به چه موجودی در معرض خطر میگویند؟
اگر شما به عناوین اخبار زیست محیطی دقت کنید، با یک عبارت به کرات مواجه میشوید: گیاه یا جانور در معرض خطر. اما در معرض خطر به چه معناست و چه زمانی میتوان از این عبارت برای یک موجود زنده استفاده کرد؟ در این مقاله از گونههای در معرض خطر انقراض و چگونگی تعریف آنها صحبت خواهیم کرد.
در بحث حفاظت و مدیریت یک گونه نادر یا در معرض خطر لازم است که حتما درکی روشن از وضعیت آن گونه، ویژگیهای منحصر به فردش، وضعیت جمعیتهای مختلف آن گونه و به ویژه فرآیندهای پویایی که بر ابعاد جمعیت و پراکنش آن تاثیرگذار هستند، وجود داشته باشد بنابراین نمیتوان به راحتی بر روی یک گونه عنوان در معرض خطر یا نادر گذاشت.
بررسی جمعیت
برای اطلاع درباره وضعیت یک گونه خاص، دانشمندان میبایست جمعیت آن را در محیط طبیعیاش بررسی و در طول یک مدت زمان طولانی پایش کنند. روشهای مطالعه اغلب بسیار گسترده است از تخمین جمعیت افراد که به آن سرشماری میگویند، گرفته تا برآورد ابعاد جمعیت با استفاده از روشهای نمونهبرداری یا نمایهها که همگی جزو روشهای مختلف مطالعاتی هستند.
حال اگر یک جمعیت به طور مستمر و بر مبنای یک قاعده خاص مورد بررسی قرار گیرد، نخستین و مهمترین فایدهاش این است که میتوان تغییرات ابعاد جمعیتی و پراکنش آن را مشخص کرد.
گزارشهای تحقیقاتی بلندمدت میتوانند به تشخیص این مساله کمک کنند که فرضا یک جمعیت خاص در طولانیمدت، تمایل به افزایش جمعیت داشته یا برعکس کاهش که علت کاهش هم میتواند تعارضات انسانی یا نوسانات کوتاهمدت ناشی از تغییر در وضعیت آب و هوا یا حتی رویدادهای طبیعی غیرمترقبه باشد.
گزارشهای تحقیقاتی در عین حال میتوانند نشان دهند که واکنش یک گونه در معرض خطر به عنوان مثال نسبت به طرحهای مدیریتی حفاظتی مثبت بوده یا نه بر عکس نسبت به میزان کنونی برداشت یا ورود گونههای مهاجم از خود واکنش منفی نشان داده است.
در حقیقت زیستشناسان زمانی که کاهش بلندمدت جمعیت یک گونه را مشاهده میکنند، درصدد برمیآیند که از طریق طرحهای تاثیرگذار حفاظتی از آن گونه حفاظت کنند. هدف از پایشهای مستمر میتواند به طور خاص بررسی وضعیت گونههای حساس مثل پروانهها باشد.
نتایج مطالعات حاصل از ردیابی ماهوارهای پنگوئنهای ماژلانی(Magellan Penguins) که مجهز به فرستندههای رادیویی شدهاند، نشان میدهد که پنگوئنهای زادآور برای تغذیه گاه بیش از ۶۰۰ کیلومتر از کلونی یا اجتماعات خود دور میشوند. تغذیه جوجه پنگوئنها با فصل ماهیگیری همزمان میشود. آنها در مناطق حفاظتشدهای زیست میکنند که برای تخمریزی ماهیها تحت پوشش حفاظتی قرار گرفتهاند. در نتیجه یکسری مطالعات میدانی، دادههای حیاتی برای حفاظت از زیستگاههای پنگوئنها به دست آمد. این دادهها باعث شد که زونها یا مناطق مختص ماهیگیری تا زمانیکه جوجه پنگوئنها لانهشان را ترک میکنند، بسته شوند.
دغدغه حفاظت
از آن جایی که امروزه مساله حفاظت از گونههای در معرض خطر و نادر برای آژانسهای دولتی و حفاظتی به نوعی دغدغه جدی تبدیل شده لذا بالطبع مطالعات هم به طرز چشمگیری افزایش یافتهاند. برخی از این مطالعات به عنوان کارهای مدیریتی، پشتوانه حقوقی دارند.
از طرف دیگر نه تنها دامنه جغرافیایی بلکه در عین حال کیفیت نظارتها هم به واسطه حضور افراد داوطلب، اغلب گسترش چشمگیری داشته که از این مورد معمولا تحت عنوان «شهروندان داوطلب» یاد میشود. بدیهی است که تعلیم و آموزش داوطلبان نهتنها دادههایی را که مورد نیاز دانشمندان است، بسط میدهد بلکه در عین حال این افراد را هم تبدیل به حامیان طرحهای حفاظتی میکند.
مردم محلی، به ویژه شکارچیان و ماهیگیران، گاه اطلاعات دقیقی از وضعیت پراکنش گونهها و حتی تغییرات جمعیتی و اتفاقاتی که در گذر زمان در محیط زیست اطرافشان اتفاق افتاده، دارند؛ این نوع دادهها اغلب برای برنامههای حفاظتی و کارشناسان بسیار مفید هستند.
پایش بلندمدت یک اکوسیستم (اعم از درجه حرارت، بارندگی، رطوبت، اسید خاک، کیفیت آب و فرسایش خاک) و ویژگیهای جمعیتی (مانند حضور گونههای مختلف و درصد زمین دارای پوشش گیاهی) به دانشمندان این امکان را میدهد که سلامت اکوسیستم و وضعیت گونههای خاص را محک بزنند.
در عین حال پایش این پارامترها به مدیران کمک میکند که اهداف تحققپذیر و یا اصلاحات لازم در طرحهای مدیریتی را مشخص کنند.
با بررسی وضعیت حفاظتی گونهها در طول زمان، این امکان فراهم میشود که بتوان تشخیص داد آیا آنها از کارهای حفاظتی که انسانها برایشان انجام دادهاند، تاثیر مثبت گرفتهاند و یا بالعکس به همان صورت به سمت انقراض پیش رفتهاند.
به عنوان مثال، از راهنمای فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) به این منظور استفاده میشود که بتوان ثابت کرد آیا وضعیت حفاظتی گروههای خاص جانوری سیر نزولیاش را در ظرف ۲ الی ۳ دهه گذشته ادامه داده یا خیر.
البته، نرخهای انقراض گونههای به شدت در معرض خطر انقراض، کمتر از میزان پیشبینی شده بوده که آن هم احتمالا بیشتر به دلیل تاثیرات مثبت اقدامات حفاظتی است.
در کشور سوئیس، رویکرد متفاوتی برای تشخیص گونههای مورد تهدید یا آنهایی که در فهرست سرخ جای دارند، وجود دارد که در اصل ناظر بر تلاشهای حفاظتی است. در این رویکرد متفاوت ۳۱۷ گونهای که از سال ۲۰۰۷ م. تاکنون جمعیتشان افزایش پیدا کرده یا وضعیت به نسبت پایداری داشتهاند، در فهرستی به نام فهرست آبی ثبت شدهاند.
اما فهرست آبی بیانگر تلاشهای حفاظتی موفق و در عین حال پیشنهادکننده پروژههایی است که میتوانند در آینده نتیجهبخش باشند. با وجود این که این رویکرد هنوز به شکل گسترده مورد قبول واقع نشده اما در عوض حاوی یک پیام مهم است که آن هم همان نشان دادن راه و مسیر آینده برای حافظان طبیعت است.
یک کار مشابه دیگر که با همکاری اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) انجام شده، طرح موسوم به شبکه خدمات طبیعت است که در اصل جزو برنامههای میراث طبیعی میباشد. این برنامه در حال حاضر تمامی ایالتهای آمریکا، ۳ استان کانادا و ۱۴ کشور آمریکای لاتین را تحت پوشش قرار داده.
شبکه مذکور که تشکیلات حفاظت از طبیعت با قدرت تمام از آن پشتیبانی میکند، تلاش دارد تا اطلاعات کلیدی حفاظتی بالغ بر ۶۴ هزار گونه، زیرگونه و جوامع زیستی (به انضمام نیم میلیون جمعیتی که با دقت ثبت موقعیت جغرافیایی شدهاند) را گردآوری، سازماندهی و مدیریت کند.
حفاظت بر مبنای قانون
درست از زمانیکه زیستشناسان دستاندرکار امر حفاظت، تشخیص میدهند که گونهای به حفاظت نیاز دارد، میتوان قوانینی، تصویب و معاهداتی، امضاء کرد که بر اساس آنها فعالیتهای حفاظتی اجرایی شوند. قوانین ملی، آن قوانینی هستند که گونه را در یک کشور خاص تحت حفاظت قرار میدهند در حالی که توافقهای بینالمللی، چهارچوب گستردهتری را برای حفاظت ایجاد میکنند.
هماکنون مردم در بسیاری از کشورها به این مرز از تشخیص رسیدهاند که حفاظت از محیط زیست و گونهها با سلامت انسان گره خورده است. در این کشورها قوانینی برای تاسیس پارکهای ملی و سایر مناطق حفاظتشده؛ مدیریت فعالیتهایی همچون ماهیگیری، الوارکنی، چرا و در عین حال محدودیتهایی برای جلوگیری از آلودگی هوا و آب وضع شده است.
معاهدات بینالمللی هم که خرید و فروش حیوانات در معرض خطر را محدود میکنند، در سطوح ملی اجرایی شده و در مرزها با جدیت به این قبیل مسایل پرداخته میشود. گونههای در معرض خطری که توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) در فهرستهای سرخ بینالمللی قرار گرفتهاند، هماکنون به شکل قانونی حفاظت میشوند.
یک نمونه موفق حفاظتی در کاستاریکا
بسیاری از مسایلی که شرح آنها رفت، تاکنون توانستهاند امکان احیای جمعیتهایی مانند جمعیت لاکپشت سبز(Green Turtle) در سواحل تورتوگویرو (Tortuguero Beach) واقع در منطقه کارائیب کشور کاستاریکا(Costa Rica) را مهیا سازند.
دولت کاستاریکا در پی دههها برداشت بیرویه تخمها و افراد بالغ لاکپشتهای دریایی، درصدد برآمد که مجموعهای از فعالیتهای حفاظتی را برای این گونه در معرض خطر در دستور کار قرار دهد.
دولت در وهله نخست، جمعآوری تخمها و لاکپشتهای بالغ را در ساحل تتورتوگویرو در سال ۱۹۶۳م. (۱۳۴۲ ه.ش.) ممنوع کرد. سپس صادرات محصولات مرتبط با لاکپشتها در سال ۱۹۶۹م. (۱۳۴۸ ه.ش.) متوقف شد. در سال ۱۹۷۰م. به منظور حفاظت از کل این منطقه، دولت سواحل تورتوگویرو را پارک ملی اعلام کرد.
در نهایت طرحهای حفاظتی با ممنوعیت صید لاکپشتها و تشخیص این که لانهگذاری لاکپشتها چه اندازه برای صنعت گردشگری باارزش است، دامنه وسیعتری به خود گرفت. از آن جایی که نیکاراگوئه (Nicaragua) و کشورهای همسایه کاستاریکا نیز کنوانسیون سایتیس را امضاء کردهاند و موظف به اجرای معیارهای حفاظتی هستند در نتیجه ظرف بیش از ۳۵ سال گذشته، جمعیت لاکپشتهای دریایی بیش از سه برابر شده است و این اتفاق یک رویداد باارزش است.
یک نمونه موفق حفاظتی در هاوایی
چوب پای هاوایی (Hawaiian Stilt) یک پرنده بومی جزایر هاوایی و یک گونه در معرضخطر است. شکار و فعالیتهای توسعه ساحلی در ظرف ۷۰ سال گذشته، جمعیت چوب پاها را تا مرز ۲۲۰ فرد کاهش داد اما به واسطه فعالیتهای حفاظتی، جمعیت این گونه در حال حاضر احیاء شده و به رقمی حدود ۱۴۰۰ فرد رسیده است.
هدف از فعالیتهای حفاظتی دولت این است که جمعیت تا مرز ۲۰۰۰ فرد افزایش پیدا کند. بررسیها نشان میدهد که این گونه در ظرف ۱۰۰ سال آینده، تقریبا ۹۵ درصد شانس بقاء خواهد داشت.
تجزیه و تحلیل دادهها حاکی از آن است که چوب پاها تا زمانیکه کل زیستگاه موجود را اشغال میکنند، جمعیتشان افزایش خواهد یافت اما اگر نرخ مرگ و میر یا آشیانهسازی ناموفق در پرندگان یکساله از مرز ۷۰ درصد بگذرد یا اگر نرخ مرگ و میر افراد بالغ در هر سال حدود ۳۰ درصد افزایش پیدا کند، آن گاه جمعیت چوب پاها هم خیلی سریع کاهش پیدا خواهد کرد.
در حال حاضر به منظور پایین نگاه داشتن نرخ مرگ و میر لازم است که جمعیت طعمهخواران غیربومی کنترل شود و در عین حال زیستگاههای تالابی نیز احیاء شوند و مهمتر از همه این که اگر جمعیت چوب پاها به مرز ۲۰۰۰ فرد برسد، آن گاه لازم است که هرچه سریعتر یک تالاب دیگر نیز برای آنها تحت پوشش حفاظتی قرار گیرد.
حفاظتهای با اما و اگر
در یک مثال دیگر، پروانه مردابی (The marsh fritillary butterfly) در انگلستان مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که جمعیت این گونه حتی در علفزارهایی با چرای سبک نیز کاهش یافته است. بررسیها نشان میدهد که متوسط مساحت زیستگاه ۶ جمعیت باقیمانده پروانه مردابی، بیش از متوسط مساحتی است که ۶ جمعیت منقرضشده آن در گذشته اشغال میکردند.
از سوی دیگر مطالعات جمعیتی نشان میدهد برای این که بتوان با ۹۵ درصد قطعیت از بقای این جمعیت در ظرف ۱۰۰ سال آینده صحبت کرد، لازم است که حداقل ۱۰۰ هکتار از زیستگاهاش تحت پوشش حفاظتی قرار گیرد.
در حال حاضر تنها ۲ جمعیت باقیمانده از پروانههای مردابی به زیستگاهی به این بزرگی دسترسی دارند و ۴ جمعیت دیگر به احتمال بسیار زیاد منقرض خواهند شد مگر آن که هم مساحت زیستگاه آنها بزرگتر شود و هم این که تحت پوشش مدیریتی قرار گیرند تا امکان رشد گیاهانی که در اصل منبع تغذیه پروانهها هستند، فراهم شود.
جمعبندی
سازماندهی اطلاعات گسترده حاصل از مطالعات جمعیتی، گونهای و اکوسیستمی در اصل هزینهبر و در عین حال مستلزم کار زیاد است اما واقعیت این است که این بخش از کار یک جزء حیاتی از تلاشهای حفاظتی است. دانستن این که چه گونههایی در معرض خطر انقراض هستند و کجا زیست میکنند، برای حفاظت از آنها الزامی است.
استفاده از تخریب زیستگاه به عنوان یک معیار طبقهبندی، به طور خاص برای گونههایی که کمتر از نظر بیولوژیکی شناختهشدهاند، مفید است چرا که بر این مبنا اگر زیستگاه در آستانه نابودی باشد یا حتی اگر دانشمندان اطلاعات خیلی ناچیزی هم درباره آن گونه داشته باشند، باز هم گونه در رده تهدیدشده قرار میگیرد.
در عمل، یک گونه بر مبنای مساحت آن محدودهای که اشغال میکند، تعداد افراد بالغی که دارد، نرخ کاهش زیستگاه یا جمعیتاش توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) ردهبندی میشود و احتمال انقراض در عمل کاربرد حداقلی دارد.
در خاتمه میبایست یادآور شد که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان)، معیارهای کمی را برای جمعیتها و اکوسیستمها تعریف میکند تا بر اساس آنها وضعیت حفاظتی گونهها تعیین شود. این ردهها به ترتیب عبارتند از منقرض شده، منقرض شده در طبیعت، به شدت در معرض خطر انقراض، در معرض خطر، آسیبپذیر، مورد تهدید، کمترین نگرانی، داده ناکافی و ارزیابی نشده.
منبع: daily.jstor, bluelists, natureserve, qz,
با تشکر از مقاله خوبتون… برام جالب بود چون با یه گونه جدید از گربه سانان بزرگ اشنا شدم…پلنگ برفی (نام علمی: Uncia uncia) گربهسانی که در کوههای مرتفع آسیای میانه، هیمالیا و تبت زندگی می کنه.