مغلطهی کلیگویی شتابزده (Hasty Generalization) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۱۲۵)
تعریف: مغلطه کلیگویی شتابزده موقعی پیش میآید که شخصی با توسل به نمونهای کوچک و ناکافی نتیجهگیری کند و آماری را که به موقعیت عادی یا معمول ارتباط نزدیکتری دارد نادیده بگیرد.
معادل انگلیسی: Hasty Generalization
معادلهای جایگزین: مغلطهی بنیان، مغلطهی پایهواساس
الگوی منطقی:
نمونهی S از جمعیت P گرفته شده است.
نمونهی S بخش بسیار کوچکی از جمعیت P است.
نتیجهی C بر اساس نمونهی S به دست آمده و به جمعیت P نسبت داده شده است.
مثال ۱:
پدرم از چهارده سالگی روزی چهار پاکت سیگار میکشید و تا شصتونه سالگی عمر کرد. بنابراین سیگار کشیدن اونقدرا هم که میگن بد نیست.
توضیح: نتیجهگیری درباره ی عوارض سیگار کشیدن بر اساس طول عمر یک انسان سیگاری کاری بسیار غیرمنطقی (و خطرناک) است.
مثال ۲:
از هر پنج دندانپزشک، چهارتایشان خمیردندان Happy Glossy Smiley را توصیه میکنند. بنابراین این خمیردندان باید فوقالعاده باشد.
توضیح: از قرار معلوم، برای رسیدن به نتیجهگیری بالا فقط از پنج دندانپزشک سوال پرسیده شده بود. پس از نظرسنجی از ۱۰۰۰ دندانپزشک، فقط ۲۰٪شان برند خمیردندان مذکور را توصیه کردند. «چهار دندانپزشک از هر پنجتا» لزوماً نمونهای از نمونهگیری متعصبانه (Biased Sample) و نظرسنجی تقلبآمیز نیست. رقم بهدستآمده صرفاً یک آنومالی آماری بود که در نمونههای آماری کوچک رایج است.
استثنا: در مواقعی که باید تصمیمی گرفت یا به نظر خاصی رسید، اما آمار و ارقام جمعیتی بزرگتر در دسترس نیست و نمونهی آماری کوچک تنها چیزیست که در اختیار دارید، به ناچار باید به همان اکتفا کنید. مثلاً اگر با دوستتان در حال قدم زدن در بیابان هستید و او میرود تا ماری را نوازش کند، ولی مار دستش را گاز میگیرد و او بلافاصله میمیرد، میتوانید با خیال راحت فرض را بر این بگیرید که مار مذکور سمیست. چنین فرضی، حتی اگر درست نباشد، مغلطهآمیز نیست.
راهنمایی: هیچوقت با اتکا بر جوامع آماری کوچک تصمیمگیری نکنید، خصوصاً وقتی که دادههای قابلاطمینانتری موجود است.
منابع:
Hurley, P. J. (2011). A Concise Introduction to Logic. Cengage Learning.
ترجمهای از: