نظر منتقدان درباره قسمت ششم فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت
مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) بالاخره پس از سالها با پخش قسمت ششم از فصل هشتم به پایان رسید. قسمت ششم فصل هشتم گیم آو ترونز تحت عنوان «The Iron Throne» پخش شد و در کنار قسمت سوم، طولانیترین قسمتهای این فصل را تشکیل دادند.
دیوید بنیاف و دن وایس کسانی که به عنوان خالقان سریال گیم آو ترونز شناخته میشوند خود کارگردانی قسمت آخر را برعهده داشتند. با پخش این قسمت یکی از محبوبترین سریالهای شبکه HBO و جهان به پایان رسیده است.
فصل آخر مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» محل حرف و حدیثهای بسیاری بود. بعضی از مخاطبان که سالها مجموعه را دنبال کرده بودند وقایع فصل آخر را پرشتاب و بیمنطق دانستند در حالی که بعضی دیگر معتقد بودند فصل هشتم بهترین پایانبندی ممکن برای این سریال بود. همچنان که مخاطبان نگاه یکسانی به فصل هشتم نداشتند، منتقدان هم اختلاف نظرهای بسیاری را بروز دادند که در هفتههای گذشته بخشی از آنها را بازتاب دادیم.
در ادامه بخشهایی از نظرات منتقدان آمریکایی را درباره آخرین قسمت مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» میخوانید:
دیوید سیمز – آتلانتیک
تصمیم ناگهانی تیریون و شرکا درباره برگزیدن برن استارک به عنوان پادشاه هفت اقلیم احتمالا تا حد قابل توجهی باعث تعجب بینندگان شده است. پس از آن همه جنگ و دشمنی میان دنریس، جان و سرسی، برن به عنوان یک رقیب، کاملا نادیده گرفته شده بود. او بیشتر به یک ویکیپدیای زنده شباهت داشت و در این فرایند شخصیت خود را نیز از دست داده بود.
حرکت برن به سوی تاج با همان سرعت ترسناکی رخ داد که هر پیچش داستانی دیگر در این فصل اتفاق افتاده بود. شاید کل تفاوتش برای من در این بود که هنگام رسیدن به قسمت آخر دیگر نگرانی خاصی نسبت به باورپذیری طرح روایی نداشتم و بیشتر کنجکاو بودم بفهمم همه چیز چطور به پایان میرسد… در این فصل شاهد تکرار چندینباره یک ماجرای یکسان بودیم: مجموعهای از تلاشهای ناموفق برای پیشبرد تعدادی از مهمترین بخشهای داستان به سریعترین شکل ممکن. طبق معمول بازیگران در این فصل هم به نسبت آنچه در اختیار داشتند عملکرد خوبی نشان دادند… دیوید بنیاف و دن وایس در سالهای اخبر بارها ثابت کردهاند که ژستهای سینمایی را به ساختن تدریجی یک جهان باورپذیر ترجیح میدهند و سوزاندن تاج در پایان مجموعه هم آخرین ادا و اطوارشان بود.
کلی لاولر – یواسای تودی
هنگامی که پخش گیم آو ترونز هشت سال پیش آغاز شد، کاملا واضح بود که با یک مجموعه متفاوت طرفیم. قصهای که برده قواعد معمول ژانر فانتزی نبود و آنها را شکست و زیر پا گذاشت. تراژدی و بیعدالتی همچون اژدها و جنگ بخشی جداییناپذیر از هویت این مجموعه بود.
اما سریالی که آخرین قسمت آن شب یکشنبه پخش شد چنین سریالی نبود… سریالی بود بدون خلاقیت و کلیشهای… همه چیز ساده و رو بود. حتی مهمترین مرگ و میرها و گزینه پادشاهی. در واقع مجموعه پایان نیافت بلکه اساسا رها شد.
دانیل داداریو – ورایتی
طبیعی است که قسمت پایانی گیم آو ترونز تعداد کمی از افراد را راضی کند… باید در نظر داشت که پایانبندی این سریال از مجموعه رمانهایی میآید که خود هنوز پایان نیافتهاند و این مجموعه از ابتدا به آن وابستگی داشته است. طبیعتا در چنین شرایطی افراد زیادی قانع نمیشوند آن هم با در نظر گرفتن زمانی که سریال برای فصل هشتم و پایان دادن به قصه در نظر گرفته بود.
در فصل آخر برخی از اقدامات واقعا هوشمندانه بود. در میان این اقدامات میشود به کشتن نایت کینگ در قسمت سوم اشاره کرد؛ حذف نایت کینگ به سریال اجازه داد که در سه قسمت آخر صرفا روی پایان بازی در وستروس تمرکز کند. اما آنچه سریال در ساختنش شکست خورد ایجاد پیشزمینهای مناسب برای به قدرت رسیدن برن یا مهمتر از آن برای پیدایش ناگهانی دموکراسی بود.
خب این همون پایان تلخ و شیرینی بود که قولشو داده بودن به نظرم کینگ شدن برن خیلی هم غیر منتطقی نبود اگه میگی چرا پس گوش کن…. دو شخصیت تو سریال به طور ذاتی قدرت خارق و العاده ای داشتن یک برن یکی نایت کینگ که هرکدوم یه رسالتی داشتن”رسالت نایت کینگ کشتن تموم انسانها بوده به خاطر همین همیشه دنبال برن بوده!!! حالا چرا برن چون هم خودش(نایت کینگ) و هم برن میدونستن که در اخر بازی تاج و تخت برن که پادشاهی میشه و صلح میاره و جنگ تموم میشه و ادمی هم کشته نمیشه و خب نایت کینگ حتی اگه بعد از کشتن برن یه جوری نابود میشد رسالتش که همون نابودی کل انسان هاست توسط بقیه مثل دنریس یا سرسی یا حتی جان(خدا چه میدونه)ادامه داشت و برن هم میدونست اخر تخت به اون میرسه و استراتژی نایت کیگو میدونست وبراش تله گذاشت و اون به رحمت خدا پیوست و در اخر سریال اینو یاد داد که همیشه برحق ترین گزینه بهترین گزینه نیست که میتونید تو دنیای واقعی مثالهای زیادی از اون رو ببینید
البته من فقط ۱۹ سالمه و این درک شاید برای تویی که سن و سالت فرق میکنه ،فرق بکنه
سلام دوست عزیز شما بشین دوباره سریال رو نگاه کن تا ببینی چی شد؟ از وقتیکه برن فهمید زاغ سه چشم هست میگفت که اتفاقات حال و گذشته رو میبینه و یعنی آینده برای اون معلوم نیست و داخل فصلهای قبل میگفت که قبل از اومدن پادشاه شب باید اون آماده شده باشه تا مقابلش قرار بگیره ولی در فصل هشتم بی خاصیت تر از برن نبود . تازه وقتی که جان ، برن رو دید گفت که تو پسر واقعی ند استارک هستی و باید پادشاه شمال باشی و در جواب برن به جان میگه من دیگه برن نیستم و علاقه ای به پادشاهی نداره … توصیه من به شما مرور دوباره سریال برای در بهتر فیلم هست و در آخر نوشتی که ۱۹ سال سن داری و این رو بهت بگم که بیشتر مخاطبان این فیلم رده سنی بین ۱۸ تا ۲۲ رو داره و منم خودم ۱۹ سالم هست و در کل این دو تا پت ومت (کارگردان و فیلمنامه نویس) گند زدن به فیلم به این خوبی و من منتظر اومدن رمان اصلی فیلم میمونم و برای درک بهتر چنین فیلم وپایانی برید و فیلم انتقام جویان : پایان بازی رو نگاه کنید ،دوقسمت آخر شباهت زیادی با فصل هستم داشت ولی با کارگردانی فوق العاده فیلم با بهترین اتفاق تموم شد و همه هم انتظار اون اتفاقات رو داشتن (مرگ تانوث و تونی)
همگی غر زدید ولی به نظر من عالی بود حتی فصل ۸ بهترین فصل بود و بهترین اتفاق ها توش افتاد همین که کلی ذهن مخاطب رو درگیر خودش کرده این نقطه قوتشه
به بهترین شکل ممکن تمام شد همین ک اکثرکسایی ک دنبال کلیشه های همیشگی بودن ناراضی هستن یعنی بهترین پایان روداشت
باسلام. بسیار بدم آمد از قسمت آخر. دلایل: ۱- شمال شد مستقل و یه کشور جدید شد، پس چرا باید یک آدم از شمال بشه پادشاه یک کشور دیگر (وستروس)؟، ۲- تو این سریال آدم های مهربون و شجاع و پرتلاش مثل جان اسنو و آریا به هیچی نرسیدن ولی آدم های تن فروش و خائن و ترسو (سانسا) ملکه شدن. ۳- دلیل گفتن اینکه جان اسنو یک تارگرین بوده و وارث برحق چه بود وقتی اصلاً قرار نبوده که جان پادشاه بشه؟ ۴- واریس بی دلیل مرد ۵- یک زندانی به نام تیریون که میخاستن اعدامش کنن چطور تونست برن رو انتخاب کنه و همه حرفارو اون زد ولی جان که همه انسانها رو نجات داد هیچ کاری براش نشد؟ ۶- جان و دنریس کینزلندیگ رو گرفتن و رقابت بین سرسی، دنریس و جان بود. سرسی که مرد، دنریس هم که مرد و جان هم زندانی شد. خوب الان شهر دست انسالیدهاست، پس چرا باید آدمایی که اصلا تو این جنگ نبودن یهو پیدا بشن و بگن از بین ما یکی پادشاه بشه؟. ۷- تو این سریال فهموندن که تلاش و کوشش و مهربانی هیچ فایده ای نداره و برای رسیدن به قدرت باید فرصت طلب باشی. ۸- چرا تیریون به جان گفت که برو دنریس رو بکش ولی وقتی این کار انجام شد، تیریون که آدم خوبی بود خودش رو زد به اون راه و هیچ حرفی از وارث حقیق زده نشد؟شرمنده زیاد صحبت کردم من آخر فیلم رو قسمت سوم فصل ۸ درنظر میگیرم که با مردن نایت کینگ تموم شد. کارگردان این فیلم به مخاطب توهین کرد و فقط خواست بگه که هیچ کس نمیتونه پیش بینی کنه. همین بوده جریان وگرنه بسیار بی منطق بود قسمت آخر.
سریال میخواست اینو بگه که خاندان استارک که این همه بش ظلم کردن در اخر صاحب دنیا شدن
یکی شش قلمرو یکی شمال
یکی شمال دیوار
و یکی غرب (اریا هم تنها نرفت غرب کشتی که با اون رفت مال استارک ها بود و عکس گرگ رو پرچمش بود)
تمام مناطق داخل و خارج هفت قلمرو مال استارک ها شد
بچه ها میخواستم یک نظرسنجی بکنم لطفا جواب بدین
1_بهترین بازیگری که دوست داشتین؟
۲-فردی که بهترین بازیگری رو در سریال انجام داد؟
3_بهترین صحنه های سریال مربوط به کدام بازیگر است؟(از اول سریال )
خودم:۱-جان اسنو ۲-تیریون ۳-جان اسنو(مخصوصا جایی که اونو برای اولین بار
پادشاه شمال خطاب کردن با اون اهنگش واییییییی)
به نظر من این قسمت یک پایان خوب و جدید بین داستان هایی بود ک تا حالا توی فیلم ها و سریال ها گفته شده بودن
استارک ها ک همیشه مظلوم واقع شده بودن پایان خوبی داشتن و مستقل شدن
دنریس نمونه کامل ی دیکتاتوریه ک ابتدا با شعار رهایی و ازادی به میدون میاد ولی وقتی به قدرت میرسه خودش ظالمی میشه ک فکر میکنه تنها خودشه ک میتونه دنیا رو نجات بده و در پایان تنها کسی ک از خون تاگریان بود اژدها به اون صدمه نمیزد ینی جان اسنو اونو میکشه
جان اسنو همونطور ک تیریون بهش گفت همیشه کار درست رو انجام داده و طبق اون قسمی ک قبلا هم توی نایت واچ خورده بود همیشه از مردم دفاع کرده بود برای همین هم این بار باز هزینه کارش داد و از قدرت خودش زد تا مردم نجات پیدا کنن و در پایان هم زندگی ازاد بهش رسید و زندانی نشد و اینجا نشون داده شد ک بخاطر مردم از عهدی ک به ملکه داشت گذشت و از وارث تاج و تخت بودن هم گذشت( وارث بر حق بودن یک غالب ذهنی هست ک خود مردم به وجود اوردن و موروثی بودن و سلطنت زیر سوال رفت )
برن به عنوان شاه انتخاب شد چون کسی بود ک قدرت براش مهم نبود و این ینی ملت رو به خاطر قدرت، مثل حاکمان قبلی، زیر پا نمیذاره و تنها کسیه ک از گذشته به طور کامل با خبره و میتونه اینده بهتری بسازه و تصمیم گرفته شد ک بعد از برن شورای افراد قدرتمند سرزمین فرد بعدی رو برای حمکرانی انتخاب کنن و دیگه فقط وراثت و قدرت فرد برای شاه شدن مهم نباشه (البته اشاره ای هم به دموکراسی و انتخاب خود مردم برای همکرانی توسط سمول شد ک خنده افراد جمع،نشونه نا اکاهی اون ها در مورد انتخاب حاکم توسط مردم بود)
اریا و سانسا هم به همون چیزایی ک میخاستن رسیدن ینی همون موفقیت استارک ها از همه جهت و امنیت مردم و پایان جنگ و خونریزی
میتونستن فصل اخر رو با حوصله تر جلو ببرن ولی خب طولانی شدن داستان هم از حوصله خارجه و ایرادای این سریال هم به نظر من نحوه زنده شدن جان اسنو و نحوه کشته شدن نایت کینگ بود ک البته در تمام طول مدت مرده ها کند تر از زنده ها بودن این همه مدت تمرین و پرداختن نویسنده به اریا رو میشه توجیه رد شدن اریا و موفقیت اریا توی اون صحنه دونست
ی نکته دیگه هم این بود ک خدای نور افراد مهم رو مراقب میکرد همونطور ک اون مرد یک چشم نمیمرد تا در اخر برای اریا فداکاری کنه و اریا بتونه شاه شب رو از بین ببره یا جان اسنو رو زنده کرد تا در کل بشریت و مردم رو نجات بده
در کل همه شخصیت ها به پایان خوبی رسیدن و این سریال هم مثل هر سریال دیگه ای ایرادات خودش رو داره ولی در مجموع سریال بی نظیری بود و پیان قشنگ و متفاوتی داشت ک باید به معنی و عمق اون دقت کرد.
یک پایان عالی اما فلسفی
به نظر من این قسمت یک پایان خوب و جدید بین داستان هایی بود ک تا حالا توی فیلم ها و سریال ها گفته شده بودن
استارک ها ک همیشه مظلوم واقع شده بودن پایان خوبی داشتن و مستقل شدن
دنریس نمونه کامل ی دیکتاتوریه ک ابتدا با شعار رهایی و ازادی به میدون میاد ولی وقتی به قدرت میرسه خودش ظالمی میشه ک فکر میکنه تنها خودشه ک میتونه دنیا رو نجات بده و در پایان تنها کسی ک از خون تاگریان بود اژدها به اون صدمه نمیزد ینی جان اسنو اونو میکشه
جان اسنو همونطور ک تیریون بهش گفت همیشه کار درست رو انجام داده و طبق اون قسمی ک قبلا هم توی نایت واچ خورده بود همیشه از مردم دفاع کرده بود برای همین هم این بار باز هزینه کارش داد و از قدرت خودش زد تا مردم نجات پیدا کنن و در پایان هم زندگی ازاد بهش رسید و زندانی نشد و اینجا نشون داده شد ک بخاطر مردم از عهدی ک به ملکه داشت گذشت و از وارث تاج و تخت بودن هم گذشت( وارث بر حق بودن یک غالب ذهنی هست ک خود مردم به وجود اوردن و موروثی بودن و سلطنت زیر سوال رفت )
برن به عنوان شاه انتخاب شد چون کسی بود ک قدرت براش مهم نبود و این ینی ملت رو به خاطر قدرت، مثل حاکمان قبلی، زیر پا نمیذاره و تنها کسیه ک از گذشته به طور کامل با خبره و میتونه اینده بهتری بسازه و تصمیم گرفته شد ک بعد از برن شورای افراد قدرتمند سرزمین فرد بعدی رو برای حمکرانی انتخاب کنن و دیگه فقط وراثت و قدرت فرد برای شاه شدن مهم نباشه (البته اشاره ای هم به دموکراسی و انتخاب خود مردم برای همکرانی توسط سمول شد ک خنده افراد جمع،نشونه نا اکاهی اون ها در مورد انتخاب حاکم توسط مردم بود)
اریا و سانسا هم به همون چیزایی ک میخاستن رسیدن ینی همون موفقیت استارک ها از همه جهت و امنیت مردم و پایان جنگ و خونریزی
میتونستن فصل اخر رو با حوصله تر جلو ببرن ولی خب طولانی شدن داستان هم از حوصله خارجه و ایرادای این سریال هم به نظر من نحوه زنده شدن جان اسنو و نحوه کشته شدن نایت کینگ بود ک البته در تمام طول مدت مرده ها کند تر از زنده ها بودن این همه مدت تمرین و پرداختن نویسنده به اریا رو میشه توجیه رد شدن اریا و موفقیت اریا توی اون صحنه دونست
ی نکته دیگه هم این بود ک خدای نور افراد مهم رو مراقب میکرد همونطور ک اون مرد یک چشم نمیمرد تا در اخر برای اریا فداکاری کنه و اریا بتونه شاه شب رو از بین ببره یا جان اسنو رو زنده کرد تا در کل بشریت و مردم رو نجات بده
در کل همه شخصیت ها به پایان خوبی رسیدن و این سریال هم مثل هر سریال دیگه ای ایرادات خودش رو داره ولی در مجموع سریال بی نظیری بود و پیان قشنگ و متفاوتی داشت ک باید به معنی و عمق اون دقت کرد.
اینکه گفتی نویسنده فقط به دنبال غافلگیر کردن بیننده بود تا حدی درسته!
ولی کل سریال خیلی درس بهمون داد اینکه متکی به یک شخص خاص نباشیم تا زندگیمون نجات بده .آدما ممکنه تو شرایط و موقعیت های مختلف دست ب کارهای خودخواهانه ای بزنن.که فقط از نظر خودشون درسته.مثله دنریس
حتی ب جان هم نمیشد اعتماد کرد چون قدرت کافی نداشت
ب هیچکس نمیشد متکی بود
مردم وحشی شمال نمونه بارز انسانهای آزاد بودن ک برای آزادیشان جنگیدن و نهایتا هم اونو بدست آوردن
ما ایرانیا همونایی هستیم که حتی هزینه اشتراک یا هزینه خرید فیلم رو نمیدیم ولی از همه منتقدای دنیا بیشتر و بدتر انتقاد میکنیم.
با یه کم فکر میفهمید بدون شک اتمام این سریال با این همه سردرگمی و مسیرهای متفاوت نشون میده به زودی با یک سریال با بازیگری نقش اول یک شخصیت و با حظور چند شخصیت این سریال روبرو هستیم با موضوع متفاوت …
واقعا افتضاح بود آخه چرا هفت تا فصل به این زیبایی ساختن ولی فصل هشت و اینجوری تموم کردن اصلا مشخص نشد هدف نایت کینگ چی بود از جنگی که به راه انداخت بعدم از اولین فصل میگفتن زمستون داره میاد و بعداز چند سال زمستون سختی در پیش داریم پس زمستون کجا رفت دنریس که انقد ملکه عادل و خوبی بود به کلی شخصیتش تغییر کرد چرا وقتی داشتن برن رو واسه پادشاهی انتخاب میکردن هیچکدوم از اینکه جان تارگرین هست و وارث واقعی تخت آهنین هیچی نگفت چرا شهر وستروس تغییر کرده بود سوتی زیاد دادن و موضوع زیاده واسه ایراد گرفتن از فصل هشت فقط سریال و بکلی نابود کردن مخصوصا قسمت آخر به کل سریال خیانت کرد
چه خوب چه بد قبل از هر نقدی باید از سازندگان و نویسندگان این سریال جذاب تشکر کرد بابت اینکه لحظه های خوبی رو برامون رقم زدن و اوقات خوشی فراهم شد.
ولی اگه برسیم به بحث انتقاد سوای متفاوت بودنش ایراد های قابل توجه زیادی داشت. از نظر بنده چند مورد بود که واقعا جا داشت خیلی بهتر طراحی بشه مخصوصا در چنین سریالی که همیشه انتظارات بالا بوده و کیفیت بالاتر!
از جمله در بحث نبرد شب که اگه خاطرتون باشه استارت سریال با نشون دادن نایت واکر ها شروع شد و یه جورایی از همون اول ذهن مخاطب درگیر شب و موجودات همراهش شد که اصولا چیزی که از اول اینقدر حائز اهمیت جلوه داده شده بود زمان بیشتری رو برای به سرانجام رسیدن میطلبید که برعکس در یک قسمت و در عرض چند دقیقه پروندش بسته شد.بعدی نبرد نهایی دنریس و سرسی بو که قبل از اون شاهد کشته شدن یک اژدهای دنریس اونم به سادگی توسط فقط یک عقرب(کمان بزرگ) شدیم و حتی خودش هم تا مرز مرگ پیش رفت ولی در نبرد نهایی بدون ایجاد هیچگونه تغییری دنریس موفق به تخریب تمام تسلیحات دشمن شد!خب حداقل میتونستن یه زره یا ترفندی روی اژدها پیاده کنن و بعد جریانو پیش ببرن که قابل باورتر بشه.غافلگیری مخاطب بدلیل شاه شدن برندون استارک قابل تحسین و شوکه کننده بود ولی نه با این سرعت.کارکتری که ۸ فصل از قافله به دور بوده دقایق پایانی قسمت آخر خیلی زمان کمی واسه بولد کردنشه اگه فیلم سینمایی بود که حسن محسوب میشد ولی سریال گمان نکنم.
به هر حال به پایان آمد این دفتر اسپین آف های آتی همچنان باقیست ببینیم اونا چطور از آب درمیان سریال که اونقد انتظارهامون رو بالا برد آخرش خودشم نتونست پا به پای خودش بیاد امیدوارم شاهد سریال های بهتر با انتهاهای معقول تری در آینده ای نه چندان دور باشیم.
با تشکر از همه عزیزان