مغلطهی دوپهلوگویی (Equivocation) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۱۰۱)
تعریف: مغلطه دوپهلوگویی موقعی پیش میآید که شخصی عبارتی مبهم را به شکلی دوپهلو به کار برد و بدین ترتیب استدلالش را گمراهکننده جلوه دهد.
معادل انگلیسی: Equivocation
مثال ۱:
من دوست دارم کریسمس بهم خوش بگذره، ولی حاضر نیستم اون کاری رو که تو اون آهنگ کریسمس معروفه میگن انجام بدم (Make the Yuletide Gay). فکر نمیکنم گرایش جنسی ربطی به خوش گذرونی توی کریسمس داشته باشه.
توضیح: در این مثال واژهی «Gay» یعنی شاد و خوشحال. ربطی به همجنسگرایی ندارد.
مثال ۲:
کشیش بهم گفت باید باور داشته باشم.
من باور دارم که پسرم امسال عملکرد خوبی توی مدرسه خواهد داشت.
بنابراین کشیش باید ازم راضی باشه.
توضیح: واژهی «باور» در جملهی کشیش به معنای باور داشتن به خدا بدون مدرک کافیست. این «باور» با «باور» داشتن به پسرتان برای داشتن عملکردی خوب در مدرسه که به «باور» داشتن به شخص پسرتان منجر میشود فرق دارد.
استثنا: اگر قصد مزاح کردن باشد، دوپهلوگویی خوب جواب میدهد و مغلطه هم به حساب نمیآید.
راهنمایی: اگر بابت دوپهلوگویی به کسی مظنون هستید، همهی تعاریف واژه را با خود آن جایگزین کنید و ببینید کدامشان منطقی به نظر میرسد.
منابع:
Parry, W. T., & Hacker, E. A. (n.d.). Aristotelian Logic. SUNY Press.
ترجمهای از: