مغلطهی تئوری توطئه (Conspiracy Theory) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۹۰)
تعریف: مغلطه تئوری توطئه موقعی پیش میآید که شخصی ادعا کند که نمیتواند ادعا/استدلالش را ثابت کند، چون گروهی متشکل از دو نفر یا بیشتر مدرک موردنیاز برای اثبات ادعا/استدلالش را نابود یا پنهان کردهاند. وقتی کسی درستی یا دقت ادعای گوینده را به چالش بکشد، گوینده در جواب میگوید که آن شخص نیز در تلاش است تا حقیقت را لاپوشانی کند و حرف او را مدرک محکمتری برای درستی ادعا/استدلال اولیهی خودش در نظر میگیرد.
معادل انگلیسی: Conspiracy Theory
معادلهای جایگزین: فرضیهی الغا، نهانسازی، پنهانکاری دولت
الگوی منطقی:
حقیقت A است.
دلیل اینکه نمیشود حقیقت را ثابت کرد B است.
بنابراین A حقیقت است.
مثال ۱:
دولت روسیه کشتی نوح را مدتها پیش پیدا کرد، ولی به خاطر نفرت از مذهب دربارهی این موضوع چیزی به مردم نگفت.
مثال ۲:
سرتاسر جهان، زمینشناسان و دانشمندان مدارک قویای کشف کردهاند که ۶۰۰۰ ساله بودن زمین را ثابت میکند، ولی چون میترسند اعتبارشان زیر سوال رود، این مدارک را رو نمیکنند.
توضیح: تئوری توطئه یا توهم توطئه از لحاظ روانشناسی مبحث پیچیدهای است و سوگیریهای شناختی و مغلطههای بسیاری که در این سری مقالات معرفی شدند در شکلگیری چنین طرز فکری دخیلاند. عموماً مردم این نکته را در نظر نمیگیرند که اجرای توطئهای در مقیاس جهانی چقدر غیرمحتمل است و لاپوشانی چنین توطئهای چقدر کار دشواری است. در مثال بالا، کسانی که تفسیر تحتاللفظی از کتاب مقدس دارند، دچار ناهماهنگی شناختی (Cognitive Dissonance) میشوند. ناهماهنگی شناختی به تقلای ذهنیای اشاره دارد که در صورت تناقض باورهای شخصی با حقایقی بیرونی پیش میآید. این تناقضهای ذهنی باعث میشوند مردم به تئوری توطئههایی چون موارد اشارهشده روی بیاورند و به جای تطبیق دادن باورهایشان با حقایق دنیا، حقایق را تغییر دهند تا مهر تاییدی بر باورهایشان باشد.
استثنا: توطئه و لاپوشانی اتفاقاتی غیرممکن نیستند. البته لازم است برای اثبات وجودشان مدرک ارائه کرد، ولی باید به یاد داشته باشیم امکان وقوع یک اتفاق با محتمل بودن وقوع آن دو مقولهی جدا هستند.
منابع:
Barkun, M. (2006). A Culture of Conspiracy: Apocalyptic Visions in Contemporary America. University of California Press.
ترجمهای از:
jalebe