مغلطهی خواستهاندیشی (Wishful Thinking) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۲۲۵)
تعریف: مغلطه خواستهاندیشی موقعی اتفاق میافتد که شخصی تمایل شدیدش به حقیقت داشتن چیزی را جایگزین دلیل و مدرک برای صحتسنجی آن کند. خواستهاندیشی (که بیشتر یک سوگیری شناختی است تا مغلطه) همچنین باعث میشود شخص در راستای رسیدن به نتیجهی دلخواهش مدارک را با معیارهایی متفاوت از معیارهای شخصی بیطرف بررسی کند.
معادل انگلیسی: Wishful Thinking
معادلهای جایگزین: خیال واهی، تفکر از روی خواب و خیال، فکر باطل، خواب و خیال، خیال خام، آرزوی غیرعملی، افکار واهی و پوچ
الگوی منطقی:
ایکاش X حقیقت داشت.
پس X حقیقت دارد.
مثال ۱:
تو دلم افتاده تیم ما برندهی جام جهانی میشه. میدونم که این اتفاق میافته.
توضیح: نخیر، این مسئله چیزی نیست که بشود از قبل دانست. تازه «تو دلم افتاده» یعنی چه؟ این مثال نمونهی بارزی از خواستهاندیشی است: تمایل به بردن تیم خودتان و وانمود کردن به اینکه این اتفاق واقعاً قرار است بیفتد.
مثال ۲:
من از صمیم قلب اعتقاد دارم وقتی بمیریم، توی یه بدن جدید و فوقالعاده بیدار میشیم و تا ابد کنار کسایی که دوسشون داریم زندگی میکنیم. اگه تهش قراره بمیریم و آخرش هیچی به هیچی، اصلاً برای چی به دنیا اومدیم؟ هدف زندگی چیه؟
توضیح: اینکه شما دوست ندارید بعد از مرگ بهکلی نیست و نابود شوید، مدرکی برای وجود یک جهان پس از مرگ فوقالعاده نیست. تازه، کسی به ابدیتی که پیش از تولدش وجود داشت اهمیت نمیدهد.
استثنا: وقتی خواستهپنداری در قالب امید، آرزو یا دعا مطرح شود و در پی آن باوری شکل نگیرد، مغلطهای اتفاق نمیافتد، چون استدلالی به طور مستقیم یا غیرمستقیم مطرح نشده است.
مثال: امیدوارم مجبور نباشم تا آخر عمر پیش خاله ادنا بمونم. میدونم که واقعاً منو دوست داره، ولی با وراجیهاش مخمو میخوره.
راهنمایی: در اینکه از ته دل بخواهید چیزی به واقعیت بپیوندد قدرتی نهفته است، ولی فقط در صورتی که: ۱) در حوزهی مربوط به آن از نفوذ برخوردار باشید ۲) برای به واقعیت پیوستن آن کاری انجام دهید، نه اینکه صرفاً امیدوار باشید خودش خود به خود به واقعیت بپیوندد.
منابع:
Andolina, M. (2002). Practical Guide to Critical Thinking. Cengage Learning.
ترجمهای از:
منم از شما تشکر میکنم فقط نمیدونم چرا همش در مقالاتتون نوعی توپیدن و تهاجم به دین و مذهب دیده می شود
درود بر شما جناب آذسن بسیار مطلب جالبی بود. من پیش از این از طریق ترجمه کتابهای مترو با شما آشنا شدم و باعث افتخارِ که در اینجا هم شما رو ملاقات کردم. به
امید موفقیت روز افزون برای شما.