مغلطهی غیرمحتملترین فرضیه (Least Plausible Hypothesis) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۱۴۷)
تعریف: مغلطه غیرمحتملترین فرضیه موقعی اتفاق میافتد که شخصی توضیحات غیرمنطقیتر برای وقوع یک پدیده را بپذیرد و توضیحات قابلدفاعتر را نادیده بگیرد. در روش علمی (Scientific Method)، برای قضاوت صحت فرضیهها یا نتایج برگرفته از مشاهدات باید به اصل امساک (Principle of Parsimony) که با نام تیغ اوکام (Occam’s Razor) شناخته میشود توسل جست. طبق این اصل: «در شرایط یکسان، سادهترین توضیح برای یک پدیده که به کمترین تعداد پیشفرض نیاز دارد، بهترین توضیح برای آن است، مگر آنکه خلافش ثابت شود.»
این مغلطه با مغلطهی فرضیهی نامحتمل (شمارهی ۱۱۹) شباهت زیادی دارد. شاید تنها تفاوتشان این باشد که در مثالهای این مغلطه فرضیهها منطقیتر هستند (یعنی خبری از لپرکانها و موجودات مشابه نیست).
معادل انگلیسی: Least Plausible Hypothesis
الگوی منطقی:
فرضیهی X برای توضیح دادن Y مطرح شده، ولی X غیرمحتملترین فرضیه است.
مثال ۱:
به نظر من دلیل اینکه دختره نیومد سر قرار این بود که پدرش سکته کرد و دختره مجبور شد برسونتش بیمارستان. توی اون شرایط پرتنش یادش رفت موبایلشو چک کنه و وقتی رسید بیمارستان، اینقدر نگران پدرش بود که دیگه من توی ذهنش نبودم.
توضیح: این توضیح ممکن است، ولی محتمل نیست. به احتمال زیاد «دختره» یا گوینده را یادش رفته، یا عمداً او را سر قرار کاشته. مردم از روی تمایلات، احساسات یا باورهایشان به غیرمحتملترین توضیحات توسل میجویند، نه از روی عقل و منطق.
مثال ۲: آفرینشگرایان تعداد زیادی کتاب نوشتهاند تا توضیح دهند چطور ممکن است دنیا ۶۰۰۰ سال عمر داشته باشد. با اعتقاد به خدایی که در امور دنیوی دخالت میکند، نادیده گرفتن چند قانون طبیعی و پذیرفتن نامنسجم بودن طبیعت میتوان به چنین نتیجهای رسید. برای پذیرفتن چنین نتیجهای عملاً باید تمام علومی را که میشناسیم بازنگری کنیم و درکمان از واژهی «حقیقت» را تغییر دهیم. بنابراین دو احتمال وجود دارد: یا درک علمی از دنیا اشتباه است یا داستان مطرحشده در کتاب مقدس، مثل صدها داستان مشابه از فرهنگهای دیگر، جنبهی اسطورهای دارد.
توضیح: برای پذیرفتن فرضیههای آفرینشگرایان دربارهی دنیا، لازم است تعداد زیادی پیشفرض غیرمحتمل را بهعنوان حقیقت بپذیریم. بنابراین احتمال اسطوره بودن داستان آفرینش محتملترین توضیح است.
استثنا: باز هم لازم است به تمایز بین آنچه امکان وقوع دارد، با آنچه احتمال وقوع دارد، اشاره کنیم. تیغ اوکام صرفاً احتمالات را دربرمیگیرد.
منابع:
Wormeli, R. (2001). Meet Me in the Middle: Becoming an Accomplished Middle-level Teacher. Stenhouse Publishers.
ترجمهای از: