به بهانه اکران مستند فارنهایت ۱۱/۹؛ چرا مایکل مور محبوبیت سابق را ندارد؟
مایکل مور مستند جدیدی به نام «فارنهایت ۱۱/۹» ساخته که در آخر هفتهای که گذشت در ایالات متحده آمریکا اکران شد. فارنهایت ۱۱/۹ دست کم از نظر نام، شباهت زیادی با فیلم دیگر مور تحت عنوان «فارنهایت ۹/۱۱» دارد. مایکل مور فارنهایت ۹/۱۱ را در سال ۲۰۰۴ درباره حملات یازده سپتامبر ساخت و نقدهای تندی را نسبت به جرج دابلیو بوش رییس جمهور وقت آمریکا مطرح کرد. فیلم که بودجهای ۶ میلیون دلاری داشت بیش از ۱۱۹ میلیون دلار فروخت و به پرفروشترین مستند تاریخ تبدیل شد. فیلم مور در سال ۲۰۰۴ علاوه بر موفقیت خیرهکننده در گیشه که نشان از استقبال گسترده عمومی داشت در جشنوارهها هم مورد توجه قرار گرفت. فارنهایت ۹/۱۱ در جشنواره فیلم کن اکران شد، در پایان اکران برای ۲۰ دقیقه با تشویق بیوقفه حضار مواجه شد و معتبرترین جایزه کن یعنی نخل طلا را هم تصاحب کرد.
اثر جدید مایکل مور فارنهایت ۱۱/۹ از نظر مضمون شباهتهایی با فیلم قبلی دارد؛ در این فیلم هم شاهد انتقاداتی تند نسبت به جمهوری خواهان و در راس آنها دونالد ترامپ هستیم. اما فیلم جدید مور ابدا نتوانست موفقیتهای اثر قبلی را تکرار کند. مور پیش از این گفته بود که یکی از اهدافش از ساخت این مستند، تاثیرگذاری سیاسی بر مردم آمریکا است. این کارگردان در یک برنامه تلویزیونی اشاره کرد قصد دارد فیلمش را به زودی آماده کند و آن را تا قبل از انتخابات میاندورهای اکران کند؛ به گفته مور دلیل این کار این است که میخواهد میلیونها نفر را قانع کند که باید پای صندوقهای رای بروند و علیه جمهوریخواهها رای بدهند.
اما آمار فروش مستند جدید نشان میدهد مور در کشاندن مخاطبان به سینما چندان موفق عمل نکرده است. فیلم جدید این مستندساز آمریکایی در اولین آخرهفته حدود ۳ میلیون دلار فروخت در حالی که فیلم سال ۲۰۰۴ این کارگردان با فروش آخر هفتهای در حدود ۲۴ میلیون دلار کار خود را آغاز کرد. ممکن است این آمار بیانگر کاهش مخاطبان مایکل مور باشد. اما چه دلایلی را میتوان به عنوان عوامل این ریزش مخاطب ذکر کرد؟
اینترنت و تغییر شکل دسترسی مخاطبان به اطلاعات
شاید یکی از دلایلی که مایکل مور نتوانسته مثل گذشته جریانساز شود تغییر وضعیت اینترنت باشد. برای توضیح این عامل میتوانیم از خود فیلمهای مور مثال بیاوریم. مایل مور در سال ۲۰۰۲ مستند بولینگ برای کلمباین را ساخت. مستندی درباره کشتار دبیرستان کلمباین و نوعی بیانیه قدرتمند انتقادی علیه قانون حمل اسلحه در ایالات متحده آمریکا. شاید یکی از دلایل مهم موفقیت بولینگ تحلیل قدرتمندی بود که مور در این اثر ارایه کرد؛ مجموعهای از اطلاعات درباره حمل اسلحه و تاریخچه خشونت در آمریکا که با صورتبندی خوبی در اختیار مخاطب قرار گرفت و تا سالها با آن مثل نوعی مرجع و منبع معتبر رفتار میشد. این روزها اما شرایط مثل سابق نیست؛ در گوشه و کنار اینترنت مجموعه گستردهای از انتقادات استخواندار و قدرتمند علیه سیاستهای مختلف مطرح میشوند و دسترسی به آنها هم بسیار سادهتر از قبل شده. تقریبا بسیاری از نکاتی که ممکن است مخاطب با دیدن یکی از مستندهای مایکل مور به آن پی ببرد قبلا جایی در شبکههای اجتماعی مطرح شده باشد و این دادهها تاثیر نیرومند سالهای قبل را از دست داده باشند.
افزایش سن مخاطبان
مایکل مور در اوایل قرن بیست و یکم مجموعهای از مخاطبان کلیدی و وفادار به خود را داشت (عموما مخاطبان لیبرال با گرایش به دموکراتها در ایالات متحده آمریکا). افزایش سن میتواند باعث شود بخشی از این مخاطبان کمتر به سینما بروند یا اساسا علایق دوران جوانی خود را دنبال نکنند. به این ترتیب ممکن است کاهش استقبال از اثر جدید مور تحت تاثیر افزایش سن مخاطبان او باشد. در عین حال بعضی از تحلیلگران معتقدند نسل جدید که با تکنولوژی بارآمده و به دلایلی که پیشتر عنوان شد به شکلی متفاوت اطلاعات به دست میآورد هم ممکن است مانند نسل گذشته برای مستندهای مور سر و دست نشکنند. یک مثال دیگر که نشان میدهد مستندهای افشاگر و جنجالی، این روزها آنقدر به دل مخاطبان نمینشیند مستند Citizenfour بود. مستندی درباره ادوارد اسنودن که از نظر کیفیت ساخت به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما مخاطبان از آن استقبال نکردند.
مردم خستهاند
فیلم مور درباره دونالد ترامپ و دوران ریاست جمهوری او است. اما مردم آمریکا همین حالا هم با مجموعهای از اطلاعات درباره این دوره و شخص ترامپ توسط رسانهها بمباران شدهاند. آمریکاییها دارند همین دوره تاریخی را سپری میکنند و تقریبا روزانه با مباحثی مربوط به ریاست جمهوری ترامپ مواجهند. این بمباران خبری ممکن است نوعی دلزدگی در مخاطب ایجاد کند. دست کم میتوان فرض کرد بعضی از مخاطبان، دیگر حال و حوصله دیدن یک مستند را ندارند که بخواهد همین بحثها را حتی به شکلی دیگر مطرح کند.
اگر بخواهیم مجموعه عوامل را جمعبندی کنیم و چیزی نیز به آن بیافزاییم باید بگوییم احتمالا مشکل اصلی مور در کنار همه آنچه به آن اشاره شد این است که فارنهایت ۱۱/۹ با وجود همه خوبیهایش در دوران فعلی باید چیز بیشتری برای عرضه داشته باشد. نوعی تفکر که پیش از این از طرف مور شاهد آن نبودیم، خلاقیتهایی ویژه یا چیزی که واقعا بتواند مخاطب را غافلگیر کند. احتمالا یک تغییر اساسی در رویکرد مستندسازی مور بتواند این مستندساز مشهور آمریکایی را دوباره به جایگاهی برگرداند که میتوانست یک تنه یک موج سیاسی ایجاد کند.