عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سیزدهم/ بخش دوم)
فصل سیزدهم/ بخش دوم
ایمنی حاصل از کارآفرین بودن
برای ساختن زندگی رویاییتان اولین چیزی که احتیاج دارید امنیت است. بسیاری از افرادی که به فکر شروعکردن یک تجارت میافتند از ترککردن امنیت دنیایی که در آن حقوقی ماهیانه دریافت میکنند نگران هستند.
متاسفانه دیگر امنیتی در پرداخت حقوق ماهانه وجود ندارد. مطمئنم افرادی را میشناسید که سالها صادقانه برای یک شرکت کار کردند تا در نهایت عذرشان خواسته شد یا آن کسبوکار درش تخته و تعطیل شده.
دنیا عوض شده و تنها امنیت واقعی که وجود دارد توانایی شما در خلق چیزهای ارزشمند و گرفتن دستمزد در ازای آنهاست. بهمحض اینکه کسبوکار خودتان را راه بیندازید، میفهمید که امنیت واقعی یعنی چه. حتی پس از آنکه کسبوکار اولم را بهدلیل فروپاشی شراکتم از دست دادم، تنها چند هفته طول کشید تا دوباره سر پا بایستم و کسبوکار تازهای را آغاز کنم.
همواره مهمترین سرمایهگذاری شما، آن است که بر مهارتهایتان در کسبوکار استوار باشد. وقتی بتوانید از هیچچیز یک تجارت تازه دستوپا کنید پس سرنوشت خود را تحت کنترل گرفتهاید و از تمام مهارتهایی که میتوانید در زمینهی تجارت داشته باشید آنچه بهتر از همه میتواند شما را به پول برساند تواناییتان در عرضه و فروش محصول خودتان و کسبوکارتان است.
جای تعجب نباید وجود داشته باشد که فکر میکنم PLF بهترین راه فروش محصول در این دوره و زمانه است.
ارهی خود را تیز کنید
این یکی از هفت عادت استفن کاوی برای دستیابی به موفقیت شخصی است باید مدتی را دور از کار بگذرانید تا دوباره انرژی بگیرید و تجدید قوا کنید. اگر صد در صد زمانتان را در حال کارکردن بگذرانید نمیتوانید به فعالیت سطح بالا ادامه دهید. هیچکس نمیتواند در یک فعالیت از نظر کارآیی و خلاقیت همواره در بالاترین جایگاه باشد. متاسفانه کارآفرینان بسیاری را دیدهام که در زندگیشان جایی برای چیزی جز کار باقی نگذاشتهاند. آنها هرگز حتی یک روز هم به خودشان مرخصی نمیدهند.
یک لطیفهی قدیمی در مورد بزرگترین منفعت صاحب یک کسبوکار بودن در میان کارآفرینان وجود دارد. بخش کلیدی لطیفه میگوید که باید نیمی از زمانتان را کار کنید، یعنی ۱۲ ساعتی که خودتان دوست دارید.
این اصلا زندگی سالمی نیست. در بلندمدت تجارت و زندگیتان بهخاطرش آسیب خواهد دید و راهکاری برای داشتن یک زندگی موفق نیست.
البته همواره چند روزی کار مداوم نیاز است مخصوصا وقتی تازه شروع کرده باشد، اما اگر هرگز زمانی را برای استراحت در نظر نگرفتهاید یک جای کارتان میلنگد.
دوستم جو پولیش از تشبیه اسب مسابقه استفاده میکند. اگر صاحب اسب مسابقهای باشید که میلیونها دلار ارزش داشته باشد تمام توجهتان را معطوف تیمارکردن آن اسب میکنید. خوب به او غذا میدهید، مطمئن میشوید که بهاندازهی کافی استراحت کرده باشد، بهدقت تمرینات روزانهاش را تنظیم میکنید، یک استبل راحت و تمیز در اختیارش میگذارید و یک برنامهی زمانی منظم برای معاینات پزشکی با یک دامپزشک برایش در نظر میگیرید.
اگر زندگی و کار و بدنتان نقش همان اسب میلیون دلاری را بازی کنند سزاوار همان نگهداری نیستند؟
نمیخواهم وارد بحث نظامهای اعتقادی شوم، اما اکثر ما قبول داریم در این زندگی و حداقل در بدن فعلیمان تنها یک فرصت در اختیارمان هست؛ بنابراین میخواهید چگونه آن زندگی گرانبها را بگذرانید؟ نمیخواهید از بدن و ذهنتان که میلیونها دلار ارزش دارند مراقبت کنید؟
آیا از سالم و مغذی بودن غذاهایی که میخورید اطمینان حاصل خواهید کرد؟ آیا بهاندازهی کافی استراحت میکنید؟ یا بیرون میروید؟ ورزش چطور؟ تفکر و عبادت چی؟ کشش بدن یا چی؟ آیا برای معاینات منظم پزشکی برنامهریزی میکنید؟
اینکه ساعات بیشتری را کار کنید پاسخی برای مشکلاتتان نخواهد بود. باید بهتر و هوشمندانهتر کار کنید و یکی از نکات کلیدی برای انجام این کار، تجدید قوای مداوم بدن و ذهنتان است. باید ارهی خود را تیز کنید.
ما در کوههای هیمالیا هستیم
پس از تبدیل شدن به یک کارآفرین از یک چیز نمیتوانید اجتناب کنید و آن پستیوبلندیها کسبوکار است، البته این اتفاق در هر صورت برای کسانی که صاحب کسبوکاری هستند میافتد، اما در اکثر موارد افرادی که کارآفرین میشوند، پستیها یشان نازلتر و بلندیها یشان رفیعتر خواهد شد.
اکثر ما این زندگی را با هیچچیز عوض نمیکنیم ما عاشق کنترلی هستیم که بر سرنوشت خود داریم. دوست نداریم به کسی جواب پس بدهیم. عاشق پدید آوردن چیزهای جدید هستیم. پیروزیهای بزرگ را دوست داریم، اما میدانیم که همیشه برنده نخواهیم بود؛ همیشه پستیهایی هم وجود دارند.
دوستم لیزا ساسویچ میل دارد بگوید که در هیمالیا زندگی میکنیم به عنوان یک کارآفرین قلهها و درهها نسبت به دیگران برای ما بزرگتر هستند. وقتی تسمهی تجهیزات ابرقهرمانیمان برای کارآفرینی را محکم کردیم دیگر زندگیمان با شهروندان عادی متفاوت خواهد شد.
معنایش این است که باید مراقب حالات روانی خود باشیم. اگر شغلی با حقوق ماهانه داشته باشیم یکی،دو هفته بدبیاری آنقدرها مهم نخواهد بود –در اکثر موارد واریز دستمزد ادامه خواهد یافت، اما اگر کسبوکار خودمان را اداره میکنیم و بهویژه اگر یک تیم کاری داریم که به ما وابسته هستند باید این توانایی را داشته باشیم که خود را از افسردگی بیرون بکشیم.
شکی نیست که من هم با دیگران فرقی ندارم. من هم سهم خودم را از بالاوپایینهای کسبوکار میگیرم اما کاری که انجام دادهام ایجاد یک فرآیند برای این مساله است. همواره فهرست چیزهایی را که وقتی در اوج نیستم باعث میشوند بتوانم خودم را بالا بکشم مینویسم. همه فهرست خود را خواهند داشت، اما وقتی فهرست خودم را با فهرست شاگردان و همکارانم مقایسه کردم متوجه شدم که اغلب نکات مشترک بسیاری وجود دارد.
این فهرست بخشی از چیزهایی است که در مورد من کاربرد دارند. هر کدام بهدردتان میخورد بردارید و باقی را رها کنید:
ورزش: این مورد در صدر فهرست جای دارد. هیچ چیزی بهاندازهی بالا بردن ضربان قلب حال و هوای من را عوض نمیکند. اگر در فضای باز باشد بهتر هم هست (بهجای ورزشکردن در باشگاه).
مراقبه: اینیکی با اختلاف اندکی پس از ورزش قرار میگیرد. نیازی به پیچیدهسازی نیست فقط چشمانتان را ببندید و روی نفسکشیدن خود تمرکز کنید. پنجدقیقه تمام چیزی است که نیاز دارید، اما ۲۰دقیقه بهتر است.
گشتوگذار: چیزهای کمی وجود دارند که میتوانند سریعتر از گشتوگذار در طبیعت حالم را خوب کنند.
ماجراجوییکردن: یک دوچرخهسواری کوهستان عالی را تجربه کنید یا سراغ اسکی یا موجسواری بروید. راهپیمایی کنید. بهدیدن یک موزه بروید. سفر کنید.
خدمتی به کسی کنید یا چیزی به کسی ببخشید: کار مثبتی در حق یک آدم دیگر انجام دهید. بهنظرم وقتی رفتاری نوعدوستانه از خود نشان داده و به دیگران کمک میکنید دیگر غیر ممکن است به حال خودتان تاسف بخورید.
سپاسگزار باشید: چیزهای کمی وجود دارند که میتوانند از سپاسگزار بودن و احساس قدرشناسی نسبت به اینهمه زیبایی که در زندگی وجود دارند سریعتر حالتان را خوب کنند. پیبردن به این زیباییها گاهی خیلی آسان است. زمان بگذارید و تمام نعمتهایی را که در اختیارتان هست فهرست کنید. احتمالا باید با نفسکشیدن و زندگیتان شروع کنید. آنها همیشگی نیستند.
این فهرست من است یا دستکم قسمتی از آن است. فهرست شما شاید فرق داشته باشد. من آدم درونگرایی هستم. اگر شما برونگرا باشید احتمالا فهرست زمین تا آسمان فرق خواهد داشت. مسالهی مهم این است که تشخیص دهید چه زمانی افسرده هستید و یک استراتژی برای بالا کشیدن خود داشته باشید.
از حوزهای که در آن استعداد دارید فراتر نروید
معلمم دن سالیوان (از مدیریت استراتژیک) دربارهی مفهوم توانایی منحصربهفرد صحبت کرده است. کاری (دو یا سه کاری) که برای انجامش به زمین فرستاده شدهاید، چیست؟ کدام کار را آنقدر خوب انجام میدهید که هنگام انجامش انگار زمان ناپدید میشود؟
کدام کار شما به نظر مردم استثنایی میرسد، اما انجامش برایتان چنان آسان است که نمیفهمید چرا آنها اینقدر شگفتزده میشوند.
آنهای چیزهایی هستند که حوزهی استعدادهای شما یا تواناییهای منحصربهفردتان قرار دارند.
در تجارت باید روی چیزهایی کار کنید که در انجامش عالی هستید. وقتتان را با کارهایی که انجامش برایتان دشوار است تلف نکنید. روی توانمندیهایتان کار کنید نه ضعفهایتان. برای انجام کارهایی که در حوزهی استعدادهایتان نیستند افراد دیگری را استخدام کنید.
بعد از خلاصشدن از دست فعالیتهایی که در آنها مهارتی ندارید، نوبت به کارهایی میرسد که در انجامشان ماهر هستید، اما باز هم در حوزهی استعدادهایتان جای نمیگیرند. باز هم میگویم، افراد دیگری وجود دارند که در انجام آن کارها بهتر هستند پس استخدامشان کنید. درنهایت باید کارهایی را که در انجامشان عالی هستید حذف کنید زیرا با اینکه کارتان در آن زمینهها ممتاز است باز هم در حوزهی استعدادهایتان قرار نمیگیرند. انجام آن کارها شما را پرداختن به فعالیتهایی که در آنها نبوغ و استعداد دارید باز میدارند.
هر چقدر زمان بیشتری را به حوزهی استعدادهایتان اختصاص دهید، برای خودتان، کسبوکارتان، مشتریهایتان و کل دنیا بهتر خواهد بود.
کمیابترین اندوختهی شما
کمیابترین اندوختهی شما تمرکز است.
همهچیز در دنیا دستبهدست هم خواهند داد تا حواستان را پرت کنند. تلفن، ایمیل، پیامهای متنی، پیامرسان فوری، رسانههای اجتماعی و چیزهای دیگر شما را از کاری که باید در حال انجامش باشید باز خواهند داشت.
خیلی از آدمها از خواب که بیدار میشوند فورا به تلفنشان نگاه میکنند. پیامها یشان را بررسی و ایمیلها یشان را چک میکنند و سراغ وارسی رسانههای اجتماعی گوناگون میروند. این اشتباهی بزرگ است تنها چیزی که در تلفن انتظارتان را میکشد برنامهی کاری یک نفر دیگر است. اگر صبح بیدرنگ سراغ چککردن تلفن و ایمیلتان بروید، کنترل برنامهی کاری خود را از دست خواهید داد. ایمیلها و پیامها منتظر خواهند بود که پاسخشان را دهید و هرگاه شروع به پاسخگویی کنید کنترل روزتان را از دستخواهید داد.
باید صبحتان را با تمرکز روی باارزشترین فعالیتهایتان آغاز کنید پیشاز آنکه در برنامهی کاری که دیگران برایتان چیدهاند گرفتار بیایید. باارزشترین فعالیتهایتان چه چیزهایی هستند؟ چیزهایی که در حوزهی استعدادها با تواناییهای منحصربهفردتان هستند.
مشتریهایی که دوست دارید
فصل قبل به این موضوع اشاره کردم و نمیخواهم زمان زیادی برایش صرف کنم، اما داشتن مشتریهای فوقالعادهای که کارکردن و خدماترسانی به آنها را دوست دارید میانبری است شگفتانگیز برای عشق ورزیدن به زندگیتان.
اغلب میشنوم که افراد از مشتریها یشان شاکی هستند، اما مساله اینجاست که خودشان آن مشتریها را انتخاب کردهاند.
یادتان باشد، اگر مشتریهای متفاوتی میخواهید پس کسبوکارتان، محصولتان، پیامهایی که میفرستید و بازاریابی خود را عوض کنید. شما کسی هستید که توجه آن مشتریها را جلب میکنید و تصمیم میگیرید با آنها کار کنید پس افراد عالیتر را انتخاب کنید.
بالاترین سطح را در مشتریهایم کسانی دارند که گروه همیاری مخصوصم عضو هستند و دوست دارم با آنها وقت بگذرانم. این گروه کوچکی است که چندینبار در سال ملاقاتشان میکنم و فضایی که در گروه وجود دارد بهشدت محدود است. برای ورود به گروه مخصوص اعضا وارد فرآیندی میشوند تا میزان پشتکارشان بهدقت بررسی شود. من و تیمم آنها را آزمایش میکنیم تا افرادی را که برای آموزش گروهی مناسب هستند و من واقعا دوست دارم با آنها وقت بگذرانم انتخاب کنیم. هربار که یکی از آن گردهماییها را ترک میکنم نسبت به آغاز گردهمایی انرژی بیشتری دارم. در واقع سعی میکنم برنامهی زمانیم را تنظیم کنم تا همیشه درست پیش از برگزاری یک کارگاه آموزشی بزرگ، یک گردهمایی مخصوص داشته باشم زیرا میدانم گردهمایی پیش از آنکه قدم در آن کارگاه بزرگ بگذارم آتشی از شور و انرژی در من برمیانگیزد. اکنون که دارم این مطالب را مینویسم در چهارمین سال ایجاد گروه مخصوص قرار داریم و بسیاری از اعضا از آغاز همراه من بودهاند.
البته این فقط یک مثال بود، نکتهی بزرگتر این است: انتخاب مشتریهایتان را خودتان کنترل میکنید. اینکار را از طریق گزینش از بازار فروش، گزینش بهوسیلهی پیشنهاد فروش و بازاریابی انجام میدهید.
این مساله را دستکم نگیرید. جذی مشتریهای جدید و بهتر هدف اصلی دستورالعمل عرضهی محصول است. حالا بروید و مشتریهایی را که میخواهید پیدا کنید.
ادامه دارد…
مطالب مرتبط:
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل نهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل نهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل یازدهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل یازدهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوازدهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوازدهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سیزدهم/ بخش اول)
سلام و عرض ادب خدمت آقای رهبر و همکارانتون
امیدوارم خودتون وخانواده عزیزتون در پناه خداوند بزرگ شاد وسلامت باشید. حقیقتا از مطلب بسیار مفیدتون لذت بردم .دم همتون گرم الی الخصوص آقا ایمان.