی ۱۹۷۰ تکنولوژی چندلمسی را اختراع کرد. هدف از اختراع این تکنولوژی، انجام راحتتر کارهای نظارتی در اتاق کنترل بخش شتابدهندهی ذرات سینکروترون سوپر پروتونِ مرکز سرن بود. استومپی به من پیشنهاد داد که دورواطراف سرن را نشانم بدهد تا خودم با چشمهایم ببینم که «صفحهی خازنی چندلمسی در کجاها ساخته شده و برای اولین بار پا به دنیا گذاشته است.» ماجرا از این قرار است که استومپی فکر میکند بین صفحهی چندلمسی که او خودش ساخته و صفحهی چندلمسی بهکاررفته روی صفحهی آیفون، ارتباطی کاملاً مستقیم وجود دارد. بهگفتهی استومپی این دو تکنولوژی «تا حدی به یکدیگر شباهت دارند که گویی یکساناند» و به همین خاطر، چون در گواهی ثبت اختراع اپل برای این تکنولوژی اسمی از او نرفته، بهاحتمال خیلی زیاد گواهیشان از درجهی اعتبار ساقط است.
استومپی به من گفت: «نخستین باری که تکنولوژی چندلمسی ساخته شد، سال ۱۹۷۲ بود. قرار بود که از این تکنولوژی در اتاق کنترل بخش شتابدهندهی ذرات سینکروترون استفاده شود. اصول این تکنولوژی نیز در نشریهی سرن در سال ۱۹۷۳ بهچاپ رسید. نمایشگر چندلمسی ما، صفحهای بود شفاف و خازنی و واقعاً هم قابلیت چندلمسی داشت.»
ماجرا اینطوری بود که صبح یک روز پاییزی استومپی در ژنو به محل اقامت من آمد. او مردی است سرحال و هفتاد و هشت ساله؛ موهای سفید کوتاه دارد و همیشه لبخندی خودمانی و لطیف بر لبش نشسته است. در چشمانش چیزی میدرخشد که نشان از کنجکاوی و میل به دانستن دارد. این درخشش را در چشمان فرانک کانوا نیز دیده بودم؛ بیایید اسمش را بگذاریم درخشش مخترع قدرندیده. همینطور که توی ماشین نشسته بودیم و بهسمت سِرن میرفتیم، خیلی خودمانی با من گپ میزد و به دیدنیهایی اشاره میکرد که در طول مسیر از کنارشان رد میشدیم و توضیحاتی راجعبه آنها میداد.
گنبدی مهیب و غولآسا دیدیم که نشان از مرکز سِرن داشت. نامش را کُرهی علم و نوآوری گذاشته بودند. نواری پولادی بهوزن ۱۵ تُن هم روی بدنهی کُره بهچشم میخورد که رویش نوشته بودند: پرسهزدن در میان هرچه نسنجیدنی است. همین عبارت بهخوبی تمام اتفاقات آن روز را در خود خلاصه میکرد و خبر از چیزهایی میداد که در پیش بودند.
قبل از اینکه برویم سراغ صفحهی چندلمسی استومپی، کنار مجتمعی ایستادیم که زادگاه تکنولوژی دیگری بود. تکنولوژی مهمی که در عصر کامپیوترهای جیبی و محاسبات امروزی، از اهمیتی بیرقیب و یگانه برخوردار است… به دیدار از زادگاه وب جهانگستر رفتیم. اگر خبری از وب جهانگستر نبود که دیگر کسی نمیتوانست حرفی از «ارتباطات اینترنتی» بزند.
سرچشمهی وب جهانگستر، چیزی نیست بیش از دفتری بسیار بسیار معمولی و پیشپاافتاده. کنار در این دفتر، پلاکی ماندگار نصب کردهاند. بهجز این پلاک، تمام سرووضع دفتر دقیقاً شبیه همان تصوری است که همه از دفاتر کار در مراکز پژوهشی دارند؛ محیطی که در آن همهچیز دقیقاً سر جای خود گرفته، خبری از چیزهای تزیینی نیست و محیطی دارد که میشود آن را یکجورهایی گرفته و کسلکننده خواند. اما رفقا، آینده را که توی کاخهای بلورین و جواهرنشان نمیسازند. تیم برنرزلی[۷] در همین دفتر و در دههی ۱۹۸۰ چیزی را ساخت که بعدها آن را وب جهانگستر نامید. برنرزلی قصد داشت تا راهی پیدا کند که فیزیکدانهای نابغهی سرن بتوانند اطلاعات را میان خودشان بهاشتراک بگذارند. او در مسیر کشف این راه، سامانهای ساخت که اطلاعات را به یکدیگر متصل میکرد و نوعی ابرمتن میساخت.
البته صفحهی چندلمسی یک دهه زودتر از وب آمده بود.
داستان اختراع برنرزلی را در تمام کتابهای تاریخچهی تکنولوژی با جزئیات زیاد درج کردهاند. اما تکنولوژی ابداعی استومپی را کمتر کسی میشناسد. همان تکنولوژی که محاسبات کامپیوتری عصر جدید را یک قدم به جلو برد. استومپی تنها چند متر آنسوتر از دفتر کار برنرزلی توانست اختراع خود را تکمیل کند. بله، یکی از نخستین دستگاههایی که قابلیت چندلمسی داشت، درست در همان محیط، ساختمان، سازمان و زمینهای ساخته شد که وب جهانگستر در آن پا به عرصهی وجود گذاشته بود. البته صفحهی چندلمسی یک دهه زودتر از وب جهانگستر پدید آمده بود. یکی از نقاط عطفی که در طراحی آیفون وجود داشت و آن را از دیگر دستگاههای همدورهی خود متمایز میساخت، قابلیت چندلمسی آن بود که به کاربر اجازه میداد تا در محیط وب جهانگستر، بهشیوهای بسیار نرم و آسان و رضایتبخش، هر طور که میخواهد با محتویات صفحات در تعامل باشد. اما جلوی دفتری که در آن تکنولوژی چندلمسی اختراع شده، هیچ پلاک ماندگاری نصب نکردهاند… خاستگاه تکنولوژی چندلمسی در این مجتمع همانقدر از چشم دیگران دور مانده که در بیرون از این مجتمع نزد جهانیان مغفول است. تکنولوژی ابداعی استومپی در کتابهای تاریخ تکنولوژی از آن پاورقیهای بسیار ریز و کوچکی است که حتی مورخان این حوزه هم باید چشمهای خود را لوچ کنند تا بتوانند آن را ببینند.
اما از سوی دیگر اغلب مخترعان دیگر شیوههای چندلمسی نیز در تاریخ تکنولوژی از همین جایگاه در پاورقی برخوردارند. تکنولوژی چندلمسی از آن تکنولوژیهای بسیار مهم و پرکاربردی است که در زمینههای دیگر خیلی از آن استفاده میشود، اما همواره نادیده گرفته شده. سازندگان و مخترعان این تکنولوژی هم از صنایع مختلف و علوم گوناگون دور هم گرد آمدهاند تا تکنولوژی چندلمسی را محقق کرده و به جهان معرفی کنند. عدهای از نخستین کسانی که در زمینهی خلق تکنولوژی لمسی نقش بهسزایی داشتند، موزیسینهایی بودند که میخواستند برای انتقال ایدههای خلاقانه و تبدیل آن ایدهها به صوت، راهی تازه بیافرینند. بقیهی این افراد اغلب مهندسان و مسئولان امور فنی بودند و میخواستند راهی سادهتر برای مرور اطلاعات مختلف در دست داشته باشند. یکی از نخستین افراد «بلندپرواز» حوزهی تکنولوژی لمسی، آن را شیوهای بنیادین برای آموزش از طریق تکنولوژی دیجیتالی میدانست. یکی دیگر از افراد بلندپرواز این حوزه که بعدتر از نفر قبلی پا به این جریان گذاشت، میپنداشت که استفاده از تکنولوژی لمسی برای کاربر سالمتر از کیبورد است و کیبورد به سلامت کاربران خود آسیب میزند. افرادی مشتاق که میخواستند حوزهی موسیقی را متحول کنند، بهرهوری را بالا ببرند، به آموزش کیفیت ببخشند و محصولاتی بسازند با ارگونومی بهتر، طی نیمقرن دائم برای بهبود تکنولوژی لمسی و بعد چندلمسی کوشیدند و حاصل دسترنج این افراد، کمکم به آیفون راه یافت و کمی بعد، به بخشی از بدنهی صنعت تکنولوژی بدل شد.
[۱] European Organization for Nuclear Research
[۲] CERN
[۳] David Mazur
[۴] Bent Stumpe
[۵] Higgs Boson
[۶] Jack Steinberger
[۷]Tim Berners-Lee
قسمتهای گذشته:
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (مقدمه/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (مقدمه/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل اول/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دوم/بخش چهارم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش دوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش سوم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل سوم/بخش چهارم)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل چهارم/بخش اول)
پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل چهارم/بخش دوم)