آقای غنیزاده عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
۱) در اینکه فیلم «مسخرهباز» همایون غنیزاده لحظات جذابی دارد و فرم تازه سرخوشانه دیوانهواری به سینمای ایران تزریق میکند، شکی نیست. اما اتفاق مهمی است؟ نه. در طول این سالها زیاد بودند کارگردانانی که با یک فیلم، چه در اول مسیر کاریشان و چه در میانهاش، یک اتفاق رقم زدند. شیوه نگاهی که تا قبل از آنها نبود، تصویری که جدید و بدیع بود. بعضیها مسیرشان را با ساخت فیلمهای مهم ادامه دادند و برخی دیگر محو شدند. اما در حال حاضر بیشتر از فیلمش چیزی که در خاطرمان مانده حرکت عجیبش در اختتامیه جشنواره فجر ۹۷ است.
۲) سال ۱۹۷۳ مارلون براندو از سوی چهل و پنجمین مراسم اسکار برای فیلم «پدرخوانده» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. به جای خودش ماریا لوییس کروز را روی سن فرستاد. برخلاف تصور خیلیها این زن که نام هنریاش ساچین لیتلفیتر بود یک سرخپوست بینام و نشان نبود که براندو به جای خودش روی سن اسکار فرستاده باشد. او بازیگر بود و از طریق همسایهشان فرانسیس فوردکوپولا، کارگردان «پدرخوانده» با براندو تماس گرفت. ساچین به جز بازیگری فعال حقوق سرخپوستان بود و از براندو خواست در برنامه رادیویی که اجرا میکرد شرکت کند. همه اینها پیش از اسکار اتفاق افتاد و آن سالها آمریکا جو ملتهبی داشت.
جنگ ویتنام هنوز ادامه داشت. جنگ سرد و تنفر از کمونیستها هم هنوز تمام نشده بود. تبعیض نژادی سیاهپوستان برقرار بود و تازه پنج سال از مرگ مارتین لوترکینگ میگذشت. سرخپوستان هم در شرایط بهتری نبودند. درنتیجه حرکت مارلون براندو در اسکار، یک سنتشکنی آنارشیستی و معنادار از سوی بازیگری بود که سالها در سینما درخشیده بود. بازیگری که سینما به او و استعدادش برای چند دهه پیشتر مدیون بود.
۳) این مقدمه طولانی را نوشتم چون دیدم که برخی از حرکت ناشایست همایون غنیزاده در قبول نکردن سیمرغ جشنواره فیلم فجر و فرستادن یک مهاجر افغان به جای خودش روی صحنه، یاد حرکت مارلون براندو کردهاند. هیچ شباهتی بین این دو رفتار نیست. همایون غنیزاده یک تازهوارد در سینمای ایران است. سالها و سالها باید در این سینما حضور داشته باشد تا بتواند خودش را اثبات کند. فیلم اولش نقاط ضعف و قوتی داشت و در سالی که رقبای فیلم اولیاش خیلی قدر نبودند توانست سیمرغ بخش نگاه نو (مربوط به کارگردانان فیلم اولی) را نصیب خودش کند.
من جای خیل محمد، آن مهاجر افغان عزیز که روی سن رفته بودم، شریک بازی همایون غنیزاده نمیشدم. غنیزاده دقیقا به چه اعتراض کرد؟ آنقدر اعتراض بیجا و بیدلیل و بیمناسبت بود که خود خیل محمد بالای سن گفت که خب مشکلات را همه دارند پس به خوبی و خوشی جشن سینمای ایران را برگزار کنیم! بعد هم نامه غنیزاده را خواند که از پذیرفتن سیمرغ سر باز زده بود. چرایش را نفهمیدیم.
۴) ماجرا وقتی خرابتر میشود که جشنواره فجر بازی غنیزاده را به هم میریزد و سیمرغ هنر و تجربه را هم به او میدهد. به نظر میرسد حالا دیگر پلن بی در کار نبوده. غنیزاده میرود بالا و اینبار سیمرغ را میگیرد و ادعا میکند که سیمرغ قبلی را که مربوط به بهترین فیلم نگاه نو بوده دوست نداشته و این یکی سیمرغ را دوست دارد! احتمالا شما هم مثل ما باورتان نمیشود که این بچهبازی از سمت یک کارگردان برجسته تئاتر و حالا تازهوارد سینما در مراسم اختتامیه مهمترین رویداد سینمایی کشور اتفاق افتاده است.
۵) امسال نه اتفاق ویژهای در جشنواره افتاد که نیاز به اعتراض داشته باشد. نه شاهد مصیبت ملی-میهنی بودیم. موضوع مهاجران سالها پیش سوژه داغ بود و الان به ثباتی رسیده که واقعا اعتراض نسبت به آن مناسبتی ندارد! با توجه به حرفهای غنیزاده موقع دریافت سیمرغ هنر و تجربه به نظر میرسد که او از اینکه در بخش فیلمهای اول برنده سیمرغ بلورین شده ناراضی است.
بعد عجیب است که در حرفهایش میگوید معادلات جشنواره را پذیرفته! اگر در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده یعنی قاعدتا میدانسته که یک کارگردان با فیلم اولش در بخش نگاه نو حضور خواهد داشت. در آن بخش هم الحق والانصاف فیلمش شایسته تقدیر بود اما در بخش سودای سیمرغ با حضور رقبای قدر واقعا آقای کارگردان آنقدر متوهم است که تصور کند فیلمش شایسته دریافت سیمرغ بلورین سودای سیمرغ بود؟ میخواسته با فیلم اولش در بخش مسابقه فیلمهای اول نباشد و مستقیم به سودای سیمرغ برود؟ که تازه هیات انتخاب برایش سنگ تمام گذاشته و فیلمش را در بخش سودای سیمرغ هم گذاشتند. توقع داشته از روی همه پلههای نردبان بپرد و روی پله آخر قرار بگیرد؟!
۶) خوب است همایون غنیزاده از بازیگر فیلمش یاد بگیرد. علی نصیریان بزرگ که چند دهه است در سینمای ایران فعالیت میکند و امسال برای اولینبار برای ایفای یک نقش مکمل در فیلم غنیزاده سیمرغ را گرفت. در شرایطی که همسرش یک هفته پیش از دنیا رفته، به احترام سینما و جشن سینمای ایران در مراسم اختتامیه حضور پیدا کرد. بالا رفت و سیمرغی را گرفت که بعد از این همه سال حضور در سینمای ایران، نصیریان است که به سیمرغ تشخص میدهد و نه برعکس.
با این حال بازیگر بزرگ بیادعا، فقط در یک جمله به این همه سالی که سیمرغ از او دریغ شده بود و درنهایت برای نقش مکمل به او رسید، کنایهاش را زد و بیادای اضافه، بی تظاهر و کاملا آقامنشانه سیمرغ را دریافت کرد. آقای غنیزاده که تازه وارد سینمای ایران شده دقیقا چه تصوری از حضور خودش در سینمای ایران دارد که چنین حرکت کودکانه و مهمتر از آن چنین عمل بیمعنی متظاهرانهای را انجام میدهد؟ اعتراض به چی و کی؟
۷) چه در تئاتر «میسیسیپی نشسته میمیرد» و چه در فیلم «مسخرهباز» همایون غنیزاده نشان میدهد کارگردان خوبی است. از آن مهمتر بلد است چطور از هیچ چیزی جذاب بسازد. تیتر مطلبم برای هر دوی این کارها هیاهوی بسیار برای هیچ بود و حالا باید همین عبارت را برای حرکتش در جشنواره فیلم فجر هم استفاده کنیم. هیاهویی کرده برای هیچ. وارد بازی شده که آنقدر در آن نابلد است که از دیشب همه زبان به انتقاد باز کردند.
خودش را در قامت یک جوان متوهم متظاهر قرار داد و حیف. حیف که بیفتد در مسیر چنین بازیها و حاشیههایی و دست از یاد گرفتن بردارد. حیف که استعدادش در خلق صحنههای زیبا هدر برود و حیف که از انتقادها یاد نگیرد که سکانسهای زیبا محتاج معنا و مفهوم مضمونی هستند تا ماندگار شوند.
پینوشت: عکس از مراسم اختتامیه و جایزه هنر و تجربهای است که غنیزاده دریافت کرد و از خبرگزاری برنا انتخاب شده است.
مشروح سخنان غنیزاده را اینجا بخوانید: برندگان جشنواره فیلم فجر ۹۷ اعلام شدند
ما، همیشه قاضیانِ شاکی بودهایم. خود، شکایت کردهایم و خود، قضاوت. هرگز در پی دانستن نبودهایم. هرگز خواهان حقیقت نبودهایم. دست به دوستی دراز نکردهایم. انگشت اتهام به سوی هم گرفتهایم. همه دردمندیم و هریک، رنج درون را بهگونهای بازتاب میدهیم. از اعتراض تند گرفته، تا انتقاد تند. ما جویای بهبودی نیستیم. داد درد درون را از یکدیگر میستایم. ما، زیر سایهی خود، پنهان شدهایم.
دانشمند .
دوستان من با دکترش صحبت کردم……من وقتی با دکترش صحبت کردم ..به من گفت …
شک استرسی بهش وارد شده …ظاهرا قبلش سیگارشو برعکس روشن کرده …دکترش هم می گفت در عجبم … اما معلوم نیست که چرا کارگر افغانی را میفرسته روی سن و خودش هم رفته دنبال بیل و کلنگ……..
تو جشنواره فجر اعتراض یک جور خودنمایی محسوب میشه، مثل اون طرز لباس پوشیدن احمقانه بازیگران.
شما دیگه خیلی دلتون پر هست. این مسئله که نظر شما با نظر هیئت داوران جشنواره یکسان است، به شما حق نمی دهد که اینگونه بر علیه یک کارگردان تئاتر که کار هایی چه بسا با ارزش تر از این فیلم در کارنامه ی خود دارد هجوم آورید، آن هم تنها بدلیل اینکه او پیش از این در این سینمای پر از دروغ و ریا کار نکرده. خود این مسئله که فیلم برگزیده از نگاه تماشاگران اغلب متفاوت از فیلم برگزیده ی سودای سیمرغ بوده، دلیل خوبیست بر تند روی شما. ایشان در متن ابتدایی خود که توسط مهاجر افغان خوانده شد به صراحت اعلام کردند که حضور فیلمش در این بخش را درست نمی دانند و به این دلیل است که جاییزه را دریافت نمی کنند. همچنین پیشنهاد می کنم دوباره به آن صحبت ها گوش دهید تا به هدف و کنایه ی ایشان از دعوت کردن از یک مهاجر افغان بجای خود پی ببرید. ایشان طی آن متن در ابتدا سعی در ابراز ترحم برای وضعیت مهاجرین در ایران می کنند اما سپس (دانسته) پی می برند که وضعیت ساکنین خود کشور حتی بد تر از آن است که جایی برای دلسوزی به حال اقلیت ها بماند.
حال سوال اینجاست که: اگر این سیمرغ “بلورین” به ایشان تعلق نمیگرفت این اتفاق چطور رقم میخورد؟ اگر برنامه ریزی اختتامیه طوری بود که اول سیمرغ هنر و تجربه اهدا میشد و سپس جایزه بخش نگاه نو، آنوقت چه؟
قطعا در چنین مراسمی برندگان رسم دارند که به بدنه هنر، سیاست، فرهنگ و … انتقاد کنند، اما اگر این انتقاد ها نمادین باشد آنوقت بیشتر از اینکه کمک کننده باشد آزار دهنده خواهد شد و بر اساس این پست (متن) هنر و هرنمندش را از اهداف پیش رو دور خواهد کرد.
در انتها باید خاطر نشان کنم که از نظر من همایون غنی زاده و تیمش بسیار هنرمند هستن و من به شخصه منتظر اتفاق های درجه یک از ایشان خواهم ماند.
احسن. درود بر شما. حق مطلب را ادا کردید. ژست اعتراض گرفتن سالهاست که خز شده
اعتراض حق همه است، و نهی کردن اعتراض هر اعتراضی کار دیکتاتوره است
دیکتاتور نباشید
به نظرم چیزی که تو نوشته های شما خیلی نمایان بود و باعث میشد که خیلی نتونم به عمق حرفاتون فکر کنم جبهه ایی بود که شما نسبت به شخصی که سالیان زیادی تجربه تئاتر داشته اما اولین فیلم سینمایی خود را ساخته است این جنگ بین تئاتری ها و سینمایی به نظرم از حرکت دیشب این کارگردان بزرگ بچه گانه تر است … کاملا مشخص کسی که این متن رو نوشته شخصیه که سینمایی است و خیلی حسادت میکند که افرادی از تئاتر بخوان وارد دنیای سینما بشن هرچند که کارشون فوق العاده باشه و این روند خیلی روند بچه گانه ای به نظرم
دقیقا درست میفرمایید کسی که این مطلب رو به انتقاد از اقای غنی زاده نوشته بسیار متعصبانه و جبهه ای ایشون رو مورد انتقاد قرار دادن. در مورد رفتار اقای غنی زاده در سایت های مختلفی مطلب خوندم ولی این بدترینش بود و بسیار ناعادلانه و غیر هنری، من این فیلم رو روز اول جشنواره دیدم و بسیار از دیدن این فیلم لذت بردم
من شخصا با کار یارو حال نکردم. یه مقدار زیادی متکبرانه و لوث و “من در یه لول دیگهای از معنا هستم” بود ولی این حرفم راستش برام خیلی عجیبه که “هنوز در سینمای ایران تازهوارد است و باید خودش را ثابت کند”. خیلی به نظرم کار غنیزاده با ذهنیت حاکم بر این حرف، تفاوت چندانی ندارن. مگه سینما جنگله که هر درختی قدیمیتر باشه، لزوما بلندتره. بعد این چه اتیتود عجیبیه که یه آرتیستی، تازهوارد است و باید خودش را اثبات کند. زندانه مگه؟
من یادم نمیاد کسی به دیمن شزل لحظهای که Whiplash رو ساخت گفته باشه تو تازهای اول خودتو ثابت کن. یا به مارتین مکدونا. به نظرم ناجورتر از برخورد غنیزاده(که واقعا هم برخورد ضایع و کودکانهای بوده) این برخورد «سینما مقدس است، تو هنوز بچه هستی، برو ماستت را بخور»ه که تو این نوشته هست. به جای این که دنبال رییس و سلسلهمراتب و این که کی زورش بیشتره توی سینما باشیم، دنبال یه چیز دیگه باشیم جالبتره. هر چی ها. فقط این ماجرای رییس و قدیمی محل رو توی همین یه ذره هنری که مونده، بیخیال بشیم به نظرم.
در اینکه ایشان در ابتدای کار در سینما هستند ،شکی نیست ولی به اعتقاد بنده فیلم مسخره باز انتقام تئاتر را از سینما به نوعی گرفت و بازیهای روان استاد نصیریان و بازی خیره کننده صابر ابر و دکوپاژ های فوق العاده توانست نوعی نگاه را خلق کند که تا اکنون در سینما ایران دیده نشده است.البته شایان ذکر است که چیدمان فیلم بسیار تئاتری می باشد آقای غنی زاده شاید در سینما در ابتدا کار قرار دارد ولی در چند سال اخیر با اجراها و کارگردانی روان توانسته خود رادر تئاتر ثابت کند. امیدوارم در آینده بتواند حرف های نو در سینما داشته باشد.ارادتمند شما علی سلطانی
الکی از مارلون براندو تعریف نکنید. کاری به بازیگریش ندارم. اما مارلون براندو یک متجاوز بود. اتفاقا برای بهترین سکانس از بهترین فیلمش. اون یک آشغال عوضی مثل سایر چپ های اون دوره بود … بهتر یقیه ننویسم.
چیزی که ما از مارلون براندو مد نظر داریم و علی القاعده نویسنده هم داره یک بازیگر شگفت انگیز و با اخلاق حرفه ای هستش.
اینکه در سایر ابعاد زندگی چیه بحثش جداست !
به عنوان یک بیننده عادی دقیقا بعد از تماشای اختتامیه از شبکه IFilm و رفتار آقای غنی زاده همین چیزهایی که نگارنده این مطلب نوشته بودند از ذهنم گذشت. حتی آقای نصیریان و خانم معتمد آریا بعد از این همه سال بی مهری دیدن بسیار ملایم تر رفتار کردند و در عین قدرشناسی، به نرمی اعتراض کوچکی هم کردند. آقای غنی زاده (مثل رفتار عجیب آقای حاتمی کیا در جشنواره ۳۶) بسیار تند و عجیب رفتار کردند. و حداقل منی که یک تماشاگر عادی بودم متوجه نشدم به چی معترض اند.