معروفترین فیلمهایی که با موضوع روز استقلال آمریکا ساخته شدهاند
هالیوود تمام و کمال دیناش را به روز چهارم جولای، روز استقلال آمریکا ادا کرده است. فیلمهایی با محوریت چهارم جولای ساخته یا حداقل فیلمهایی که در آنها به نوعی به روز استقلال آمریکا اشاره شده است. این فهرستی از بهترین فیلمهای چهارم جولای است. همهی آنها لزوما مستقیم به این روز اشاره ندارند. برخی از آنها در حقیقت موضوعشان وطنپرستی است یا فقط اشارهای به روز چهارم جولای دارند.
بعضی از این فیلمها از لحاظ سینمایی جزو فیلمهای خوب طبقهبندی میشوند و برخی دیگرشان فقط برای همان مدتی که تماشایشان میکنید احساساتیتان میکنند اما همهشان فیلمهایی هستند که در یک برههی زمانی مورد توجه قرار گرفتهاند. فیلمهایی که کافی است نام چهارم جولای را از آنها بردارید و بعد میبینید که بیشترشان فیلمهایی میشوند درباره وطن. فیلمی که میتواند درباره خود ما هم باشد. درباره هر روزی که هر کشوری در جهان به استقلال رسیده است.
اینها فیلمهایی هستند که مردم را یاد چهارم جولای و بیشتر از آن یاد استقلال و وطنپرستی میاندازند.
میهنپرست
- عنوان اصلی: The Patriot
- محصول ۲۰۰۰
- کارگردان: رولند امریش
- بازیگران: مل گیبسون، هیث لجر
داستان فیلم در قرن هجدهم اتفاق میافتد. سال ۱۷۷۶ است و در دوران انقلاب آمریکا به سر میبریم. بنجامین مارتین قهرمان اصلی فیلم است. یک کهنهسوار جنگ فرانسه و جنگ با سرخپوستها و مردی که همسرش را از دست داده و هفت بچه دارد. او را به چارلستون احضار میکنند تا در انتخابات کارولینای جنوبی شرکت کند و از ارتش حمایت کند اما مارتین که از جنگ با بریتانیای کبیر وحشت دارد از دادن رای امتناع میکند. او به دنبال صلح است تا این که یک افسر انگلیسی سادیستیک پسرش را به قتل میرساند.
دو پسر دیگرش هم که به ارتش پیوستهاند زخمی میشوند و مارتین حالا مجبور است که به عنوان فرمانده شبه نظامیها در جنگ علیه انگلستان شرکت کند.
فیلم نامزد سه جایزه اسکار در بخشهای فنی مثل فیلمبرداری و موسیقی شد. منتقدان هم از فیلم بدشان نیامد و امتیازش در متاکریتیک ۶۳ از ۱۰۰ است. منتقد مجله سالون نوشت: «این ضیافت خونین بالاخره برای انقلاب آمریکا حماسهای ساخت که استحقاقش را داشت. امریش تا ساختن یک شاهکار فاصله چندانی نداشته اما در نهایت فیلمی ساخته که امروز هم دیدناش لذتبخش است.»
متولد چهارم جولای
- عنوان اصلی: Born on the Fourth of July
- محصول ۱۹۸۹
- کارگردان: الیور استون
- بازیگران: تام کروز، کارولینا کاوا
انتخاب این فیلم در ماه جولای میتواند دلیل دیگری هم داشته باشد. جولای ماه تولد یکی از بزرگترین ستارههای هالیوود یعنی تام کروز است که امسال ۵۷ ساله شد. تام کروز که تا ۶۰ سالگی فاصلهای ندارد هنوز آنقدر خودش را سرحال نگهداشته که حتی در سری فیلمهای «ماموریت غیرممکن» بدون بدلکار صحنههای پرش و جهش را انجام میدهد.
فیلم یک درام بیوگرافیک جنگی است و اقتباسی از کتابی به همین نام نوشته ران کوویچ که سال ۱۹۷۶ منتشر شد. تام کروز نقش کوویچ را در فیلم بازی میکند و یک بازه ۲۰ ساله را به نمایش میکشد. شروع فیلم سال ۱۹۵۶ است. زمانی که ران کوویچ فقط ده سال دارد و با دوستانش در جنگل بازی میکند. روز تولدش چهارم جولای است. او در رژه روز استقلال آمریکا با خانواده و بهترین دوستش شرکت میکند.
پنج سال بعد جان.اف کندی رییسجمهور آمریکاست که سخنرانیاش ران نوجوان را تهییج میکند که به ارتش بپیوندد.
سال ۱۹۶۷ ران به جنگ ویتنام میرود. دهکدههای ویتنامی زیادی را ویران میکند و دو سال بعد وقتی به آمریکا برمیگردد تحت همهی آن فشارها معتاد به الکل میشود.
یکی از بهترین فیلمهای الیور استون که برنده دو جایزه اسکار شد از جمله بهترین کارگردانی و یک نامزدی اسکار هم برای تام کروز به ارمغان آورد که بدون شک یکی از درخشانترین نقشآفرینیهای کارنامهاش را در این فیلم دارد. با توجه به این که کارنامهی تام کروز پربار هم هست این صفت بزرگی است.
منتقدان به فیلم امتیاز ۷۵ از ۱۰۰ را دادهاند. قریب به اتفاق منتقدان بازی تام کروز را در فیلم ستایش کردهاند. اجرایی که آنقدر خوب است که فیلم بدون آن قابل تصور نیست. راجر ایبرت میگوید: «استون توانسته بیانیهی سیاسیاش را از طریق صورت و صدای کروز بیان کند. طوری که حتی احتیاج نبوده برای حرفهایش دیالوگ چندانی بنویسد.»
مرید شیطان
- عنوان اصلی: The Devil’s Disciple
- محصول ۱۹۵۹
- کارگردان: گای همیلتون
- بازیگران: برت لنکستر، کرک داگلاس، لارنس الیویه
این فیلم انگلیسی-آمریکایی اقتباسی از نمایشنامهی معروفی از جورج برنارد شا است. در آن دهه لنکستر و داگلاس فیلمهای زیادی با هم بازی کردند و زوج محبوب میان بازیگران آن دهه بودند. ریچارد که دیک صدایش میکنند با بازی کرک داگلاس مرد مرتدی است که خانوادهاش او را طرد کردهاند. انگلیسیها پدر دیک را به اشتباه میکشند و او جنازه پدرش را که آنها برای عبرت دیگران از چوبه دار آویزان کردهاند، نجات میدهد.
از آن طرف آنتونی اندرسون (با بازی برت لنکستر) را داریم. یک کشیش محلی که نزدیک بوده به خاطر صحبت با سربازان برای جلوگیری از بیحرمتی به جسد دستگیر شود. در طول جنگ استقلال آمریکا این دو نفر بیشتر متوجه هدفشان در زندگی میشوند.
فیلم با برداشت شوخطبعانه ساخته شد و یک درام تاریخی بود. بازی زوج اصلی فیلم جزو نکاتی است که دیدن فیلم را برایتان جذاب میکند. به علاوه داستان پرکششی که از هوشمندی و کنایههای ظریف جورج برنارد شا میآید خودش عامل دیگری برای تماشای فیلم است.
جان آدامز
- عنوان اصلی: John Adams
- محصول ۲۰۰۸
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران: پل جیاماتی، لارا لینی
این یکی مینی سریالی است که تماشایش لذت زیادی دارد. تام هوپر کارگردان انگلیسی درجه یکی است که او را با فیلمهایی مثل «سخنرانی پادشاه» و موزیکال درخشان «بینوایان» میشناسیم. این مینیسریال که نسخهای از آن به صورت فیلم هم به بازار آمد داستان زندگی سیاسی جان آدامز را به تصویر میکشد و تاثیری که او در بنیان گذاشتن ایالات متحدهی آمریکا داشت.
جان آدامز دومین رییسجمهور ایالات متحدهی آمریکاست. در حالی که پیش از او جورج واشنگتن در شرایطی رییسجمهور شده بود که رقیبی نداشت جان آدامز در انتخاباتی با حضور دو نامزد دیگر به عنوان رییسجمهور ایالات متحدهی آمریکا انتخاب شد.
پل جیاماتی برای بازی در نقش جان آدامز برنده جایزه گلدنگلوب شد. در کل بازیهای فیلم مورد تحسین قرار گرفتند. فیلمنامهی فیلم را براساس کتابی نوشته مورخ آمریکایی، دیوید مککالو نوشتند.
سریال از سال ۱۷۷۰ آغاز میشود. زمانی که هنوز آمریکا زیر سیطره انگلیسیهاست. قسمت دوم سریال زمان استقلال آمریکا روایت میشود.
سریال «جان آدامز» هفت قسمت دارد.
گذرگاه
- عنوان اصلی: The Crossing
- محصول ۲۰۰۰
- کارگردان: رابرت هارمون
- بازیگران: جف دنیلز، راجر ریس
فیلم با عقبنشینی ارتش آمریکا از نیوجرسی در دوران جنگ استقلال آغاز میشود. بعد از این عقبنشینی جورج واشنگتن با افسرانش دیدار میکند. فیلم در حقیقت قمار خطرناک واشنگتن در گذر از رودخانه دلوار را روایت میکند و این که چطور در ترنتون به نیروهای آلمانی تحت فرمان قوای بریتانیا حمله کردند و توانستند ورق جنگ را برگردانند.
این حرکت واشنگتن به عنوان یک استراتژی نبوغآمیز در تاریخ مطرح شده است. در شرایطی که ارتش او از نظر تعداد نفرات و آذوقه و اسلحه نسبت به ارتش متخاصم در مضیقه بود. واشنگتن برای آخرین نبرد همه چیز را به خطر میاندازد.
«گذرگاه» یک فیلم تلویزیونی است که نامزد جایزه امی هم شد. به خاطر قصه پرکششی که روایت میکند و این که درام تاریخی پراهمیتی است در حد یک فیلم سینمایی به آن توجه شد و واقعا هم دیدنی است. بازی جف دنیلز در نقش جورج واشنگتن از نکات مثبت فیلم است. فیلم از روی رمانی به همین نام نوشته هاوارد فاست اقتباس شده است.
۱۷۷۶
- محصول ۱۹۷۲
- کارگردان: پیتر اچ.هانت
- بازیگران: ویلیام دنیلز، هاوارد دی سیلوا
نکته جالب اینجاست که این درام تاریخی، موزیکال است. فیلمنامه را پیتر استون از روی یک نمایشنامه موزیکال که سه سال قبلتر در برادوی اجرا شده بود اقتباس کرده است. بخشی از آوازها و دیالوگهای فیلم مستقیما از نامهها و اسناد به جا مانده از دومین کنگره آمریکا آماده است.
باز هم داستان از جنگ جورج واشنگتن با انگلیسیها آغاز میشود. اما جنگ اصلی نه در میدان نبرد که در کنگره اتفاق میافتد. زمانی که کنگره باید استقلال آمریکا را اعلام کند. فیلم نامزد یک جایزه اسکار در بخش بهترین فیلمبرداری شد. فیلمی قوی و غیرقابل مقاومت است که نشان میدهد چطور به تدریج آمریکا استقلالش را به دست میآورد و چطور بعد از آن به مسیر نامشخصی میرود چون همه رایدهندگان اعدام میشوند.
اما در کنار همه هراسی که فیلم نشان میدهد امید هم از نقاط روشن آن است. این فیلم ادای احترامی به آنهایی است که استقلال کشورشان برایشان مهمتر از حتی جانشان است.
فارست گامپ
- عنوان اصلی: Forrest Gump
- محصول ۱۹۹۴
- کارگردان: رابرت زمهکیس
- بازیگران: تام هنکس
تاریخهای قراردادی را فراموش کنید. این یک فیلم درخشان برای همه زمانهاست. اقتباسی از رمانی به همین نام که وینستون گروم آن را نوشته است و اریک راث نوشتن فیلمنامهی درخشانش را برعهده گرفت. فیلمی که در میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb رتبه دوازدهم را دارد و برنده شش جایزه اسکار شده است.
داستان مردی به نام فارست گامپ که زندگیاش را روایت میکند و در خلال اتفاقات زندگی او به ریاست جمهوری کندی، جانسون، وقایع جنگ ویتنام، واترگیت و بقیه اتفاقات مهم تاریخ آمریکا میپردازد. آن هم از نمای نقطه نظر مردی که آی.کیویش ۷۵ است. مردی که قاعدتا در آن رویای آمریکایی که برایش تبلیغ میکنند جایی ندارد و با این حال آدم وطنپرستی است.
منتقدان به فیلم امتیاز ۸۲ از ۱۰۰ را دادهاند. آنها فیلم را پرشور توصیف کردند که دلنشین است و یک برداشت ملایم از تاریخ را ارائه میدهد. فیلمی که تعادل بینظیری میان احساسات و خشونت، و تاریکی و نور برقرار میکند.
آقای اسمیت به واشنگتن میرود
- عنوان اصلی: Mr. Smith Goes to Washington
- محصول ۱۹۳۹
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، جین آرتور
یکی از شاهکارهای سینمای کلاسیک و از بهترین فیلمهای فرانک کاپرا در حقیقت یک کمدی درام سیاسی است. کاپرا همیشه جزو آن دسته از کارگردانان میهنپرست بود که فیلمهای مثبتاندیشانهای دربارهی قانون اساسی میساخت. فیلم در میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb رتبه ۱۵۳ را دارد و برندهی یک جایزه اسکار هم شده است.
در مجلس سنای آمریکا سناتور یکی از ایالتهای آمریکا از دنیا میرود و جیم تیلور رییس حزب سیاسی متبوع او که آدم فاسدی است تصمیم میگیرد که به جای او یک آدم ضعیف را به عنوان یک سناتور دستنشانده حمایت کنند. آقای اسمیت سادهدل و پاک مردی است که برای این کار مناسب به نظر میرسد غافل از این که او آدم وطنپرستی است که به این سادگیها حاضر نیست از اصولش دست بکشد.
آن سکانس سخنرانی او در کنگره آمریکا و یادآوری قانون اساسی یکی از احساسبرانگیزترین سکانسهای فیلم است.
منتقدان به فیلم امتیاز ۷۳ از ۱۰۰ را دادهاند. آنها معتقدند فیلم نشان میدهد که بزرگترین شیطان در عرصه سیاست سهلانگاری و لاقیدی است.
روز استقلال
- عنوان اصلی: Independence Day
- محصول ۱۹۹۶
- کارگردان: رولاند امریش
- بازیگران: ویل اسمیت، جف گلدبام
این یکی بیشتر از آن که فیلم قابل توجهی از لحاظ سینمایی باشد فیلم سرگرمکنندهای است. یک اکشن ماجراجویانه علمی-تخیلی که مسائل سیاسی را هم قاطی فیلم کرده است. پرفروشترین فیلم سال اکرانش شد و پرفروشترین فیلم کارنامه ویل اسمیت که از قضا فیلم پرفروش هم در کارنامهاش کم ندارد.
بیگانگان به زمین حمله میکنند و هدفشان نابود کردن کل زمین است. در مقابله با تکنولوژیهای پیشرفته آنها مهمترین سلاح آدمها میلشان به بقا و نجات پیدا کردن و زندگی است. فیلم برنده یک جایزه اسکار شد و جلوههای ویژهاش را بسیار تحسین کردند. اما منتقدان چندان تحویلش نگرفتند و امتیاز فیلم در متاکریتیک ۵۳ از ۱۰۰ است.
The Sandlot
- محصول ۱۹۹۳
- کارگردان: دیوید میکی ایوانز
- بازیگران: مایک ویتار، آرت لافلور
این کمدی درام خانوادگی در تعطیلات تابستانی مربوط به روز استقلال آمریکا در سال ۱۹۶۲ اتفاق میافتد. داستان یک تیم بیسبال که بچهی جدیدی به آن اضافه میشود. بچهای که تقریبا یک اعجوبه است. حضور او در تیم سبب اتفاقات زیادی میشود.
چه ربطی به چهارم جولای دارد؟ اول این که بیسبال ورزش محبوب و ملی آمریکاییهاست. از طرف دیگر مهمترین ویژگی چهارم جولای تعطیلات آن است که محور اصلی داستانهای این فیلم هم محسوب میشود.
فیلم خیلی خوب حس و حال بچه بودن را در تعطیلات تابستانی به تصویر میکشد. آنقدر که مسحور قصهاش میشوید و میتوانید روزهای تعطیل کودکی خودتان را به یاد بیاورید.
این فهرستی از فیلمهایی است که مردم جهان بیشتر در تعطیلات تابستانیشان سراغشان میرود. فیلمهایی که رنگ و بویی از ماجراهای چهارم جولای هم در خودش دارد.
بیشتر بخوانید: سرگرمکنندهترین فیلمهای قرن بیست و یکم