مناطق حفاظت شده کوچک خوب است یا بزرگ؟
خبرگزاری ایرنا روز سهشنبه مورخ ۱۵ اسفند ماه به نقل از معاون فنی اداره کل حفاظت محیطزیست استان تهران نوشت: «مساحت مناطق حفاظت شده این استان بازنگری میشوند و با توجه به تغییرات و تخریب بخشی از منطقه حفاظت شده جاجرود وسعت این منطقه کاهش مییابد.»
لازم به ذکر است که بر اساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، در جلسه دوم اسفند ماه شورای عالی محیط زیست، در خصوص تجدید نظر در برخی مناطق حفاظت شده کشور که مشکلاتی را برای بخشهایی مختلف به وجود آوردهاند، بحث و تبادل نظر صورت گرفت و با تصمیم اعضای شورای عالی محیط زیست مقرر شد که بعضی از این مناطق حفاظت شده، در نقاط مختلف کشور افزایش یا کاهش داشته باشند
اما سوال اینجاست که مناطق حفاظت شده چه مناطقی هستند و چگونه و بر چه مبنایی انتخاب میشوند؟
واقعیت امر این است که اندازه و جانمایی مناطق حفاظت شده در کل دنیا اغلب متاثر از الگوهای پراکنش انسانی، ارزشهای بالقوه زمین، تلاشهای شهروندان دارای اندیشه حفاظتی و در عین حال فاکتورهای تاریخی است. گاهی بخشهای مشخصی از سرزمین ممکن است، ابتیاع شود تا از طریق آن بتوان از منابع حیاتی یا گونههای دارای ارزش کاریزماتیک حفاظت کرد.
انتخاب مناطق حفاظت شده
گاهی اوقات دولتها زمینهایی را برای حفاظت کنار میگذارند و دلیل آن هم نداشتن ارزش تجاری آن زمینها است، در حقیقت میتوان این طور گفت که این زمینها همانهایی هستند که هیچکس آنها را نمیخواهد. اما در مقابل ذخیرهگاههای کوچکی هم هستند که گاهی با بیشترین هزینه برای حفاظت از طبیعت کنار گذاشته میشوند.
برخی از مناطق حفاظت شده فعلی هم هستند که به شکل کاملا اتفاقی ایجاد شدهاند یعنی یا در یک زمان خاص پولی در دست بوده که امکان خرید به دولت داده یا خود زمین شرایط لازم را داشته است. واقعیت این است که منظور از مناطق حفاظت شده یعنی مناطقی که بتوان از تنوع زیستی آنها به بهترین، کارآمدترین و موثرترین شکل ممکن حفاظت کرد.
طراحی ذخیرهگاه مناسب برای حفاظت از تنوع زیستی اغلب برای دولتها و مالکان بخش خصوصی مهم است چرا که در اصل آنها همان کسانی هستند که مجبورند اموالشان را برای تولید اقتصادی از منابع طبیعی و حفاظت از تنوع زیستی به شکل درست مدیریت کنند. البته نباید فراموش کرد که مدنظر داشتن چنین ملاحظاتی لزوما به معنای ارائه راهکارهای طراحی جهانی نیست.
زیستشناسان دست اندرکار امر حفاظت میبایست در به کار بستن راهکارهای ساده و در عین حال کلی برای طراحی و انتخاب مناطق حفاظت شده جانب احتیاط را نگه دارند چرا که هر موقعیت حفاظتی مستلزم یکسری ملاحظات خاص است. در عین حال، محققان آکادمیک هم میبایست اصول اولیه طراحی ذخیره گاه را به شکل هرچه بهتر برای مدیران، برنامهریزان و سیاستگذاران تعریف و تشریح کنند.
اصول انتخاب مناطق حفاظت شده
زیستشناسان دست اندر کار امر حفاظت، اغلب فرآیند طراحی شبکههای مناطق حفاظت شده را با در نظر گرفتن چهار اصل شروع میکنند:
نماینده و معرف بودن: مناطق حفاظت شده میبایست تا جایی که ممکن است جنبههای مختلف تنوع زیستی اعم از گونهها، اکوسیستمها، تنوع ژنتیکی و غیره را شامل شوند.
انعطافپذیری: مناطق حفاظت شده میبایست به اندازه کافی بزرگ باشند تا بتوانند کلیه جنبههای تنوع زیستی را در درازمدت به بهترین و سالمترین شکل در خود داشته باشند. این جنبهها حتی تاثیرات قابل پیشبینی تغییرات اقلیمی را هم شامل میشود.
فراوانی: مناطق حفاظت شده میبایست نمونههای کافی از هر جنبه تنوع زیستی را در خود داشته باشند تا بتوان از بقای آنها در درازمدت اطمینان حاصل کرد.
واقعیت: بودجه کافی و اراده لازم میبایست وجود داشته باشد، نه تنها برای استحصال و حفاظت از عرصههای طبیعی بلکه در عین حال برای این که بتوان مناطق حفاظت شده را به شکل صحیح مدیریت کرد.
برای بحث درباره چگونگی استقرار بهتر شبکههای مناطق حفاظت شده، پرسشهای ذیل میبایست پاسخ داده شوند:
* یک ذخیرهگاه طبیعی چقدر باید بزرگ باشد که بتواند به طور موثر از تنوع زیستی که در خارج از مرزهای ذخیرهگاه ماندنی نیست، حفاظت کند؟
* آیا بهتر است که یک منطقه حفاظت شده وسیع و بزرگ تنها داشته باشیم یا چندین ذخیرهگاه کوچک؟
* بهترین شکل یک ذخیرهگاه طبیعی چیست؟
* زمانی که یک شبکه از مناطق حفاظت شده ایجاد میشود، آیا میبایست مناطق به یکدیگر نزدیک باشند یا نه بالعکس از یکدیگر دور باشند؟ مناطق حفاظت شده کلا بایستی از سایر مناطق یا مناطق مرتبط دیگر به طریقی جدا شوند و حالت ایزوله داشته باشند یا بالعکس با آنها در ارتباط باشند؟
مناطق حفاظت شده چه ابعاد و ویژگیهایی دارند؟
بحث اولیه حفاظت از منابع طبیعی این است که آیا غنای گونهای در یک منطقه حفاظت شده بزرگ بیشتر میشود یا نه بالعکس در چندین منطقه کوچکتر که دقیقا همان مساحت را دارند. در حقیقت سوال به شکل سادهتر این طور مطرح میشود که آیا بهتر است، یک منطقه حفاظتشده با مساحت ۱۰ هزار هکتار داشته باشیم یا ۵ منطقه حفاظت شده که مساحت هرکدام از آنها ۲۵۰۰ هکتار باشد؟
طرفداران نظریه ذخیرهگاههای طبیعی بزرگ این نکته را مطرح میکنند که تنها یک منطقه حفاظت شده بزرگ میتواند تعداد کافی از گونههای درشت جثه، کم تراکم با قلمرو وسیع مانند گوشتخواران را در خود جای دهد و از این طریق به بقای طولانی مدت جمعیتها هم کمک خواهد کرد.
اما این نکته را هم فراموش نکنید که ذخیرهگاههای طبیعی بزرگ در عین حال نسبت حاشیه زیستگاه به کل زیستگاه را کاهش میدهند و به همین دلیل گونههای بیشتری را هم در خود دارند و ضمنا تنوع زیستی بیشتری هم نسبت به ذخیرهگاههای کوچک در آنها به چشم میخورد.
اصول طراحی ذخیرهگاه در اصل جزئی از تئوری جغرافیای زیستی است. در این نظریه تصور میشود که ذخیرهگاهها همچون جزایری از جوامع بیولوژیکی اولیه هستند که اطراف آنها را به دلیل فعالیتهای انسانی مانند کشاورزی، مرتعداری یا توسعه صنعتی دیگر، زمینهایی اشغال کرده که دیگر امکان زیست گونههای اصلی در آنها میسر نیست.
مطالعات نشان داده که پستانداران در پارکهای کوچکتر نسبت به پارکهای بزرگتر، نرخ انقراض بیشتری دارند. اگر این روند در ۱۰۰ سال آینده ادامه پیدا کند، پیشبینی میشود که پارکهای کوچکی مانند برایس (Bryce National Park) واقع در ایالت یوتای(Utah State) آمریکا تقریبا بیش از ۳۰ درصد از گونههای پستاندارشان را از دست خواهند داد، در حالی که در مقابل پارکهای بزرگ مانند یوسمیتی (Yosemite National Park) تنها ۵ درصد و پارکهایی هم مانند کوتنای-بنف- جاسپر-یوهو (Kootenay- Banff- Jasper- Yoho) احتمالا گونهای را از دست نخواهند داد.
مزیت ذخیرهگاههای بزرگ را میتوان به خوبی از طریق نتایج آنالیز جمعیت ۲۲۹ گونه پستاندار در ۱۴ پارک ملی غرب آمریکای شمالی نشان داد. نرخهای انقراض محلی در پارکهایی با مساحت بیش از ۱۰۰۰ کیلومترمربع خیلی کم و بالعکس در پارکهای کوچکتر با مساحت کمتر از ۱۰۰۰ کیلومترمربع به نسبت خیلی بیشتر بوده است.
به علاوه این درست است که تراکم جمعیت انسانی در حواشی ذخیرهگاههای بزرگ، کمتر از حواشی ذخیرهگاههای کوچک است و این مساله احتمالا با نرخهای انقراض بیشتر در پارکهای کوچک به نوعی در ارتباط است.
از سوی دیگر، هنگامی که یک ذخیرهگاه به اندازه مشخصی میرسد، از آن به بعد دیگر تعداد گونههای جدید کم میشود در حالی که تا پیش از آن افزایش مساحت، افزایش تعداد گونهها را به همراه داشت. در این نقطه است که ایجاد یک پارک ثانویه بزرگ و یا یک پارک دیگر در مسافتی دورتر احتمالا استراتژی موفقتری برای حفاظت از گونههای مازاد است به جای این که تنها بر افزایش مساحت آن پارک تاکید شود.
تحقیقات بر روی نرخهای انقراض جمعیتها در پارکهای با ابعاد گوناگون، تا به امروز سه مفهوم کلیدی را عنوان کرده است:
نخست این که در زمان تاسیس یک پارک جدید، میبایست تا حد امکان مساحت آن بزرگ باشد تا بتواند حتی المقدور از گونههای زیادی حفاظت کند و در عین حال حاوی جمعیتهای بزرگی از هر گونه هم باشد و ضمنا تنوعی از زیستگاهها و منابع طبیعی را فراهم کند.
فراموش نباید کرد که معمولا ذخیرهگاههای بزرگ به دلیل حفظ جمعیتهای بزرگتر و در عین حال داشتن زیستگاههای خیلی متنوعتر، گزینه بهتری هستند. هر چند که ذخیرهگاههای کوچک نیز در بخش حفاظت از گونهها و اکوسیستمها نقش مهمی دارند.
مورد دوم این است که هر زمان که ممکن باشد، زمینهای مجاور یک ذخیرهگاه میبایست به مناطق حفاظت شده متصل شوند تا تهدیدهای خارجی آن ذخیرهگاه یا منطقه حفاظت شده کم شود و در عین حال زونهای بافر حیاتی هم حفظ و ابقاء شوند.
برای نمونه، زیستگاههای خشکی مجاور تالابها اغلب برای گونههای نیمه آبزی مانند مارها، وزغها و لاک پشتها ضروری هستند. بهترین نوع حفاظت زمانی انجام میشود که واحدهای اکولوژیکی طبیعی مانند کل آبخیزها یا کوهستانها به شکلی در داخل مرزهای ذخیرهگاه قرار گیرند تا از این طریق تهدیدهای خارج هم به حداقل برسد.
مورد سوم این است که تاثیرات کنونی و پیشبینی شده تغییرات اقلیمی، اکوسیستمهای داخل مناطق حفاظتشده موجود را تغییر خواهد داد. نتیجه آن هم اغلب کاهش مساحت زیستگاههای دردسترس برای یک گونه و در پی آن، کاهش ابعاد جمعیت و افزایش احتمال انقراض خواهد بود. مناطق حفاظت شده به دلیل پیشبینی چنین تغییراتی، ممکن است که نیاز به بسط و گسترش داشته باشند.
اما اغلب هیچ انتخابی وجود ندارد مگر آن که بپذیریم چالش مدیریت گونهها و جوامع بیولوژیکی ایجاب میکند که از آنها در ذخیرهگاههای کوچک حفاظت شود. به عنوان مثال، در حال حاضر ۱۰ هزار منطقه حفاظت شده در بریتانیا وجود دارد که به طور متوسط تنها مساحتی در حدود ۳ کیلومترمربع دارند.
مساله این جاست که جمعیتهای انسانی انبوه و زیستگاههای به شدت دگرگون شده، اغلب این ذخیرهگاههای کوچک را دربرگرفتهاند. ذخیرهگاههای کوچک که بعضی از آنها حتی کمتر از یک هکتار مساحتشان است، ممکن است که برای حفاظت از جمعیتهای ایزوله گونههای نادر، خیلی موثر باشند بالاخص زمانی که یکسری زیستگاههای منحصر به فرد را هم که در جاهای دیگر نیستند، شامل میشوند.
این مساله بالاخص در مورد کشورها و جاهایی مانند اروپا، چین و جنوب شرقی آسیا که کشاورزی قرنها به صورت فشرده در آنها انجام شده، مصداق دارد.
ذخیرهگاه طبیعی بوکیت تیماه (Bukit Timah) در سنگاپور مثال خوبی است. این ذخیرهگاه در اصل یک ذخیرهگاه کوچک است که در آن از گونههای مختلف در طولانی مدت حفاظت خواهد شد. این ذخیرهگاه جنگلی در کل ۱۶۴ هکتار وسعت دارد و معرف ۰.۲ درصد از مناطق جنگلی اصلی کشور سنگاپور است که از سال ۱۸۶۰ میلادی تاکنون از سایر نواحی جنگلی مجزا شده است.
در حال حاضر بوکیت تیماه از ۷۴ درصد پوشش گیاهی، ۷۲ درصد گونههای پرنده و ۵۶ درصد ماهیان این منطقه حفاظت میکند. به علاوه، ذخیرهگاههای کوچک واقع در نزدیکی مناطق مسکونی، مناطق بسیار ایدهالی برای انجام کارهای آموزشی حفاظتی و مراکز مطالعاتی طبیعی هستند که جدای از اهداف بلند مدت حفاظت بیولوژیکی میتوان میزان آگاهی عموم را هم توسط آنها نسبت به مسائل مهم زیستمحیطی افزایش داد.
به طور کلی این توافق حاصل شده که مناطق حفاظت شده، میبایست طراحی شوند تا از طریق آنها تاثیرات حاشیهای خطرناک به حداقل برسد. مناطق حفاظت شدهای که دارای شکل گرد میباشند، نسبت لبه به مساحت را به حداقل رسانده و لذا مرکز آنها نسبت به سایر اشکال پارکها دورتر از لبه است و بالطبع تاثیرات حاشیهای کمتری هم بر آنها تاثیرگذار خواهد بود.
این در حالی است که پارکهای خطی و بزرگ مانند نمونههایی که برای حفاظت از حاشیه نهرها و رودخانهها طراحی میشوند، تاثیرات حاشیهای بیشتری دارند و کلیه نقاط پارک به آنها نزدیک است. به عنوان مثال مناطق حفاظت شده حاشیه دو رودخانه دز و کرخه نمونهای از این دست هستند.
در نتیجه، پارکهایی که چهار ضلع مستقیم دارند، یا اصطلاحا همان پارکهای چهارگوش را میتوان شیوه طراحی بهتری نسبت به مناطق حفاظت شده با همان ابعاد اما به شکل مستطیل با طولهای عریض قلمداد کرد. متاسفانه، این ایدهها به ندرت حقق مییابند یا دستکم اجرایی میشوند.
واقعیت این است که اغلب پارکها و ذخیرهگاهها اشکال نامنظم دارند چرا که معمولا نحوه مالکیت زمین و عناصری مانند رودخانهها که میبایست تحت پوشش حفاظتی قرار بگیرند، فرصتها را تعیین میکنند و نه شیوه طراحی.
منبع: A premier of Conservation Biology, fifth edition, Richard B. Primack. 2012, New York
این کتاب اطلس مناطق حفاظت شده ایران در اسفند ۱۳۸۵ با تیراژ ۵۰۰۰ نسخه چاپ شد و تمام نسخه های آن درسال ۱۳۸۶ به فروش رسید وتعداد زیادی از کتاب را به کتابخانه ها وسازمان ها دادند از سال ۱۳۸۷ تا الآن کتاب نایاب شده است و اصلا کسی نمی تواند پیدا کند من نمی دانم به چه علت سازمان حفاظت محیط زیست وانتشارات دانشگاه تهران و مولف کتاب،کتاب راتجدید چاپ نمی کنند. آن موقع قیمت کتاب ۳۴۰۰۰ تومان بود .خوب است الآن با گرانی دلار وگران شدن کاغذ و رنگ وچاپ قیمت کتاب ۲۵۰۰۰۰ تومان بشود .خب چاپش کنند .الآن سال های زیادی است که بسیاری از علاقه مندان به طبیعت ایران واین اطلس منتظرند تا کتاب چاپ شود و بخرند