نقد فیلم الماسهای تراش نخورده؛ هیجان بالای برادران سفدی
در نقد فیلم فیلم الماس های تراش نخورده خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
الماسهای تراشنخورده یکی از سرحالترین و جذابترین تجربههای سینمایی چند سال اخیر است. برادران سفدی با حفظ و ارتقای نکات مثبت جهان فیلمهای خود توانستهاند گامهای مستحکمی در راه خلق یک تریلر ذهنی شلوغ بردارند که هیچگاه از نفس نمیافتد و تا آخرین دقایق قادر است بیننده را غافلگیر کند. سفدیها یک اثر نیویورکی جذاب ساختهاند که علاوهبر پیرنگ اصلی و خرده پیرنگهای منسجم از شخصیتهای قابلقبولی نیز بهره میبرد تا برخلاف اوقات خوش (فیلم قبلی این کارگردانها) اثر برای رسیدن به اهدافش دچار مشکل نشود.
آدام سندلر یکی از طلایهداران دریافت زرشک طلایی است و عدهای از سینمادوستان او را بازیگری سطح پایین میدانند، اما اگر منصف باشیم نمیتوان از بازی چشمگیر او در برخی فیلمها همچون عشق پریشان (۲۰۰۲) و آدمهای بامزه (۲۰۰۹) چشمپوشی کرد. ولی با هر پسزمینهای در مورد این بازیگر به ایفای نقش او در الماسهای تراشنخورده نگاه کنید، کم لطفی است که سندلر را تحسین نکنیم؛ زیرا بخش عمدهای از هیجان و ریتم سریع فیلم حاصل کنش و واکنشهای حساب شده این کمدین-فیلمنامهنویس آمریکایی است. شخصیت هاوارد رتنر (با بازی سندلر) اعتیاد وصفناپذیری به قمار دارد و میتواند در هر زمان و مکانی روی تمام داراییهایش شرطبندی کند! پدر برادران سفدی زمانی در محله جواهر فروشان نیویورک مشغول به کار بوده و به همین خاطر آنها آشنایی مطلوبی با مختصات و افراد حاضر در آن خیابانهای مملو از جمعیت دارند. رتنر نسخهی تشدید شده هر صفتی عجیبی که ممکن است در مردمان آن صنف به چشم بخورد را یک جا در خود جا دادهاست. همین مسئله باعث شده «تعادل و ثبات» به حلقهی گمشده زندگی او تبدیل شود. در دنیای امروز رسیدن به ثبات و قرار گرفتن در مسیری روبه جلو کار بسیار دشواری است. اغلب انسانها همواره در تلاشند تا با گذر از مصائب ریز و درشت پیشرویشان به آرامش برسند، اما زندگی درست در لحظاتی که حتی تصورش را هم نمیکنیم یکی پس از دیگری مشتهایش را به سمت ما روانه میکند تا رسیدن به مطلوبمان بسیار سختتر از تصورات باشد. رنتر شاید در وهلهی اول کمی عجیب به نظر برسد و همذاتپنداری با او در فصلهای نخست مقداری سخت باشد، ولی همین که چند دقیقهای بیشتر به فیلم فرصت بدهیم مشابهتهای بسیاری میان زندگی او با خود یا اطرافیانمان پیدا میکنیم و به لطف فضاسازی و فیلمبرداری درجه یک اثر رفته رفته در عمق ماجرا غرق میشویم.
خیابانها و محلههای الماسهای تراشنخورده شباهتهای بسیاری با دههی هفتاد میلادی آمریکا و خصوصا سینمای آن روزهای هالیوود دارند. سفدیها پیش از این گوشهای از تواناییهایشان در زمینه ایجاد اتمسفری گیرا و به تصویر کشیدن خلافکاران، معتادان و جوانهای نامتعارف را نشان دادهبودند، ولی در فیلم جدید خود بهتر از سایر آثارشان حاضر شدهاند. آنها با استفاده از میزانسنهای شلوغ و متراکم و فیلمبرداری خاص اثر به ساختار مطلوبی رسیدهاند که سبب میشود بیننده دنیا را از چشم رنتر ببیند. در فیلم بجز چند مورد، نمای دور نداریم و همیشه شخصیتها در نماهای بسته یا متوسط به تصویر کشیده میشوند. تیم تصویربرداری در بسیاری از مواقع از نمای تعقیبی (فالوشات) استفاده کرده و حتی به هنگام بالا رفتن از پلهها یا صحبت با تلفن شخصیتهایش را «تعقیب» میکند تا حس به دامافتادگی و سراسیمگی آنها به ما نیز منتقل شود. گویی رنتر هیچ راه فراری از مشکلات پیشرویش ندارد. به مدد نماهای تعقیبی، تمپوی درونی قابها تندتر شده و تنش موجود درفضا هر لحظه متراکمتر از پیش میشود. ضرباهنگ تند فیلم و برشهای سریع از نمای متوسط به نمای نزدیک و بسته و برعکس، شرایطی را فراهم میکند که در آن زیباییشناسی بصری از اولویت خارج میشود. در چنین فیلمی که باید از زاویه دید شخصیتهای حاضر در قصه به اطراف نگاه کنیم، کار فیلمبردار بسیار سختتر از زمانی خواهد بود که شما میتوانید با نماهای باز و محیطهایی زیبا قابهای خاطرهانگیزی ثبت کنید. ولی الماسهای تراشنخورده در این زمینه اشتباه نمیکند و برای درک بهتر این مسئله کافی است یک بار دیگر سبک نورپردازی و نوع به تصویرکشیده شدن اتفاقات آن میهمانی شبانه (درگیری هاوارد با دوستدخترش و آن مرد سیاهپوست) را از نظر بگذرانید.
اگر کسی از شما یک فیلم هیجانانگیز با محوریت تعلیق و انتظار طلب کرد در معرفی الماسهای تراشنخورده کوتاهی نکنید؛ زیرا این فیلم جدای از مواردی که در بالا به آنها پرداختیم بدعتهای دوستداشتنی در سبک روایی خود دارد. برادران سفدی نشان دادهاند رغبتی به خلق یک اثر تکراری ندارند و به همین منظور به جای اینکه همانند اکثر آثار مشابه در پایان کار شخصیت اصلی را به رستگاری یا حداقل آرامشی نسبی نزدیک کنند، در سکانس آخر هاوارد رنتر و تمام بینندههای فیلم را شکه و متحیر میکنند. در فیلمهای تعلیق محوری که در دنیای خلافکاران و قماربازها رقم میخورند مرد یا زن اول قصه بیوقفه با ناملایمات زندگی دست به گریبان میشود و در انتهای کار مزد پایداری و تلاش خود را میگیرد، اما دست تقدیر چنین عاقبتی را برای رنتر پریشانبخت ننوشتهاست. اگر پرسش این باشد که چرا الماسهای تراشنخورده خاص و هیجانانگیز به نظر میرسد و لحظهای خستهکننده نمیشود؟ جواب سر راست و مشخصی برای آن داریم. فیلم مملو از انتخابهای درست در بخشهای بازیگری، فیلمبرداری و شنیداری است و در کنار آن علاقهی چندانی به مشق نوشتن از روی سناریو آثار همسبکش ندارد، به همین خاطر با فیلم ممتاز و قابلتوجهای روبه رو هستیم.
نقد فیلم «استخراج» با بازی گلشیفته فراهانی؛ یک اکشن کلیشهای
فیلم واقعا خوبی بود
خوندن این نقد هم کاملش کرد