چه کسی میراث یک میلیون سالهی ایران را به خطر میاندازد؟
جنگلهای هیرکانی به طول تقریبی ۸۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۲۷ کیلومتر، با اهمیت بالای اکولوژیکی از آستارا در شمالغربی دریاچه خزر آغاز و تا منطقه گلیداغی واقع در منتهیالیه شرقی امتداد پیدا میکند. این منطقه که از آن تحت عنوان یک منطقه اکولوژیکی خاص یاد میشود، در حقیقت بازمانده جنگلهای پهنبرگ دوران سوم زمینشناسی است که عمر متوسط آن را بیشتر از یک میلیون سال تخمین زدهاند. منطقهای که تنها پناهگاه درختی همچون انجیلی (Parrotia persica) و تعداد قابل ملاحظهای گیاه و جانور دیگر است. این روزها شبپره آفت شمشاد، در این جنگل غوغایی به پا کرده، به طوری که اگر به عنوان یک مسافر عادی از برخی قسمتهای جاده چالوس گذر کنید، حضور این شبپره توجهتان را به خود جلب میکند. از آنجایی که سطح گستردهای در حدود ۳۵۰۰ هکتار از شمشادهای هیرکانی مورد هجوم این آفت قرار گرفته و دچار بیبرگی شدهاند، لذا نگرانی مسوولین و مردم نیز بالطبع روز به روز افزایش پیدا کرده است. بسیاری معتقدند که پیش از آنکه آفت سطح وسیعتری از جنگلهای شمال را درگیر کند بایستی با یک اقدام سریع و جدی (مثل سمپاشی وسیع) به آن خاتمه داد. به همین دلیل همانطور که در مطبوعات هم آمده، تاکنون بیش از ۳۰ هکتار از این جنگلها مورد سمپاشی قرار گرفته است. حتی برخی مسوولین از مردم برای شرکت در سمپاشی محیط اطرافشان دعوت به همکاری هم کردهاند!! پرسش اینجاست که آیا این اقدامات در این سطح ضروری است؟ و از همه مهمتر عواقب بعدی این نحوه مدیریت آفت چیست؟ پرسش اصلی اینجاست که آیا این شبپره آفت شمشاد است که جنگلهای پهنبرگ هیرکانی را قلع و قمع میکند یا تیر خلاص را تصمیمگیری غلط کارشناسان به این میراث ارزشمند خواهد زد؟
ریشهیابی حضور شبپرهها
شبپره آفت مذکور در ماههای اخیر، درختان شمشاد جنگلهای هیرکانی شمال کشور را به شدت مورد هجوم قرار داده است. این آفت که به نقل از روزنامه همشهری ابتدا اردیبهشت ماه در منطقه هتل خزر چالوس مشاهده شد، اکنون خود را به شمشادهای گیلان تا رضوانشهر و حتی بخشهایی از آستارا هم رسانده است. شبپره آفت شمشاد که هماکنون حتی در نواحی جنوبی و شرقی اروپا و حتی ترکیه نیز حضوری شاخص دارد، در اصل از شرق آسیا آمده است. نظر به دامنه پراکنش این گونه بدیهی بود که زمانی پای آن به ایران هم خواهد رسید چرا که این گونه در برهه کنونی در تمامی کشورهای حوزه مدیترانه یعنی از شرق تا غرب اروپا مشاهده شده است.
شمشادهای ایران چرا درگیر شدهاند؟
شب پره مذکور همانطور که از اسم انگلیسی آن برمیآید (Box tree moth) از گونههای شمشاد تغذیه میکند (Box tree به معنای شمشاد است). برخی متخصصان بر این باورند که تغذیه این گونه از شمشادها سبب مرگ درختان شده و ممکن است منجر به انقراض گونه شمشاد هیرکانی شود. به همین دلیل میبایست هر چه سریعتر برای آن راهحلی اندیشید. بدیهی است که وقتی بحث راهکار سریع مدیریتی از جانب انسان مطرح میشود، آسانترین و ارزانترین گزینه پیش رو مصرف آفتکشهاست.
آیا سمپاشی آخرین راهحل است؟
دکتر حسین رجائی، حشرهشناس ساکن آلمان در مصاحبه با دیجیکالامگ میگوید: «این گونه در اروپا و بالاخص آلمان هم در ابتدای ورودش یک آفت جدی بوده و اتفاقاً در سالهای اول هم خسارات بسیار سنگینی را وارد کرده. اما بعد از گذشت دوسال توانسته جایگاه خود را در اکوسیستم پیدا کند و جمعیتش به نوعی تعادل در طبیعت رسیده است. مساله اینجاست که اولاً آفتکشها برای مصارف کشاورزی و در محیطهای بستهای مثل گلخانه و یا مزارع کشاورزی طراحی شدهاند و نه برای مصرف و اسپری شدن در جنگل و طبیعت بکر. ثانیاً حتی در مزارع هم مصرف آفتکشهای شیمیایی همیشه آخرین گزینه است و نباید در مصرف آنها دست و دلبازی به خرج داد. بسیاری از آفتکشهای شیمیایی سالها در خاک مانده و نهتنها خاک بلکه حتی آب و هوا را هم آلوده میکنند و زیستمندان جنگل را از بین میبرند.»
راهحل چیست؟
بدیهی است که مشکل امروز شبپرهها در ایران کاملاً جدی است و نمیتوان دست روی دست گذاشت و شاهد نابودی یک میراث بیش از یک میلیون ساله شد. اما راهحل منطقی چیست؟ دکتر رجائی در پاسخ به این سوال به دیجیکالامگ میگوید: «مساله اینجاست که زمان برای مبارزه از دست رفته. آفت به قدری در جنگل گسترش یافته که برای هر اقدامی (حتی استفاده از سموم غیرشیمیایی و سازگار با طبیعت) هم دیر است. در جنگل مناطق غیرقابل دسترس و صعبالعبوری هست که اصلاً امکان دسترسی به آنها بدون هواپیما ممکن نیست. به گمان من در این شرایط باید به تجارب جهانی و سایر کشورهایی که با همین گونه مواجه بودهاند، نگاه کرد. این گونه در اروپا در سالهای اولش درختان را بیبرگ کرد ولی کمتر درختی را کشت. دقت کنیم که بیبرگی به معنای مرگ درخت نیست. درختان در سالهای بعد دوباره جوانه زدند و رشد کردند. جمعیت آفت هم در دو یا سه سال افت کرده و به تعادل رسید. در این راه به فرض هم اگر چند درصد از درختان واقعاً مردند، به راحتی میتوان در سالهای بعد نهالهای شمشاد را مجدداً کاشت. برگ برنده ما در این استراتژی آلوده نکردن طبیعت و حفظ تنوع زیستی جنگلهای هیرکانی است. از سویی، اگر واقعاً میخواهیم مبارزه فعال داشته باشیم، روشهای متعدد بیولوژیک مانند استفاده از باکتریها و نماتدها، تلههای فرومونی و غیره را در اختیار داریم. بدیهی است که مبارزه شیمیایی روشی سریع و ارزان و دم دست است. ولی آیا میتوان بر سر چنین جنگلهای باارزشی صحبت از قیمت و اقتصاد کرد؟»
من که کنار همین جنگل زندگی میکنم باید بگم که شب پره ها به شدت پیشرفت کردن، اره موتوری و کامیون هم دارن
مقاله ی خیلی خوبی بود. امیدوارم محیط زیست روزی جدی گرفته بشه.
سلام و عرض خسته نباشید به خانم حیدری، فکر میکنم این اولین مقالتون بود و شرول بسیار خوبی داشتین امیدوارم همینجوری ادامه بدید
سلام و روز بخیر
نه راستش 🙂 حداقل در دی جی کالامگ ۶٣ مقاله است 🙂
ممنون که به فکر طبیعت هستین و واقعا متاسفم بعضیها با بی خردی و نااگاهی خودشون نه تنها کمکی نمیکنن بلکه سرعت نابود کردن منابع را بیشتر هم میکنن.از این که پیگیر همچیم موضوع های مهمی هستین و با کارشناسان مختلف مصاحبه میکنید ممنون.همین که اطلاع رسانی میکنید خیلی خوبه ولی میتونه با به اجرا در اوردن طرح های مفید و کارساز بهتر هم بشه.
این جور مقاله ها رو بیشتر کنید تا بلکه با اطلاع رسانی هر کسی در حد خودش کاری انجام بده.