مغلطهی برگشت به حد وسط (Regression Fallacy) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۱۸۸)
تعریف: مغلطه برگشت به حد وسط موقعی اتفاق میافتد که شخصی برای موقعیتی طبیعتاً بیثبات که بالا پایین زیاد دارد علتی تعیین کند، بدون اینکه این بیثباتی طبیعی را لحاظ کند.
معادل انگلیسی: Regression Fallacy
معادلهای جایگزین: مغلطهی ارتجاع، مغلطهی برگشت طبیعی به حد وسط، در نظر گرفتن علت برای اتفاق فاقد علت
الگوی منطقی:
A پس از B اتفاق افتاد (با اینکه B طبیعتاً بیثبات است و بالا و پایین دارد)
بنابراین A عامل B است.
مثال ۱:
من سردرد شدیدی داشتم. بعد رفتم پیش دکتر. وقتی داشتم با دکتر حرف میزدم، سردردم بهتر شد و روز بعد حالم کاملاً خوب شد. اون ۲۰۰ دلاری که خرج کردم ارزشش رو داشت.
توضیح: سردرد بخشی جداناپذیر از زندگی است و با اختیار خودش و با درجات متغیری از درد میآید و میرود. سردردها با اختیار خودشان و بدون دخالت مواد شیمیایی یا دارو به حد وسط (Mean) برمیگردند (منظور از حد وسط، شرایط عادیست که در آن دردی حس نمیشود). حتی اگر گوینده به دکتر زنان و زایمان سر میزد، باز هم سردردش روز بعد خوب میشد و ملاقات بهمراتب جالبتری را تجربه میکرد، خصوصاً اگر مرد بود.
مثال ۲:
بعد از عمل حال همسرم بد شد. خیلی درد میکشید. من یکی از این مچبندهای مغناطیسی را که با ضربانهای طبیعی بدن هماهنگ هستند برایش خریدم تا دردش کم شود. خوشبختانه چند روز بعد دردش فروکش کرد! این مچبندهای جادویی معجزه میکنند!
توضیح: درد داشتن پس از هر عمل طولانی امری طبیعیست. همچنین کاهش درد همراه با بهبود حال امری طبیعیست. در این شرایط بدن در حال بازگشت به حد وسط است. اگر کسی تصور کند که مچبند جادویی علت التیام درد است و بازگشت بدن به حد وسط را نادیده بگیرد، مرتکب مغلطه شده است.
استثنا: البته اگر «علت» بازگشت طبیعی به حد وسط در نظر گرفته شود، مغلطهای اتفاق نمیافتد.
مثال: سردردم خوب شد، چون خوب شدن سردرد پس از یه مدت طبیعیه. هر از گاهی وسط کار طبیعی مغز اختلال مقطعی پیش میاد و این باعث سردرد میشه.
منابع:
Poulton, E. C. (1994). Behavioral Decision Theory: A New Approach. Cambridge University Press.
ترجمهای از:
بنابر این B عام☺ل A هست نه اینکه A عامل B هست