قاتل اهلی؛ رضا عطاران منجی گیشه‌ها و ترمیناتور درام‌ها

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه

همه سینمای ایران را بگذارید یک طرف و رضا عطاران را طرف دیگر. این کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر در چرخه مالی سینمای ایران به اندازه همه اسم‌ها و ستاره‌های دیگر وزن دارد. وزنه عطاران بخصوص در دهه ۹۰ بیشتر هم احساس می‌شود. عطاران دائم رکورد خودش را می‌زند. در حال حاضر هیچ ستاره دیگری در سینما نیست که به پای او برسد. از این نظر منجی گیشه‌های سینمای ایران است. کافی است به اکران امسال و فیلم‌های «هزارپا» و «مصادره» نگاه کنید.

رضا عطاران در نقش منجی

فیلم «هزارپا» کمدی ساخته ابوالحسن داوودی فروش‌اش از مرز ۱۸ میلیاردتومان هم گذشت و فیلم «مصادره» مهران احمدی را پشت سر گذاشت. «مصادره» هم بالای ۱۵ میلیاردتومان فروخته بود. در هر دو فیلم هم نقش کاراکتر محوری را رضا عطاران بازی می‌کرد. اما نقش عطاران در این فیلم‌ها فراتر از بازیگر نقش اول است. در حقیقت بار هر دو فیلم بر دوش طنازی‌های رضا عطاران است. عطاران در طول این سال‌ها کاراکتری ساخته که مخاطب خودش را پیدا کرده. کاراکتری گاهی خنگ و گاهی زیادی زبل که خوش‌شانسی‌هایش باعث می‌شود از دردسر نجات پیدا کند. کمدی‌هایش هم کمدی موقعیت هستند و هم شوخی‌های لفظی که پیداست خیلی از آنها بداهه‌های خود عطاران است و از فیلمنامه درنیامده.

در «هزارپا» نقش دزد خرده‌پایی را دارد که خودش را به جای یک جانباز جا می‌زند تا دل دختر ثروتمندی را ببرد. در «مصادره» مرد بدشانسی است که با وقوع انقلاب به آمریکا مهاجرت می‌کند و آنجا هم یک شکست‌خورده تمام عیار می‌شود که همه از او سوءاستفاده می‌کنند. همه این کاراکترها علیرغم هر اتفاقی که رقم می‌زنند یا برایشان رقم می‌خورد ته دل‌شان عاشق وطن‌شان هستند و مصداق جمله رضا مارمولک که: «به تعداد آدم‌های روی زمین راه برای رسیدن به خدا هست». با همین ترفند کاراکترهایی که عطاران نقش‌شان را بازی می‌کند همیشه بالاخره یک‌جوری رستگار می‌شوند.

دو فیلم عطاران در سال ۱۳۹۷ که هر دو در صدر جدول پرفروش‌ها هستند روی هم بیش از ۳۴ میلیاردتومان فروخته‌اند. اگر آنها را فیلم عطاران خطاب می‌کنیم چون بنظر می‌رسد ایده سازندگان‌شان هم از انتخاب عطاران همین بوده که فیلم را از آن خودش کند و به این ترتیب مردم را به سینماها بکشاند.

این اتفاقی است که در دهه ۹۰ تقریبا هر سالی که عطاران فیلم داشته برای سینمای ایران تکرار شده است. سال ۱۳۹۰ بازیگر فیلم «ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان بود. کمدی-رمانتیک خوش‌ساختی که به حق در صدر جدول پرفروش‌ها قرار گرفت و البته رقابت تنگاتنگی هم با «اخراجی‌ها ۳» داشت. فیلم درنهایت توانست از «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی هم بالا بزند و به عنوان دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۰ جایگاه خودش را تثبیت کند. البته که فیلم خوش‌ساختی بود و جزو معدود کمدی‌های این سال‌ها که بدون استفاده از شوخی‌های جلف با ریتم خوب و بازی‌های عالی توانست مخاطبش را تا پایان حفظ کند. آن سال عطاران «اسب حیوان نجیبی است» عبدالرضا کاهانی را هم روی پرده داشت که فیلم با مشکلات زیادی اکران شد و در همین اکران محدود توانست در رتبه هشتم فیلم‌های پرفروش سال قرار بگیرد.

رضا عطاران 2

سال ۱۳۹۱ عطاران قافیه را به برند «کلاه قرمزی» باخت و فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه» صدرنشین جدول فروش شد اما «خوابم می‌آد»، کمدی متفاوتی که خود عطاران ساخته بود توانست با فروش بالای سه میلیارد تومان به موفقیت بزرگی برسد. رقیب اولین فیلم عطاران در مقام کارگردانان «قلاده‌های طلا» بود که هنوز هم مشخص نیست کدام فیلم رتبه دوم را در جدول فروش توانسته کسب کند و کدام‌یکی سوم شده است. همان سال باز «بی‌خود و بی‌جهت» کاهانی که یک کمدی ابزورد سیاه بود هم به نمایش درآمد و آن فیلم هم با وجود اینکه خط روایی مشخصی نداشت به دلیل حاشیه‌هایی که پیرامونش به وجود آمده بود و حضور عطاران توانست فروش خوبی داشته باشد.

سال ۱۳۹۲ عطاران متفاوتی را دیدیم که شاید به دلیل همین تفاوت فیلم‌های خوب نفروخت. در «دهلیز» بهروز شعیبی برای اولین‌بار او را در نقشی تلخ می‌دیدیم. برای بازی جدی‌اش بسیار تحسین شد اما از آن فروش افسانه‌ای کاراکتری که ساخته و پرداخته خودش است خبری نبود. «چه خوبه برگشتی» داریوش مهرجویی هم که اصلا فاز دیگری داشت.

وقتی از کاراکتر رضا عطارانی حرف می‌زنیم، منظورمان چیست؟ رضا عطاران بعد از مجموعه «ساعت خوش» با سریال‌های مناسبتی ماه رمضان که برای تلویزیون ساخت مشهور شد. «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و بهترین و هنرمندانه‌ترین‌شان یعنی «بزنگاه» صاحب شخصیت‌های پلشتی بودند که دوست‌شان داشتیم چون پلیدی‌هایشان، زرنگ‌بازی‌هایشان و دروغ و دغل‌هایشان برایمان آشنا بود. این کاراکتر محبوب عطاران برای مردم است. کمی ساده، گاهی خنگ ولی در پی زبل‌بازی درآوردن و اینکه به هر ترتیبی شده خودش را به جایی برساند. با این حال به در و دیوار زدن‌هایش همیشه هم جواب نمی‌دهد. عطاران در برداشتش از کاراکترهایی که بازی می‌کند به بخش‌هایی از فرهنگ ایرانی نزدیک می‌شود. بخش‌هایی که شاید در حالت عادی از آنها ابراز انزجار کنیم ولی عطاران به آن شیرینی و شوخ‌طبعی می‌دهد که دوست‌داشتنی‌اش کند. فیلم‌هایی که در آنها عطاران کاراکتر عطارانی دارد خوب می‌فروشند.

سال ۱۳۹۳ «طبقه حساس» کمال تبریزی باز هم کاراکتری با ویژگی‌های عطارانی داشت. شوخی قبر دوطبقه و واکنش‌های عطاران به عنوان یک مرد متعصب آنقدر بامزه بود که فیلم بی‌رمق کمال تبریزی بعد از «شهر موش‌ها ۲» تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال شود.

سال بعدش هم که فرانشیز «نهنگ عنبر» آغاز شد. رضا عطاران در دهه شصت با پشت مو و رقص مایکل جکسونی که نوستالژی‌ها را زنده می‌کرد. قسمت اول و دوم فیلم گیشه سینماها را منفجر کرد.

رضا عطاران در نقش ترمیناتور

رضا عطاران در ۳-۴ سال اول دهه نود آنقدر امتحانش را خوب پس داد که اصلا در سینما بیزینسی به راه افتاد با فیلم‌های رضا عطارانی. یعنی فرمول موفقیت این است که کمدی بسازید که رضا عطاران در آن نقش یکی از کاراکترهای عطارانی مرسومش را بازی کند. ردخور ندارد که می‌فروشد. این فرمول بلای جان کمدی‌های سینمای ایران شده است. طبق این فرمول کمدی کم‌مایه‌ای مثل «من سالوادور نیستم» فقط با داشتن یک رضا عطاران در برزیل تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۵ می‌شود. نکته جالب اینکه در همان سال خود عطاران کمدی متفاوتی مثل «دراکولا» را می‌سازد و خودش هم در آن بازی می‌کند ولی چون قهرمانش کاراکتر عطارانی ندارد فیلم در نهایت حتی بین ده فیلم پرفروش سال هم قرار نمی‌گیرد.

رضا عطاران 3

همین اتفاق امسال در مورد فیلم «مصادره» هم افتاد. «مصادره» البته از «من سالوادور نیستم» شوخی‌های بهتر و بیشتری دارد اما باز هم فیلمی است که تمام تمرکزش روی یک کاراکتر عطارانی است. فیلمی پر از ایراد با شوخی‌هایی که گاهی جلف می‌شوند.

هر قدر فروش فیلم‌های عطارانی باعث نجات سینمای ایران شده فرمول بیزینس عطارانی سینمای کمدی ایران را نابود کرده است. همچنان حضور عطاران سطح هر فیلم را چند پله بالاتر می‌برد اما درنهایت حتی عطاران هم نمی‌تواند فیلم‌های کمدی مبتذل این سال‌ها را نجات بدهد. ممکن است در گیشه یک اتفاق باشند اما بعید است حتی یک شوخی از آنها در یاد کسی بماند. دیگر کمتر کمدی مثل «پسر آدم، دختر حوا»، «ورود آقایان ممنوع»، «لیلی با من است» یا «مارمولک» ساخته می‌شود. کمدی‌ها رفته به سمت شوخی‌های کلامی عطارانی. ریزه‌کاری‌های کاراکترهای عطارانی که معمولا به جز وقتی که خود عطاران کارگردان یا یک کارگردان کمدی کاربلد پشت دوربین باشد، کمتر کسی می‌تواند درست از آنها استفاده کند.

از آن طرف درام‌های خوب سینمای ایران جرات قد برافراشتن جلوی کمدی‌های عطارانی را ندارند. آنها با فاصله زیاد از این کمدی‌ها می‌ایستند و در جلب مخاطب شکست می‌خورند.

حل این مشکل فقط از خود رضا عطاران برمی‌آید. او باید کمدی‌هایی با یک سطح استاندارد بازی کند تا هم سلیقه مخاطب تنزل پیدا نکند و هم گیشه‌ها را همچنان داغ نگه دارد.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X