معرفی فیلم نیمه شب در پاریس؛ همه آن رویاهای شیرین فرانسوی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱ دقیقه

وودی آلن فیلمساز مشهور نیویورکی است. این نیویورکی بودنش بخشی به تولدش در شهر نیویورک برمی‌گردد و بخشی دیگر هم به فیلم‌های مهمش مثل «آنی هال» و «هانا و خواهرانش». فیلم‌هایی که در شهر نیویورک روایت می‌شدند و طبقه متوسط روشنفکر نیویورکی قهرمانانش بودند. وودی آلن از نیمه هزاره سوم فیلم‌هایش را در اروپا ساخت. تجربیاتی که به اندازه فیلم‌های نیویورکی‌اش موفق نبودند تا نوبت به فیلم نیمه شب در پاریس رسید.

همان تفکر تقدیری وودی آلن را که در سایر فیلم‌های کارنامه‌اش وجود دارد، در فیلم «نیمه شب در پاریس» هم می‌شود به وضوح دید. مردی با نامزدش به پاریس سفر کرده است. اول به نظر می‌رسد که این باید یک سفر رویایی باشد اما کم‌کم معلوم می‌شود که زن، شوهر نویسنده را درک نمی‌کند و در پاریس دنبال چیزهای دیگری است در حالی که مرد در پاریس دنبال آن جشن بیکرانی می‌گردد که همینگوی از آن در کتابش نقل می‌کند.

خلاصه اینکه مرد نیمه شبی در تاریخ سفر می‌کند و به دهه بیست میلادی می‌رود. زمانی که همینگوی و گرترود استاین بحث‌های ادبی می‌کردند و پاریس مهد موسیقی جز، هنر و ادبیات و نقاشی بود.

وودی آلن بعد از مدت‌ها دوباره با «نیمه شب در پاریس» به فصل جوایز راه پیدا کرد. فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی شد و توانست اسکار بهترین فیلمنامه را از آن خودش کند. فیلمنامه فیلم در خیلی از حلقه‌های دیگر فصل جوایز از جمله گلدن‌گلوب توانست جایزه کسب کند.

ایده سفر در تاریخ به خودی خود جذاب است اما ملاقات با آدم‌هایی مثل همینگوی و اسکات فیتزجرالد با آن رویکرد طعنه‌آمیز وودی آلن فیلم را تبدیل به اثری گرم و بامزه کرد که ابدا متظاهرانه نبود.

در موفقیت فیلم نقش یک ایرانی هم دخیل بود. داریوش خنجی فیلمبرداری چشم‌نوازی ارائه می‌دهد که پاریس را همان‌طور که در ذهن قهرمان داستان می‌گذرد وسوسه‌برانگیز نشان می‌دهد.

درنهایت فیلم می‌گوید که توهمات ما اصولا زیباتر از واقعیت است.



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X