فیلمهایی در رابطه با بیماریهای واگیردار؛ وحشت عمومی
با رسیدن ویروس کرونا به کشورمان و مبتلا شدن برخی از شهروندان، در شبکههای مجازی ویدیوهای گوناگونی از مبتلایان به کرونا و شرایط بهداشتی و نکات ایمنی و پیشگیری و درمان دست به دست میچرخد. این وسط شیوع کرونا باعث شده خیلیها یاد سینما کنند و به خصوص به فیلم «شیوع» (Contagion) سودربرگ محصول ۲۰۱۱ بپردازند که به نوعی اثری پیشگویانه درباب ویروسی بود که کل جهان را تحتتاثیر خودش قرار میدهد و باعث وحشت میان آدمها میشود.
تعداد فیلمهایی که در باب بیماری ساخته شده زیاد است. فیلمهایی که قهرمانانشان بیماری روانی دارند یا آثاری دربارهی بیخوابی، اسکیزوفرنی و سرطان و اعتیاد. اما به بهانهی ویروس کرونا میخواهیم به فیلمهایی بپردازیم که دربارهی بیماریهایی است که ناگهان شیوع پیدا کردهاند. خوشبختانه این فیلمها اکثرا پایان خوشی دارند که میتوانند در این شرایط ما را به زندگی امیدوار نگهدارند.
موج پنجم
- عنوان اصلی: The 5th Wave
- کارگردان:جی بلیکسون
- بازیگران: کلئو گریس مورتز، نیک رابینسون، ران لیوینگستون
- محصول ۲۰۱۶
این فیلم اکشن علمی-تخیلی را جی بلیکسون کارگردانی کرده و فیلمنامهاش براساس رمانی به همین نام نوشتهی ریک یانسی که سال ۲۰۱۳ منتشر شد، اقتباس شده است. سونی حقوق این رمان را برای ساختن یک تریلوژی خرید. فیلم با بودجهی ۵۴ میلیون دلاری ساخته شده بود و ۱۰۹ میلیون دلار فروش کرد.
داستان فیلم با ماجرای کیسی شروع میشود. دانشآموز دبیرستان اوهایو که مسلح به یک اسلحه است از جنگل بیرون میآید تا به یک پمپ بنزین رها شده حمله کند. صدای مردی را میشنود که کمک میخواهد و زخمی است. از کیسی میخواهد هر دو تفنگهایشان را پایین بگذارند. کیسی او را به اشتباه میکشد. نیروهای بیگانه به زمین حمله میکنند. حملهای که با پخش یک ویروس آنفلونزای پرندهای بسیاری را مبتلا میکند و مادر کیسی هم یکی از مبتلاشدگان است. کیسی به همراه برادر کوچکتر و پدرش به همراه آن تعدادی که باقی ماندهاند به کمپی در جنگل پناه میبرند. ارتش به کمپ آنها حمله میکند و پدر کیسی کشته میشود و او از برادرش دور میافتد. طبعا بقیهی فیلم تلاش کیسی برای بقا و یافتن برادرش است.
فیلمی که منتقدان اصلا دوستش نداشتند. به نظرشان جلوههای ویژهی فیلم تاثیرگذار نبود و طرح داستانی آن هم از چند تکهی بیربط به هم تشکیل شده است. یکی از منتقدان گفته بود هر تکهای از فیلم و هر دیالوگی از آن از فیلم دیگری قرض گرفته شده است.
۱۲ میمون
- عنوان اصلی: ۱۲ Monkeys
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: بروس ویلیس، برد پیت، کریستوفر پلامر
- محصول ۱۹۹۵
یک فیلم نئونوآر علمی تخیلی که از روی فیلم کوتاه «اسکله» شاهکار مستندساز بزرگ کریس مارکر که محصول ۱۹۶۲ بود الهام گرفته شده است. استودیوی یونیورسال حق تبدیل فیلم کوتاه «اسکله» را به فیلم بلند خرید. بودجهی فیلم فقط ۲۹.۵ میلیون دلار بود اما در گیشه ۱۶۸.۸ میلیون دلار فروخت. برد پیت برای این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
فیلم داستان یک ویروش کشنده است که سال ۱۹۹۶ تقریبا همهی نوع بشر را تحتتاثیر خودش قرار میدهد و بازماندگان مجبورند زیر زمین زندگی کنند. گروهی تحت عنوان ۱۲ میمون جزو عوامل پخشکنندهی این ویروس شناخته میشوند. سال ۲۰۳۵ جیمز کول زندانی که در خرابههای فیلادلفیا زندگی میکند انتخاب میشود تا آموزش ببیند و منبع اصلی ویروس را پیدا کند تا به دانشمندان کمک کند راهی برای درمان آن بیابند.
منتقدان روی هم رفته نگاه مثبتی به فیلم داشتند و میگفتند اگر چه طرح داستانی آن شلوغ است و درهم و برهمیهایی دارد اما در عوض اجراها عالی است و یک چرخش داستانی عجیب و غریب هم داریم که دیدن فیلم را تبدیل به تجربهای تاثیرگذار میکند.
۲۸ روز بعد
- عنوان اصلی: ۲۸ Days Later
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: نائومی هریس، سیلین مورفی
- محصول ۲۰۰۲
یک فیلم انگلیسی ترسناک پسا آخرالزمانی که توسط الکس گارلند نوشته شده است. ماجرا از جایی شروع میشود که گروهی از فعالان حوزهی آزادی حیوانات در کمبریج تعدادی شامپانزه را آزاد میکنند. از طریق آنها ویروسی در شهر میپیچد که سرعت شیوع بالایی دارد. ۲۸ روز بعد از این فاجعه جیم که یکی از سفیرانی بود که با دوچرخه در کشور سفر میکرد در لندن از کما بیرون میآید و متوجه میشود که شهر تخلیه شده است. او در شهر میچرخد و نشانههایی از فاجعه پیدا میکند. یکی از آدمهایی که به ویروس مبتلا شده به او حمله میکند اما دو نفر به نام سلنا و مارک نجاتش میدهند. سه نفر با هم همراه میشوند تا خودشان را نجات بدهند. مارک در درگیری با یکی از مبتلایان زخمی میشود و سلنا پیش از آن که مارک مبتلا شود او را میکشد. سلنا و جیم فرار میکنند تا در نهایت ارتش به کمکشان بیاید.
فیلم در باکسآفیس فروش فوقالعادهای کرد. نقدهای منتقدان هم روی فیلم مثبت بود. آنها معتقد بودند کارگردانی دنی بویل انرژی فوقالعادهای دارد. هم یک فیلم زامبی عالی است و هم به لحاظ نشانههای سیاسی تند و تیز است.
کوری
- عنوان اصلی: Blindness
- کارگردان: فرناندو میرلس
- بازیگران: جولین مور، مارک روفالو
- محصول ۲۰۰۸
احتمالا خیلیها داستان فیلم را میدانند حتی اگر آن را ندیده باشند چون فیلم اقتباسی از کتاب «کوری» نوشتهی ژوزه ساراماگوی پرتغالی است که برندهی جایزهی نوبل هم شد. فرناندو میرلس برزیلی از روی این کتاب اقتباسی کرد که البته به شهرت رمان نشد.
داستان فیلم با نابینا شدن یک ژاپنی پشت چراغ قرمز شروع میشود. اما نابینا شدن او عجیب است چون پیش چشمش همه چیز پشت یک پردهی سفید پنهان میشود. رهگذری به او کمک میکند تا به خانهاش برود اما بعد از رساندن او ماشیناش را میدزدد. همسر مرد او را پیش چشمپزشک میبرد اما چشمپزشک چیزی تشخیص نمیدهد. فردای آن روز چشمپزشک هم نابینا میشود و حدسش بر این است که این نابینایی از طریق تماس منتقل شده است. خیلی زود این بیماری تبدیل به اپیدمی میشود و مسئولان شهر تصمیم میگیرند مبتلایان را در ساختمان نظامی که بلااستفاده مانده قرنطینه کنند. حجم تلخی و سیاهی و فشاری که روی مبتلایان به وجود میآید ترسناک است. آنها حتی به یکدیگر هم رحم نمیکنند.
چالش زیادی برای میرلس وجود داشت که چهطور بتواند نابینایی را به تماشاگر منتقل کند. فیلم نظرات متفاوت و متناقضی میان منتقدان ایجاد کرد. منتقد هالیوود ریپورتر نوشت که فیلم برانگیزاننده اما قابل پیشبینی است. منتقدان معتقد بودند که هر چند بازی جولین مور فوقالعاده است اما کل فیلم نمیتواند آن حس رمان ساراماگو را منتقل کند.
فیلم در نمایش عمومی چندان موفق نبود. در اکران آزمایشی ده درصد از تماشاگران فیلم به نیمه نرسیده سالن را ترک کردند.
شیوع
- عنوان اصلی: Contagion
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: مت دیمون، کیت وینسلت، جود لا
- محصول ۲۰۱۱
فیلمی که این روزها بیش از همه به آن رجوع میشود. یک تریلر اکشن پزشکی که گروه زیادی از ستارگان سینما در آن بازی میکنند. سودربرگ و فیلمنامهنویس فیلم اسکات زی.برنز پیش از این سر فیلم «اطلاعرسانی!» همکاری موفقی با هم داشتند.
فیلم در افتتاحیهی جشنوارهی ونیز آن سال اکران شد. بودجهی ساخت فیلم ۶۰ میلیون دلار است و ۱۳۵.۵ میلیون دلار فروش داشته است. بث از یک سفر کاری در هنگکنگ به آمریکا برگشته است و در طول سفر حس سرماخوردگی دارد. پسر شش سالهاش کلارک هم علایمی از سرماخوردگی از خودش بروز داده و مدرسه او را به خانه فرستاده است. شرایط سلامتی بث بدتر میشود و میمیرد. در آتلانتا دکتر الیس نگران است که بیماری جدید یکجور سلاح بیولوژیکی است که مردم را تهدید میکند. وحشت مردم را فرا میگیرد و در حالی که گروهی در تلاش پیدا کردن درمان هستند گروهی دیگر هم از این موقعیت سوءاستفاده میکنند.
فیلم در پی شیوع چند بیماری از جمله سارس و آنفولانزای خوکی در دههی اول هزارهی سوم ساخته شد. فیلم هم در باکس آفیس و هم نزد منتقدان خوب عمل کرد. منتقدان میگفتند که این فیلمی پرتنش با داستانی دقیق است که توسط گروه ستارگان فیلم به خوبی اجرا میشود.
من افسانه هستم
- عنوان اصلی: I Am Legend
- کارگردان: فرانسیس لارنس
- بازیگران: ویل اسمیت
- محصول ۲۰۰۷
تریلر اکشن پسا آخرالزمانی که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی ریچارد متسون است که سال ۱۹۵۴ منتشر شد. علاوه بر ویل اسمیت، رابرت نویل متخصص ویروسشناسی ارتش آمریکا در این فیلم بازی میکند.
سال ۲۰۰۹ یک ویروس سرخک که مهندسی ژنتیک شده و در حقیقت به عنوان درمان سرطان کشف شده بود، تبدیل به ویروسی کشنده میشود. ویروس ۹۰ درصد مردمان جهان را میکشد. آن بخشی از جمعیت که باقی مانده تبدیل به موجودات جهشیافتهای شبیه زامبیها میشود. آنها نسبت به نور آفتاب آسیبپذیرند. سه سال بعد از این شیوع سروان رابرت نویل، ویروسشناس ارتش آمریکا زندگی ایزولهای در منهتن دارد و هنوز نمیداند که آیا از میان انسانها کسی باقی مانده که به ویروس مبتلا نشده باشد؟ او هر روز روی موشها آزمایش میکند تا بتواند درمانی برای این ویروس پیدا کند و البته برای بقای خودش دنبال غذا میگردد و پیام رادیویی میفرستد تا ببیند کسی هست که هنوز از ویروس ایمن مانده باشد و جوابش را بدهد؟!
فیلم موقع اکرانش توانست در صدر باکس آفیس قرار بگیرد و رکورد پرفروشترین افتتاحیه در ماه دسامبر را تا آن زمان زد. منتقدان از فیلم بدشان نیامد. معتقد بودند که جلوههای ویژهاش از کار درآمده و اجرای ویل اسمیت هم مسحورکننده است. فقط با پایانبندی فیلم چندان موافق نبودند و این که کل ماجرای بیماری و ویروس چندان ترسناک از آب درنیامده بود.
وحشت در خیابانها
- عنوان اصلی: Panic in the Streets
- کارگردان: الیا کازان
- بازیگران: ریچارد ویدمارک، جک پالانس
- محصول ۱۹۵۰
با همهی فیلمهای این فهرست تفاوت دارد. فیلم نوآری از الیا کازان که داستان یک سروان را روایت میکند که با همکاری یک پزشک فقط یکی دو روز فرصت دارند تا جلوی بیماری طاعون را که به صورت اپیدمی در حال گسترش در شهر است و موجب وحشت مردم شده را بگیرد. آنها باید دنبال منبع اصلی این ویروس بگردند.
فیلم در زمان خودش دچار ممیزیهای زیادی شد و چندین بار به ادارهی کد گذاری فیلمهای آمریکا رفت. فیلم نتوانست حتی هزینهی تولیدش را هم برگرداند و خیلیها داریل زانوک را به خاطر محل فیلمبرداری مقصر این ماجرا دانستند.
فیلم نقدهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد. برخی معتقد بودند که بسیار هیجانانگیز است و بعضی دیگر میگفتند بیشتر شبیه ملودرام از کار درآمده چون واقعا هیچ نکتهی چندان دلهرهآوری در آن وجود ندارد. کازان به سبک نئورئالیستها سعی کرد که در این فیلم از نابازیگران و مردم نیواورلئان هم استفاده کند.
بیشتر بخوانید: به دماغتان اعتماد کنید؛ درسهایی که پولدارها میتوانند از فیلم انگل بگیرند
سلام. آره فیلم قشنگی هست. اسمش مگ مگ و دوستان ملوان زبل خان هست. موفق باشید..
سلام من دنبال فیلمی هستم که یک سم کشنده از زیر زمین بیرون میاد به جز چند نفر همه میمیرند کسی اسمش رو میدونه ممنون میشم بگین
فقط سینمایی aftar
سلام من دنبال یه فیلم هستم که یه شخصیتش اسمش توماس بود و خون اون یه ویروسی که جهانی بود فکر کنم رو میتونست نابود کنه اسم اون رو میدونید ؟
سه گانه دونده مارپیج یا میز رانر
دونده مارپیچ یا maze runner
دونده هزارتو
سلام
یه فیلم بود که یه بیماری شیوع پیدا میکنه و یکی یکی حواس پنجگانه آدما از بین میره…اول فک کنم بویایی بعد حس چشایی مردم از بین میره.کسی اسمشو میدنه؟
Perfect Sense 2011 بود میثم
خانم صوفیا واقعا کار جالبی ارائه دادین که بخاطر ویروس کرونا این لیستو اماده کردین واقعا ممنونم.لیستتون واقعا خوب بود از زحماتتون واقعا سپاسگزارم.من لیست کارهایه قبلیتونم مطالعه کردم و همشون عالی بودند از هوش و تفکر شما واقعا خوشم میاد.ممنون
بنظر من فیلم The Happening (2008) هم در همین موضوع فیلم خوبی بود.
Word war z و قطار بوسان نام نبردید