نقد فیلم شنای پروانه؛ روایت ژورنالیستی از گندهلاتهایی که داد میزنند
در نقد فیلم شنای پروانه خطر اسپویل وجود دارد.
محمد کارت را نمیشود متهم کرد که به سندروم فیلمهایی مثل «ابد و یک روز» یا «مغزهای کوچک زنگ زده» مبتلا شده و فیلم «شنای پروانه» را ساخته است. او قبل از همه با مستند «خون مردگی» علاقهاش را به طبقهی حاشیهی شهر و به خصوص دار و دستههای شرور و خلافکار نشان داده بود. «شنای پروانه» تا امروز قابل توجهترین فیلم جشنواره است و البته این خطر در کمین کارگردان جوانش است که فیلم را بیش از اندازه تحسین کنند و از مسیرش منحرف شود.
«شنای پروانه» شروع خیلی خوبی دارد. زنی ترسیده و حرکت دوربینی که اضطراب او را به تماشاگر القا میکند. اسم زن پروانه است و خیلی زود متوجه میشویم که او همسر هاشم یکی از گندهلاتهای شرور است که فیلمی از او در فضای مجازی منتشر شده و حالا از عکسالعمل شوهرش واهمه دارد. آغاز فیلم با به هم ریختن شهر توسط دار و دستهی هاشم تکاندهنده از کار درآمده. فیلم محمد کارت بیواسطهتر و ژورنالیستیتر از فیلم هومن سیدی با آدمهای این طبقه برخورد میکند. درامش گزارشگونه است اما به همان نسبت در شخصیتپردازیها هم به صورت گذری و در حد یک معرفی صرف عمل میکند.
جواد عزتی بازی خوبی دارد. هر چند همان جواد عزتی جنوب شهری فیلم «جاندار» دوماری و پورامیری است که اتفاقا این جا هم در نوشتن فیلمنامه با محمد کارت همکاری داشتهاند. بازی کوتاه طناز طباطبایی شایستهی دیده شدن برای نقش مکمل زن است. امیر آقایی گریم بحثبرانگیزی دارد که او را شبیه وحید مرادی کرده و اگر بخواهیم منصف باشیم بیشتر تاثیر چهرهپردازیاش تکان دهنده است تا داد و بیدادهایی که میکند.
بعد از مدتها یک دوربین روی دست در فیلم میبینیم که واقعا کارکرد دارد و به حس فیلم کمک زیادی میکند. اجرای محمد کارت هم علاوه بر فیلمبرداری و بازیهای خوب قابل قبول و استاندارد است. فقط کارگردان در گرفتن بعضی نماها باید خست بیشتری به خرج میداد. این میزان از خشونت و چرکی تماشاگر را دلزده میکند. قبول که واقعیت این آدمها و آن محله همین است. اصلا به فرض که واقعیت از این هم چرکتر و سیاهتر باشد اما وقتی در درامت هیچ نقطهی روشن و آدم دوستداشتنی نداشته باشی نتیجهاش این میشود که مثل «شنای پروانه» تاثیرگذاریات را از دست میدهی. وقتی نقطه عطف فیلم اتفاق میافتد و تکلیف آدم بده قصه مشخص میشود عملا تکان نمیخوریم. از این آدمها توقع هر چیزی را داریم.
تبدیل شدن حجت از مردی که ابتدای فیلم در مقابل سیلی ناحق سرش را پایین میآورد و عذرخواهی میکند به آدمی که تبدیل به شکنجهگر میشود و آن سویهی تاریکش را که به نظر میرسد همهی آدمهای دوروبرش دارند بیدار میکند، تحولی است که اجرای خوبی دارد ولی به دلیل شخصیتپردازی گذرا منطق داستانیاش لنگ میزند. رابطهی حجت با بقیهی آدمهای قصه آنقدر پرداخته نمیشود که درک کنیم حجت منطقی چرا به خاطر هاشم یا حتی پدر پروانه تا این حد جلو میرود.
نیمهی اول فیلم به مراتب جذابتر است. به خصوص سکانسی که دنبال رضا زارع وسط معتادان میروند به لحاظ اجرایی تریلر درجه یکی از کار درآمده. اما بعد از فرط تکرار همه چیز عادی میشود. به نظرم اینها از تاثیرات مستندسازی کارت است و احتمالا در فیلم بعدیاش اگر کمی از این فضا فاصله بگیرد اثر بهترین خواهد ساخت.
آن آخر اجرای سر سفرهی شام به لحاظ منطق فیلمنامهای درست اما به لحاظ کارگردانی بدسلیقه است. من ترجیح میدهم پایان فیلم را تیتراژ خوبش در نظر بگیرم. آن اسامی که زیر آب به لرزه در میآیند و انگار متزلزل هستند با موسیقی دراماتیک مسعود سخاوتدوست که به ما فرصت میدهد بعد از آن همه تنش آرام بگیریم.
کاش فقط موفقیت فیلمهایی مثل «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و احتمالا امسال «شنای پروانه» باعث نشود دچار یک سندروم جدید شویم. سندروم فیلم ساختن دربارهی طبقهای که در اقلیت است اما در دو سه سال اخیر به نظر میرسد تصویر آنها در سینما احاطهمان کرده است.
شناسنامهی فیلم شنای پروانه
- نویسنده: محمد کارت
- کارگردان: محمد کارت
- تهیهکننده: رسول صدرعاملی
- بازیگران: جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی، پانتهآ بهرام
- تاریخ اکران: ۱۳۹۹/۰۴/۰۱
- مدت زمان: ۱۲۰ دقیقه
- امتیاز فیلم: ۲ از ۵
- دیدن این فیلم برای بالای ۱۵ سال توصیه شده است.
بیشتر بخوانید:
در روزهای جشنوارهی فیلم فجر ۹۸ نویسندهی دیجی کالا مگ بشوید