فیلمهایی که باید در تعطیلات عید ببینید؛ «محله چینیها»
یک نئونوار اسرارآمیز و درجه یک، فیلمی پرکشش و مرموز. اثری که توسط بنیاد فیلم آمریکا در میان ۱۰ فیلم معمایی برتر تاریخ قرار گرفت.
چرا باید محله چینیها را ببینیم؟
باید محله چینیها را ببینیم چون در میان فیلمهای معمایی یا رمزآلود سینما بسیار تحسین شده است. فیلمی روان با ریتمی که عموم مخاطبان را با خود همراه میکند. بازی درخشان یکی از غولهای بزرگ بازیگری در تاریخ سینما یعنی جک نیکلسون به فیلم حال و هوای فوقالعادهای داده و کارگردان هم رومن پولانسکی کارگردان مشهور فرانسوی-لهستانی است که چه دوستش داشته باشیم چه نه، نمیتوان سینمای جدی و قدرتمندش را نادیده گرفت. محله چینیها از آن فیلمها است که میتواند طیفهای مختلفی از مخاطبان را با سلیقههای متفاوت راضی کند.
جهان بیرحم نوار
همانطور که اشاره شد محله چینیها یک نئونوار معمایی است. نئونوار در اصطلاح به فیلمهایی گفته میشود که در سالهایی بعد از پا گرفتن جریان فیلمهای نوار ساخته شدند اما عناصر این جریان سینمایی را در خود داشتند. فیلم نوار هم عبارتی بود که در اواسط دهه پنجاه توسط منتقدان فرانسوی درباره فیلمهای ژانر جنایی در دهههای ۴۰ و ۵۰ ایالات متحده آمریکا به کار رفت. این عبارت که به معنای فیلمهای سیاه بود در طول زمان نماینده مجموعهای از ویژگیها شد. در واقع یک فیلم نوار عموما یک یا چند ویژگی خاص دارد که طبقهبندی آن را تسهیل میکند. این فیلمها فضایی تیره و تار دارند. فضای تیره و تار گاه صرفا درونی است و در بسیاری موارد به نورپردازی، فیلمبرداری و میزانسن هم نفوذ میکند. نوعی خاص از نورپردازی که کنتراستها را در شکلی شدید نمایان میکرد، فضاهای تاریک و رعبآور، شخصیتهای اصلی که در عمل ضد قهرمان و خاکستری بودند نه قهرمانهایی با کارنامه سفید، مفاهیمی مثل تباهی، جنایت، سرنوشتی که ناچارا باید پذیرفت و ایجاد ابهام در تمایز بین خوب و بد از ویژگیهای فنی و محتوایی این فیلمها بودند. فیلمهای نئونوار بعضی از این ویژگیهای مطرح شده را دارند و گاهی فاقد بعضی ویژگیهای دیگرند. برای مثال ممکن است از نظر نورپردازی و تصویربرداری جهانی آنقدر سیاه را نشان ندهند اما این سیاهی در درون کاراکترها، روابط افراد و شکل پیشرفت قصه خودش را نشان دهد.
بد نیست به این هم اشاره کنیم که ویژگیهای خاص در فیلمبرداری و نورپردازی آثار نوار تحت تاثیر موج اکسپرسیونیستی سینمای آلمان هم بود. جریان اکسپرسیونیستی در سینمای آلمان مدتی پس از جنگ جهانی اول به راه افتاد. فیلم مطب دکتر کالیگاری یکی از نمونههای شاخص این موج سینمایی در آلمان بود و پس از ساخت آن شاهد نمونههای مشابه دیگری هم بودیم. بعضی از ویژگیهای بصری فیلم نوار سالها بعد از این موج سینمایی الهام گرفت. بعضی از کارشناسان معتقدند مهاجرت سینماگران آلمانی به هالیوود هم در این امر بیتاثیر نبود.
درباره فیلمهای نوار کتابهای زیادی نوشته شده و بررسی اینکه فیلم نوار واقعا چیست فرصت بسیاری میطلبد. به هر حال این جریان سینمایی ظرف یکی دو دهه فیلمهای زیادی را روانه سالنهای سینمای آمریکا کرد و پس از افولش هم شاهد فیلمهایی بودیم که المانهایی از سبک نوار را با خود همراه داشتند و نئونوار نامیده شدند. محله چینیها هم یکی از بهترین نمونهها در میان این فیلمها بود.
جیک گیتِس؛ کارآگاه خصوصی
جیک گیتس با بازی جک نیکلسون، یک کارآگاه خصوصی است که به نظر باهوش و حرفهای میرسد. اوضاع بد نیست تا اینکه زنی تحت نام خانوم مالوری که میگوید هزینه بالای استخدام گیتس اصلا برایش مهم نیست، او را برای تحت نظر گرفتن شوهرش استخدام میکند. گیتس با بیمیلی میپذیرد اما از همان لحظه به بعد بدون آنکه بداند وارد هزارتویی شده که در ادامه فیلم تماشاگران و او را هر لحظه بیش از پیش گیج میکند. فیلم در کنار خط روایی پرکشش و پرتعلیق، نوعی رمزآلودی خاص و ویژه دارد که هرگز تا لحظه نهایی فیلم هم آن را افشا و رمزگشایی نمیکند.
نابغهی ِ فراری
بد نیست که مختصر اشارهای هم داشته باشیم به نام بزرگ کارگردان فیلمِ محله چینیها. این فیلم را رومن پولانسکی ساخته است، مردی که زندگی بسیار پر فراز و نشیبی داشته و برای ساخت تعداد زیادی فیلم مهم همیشه در اروپا و آمریکا مورد توجه بوده. پولانسکی در پاریس به دنیا آمد، پدرش لهستانی بود و مادرش روس. شاید برای همین هم همیشه از جایی به جای دیگر در حرکت بوده و در کشورهای مختلف فیلم ساخته است. پولانسکی در لهستان، بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده آمریکا فیلم ساخته. زندگی در لهستان برای او خاطرات تلخ جنگ جهانی دوم را به ارمغان آورد؛ خاطراتی که شاید بشود گوشهای از آنها را در اثر معروف و تحسینشده او یعنی «پیانیست» جستجو کرد. با این وجود رومن پولانسکی از اوایل دهه ۶۰ تا همین حالا مشغول کار و فیلم ساختن است. سهگانه آپارتمانی او شامل فیلمهای انزجار، بچه رزماری و مستاجر در کنار آثاری چون محله چینیها و پیانیست بخشی از کارنامه این کارگردان را تشکیل میدهند.
زندگی پولانسکی با حاشیههای عجیب و غریب هم همراه بوده است. این حاشیهها گسترده و مفصلاند اما برای نمونه میتوان به کشتهشدن همسر او یعنی شارون تیت در شرایطی که باردار بود اشاره کرد. شارون تیت توسط پیروان چارلز مایلز منسون تبهکار آمریکایی کشته شد. از دیگر حواشی مهم زندگی پولانسکی اتهام تعرض به یک دختر نوجوان بود که در سال ۱۹۷۷ به وی وارد شد. این کارگردان مدتی بعد پس از چند هفته بازداشت، بدون اطلاع مقامات از آمریکا گریخت و دیگر هرگز به خاک این کشور بازنگشت. پرونده قضایی او در ایالات متحده آمریکا همچنان مفتوح است.