مجموعه جنگ ستارگان دوباره به دوران اوج باز میگردد؟
جنگ ستارگان همواره به عنوان یکی از مجموعههای بسیار محبوب سینمای آمریکا شناخته شده است اما چند سالی است که شاهد افت فروش محسوس فیلمهای جدید آن و استقبال نسبتا سردتر منتقدان و مخاطبان هستیم.
در حالی که آثار مربوط به آخرین سهگانه جنگ ستارگان یعنی فیلمهای سینمایی «جنگ ستارگان: نیرو بر می خیزد» (Star Wars: The Force Awakens) و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) عملکرد تجاری بسیار موفقی داشتند و حتی نیرو بر میخیزد توانست رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ باکسآفیس را تصاحب کند، جدیدترین فیلم سهگانه آخر یعنی «جنگ ستارگان: خیزش اسکایواکر» (Star Wars: the rise of skywalker) تا امروز با فروشی نزدیک به یک میلیارد دلار کمترین موفقیت تجاری را در مقایسه با دو قسمت دیگر کسب کرده است.
از سوی دیگر «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (Solo: A Star Wars Story) به کارگردانی ران هاوارد به عنوان دومین فیلم مستقل جنگ ستارگان پس از فیلم «سرکش یک» (Rogue One) در سال ۲۰۱۸ اکران شد و شکست تجاری سختی را تجربه کرد. با در نظر گرفتن این نکات برخی از کارشناسان معتقدند مجموعه جنگ ستارگان توان سابق را در جذب مخاطب ندارد.
با این وجود همه کارشناسان به این مجموعه بدبین نیستند و بعضی معتقدند گرچه با پایان یافتن آخرین سهگانه یک چالش جدی در مسیر این مجموعه قرار دارد اما تجربه ثابت کرده اگر مخاطب به شکل کلی به یک جهان سینمایی علاقهمند باشد میتوان با برخی تغییرات دوباره فیلمهای پرفروشی در آن جهان سینمایی خاص تولید کرد.
برای مثال میتوان به جهان سینمایی دیسی اشاره کرد که در سالهای اخیر افت محسوسی کرده بود و تقریبا در برابر آثار مارول حرفی برای گفتن نداشت؛ با این وجود با تغییر رویکرد شرکت برادران وارنر و تولید آثاری چون «زن شگفتانگیز» (Wonder Woman)، «آکوامن» (Aquaman) و «جوکر» (Joker) آثار این مجموعه دوباره نبض مخاطبان را به دست گرفتهاند.
از جمله مسیرهایی که استودیوی دیزنی میتواند از طریق آن جان تازهای به مجموعه جنگ ستارگان ببخشد استفاده از فیلمهای مستقل است. گرچه آخرین فیلم مستقل این مجموعه ناموفق از آب درآمد اما حالا که آخرین سهگانه پایان یافته آثار مستقل میتوانند با وارد کردن شخصیتهای جدید، جهان جدید و دورههای زمانی جدید امکان گسترش مجموعه را فراهم کنند.
همچنین در صورتی که هر کدام از این آثار در مجموعه جنگ ستارگان آغاز و پایان مشخص خود را داشته باشند و لزوما سرنوشت داستان را به قسمتهای بعد منتقل نکنند احتمال دارد کشش و تعلیق تماشای هر یک از این آثار برای مخاطبان به شکل قابل ملاحظهای افزایش یابد.
از دیگر مشکلاتی که مجموعه در آخرین سهگانه به آن دچار شده بود ایجاد تعدادی معمای تحمیلی برای مخاطبان بود. چرخه بیپایانی از پرسشها، نوشتهها و مقالاتی که درباره ریشههای شخصیتها و نکات پنهان مجموعه به کنجکاوی میپرداختند؛ این در حالی است که برای مثال موفقیت آثار ابرقهرمانی جهان سینمایی مارول بیشتر در لذتی است که از طریق ارایه اطلاعات بصری در خود سالن سینما اتفاق میافتد. در واقع مخاطبان باید از آنچه دیدهاند لذت برده و به آنچه در آینده خواهند دید فکر کنند نه آنکه به اطلاعاتی که ازشان دریغ شده و در اختیارشان قرار نگرفته مشغول باشند.
در نهایت چنان که پیش از این کم و بیش اشاره شد، مجموعه جنگ ستارگان نیاز به خون تازه دارد. محتوای تازه و نه بازیافت آنچه ظرف چند دهه گذشته دیده و شنیدهایم. برای این کار نیاز است که از کارگردانان و فیلمنامهنویسهای جدید استفاده شود و در عین حال جسارتی بیش از گذشته الزامی به نظر میرسد.