مغلطهی کلیشهسازی (Stereotyping) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۲۰۶)
تعریف: مغلطه کلیشهسازی به پیشفرضهای کلیگرایانهای اشاره دارد که با استفاده از آنها انسانها، اشیاء و حوادث را دستهبندی میکنیم و فرض را بر این میگیریم که این پیشفرضها توصیفکنندهی همهی اعضای آن دستهبندی هستند.
معادل انگلیسی: Stereotyping
الگوی منطقی:
همهی Xها از ویژگی Y برخوردارند (این توصیف نسبت دادن است، نه یک حقیقت)
Z یک X است.
بنابراین Z از ویژگی Y برخوردار است.
مثال ۱:
فرانسویها توی بوسیدن مهارت دارن. جولی فرانسویه. باید باهاش برم بیرون!
توضیح: «فرانسویها توی بوسیدن مهارت دارن» نمونهای از کلیشهسازی است و باور داشتن به آن مغلطهآمیز است. شاید بعضی از فرانسویها یا حتی بیشترشان در بوسیدن فوقالعاده باشند، ولی نمیتوانیم بدون دلیل و آمارگیری (که البته در این زمینهی خاص بسیار سخت است) صحیح بودن این پیشفرض را بپذیریم.
مثال ۲:
خداناباوران فاقد ارزشهای اخلاقی هستند.
توضیح: این بیانیه استدلال نیست؛ صرفاً بیانیه است؛ تازه آن هم بیانیهای بیپایهواساس. کلیشهسازیهایی از این قبیل عموماً ریشه در تعصب، نادانی، حسادت یا حتی نفرت دارند.
استثنا: با استفاده از دادههای آماری میتوان پی برد که کدام ویژگی در یک گروه از گروههای دیگر رایجتر است. در چنین شرایطی احتمال اینکه یکی از اعضای آن گروه نیز آن ویژگی را داشته باشد بالاتر میرود، ولی هیچگاه نمیتوان فرض را بر این گرفت که تکتک اعضای گروه این ویژگی را دارند.
راهنمایی: یادتان باشد؛ انسانها پیش از اینکه عضوی از یک گروه یا دار و دسته باشند، یک شخص هستند و از خودشان هویت دارند.
منابع:
MAC, M. J. T., PhD, CSAC. (2006). Critical Thinking for Addiction Professionals. Springer Publishing Company.
ترجمهای از: