عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سیزدهم/ بخش اول)
فصل سیزدهم/ بخش اول
رهنمودی برای داشتن یک زندگی موفق
بعد از اینکه از دانشگاه ایالت میشیگان با مدرکی در رشتهی بازرگانی فارغالتحصیل شدم، شغلی در شرکت موتورولا در شهر تمپی ایالت آریزونا پیدا کردم. چند پیشنهاد شغلی مختلف داشتم، اما موتورولا را بهخاطر موقعیت جغرافیاییاش انتخاب کردم. من در ناحیهی دیترویت بزرگ شدهام و هرگز در سمت غربی رود میسیسیپی زندگی نکرده بودم، اما همیشه احساس میکردم چیزی من را به سوی غرب میکشاند.
از میشیگان تا آریزونا مسیری طولانی در پیش بود. برای من چهار روز طول کشید. سومین شب را در هتل بسیار کوچکی در شهری گذراندم که هرگز اسمش را نشنیده بودم، دورانگو از ایالت کلورادو. هرگز در تمام زندگیم شبیه آن کوهها را ندیده بودم و تحت تاثیر قرار گرفته بودم. صبح روز بعد با والدینم تماس گرفتم تا از سفرم تا اینجا برایشان تعریف کنم و نتوانستم از حرفزدن دربارهی دورانگو دست بردارم.
پس از چند دقیقه پدرم گفت: «وای! انگار میخواهی در دورانگو بمانی و جلوتر نروی.» بعد از تمام این سالها هنوز این حرفش یادم مانده است زیرا در آن زمان به نظرم واقعا ایدهی مسخرهای رسید. ایدهی زندگی در دورانگو بهاندازهی راه رفتن روی ماه برایم غیر محتمل بود.
من در خانوادهای معرکه و حمایتگر بزرگ شدم. والدین در بزرگکردن من و خواهر و برادرهایم کارشان عالی بود. آنها سکوی پرتاب خوبی برایمان در زندگی آماده کردند و مطمئن شدند که به دانشگاه میرویم و الگوی زندگیم انگار که تعیین شده بود: تحصیلکردن، پیدا کردن یک «شغل خوب» و بعد کار کردن در آن شغل برای باقی زندگیم. این کاری است که تمام اعضای خانوادهی بزرگ من انجام دادند. این کاری که خانوادهی تمام دوستانم به سراغش رفتند. این اتفاقی است که برای تمام همسایگان شهرکنشینانمان که از طبقهی متوسط بودند، افتاد.
نمیدانم بهچهدلیلی همیشه آرزو داشتم کسبوکار خودم را داشته باشم. هیچ تصوری ندارم که این احساس از کجا آمده است، اما یادم هست که حتی وقتی ۱۰ سالم بود این کشش شدید در من وجود داشت، اما هیچ سرمشقی برایم وجود نداشت تا آغاز و ایجاد یک کسبوکار را یاد بگیرم. هیچ چارچوبی وجود نداشت که به آن رجوع کنم. واقعا نمیدانستم افراد چطور چنین کاری انجام میدهند. این مساله در نقطهی مقابل تمام چیزهایی قرار داشت که در زندگی دیده بودم. اینگونه بود که من به تمپی رفتم تا برای ادامهی زندگیم از راه و رسم خانوادگی پیروی کنم.
بهمحض اینکه به تمپی رسیدم و کارم را در موتورولا آغاز کردم، بهسرعت فهمیدم که بهدرد دنیای شرکتهای سهامی نمیخورم. یک میخ گِرد بودم که سعی میکرد خودش را با یک سوراخ چهاگوش وفق بدهد. فایدهای نداشت و این یکی از دلایل مهمی بود که چند سال بعد دیدم که شغلم را رها کرده و از دنیای شرکتهای سهامی فاصله گرفتهام تا در خانه بمانم و از یکی،دوتا بچهی کوچک مراقبت کنم. برای کار در دنیای شرکتهای سهامی خسته و ازکارافتاده شده بودم و هرگز نمیتوانستم برگردم.
نقل مکان به دورانگو
این متن را از محل اقامت در دورانگو ایالت کلورادو مینویسم. ۱۴ سال قبل، من و همسرم خانوادهی خود را به اینجا انتقال دادیم. پدرم سالها پیش حق داشت که گفت انگار میخواهی در دورانگو زندگی کنی. من اینجا زندگی میکنم زیرا میتوانم هر کجای دنیا که بخواهم زندگی کنم.
کسبوکارم صد در صد آنلاین و تیم کاریم مجازی است، بنابراین کسبوکارم از محدود شدن به یک موقعیت جغرافیایی رها شده است. میتوانم هر جایی که به اتصالات اینترنتی دسترسی وجود داشته باشد کار کنم.
ممکن است دورانگو انتخاب اول اکثر افراد نباشد، اما من عاشقش هستم. زیباترین کوههای کلورادو تقریبا در حیاط پشتی من هستند و با صحراهای بزرگ جنوب غربی آمریکا تنها یکیَ،دو ساعت فاصله دارم. دسترسیم به محیطی برای یک اسکی عالی یا یک دوچرخهسواری کوهستان باورنکردنی یا گشتوگذاری بر رودخانههایی زیبا، آسان است. مردمانی که زندگی در دورانگو را انتخاب میکنند دوست دارم و برای بزرگکردن بچههایمان محل معرکهای است.
تنها زمانی که زنگ ساعت را کوک میکنم وقتی است که میخواهم بیدار شوم تا برای اسکی به کوه بروم یا وقتی میخواهم به هواپیمایی برسم که صبح زود پرواز میکند. (تنها وقتی مسافرت میروم که دلم میخواهد –اگر سفر کاری باشد میروم تا آدمهای شگفتانگیزی را ملاقات کنم یا برای یک دورهی آموزشی در سطح جهانی میروم.)
یکی از لذتهایم در زندگی در کلورادو این است که میتوانم اشتیاقم برای گشتوگذار در هوای آزاد را با بچههایم بهاشتراک بگذارم. هر دوی آنها در دوچرخهسواری کوهستان و اسکی کارشان عالی است و در چند مورد از بزرگترین رودخانههای خروشان جهان پارو زدهاند.
همهی اینها را نگفتم تا خودنمایی کرده باشم فقط میخواستم بدانید که ممکن است واقعا چه اتفاقی در زندگیتان بیفتد. کسبوکاری بهدست آوردم که به هزاران کارآفرین یاری رسانده است، تیم فوقالعادهای گرد آوردهام که ادارهی کسبوکار را برایم امکانپذیر کردهاند، در میان مشتریهایمان طرفدارانی پیدا کردیم که سخت تحسینمان میکردند و فراتر از همهی اینها درآمدی کسب کردم که رویایش را میدیدم و میتوانم جایی زندگی کنم که دلم میخواهد و با همهی این احوالات هنوز وقت کافی برای لذتبردن از تفریحات بیرون از خانه را دارم و لازم هم نیست راه دوری بروم.
البته گاهی که افراد این حرفها را میشنوند فکر میکنند دلیلش این است که من واقعا منحصربهفرد هستم یا شاید دلیلش این باشد که من قدرتهای جادویی دارم یا اینکه روابط محرمانهای دارم یا بیشازحد خوششانس هستم.
متاسفانه قدرتهای جادویی ندارم و زمانیکه شروع به کار کردم هیچ رابطه یا هر چیز دیگری با کسی نداشتم و بیشک در زمان آغاز کار هیچ مزیت یا پولی در اختیارم نبود.
پس چطور از یک پسربچهی سادهی اهل غرب میانه که از کارکردن در شرکت سهامی ناتوان بود، کسی که اسمش شده بود آقای مامان، به زندگی رویاهایم دست پیدا کردم؟
دلیلش کسبوکاری بود که بهوسیلهی دستورالعمل عرضهی محصول ایجاد کرده بودم؛ البته لازم بود خیلی سخت تلاش کنم و چندینبار شکستهایی خوردم که بهنفعم تمام شد، اما همهاش بهخاطر آن دستورالعمل بود.
مساله اینجاست که من تنها کسی نیستم که به نتیجه رسیده است. بسیاری از شاگردها و مشتریانم به نتایجی شبیه به این دست یافتهاند. تابهحال داستان چندین تن از آنها را در این کتاب خواندهاید.
پس چگونه میتوانید زندگی و کسبوکاری ایجاد کنید که بهوسیلهی آنها بتوانید هرجا که میخواهید زندگی کنید، هروقت که میخواهید کار کنید و سبک زندگی مورد علاقهی خود را دنبال کنید؟
از خیالپردازی آغاز کنید
وقتی که تازه داشتم کسبوکار اولم را آغاز میکردم از تمرینی استفاده کردم که بهوسیلهی آن زندگی ایدهآلم را در ذهن ساختم. در یک محصول آموزشی دربارهی این تمرین خوانده بودم و فکر میکردم این همان چیزی است که ماشین موفقیتم را بهراه میاندازد. زمان زیادی نگرفت و انجامدادنش آسان بود. تمام چیزهایی را که میخواستم یادداشت کردم درآمد، سبک زندگی، چیزهای مادی، تجربهی سفرهای مختلف. فهرست خیلی بلندی نبود زیرا آنزمان هیچ تصوری از امور ممکن نداشتم. آن خیالپردازیها در مقایسه با سبک زندگی کنونیم خیلی متواضعانه بودند، اما همان فهرست رهنمودی را که نیاز داشتم در اختیارم گذاشت.
نکتهی جالب اینجاست که بهمحض تمام کردن تمرین، فهرست را تا زدم، آن را در جیب پشتی دفترچهی خاطراتم گذاشتم و فراموشش کردم. چند سال بعد اتفاقی فهرست را پیدا کردم و فهمیدم تقریبا تمام اهدافی را که نوشته شده است بهدست آوردهام. آن زمان بود که به قدرت خیالپردازی ذهنی دربارهی زندگی آیندهام ایمان آوردم و شروع به نوشتن آن کردم.
همچنانکه کسبوکارم توسعه پیدا کرد، من نیز بهسرعت فهرست را بازنویسی کرده و مواردی را به آن میافزودم. تمام چیزهایی را که در آینده میخواستم یادداشت میکردم: درآمد مورد نظرم، مجموع زمانی که میتوانستم از کسبوکارم دور باشم، چگونگی گذراندن زمان آزادم، اوضاع مالیم، کارهایی که میخواستم در کسبوکارم انجام بدهم، تاثیری که میخواستم بهوسیلهی تجارتم بر جهان اطراف بگذارم، خصلت آدمهایی که میخواستم با آنها کار کنم و غیره.
اگر ترجیح میدهید عمیقتر با مساله روبهرو شوید، میتوانید اتفاقاتی را که دوستدارید در آیندهی روابطتان، سلامتی فیزیکی و عاطفیتان، تحصیلاتتان، خانه و خانوادهتان و غیره ایجاد شود یادداشت کنید.
وقتی از این تمرین استفاده میکنید دانستن این نکته مهم است که هیچ پاسخ اشتباه یا درستی وجود ندارد و چیزی که مینویسید همیشگی نیست، هروقت خواستید میتوانید عوضش کنید و بیشک این کار را انجام خواهید داد. این خیالپردازی ایدهآلی است که درحال حاضر از زندگی آینده خود دارید. میتوانید این تمرین را در هر چارچوب زمانی که بخواهید بریزید، اما من همیشه از زمان حاضر سهسال یا پنجسال را در نظر میگیرم. یادتان باشد ساخت این فهرست فعالیتی است پیشرونده. من بهروزرسانی خیالپردازیهایم دربارهی زندگی آینده را ادامه میدهم و شما نیز باید همین کار را کنید.
پس بفرمایید و انجامش دهید. تلفن، صفحهی ایمیل و پیامرسانی فوری خود را خاموش کنید. در واقع احتمالا بهترین ایده این باشد که اتصالات اینترنتی را کاملا قطع کنید. به من اعتماد کنید، وقتی ۳۰ دقیقهی بعد دوباره روشنشان کنید همهچیز هنوز سر جایش خواهد بود. در اتاق را ببندید یا از خانه خارج شده و به یک کافیشاپ یا کتابخانه بروید. از کاغذ و مداد استفاده کنید یا یک فایل نوشتاری خالی در کامپیوترتان باز کنید. یادداشت کنید که زندگی ایدهآل در سهسال آینده چگونه بهنظر خواهد رسید:
درآمدتان چگونه خواهد بود؟
چهمدل ماشینی سوار خواهید شد؟
کجا زندگی خواهید کرد و در چه خانهای؟
مشتریهایتان چگونهافرادی خواهند بود و شما چگونه به آنها خدماترسانی میکنید؟
سلامتی بدنی و روانیتان چگونه خواهد بود؟
روابطتان (با دوستانتان، همسرتان، فرزندانتان، والدینتان، همکارانتان و غیره) چگونه پیش خواهد رفت؟
زندگی معنویتان چگونه خواهد شد؟
چه سفرهایی خواهید رفت و چه تجربیاتی کسب خواهید کرد؟
از نظر شخصی و حرفهای به چه دستاوردهایی نائل خواهید آمد؟
یک نکتهی دیگر: اگر همهی اینها را طوری بنویسید که انگار تابهحال بهدستشان آوردهاید تاثیرش بیشتر میشود.
این فرآیند را دستکم نگیرید. هر چیز چشمگیری که پدید میآورید نخست در چشم ذهنتان ایجاد شده است.
حالا که دربارهی جایی که میخواهید به آن برسید اطمینان حاصل کردید، بیایید در مورد چند راه ویژه برای رسیدن به آنجا صحبت کنیم…
ادامه دارد…
مطالب مرتبط:
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل اول/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل سوم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل چهارم/ بخش پایانی)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل پنچم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل ششم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هفتم/ بخش سوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل هشتم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل نهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل نهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل یازدهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل یازدهم/ بخش دوم)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوازدهم/ بخش اول)
عرضه؛ فرمول سری یک میلیونر اینترنتی (فصل دوازدهم/ بخش دوم)
سلام دیجی …
برای یه همچین وب سایت قویی چرا این کتاب رو به صورت pdf یا فرمتهای رایج ebook در نمیارین
تا بازدید کننده راحت تر بتونه از این اطلاعات خوب بهره ببره …
لطفا بعدش به فکر share منظورم دانلود مستیم کتاب هست باشید.
برای منی که خارج از کشور با اینترنت عالی و ارزان از وب گردی لذت میبرم به فکر اون بنده خدای هستم که تو شهرستان کوچک با درآمد …
لطفا اگه حرفم منطقی است تجدید نظر کنین .
سپاس
کار زیبایی انجام میدهید دمتون گرم همه ما انسان ها به دلیل آموزش ضعیف به شدت نیازمند رشد دانش مالی مان هستیم باز هم از شما سپاسگزارم