ماه ما که گرفت

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲ دقیقه

ساعت ۳ صبح بیدار می‌شوم تا به تماشای ماه گرفتگی ۶ مهر ۹۴ بروم. در راه رسیدن به برج میلاد هستم که متوجه می‌شوم بزرگراه همت به سمت شرق بسته است. کنار بزرگراه، از خودرو پیاده می‌شوم و به بالای سرم نگاه می‌کنم. ماه بزرگ، در آسمان نیمه‌شب تهران به رنگ نقره‌ای می‌درخشد؛ بزرگتر و نورانی‌تر از همیشه. این یک «ماه کامل» عادی نیست، یک «ابرماه» (Super Moon) است. ماهی که در مدار خود، به کمینه‌ی فاصله‌اش تا زمین رسیده و در نتیجه بزرگ‌تر و روشن‌تر دیده می‌شود. ماه، مثل یک موجود افسانه‌ای، همیشه در اسطوره‌ها، داستان‌ها و شعرهای ما وجود داشته و در شکل‌گیری تمدن‌های انسان نقشی بزرگ ایفا کرده است. احتمالا اگر ماه نبود،‌ روند تکامل حیات به شکلی که اکنون روی زمین می‌بینیم، وجود نداشت. ماه پس از خورشید، اولین چیزی است که در فراسوی گهواره‌ی حیات متوجه آن شدیم و تنها جایی خارج از دنیای ماست که توانستیم پای خود را روی سطحش بگذاریم. قرار است که این ماه تا ساعتی دیگر بگیرد؛ قرار است که زمین، نگذارد نور خورشید به چهره‌ی ماه برسد.

آرامش بزرگراه‌های تهران در شب رویاییست؛ در این خلوتی محض، به راحتی می‌توان تغییر مسیر داد و به مقصد رسید. در محوطه‌ی برج میلاد، عده‌ای منجم آماتور گرد هم آمده‌اند تا گذر ماه از مخروط سایه‌ی زمین را ببینند. بسیاری از افراد این جماعت را می‌توان «هابییست‌های» (Hobbyists) واقعی دانست. کسانی که نصف شب از تخت خواب گرم و نرم خود بلند شده‌ و برای تماشای ماه گرفتگی، این‌جا آمده‌اند. نادر افرادی بین این‌ها، از سرگرمی خود که نجوم باشد، گذران زندگی می‌کنند. نجوم برای بسیاری از آن‌ها، یک سرگرمی خیلی جدی است. برای آن وقت می‌گذارند و هزینه می‌کنند؛ برای بعضی‌شان، سبکی از زندگی است.

ماه خیلی پر ارتفاع‌تر از چیزی که انتظار داشتم، شروع به تاریک شدن می‌کند. سایه‌ی زمین، خیلی آرام از سمت شمال ماه شروع به پیشروی به سمت جنوب آن می‌کند. خیلی جالب است که خورشید دقیقا در پشت زمین قرار دارد و زمین توانسته جلوی قسمت بزرگی از نور آن را بگیرد. دقایق می‌گذرند و ارتفاع یگانه قمر زمین کم می‌شود. با کم شدن ارتفاع، قسمت بیشتری از ماه تاریک و سپس سرخ‌گون می‌شود. دوربین را به تلسکوپ وصل کرده‌ام و منتظرم زمانی که ماه کاملا قرمز و نزدیک افق شد، عکسش را با منظره‌ی زمینی بگیرم. آسمان رفته‌رفته روشن و هوا کم‌کم سرد می‌شود، جمعیت ۶۰-۵۰ نفری منتظر لحظه‌ی گرفتگی کامل است؛ لحظه‌ای که مماس بر افق رخ می‌دهد و چند دقیقه‌ای بیشتر، فرصت تماشا و عکاسی باقی نمی‌گذارد. هوا که روشن‌تر می‌شود، متوجه توده‌هایی از ابر نسبتا ضخیم در افق می‌شوم. هنوز مطمئن نیستم که ابرها یکپارچه هستند یا تکه‌تکه؛ قبل از اینکه به درستی متوجه اوضاع بشوم، ماه که هنوز کامل نگرفته، در ابرها غرق می‌شود؛ اولش با کمی قایم باشک و سپس به طور کامل.

تمام شد؛ این کار تکراری این جماعت «هابییست» است. نجوم آماتوری از آن سرگرمی‌هایی است که برای بسیاری از مردم، کاملا کسل کننده به نظر می‌رسد. دیدن چند نقطه در آسمان، چند هاله‌ی محو، ماه و سیارات تکراری و فقط همین. البته که بعضی‌ها عکاسی می‌کنند و بعضی دیگر،‌ برای خود پروژه‌های علمی تعریف می‌کنند. احتمالا برای مردم، نگریستن به آسمان، کاری خسته کننده است؛ شاید چیزی مثل ماهیگیری یا پرنده بینی؛ ولی خوب، هرکسی سرگرمی خودش را بیشتر دوست دارد؛ شاید این سرگرمی، می‌تواند به زندگی یک فرد جهت بدهد و آن را برایش معنی‌دار کند. شاید هم صرفا برای لحظاتی فراموش کردن رنج‌هایی که در زندگی به فرد وارد می‌شود،‌ آن را انتخاب می‌کند؛ یک سرگرمی جدی با رقابت کم.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۸ دیدگاه
  1. Omid

    عالی بود مرسی

  2. mahsa

    مرسی

  3. مرتضی

    بدک نبود

  4. بهرام رمضانی بهرام رمضانی

    ممنونم
    بسیار خوب و توصیف زیبا
    حس نوشتت رو دوست دارم 🙂

  5. لیلا

    “عده‌ای منجم آماتور گرد هم آمده‌اند تا گذر ماه از مخروط سایه‌ی زمین را ببینند. بسیاری از افراد این جماعت را می‌توان «هابییست‌های» (Hobbyists) واقعی دانست.” حالا چه دلیلی داشت که شما مردم اطرافتونو اینطوری مورد قضاوت قرار بدین و بهشون برچسب بزنین! اونم نه هابییست خالی، بلکه هابییست واقعی! الان یعنی شما منجم حرفه‌ ای هستین؟!! به نظرم این متنتون بیشتر با هدف اینکه خودتونو تافته‌ی جدابافته بدونین نوشته شده و بدون پایه و اساس منطقی به نتیجه گیری درباره آدما رسیدین. حداقل من نفهمدیم شما درباره ماه میخواستین حرف بزنین یا درباره مردم.

    1. سلام
      ممنونم از کامنت شما. این یادداشت صرفا یک توصیف از پدیده‌ی ماه‌گرفتگی بود و توضیح درباره‌ی بخشی از مردم به نام «منجم‌های آماتور» که به تماشای ماه گرفتگی می‌روند. [البته که خیلی از مردم هم منجم آماتور نیستند و صرفا به دلیل علاقه‌ای که دارند، این پدیده را مشاهده می‌کنند] خود من یک منجم آماتور هستم. در این یادداشت، منجم‌های آماتور را «هابییست» نامیدم. یعنی افرادی که خیلی جدی و هدفمند به دنبال سرگرمی خودشان می‌روند. «هابییست» بودن اصلا چیز بدی نیست و من یک هابییست هستم. هابییست کسی است که در کنار حرفه‌ی اصلی‌اش که از آن گذران زندگی می‌کند، یک سرگرمی را خیلی جدی و هدفمند دنبال می‌کند. مثل کسانی که به صورت جدی گیمر هستند، ماهیگیری می‌کنند، طبیعت گردی می‌کنند و غیره. همه‌ی این‌ها در سرگرمی خود حاذق و زبردست می‌شوند، ولی ممکن است از آن درآمد قابل توجهی که بتوانند از آن گذران زندگی کنند، بدست نیاورند.

  6. دوربین مدار بسته

    منظره زیبایی بود

  7. ترانه

    ماه ما که گرفت. چه ایهامی!!!

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X