عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دهم/ بخش دوم)
فصل دهم/ بخش دوم
چگونه ظرف یک ساعت، یک میلیون دلار به دست آوردم: عرضهی JV
چرا عرضههای JV کارآمد هستند
وقتی به تمام فواید عرضهی JV نگاه میکنید (فروشهای خیلی بزرگتر، فهرستسازی به شدت سریع، تثبیت موقعیتی بسیار بزرگ در بازار فروش)، طوری به نظر میرسد که انگار پاسخی است بر مشکلات همگان. با این حال، چند عنصر مرکزی وجود دارند که پیش از آنکه حتی فکر عرضهی JV را کنید، باید به آنها رسیدگی کنید و اشتباهاتی وجود دارند که باید از آنها اجتناب شود. بیایید این مساله را به صورت مرحله به مرحله بررسی کنیم.
اولین چیزی که باید به یاد داشته باشید، این است که شرکای JV بالقوهی شما، درست مثل خودتان در همین کسبوکار هستند تا سودی عایدشان شود. اگر آنها فهرستی عظیم و واکنشگر ساختهاند، این فهرست ثروتی است چشمگیر که زمان و سرمایهی بسیاری صرف آن شده است. از آنجایی که میدانند فهرستشان عجب ثروت هنگفتی است، نسبت کارمزد به درآمد را خیلی بالا میگیرند و علاقهای ندارند به خاطر هیچ عرضهی کهنهای که آن پایین توی کورهراهها پرسه میزند، به مشترکان فهرستشان ایمیل بزنند. به عبارت دیگر، انتظار نداشته باشید فقط به خاطر اینکه زنجیرهی عرضه و پیشنهادی تهیه کردهاید، همه چیزشان را برای تبلیغ عرضهی شما در معرض سقوط قرار دهند. در حقیقت، اگر آنها فهرست قدرتمندی دارند، احتمالا آنقدر فرصت برای تبلیغ پیشنهادها در اختیارشان هست که امکان رسیدگی به آنها را ندارند. حقیقت همین است. (و اگر فهرست قدرتمندی ندارند، شریک خیلی خوبی نخواهند بود، بنابراین نباید خودتان را به خاطر آنها به زحمت بیندازید.) تنها چندین دفعه میتوان به مشترکان یک فهرست ایمیل زد و کسی که فهرستی عظیم دارد، به احتمال زیاد به صورت روزانه درخواستی برای تبلیغ محصول شخص دیگری را دریافت میکند. داشتن یک فهرست خوب به معنای این است که آن را به منبعی نادر تبدیل کنید.
اینجا جایی است که زنجیرهی عرضهای که خوب ساخته شده باشد، میدرخشد. از آنجایی که زنجیرهی عرضه، چنین ماشین تبدیل شگفتانگیزی است، باعث تولید نتایجی بزرگتر از معمول میشود و این معمولا به معنای کارمزدی بزرگتر از معمول برای شرکای JV شماست. یکی از راههایی که این مساله به صورت آنلاین سنجیده میشود، EPC است یا «درآمد به ازای هر کلیک» که مبلغ کارمزدی است که شخصی به ازای هر کسی که میفرستد تا روی تبلیغاتی کلیک کنند، میگیرد؛ بنابراین اگر کسی ۱۰۰ نفر برای کلیک کردن بفرستد و نرخ کارمزد برای هر شریک، ۴۵۰ باشد، پس آن EPC برابر میشود با ۴۵۰/۱۰۰ میشود یا به عبارتی EPC میشود ۴ دلار و ۵۰ سنت.
اغلب از من میپرسند: «یک EPC خوب چگونه است؟» هیچ پاسخ قاطعی برای این پرسش وجود ندارد زیرا یک EPC، به بازار فروش و پیشنهاد، بستگی خیلی زیادی خواهد داشت. مسالهی مهم این است که اگر عرضهی شما، نسبت به پیشنهادهای دیگر در بازار فروشتان بتواند EPC پرتوانتری ایجاد کند، بنابراین قانع کردن شرکا برای ایمیل زدن به خاطر شما خیلی آسانتر میشود. باز هم میگویم، عرضه به سبک PLF که محکم سازمان یافته باشد، مانند یک هیولای تولیدکنندهی EPC عمل میکند.
با فهرستهای شرکایتان آزمایش انجام ندهید
اگر میخواهید هرگونه موفقیتی در بازی JV کسب کنید، لازم است روابطی طولانی مدت با شرکایتان ایجاد کنید.اگر میخواهید هرگونه موفقیتی در بازی JV کسب کنید، لازم است روابطی طولانی مدت با شرکایتان ایجاد کنید. افراد زیادی را دیدهام که رویکردشان به این موارد مثل رابطهی «همین یک بار و تمام» است، اما این کار، هر گونه فعالیت طولانی مدت در کسبوکارتان را واقعا دشوار میکند.
حقیقت این است که وقتی شرکایتان پیشنهاد شما را تبلیغ میکنند، میخواهند اعداد را مشاهده کنند، یعنی EPC خودشان را مشاهده کنند. همچنین میخواهند ببینند، چه نوع تجربهای برای افرادی که آنها برایتان فرستادهاند، تهیه کردهاید، زیرا آن تجربه بر آنها نیز بازتاب خواهد داشت. اگر آنها به افرادی که در فهرستشان هستند بگویند که به تماشای فایلهای تصویری شما بروند و آن فایلهای تصویری خستهکننده باشند و مضمونشان آزاد باشد، این مساله بر طرز فکر بازدیدکنندگان نسبت به شرکایتان تاثیری منفی خواهد گذاشت. شرکایتان واقعا در حال ریسک کردن هستند. ایمیل زدن به خاطر عرضهی شما برای شرکایتان هزینههایی واقعی و مخاطراتی فراوان به همراه دارد و اگر نتایجی که از تبلیغاتشان میگیرند خوب نباشند، پس دیگر در آینده احتمالا برای شما تبلیغ نخواهند کرد. پیش از آنکه از کسی بخواهید به خاطر شما ایمیلی بزند، باید اطمینان حاصل کنید که پیشنهادی برای معاوضه دارید.
خوشبختانه، راه سادهای برای اطمینان حاصل کردن از کاربرد عرضه برای شریکتان وجود دارد و آن این است که نخست یک عرضهی داخلی انجام دهید. به عبارت دیگر، نخست محصول را برای فهرست خودتان عرضه کنید (حتی اگر فهرست خیلی کوچکی باشد). از این راه میتوانید زنجیرههای عرضه و پیشنهادتان را آزمایش کنید. اینطوری میتوانید پیش از آنکه حتی از شرکای JV خودتان بخواهید تا شانسشان را با تبلیغ پیشنهاد شما برای فهرستشان امتحان کنند، مطمئن باشید که به پیروزی خواهید رسید.
وقتی به شاگردانم میگویم که اول یک عرضهی داخلی داشته باشند، بسیاری از آنها میخواهند که از آن بخش کوچک از آموزش گذر کنند. آنها میخواهند مستقیم به میان هیجان و افتخار (و پولهای کلان) عرضهی JV بپرند. چندین دلیل برای اجتناب از چنین کاری وجود دارد. وقتی یک عرضهی داخلی را به اجرا میگذارید، فرصتی برای آزمایش تمام سازماندهی خودتان و تجربه کسب کردن پیدا میکنید ، آن هم به صورت کاملا ایمن. این واقعا مسالهی مهمی است، اما آنچه به راستی حیاتی است، فرصتی است که در اختیارتان قرار میگیرد تا پیشنهاد و زنجیرهی پیشا عرضهیتان را آزمایش کنید تا از پیروزی خود اطمینان حاصل کنید. این یک سیاست کاری است، هرگز نباید به وسیلهی فهرست یکی از شرکایتان، پیشنهاد خود را آزمایش کنید. شما که نمیخواهید شریکتان خوکچهی آزمایشگاهی شما باشد. اگر پیشنهادی ندارید که ارزش معاوضه داشته باشد، میخواهید با این کار خودتان را کاملا از دور خارج کنید؟
از روابطتان با شرکای JV خود مثل گنج نگهداری کنید. باید آنها را یاری کنید و گرامی بدارید تا بتوانید روابطی طولانی مدت با آنها برقرار کنید.یادتان باشد، از روابطتان با شرکای JV خود مثل گنج نگهداری کنید. باید آنها را یاری کنید و گرامی بدارید تا بتوانید روابطی طولانی مدت با آنها برقرار کنید. این را کمی بالاتر گفتم، اما آنقدر حیاتی است که ارزش تکرار کردن را دارد: اگر از شرکای JV خود بخواهید که پیشنهادی را ایمیل کنند که ارزش معاوضه نداشته باشد، بعد از این به احتمال خیلی زیاد برای پیشنهاد بعدیتان ایمیلی نخواهند فرستاد. از طرف دیگر اگر پیشنهادی آزمایش شده و به اثبات رسیده داشته باشید (به عبارتی، پیشنهادی که به خاطرش عرضهای داخلی به اجرا گذاشته باشید) و بتوانید نتایجتان را به آنها نشان دهید، در این صورت اشتیاق خیلی بیشتری برای ایمیل زدن خواهند داشت. و آنها به احتمال خیلی زیادتر نتایج فوقالعادهای خواهند گرفت. هر چه نتایج بهتر باشند، احتمال اینکه در آینده برای پیشنهاداتتان ایمیل بزنند، بالاتر میرود.
پیدا کردن شرکای JV
مشخص است که عرضهی JV فواید واقعا عظیمی دارد، بنابراین چطور میشود شرکای JV خوبی پیدا کرد؟ این موضوع مهمی است و من روزهای آزگاری را برای آموزش چگونگی یافتن و پایدار نگه داشتن روابط JV صرف کردهام، اما تمام تلاشم را میکنم تا آن را در چند صفحه برایتان تجزیه و تحلیل کنم.
اول از همه، باید بدانید که نیازی به هزاران یا صدها یا حتی دهها شریک JV ندارید. بیشک در مورد قانون ۸۰/۲۰ شنیدهاید که میگوید ۸۰درصد از نتایجی که میگیرید، حاصل ۲۰ درصد از تلاشهای شماست. زمانی که بحث بر سر همکاران و شرکای JV باشد، معمولا این قانون بیشتر شبیه قانون ۹۹/۱ خواهد شد، جایی که ۹۹درصد از نتایج شما، حاصل ۱درصد از شرکای شماست. در کسبوکاری که من دارم، ما در گزینش کسانی که به عنوان شریک انتخاب میکنیم، به شدت سختگیر هستیم تنها شرکای رده بالا را انتخاب میکنیم و با این وجود، اکثریت قریب به اتفاق فروشهایی که در هر عرضهی مفروضی صورت میگیرد، توسط ۱۰ شریک برتر ایجاد شده است. در سطوح بالاتر، گزینش حتی سختگیرانهتر میشود، جایی که سه همکار برتر ممکن است، باعث ایجاد یک چهارم کل فروشهایمان بشوند. شیوهای که این رقمها در هر عرضهی مفروضی تقسیم میشوند تنوع گستردهای دارد، اما منظور من این است که همکاران برتر میتوانند بخش اعظم فروشتان را تامین کنند و این به این معناست که به شرکای همکار خیلی زیادی نیاز ندارید؛ چیزی که لازم دارید چند شریک خوب است. اغلب پیش میآید که شاگردانم میپرسند چگونه میتوان ۱۰۰ یا هزار همکار پیدا کرد. همیشه به آنها میگویم که خودشان را برای پیدا کردن همکاران زیاد به زحمت نیندازند، بلکه بین سه تا پنج شریک با کیفیت بالا انتخاب کنند که واقعا از آنها حمایت کنند.
پیدا کردن شرکای بالقوه آسان است. آنها اشخاص دیگری هستند که در بازار فروش شما به انتشار و پخش مشغولند. تنها کلیدواژههای مهم در زمینهی بازار فروشتان را در گوگل جستوجو کنید. برای مثال، اگر سایت شما دربارهی آموزش نواختن گیتار به افراد است، فقط واژههای «آموزش گیتار» را جستوجو کنید. به تکتک ۵۰ مورد بالایی فهرست بروید و سایتشان را به دنبال راهی برای عضویت بگردید. اگر جایگاهی برای عضویت داشته باشند، بنابراین فهرستی ایمیلی میسازند و میتوانند شرکای JV بالقوهی شما باشند. در این نقطه باید پیش بروید و به فهرستشان بپیوندند؛ البته اگر در ۵۰ فهرست عضو شوید (و باید این کار را کنید)، ایمیلهای فراوانی دریافت خواهید کرد. شاید بخواهید آدرس ایمیلی مخصوص این کار درست کنید، بهاین ترتیب صندوق ایمیل دائمی شما زیر آن همه ایمیل غرق نخواهد شد.
وقتی که در آن فهرستها هستید، نگاه کنید که آنها برای مشترکانشان چه پیغامهایی میفرستند. پیگیری کنید که چه چیزی را و برای چه کسی تبلیغ میکنند. نگاه کنید تا ببینید آیا تنها محصولات خودشان را تبلیغ میکنند یا محصولاتی را که مربوط به کسبوکارهای دیگری هستند نیز تبلیغ میکنند؟ کیفیت بازاریابی آنها و همچنین کیفیت رابطهای را که با مشترکان فهرستشان میسازند بسنجید. آنها را در رسانههای اجتماعی دنبال و سعی کنید، بازاریابی و پیشنهادات آنها را مهندسی معکوس کنید.
کاری که سعی دارید انجام دهید، ساختن یک فهرست هدف از شرکای بالقوه است. یادتان باشد که شما تنها به سه تا پنج شریک با کیفیت بالا نیاز دارید، اگرچه ممکن است برای پیدا کردن آن تعداد اندکی که حاضر باشند برایتان کاری انجام بدهند، مجبور شوید به ۵۰ شریک بالقوه نزدیک شوید.
همچنانکه در این فرآیند پیش میروید، یادتان باشد شرکای JV خوب کسانی هستند که افراد زیادی سعی میکنند آنها را برای تبلیغ محصول خود قانع کنند، آنقدر که امکان پاسخگویی به همهی آنها برایشان فراهم نباشد. این یکی از حقایق کسبوکار است. حمایت JV آنها از محصولی، اندوختهی نادری است، بنابراین وقتی از آنها میخواهید برایتان تبلیغ کنند، شما نیز فقط یک دهان گرسنهی دیگر هستید که به دنبال یک لقمه غذا هستید. این به معنای این است که اگر میخواهید دوام بیاورید، باید چیزهای ارزشمندی برای جذب آنها ایجاد کنید.
یکی از بهترین راهها برای پدید آوردن چیزهای ارزشمند برای شرکای بالقوه، یک زنجیرهی عرضهی فوقالعاده برای ایجاد کارمزدی فراوان برای آنهاست، اما حتی پیش از آنکه به آنجا برسید، فقط برای قرار گرفتن در محدودهی رادار آنها باید چیزهای ارزشمندی ایجاد کنید. یکی از بهترین راههای ارزشسازی این است که نخست محصول آنها را تبلیغ کنید اگر مقداری فروش برای آنها به ارمغان بیاورید، بیتردید متوجه خواهند شد. کار سادهی دیگری که میتوانید انجام دهید، خریدن محصول آنها است و استفاده از آن و ارائهی بازخوردی سازنده یا توصیههایی مفید. همچنین میتوانید در وبلاگشان یا در رسانههای اجتماعی، به صورت سازمانیافته واکنش نشان دهید. حرف آخر اینکه، صدها راه برای پدید آوردن چیزهای ارزشمند برای شرکای بالقوهی شما وجود دارد و هرچه این ارزشسازی بیشتر باشد، در مقابل چیزهای بیشتری دریافت خواهید کرد.
یک میلیون دلار در ۵۳ دقیقه
چیزهای کمی وجود دارند که میتوانند مثل یک عرضهی JV موفق، در چنین دورهی زمانی کوتاهی، چنان تاثیر بزرگی بر کسبوکارتان (و اوضاع مالیتان در زندگی) بگذارند. این تاثیر از فروشی که در یک عرضه کسب میکنید، بسیار فراتر میرود. تاثیر طولانی مدت که تثبیت بیشتر موقعیت در بازار فروش و گسترش سریع فهرست را شامل میشود، در سالهای پیش رو، در کسبوکارتان بازتاب خواهد یافت.
اما اگر میخواهید عرضهی JV و روابط JV شما موفقیتآمیز باشند، مطلقا باید دو مسالهای را که در این فصل مدام بر آنها تأکید کردم، به یاد داشته باشید. اولا، باید روابط طولانی مدتی با شرکای JV خود برقرار کنید. ثانیا، باید ارزشهای واقعی و طولانی مدتی برای جلب آن شرکا، پدید بیاورید. این به معنای این نیست که باید برای برقرار کردن آن روابط زمان بگذارید یا اینکه برای ایجاد یک عرضهی JV سالها از قافله عقب افتاده باشید. این مساله میتواند به شکل شگفتانگیزی سریع اتفاق بیفتد، اما به کوشش نیاز دارد و باید منافع بلند مدت را در ذهن داشته باشید.
وقتی اولین عرضهی JV خودم را انجام دادم، واقعا باعث شکل دادن کسبوکاری برای من شد. این همان عرضهای بود که در ابتدای این فصل به آن اشاره کردم، وقتی برای اولینبار، در سال ۲۰۰۵ دستورالعمل عرضهی محصول را جمعوجور کردم و این عرضه برایم ۶۰۰۰۰۰ دلار درآمد داشت، با آن فروشها بیدرنگ وارد تجارت شده بودم و چند شریک خوشحال داشتم که کارمزدهای کلانی به آنها پرداخت میکردم. همچنین باعث ایجاد فهرستی با بیش از ۱۱۵۰۰۰ نفر عضو شد و موقعیت مستحکمی در بازار تثبیت کرد. بعد از آن عرضه به عنوان یکی از پیشگامان این صنعت شناخته میشدم و دستورالعمل عرضهی محصول من، نام و نشانی در بازار پیدا کرده بود. فروش همچنان ادامه داشت و در نخستین سال، بیش از یک میلیون دلار فروش داشتم. تمام آن نتایج ریشه در آن عرضهی JV داخلی داشتند.
با این وجود، اینها فقط صحنه را برای آنچه قرار بود از راه برسد، آماده میکردند. اوایل سال ۲۰۰۸ شروع کردم به کار کردن روی نسخهای کاملا جدید: دستورالعمل عرضهی محصول ۲.۰. من محصول را از پایه و بر اساس تمام چیزهایی که از اولینباری که PLF را پخش کردم، یاد گرفته بودم بازسازی کردم. در حقیقت، قرار بود پیشنهاد کاملا جدیدی باشد، با درونمایهای به شدت گسترده، هدیههایی فراتر از تصور، با تماسهای آموزشی زنده با من و آموزگارانم. با این پیشنهاد جدید، قیمت را تا ۱,۹۹۷ دلار افزایش دادم و طبیعتاً وقت یک عرضهی JV بزرگ دیگر بود.
بعد از اینکه دو سال دیگر هم روابط JV خودم را حفظ کرده و به آنها کمک کرده بودم، حالا پشتیبانهای بسیاری داشتم که میتوانستم با آنها تماس بگیرم. در زمان پیشاعرضه بیش از ۳۴۰۰۰ عضو پیدا کردیم با توجه به زمان صرف شده، واقعا رقم شگفتانگیزی بود. وقتی دادههای به دست آمده از پیشاعرضه را بررسی میکردم، به نظر میرسید قطعا قرار است عرضهی فوقالعادهای باشد؛ اما هرگز نمیشود فهمید چه حوادثی رخ میدهدو مثل همیشه تا رسیدن به روز عرضه خیلی عصبی بودم. به نظر میرسید تا جایی که امکان داشت، تمام JVهای جهان شناخته شده، عرضهی من را تبلیغ میکردند و سالها بود که PLF به عنوان محصولی پُرخریدار خودش را به اثبات رسانده بود، اما این پیشنهادی جدید بود با سطح قیمتی تازه، بنابراین بسیار سراسیمه بودم.
روز عرضه ۲۷ مارچ سال ۲۰۰۸ بود. مثل همیشه روزهایی که به روز عرضه منتهی میشدند، حالتی محو و نامشخص داشتند. همیشه کلی کار برای انجام دادن وجود داشت، به ویژه در زمان یک عرضهی JV. طبق معمول روز عرضه دچار همان پریشانیهای همیشگی شدم، اما فرصت چندانی برای کلنجار رفتن با آنها نداشتم؛ جزئیات بسیاری بودند که باید آخرین لحظات به آنها رسیدگی میشد. یادم میآید دقایق پیش از عرضه، در حالی که داشتیم آخرین اصلاحات را روی پیامهای فروش و فرمهای سفارش صورت میدادیم، آشوبی تمام و کمال حکمفرما بود و بعد زمانش از راه رسید. تمام سامانهها به کار افتاده بودند و من علامت «ارسال» ایمیل را زدم.
لازم نبود خیلی صبر کنم. در کمتر از چند ثانیه سفارشها سرازیر شدند. به همان سرعتی که میتوانستم آمارهای صفحهام را دوباره باز کنم، روی هم انباشته میشدند. بعدها، وقتی دادهها را تجزیه و تحلیل میکردم، فهمیدم تنها در یک ثانیه بیش از ۱۲۰۰۰ دلار فروش اتفاق افتاده بود. ۱۲ هزار در یک ثانیه! ظرف ۵۳ دقیقه، فروشمان به یک میلیون دلار رسید و فروش همانجا متوقف نشد. زمانی که عرضه را بستم، بعد از اینکه تنها به مدت ۳۴ ساعت باز بود، فروشمان به رقم ۳ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار رسیده بود.
البته همهاش سود نبود. در آن زمان تیم کوچکی از سه پیمانکار داشتم (اگر چه هنوز کارم را از دفتر خانگیام اداره میکردم و با تیمم به صورت «مجازی» در ارتباط بودم) و کارمزدهای همکارانم را باید پرداخت میکردم، هزینهها دیگری هم بود. از آنجایی که همیشه ضمانتنامهای سخاوتمندانه برای پس دادن پول پیشنهاد میدادم، میدانستم بعضیها محصول را پس میفرستند. با این همه، ارقام هنوز هم کاملا گیجکننده بودند. به وضوح یادم میآمد که چطور تنها چند سال قبل از آن، نهایت رویایم برای کسبوکارم این بود که سالی ۱۰۰۰۰ دلار اضافه داشته باشم تا برای پشتیبانی از خانوادهام کمکی کرده باشم یا حتی بعدتر، زمانی که بعد از آن تماس سرنوشتساز از طرف شریک شغلیام، کار پیشینم از هم پاشید و مجبور شدم دوباره کاری را آغاز کنم و حالا آنجا نشسته بودم، با عرضهای که حدود ۴ میلیون دلار فروش کرده بود، آن هم فقط در ۳۴ ساعت. به نظر خیالی میرسید.
این است قدرت عرضهی JV، که تقریبا قدرتمندترین سلاح در تمام انبار تسلیحاتی PLF است. تنها یک عامل وجود دارد که از عرضهی JV فراتر میرود و آن دستورالعمل راهاندازی کسبوکار است…
ادامه دارد…
مطالب مرتبط:
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل نهم/ بخش اول)
چقدر این کتاب هیجان انگیزه
مرسی