لاکپشت، شامپانزه، من و عاقبت هوش مصنوعی
«شامپانزهها دستکم در مقایسه با لاکپشتها خیلی باهوش هستند، ولی هیچوقت به نظریهی کوانتوم نرسیدند یا اصلا احساس نکردند نیازی به رسیدن به آن دارند. هرچند که ما باهوشتر از شامپانزهها هستیم [و به مکانیک کوانتوم رسیدهایم] ولی ممکن است در جهان مفاهیمی وجود داشته باشد که اساسا مغز ما نمیتواند آنها را پردازش کند.» آنچه خواندید بخشی از مقالهی مهدی مومن زاده، برگرفته از مجلهی «نیوساینتیست» بود. اما آیا طبق این گفته ما هیچوقت نمیتوانیم به همهی رازهای عالم پی ببریم و محکوم به جهل ابدی هستیم؟ شاید میانبری وجود داشته باشد؛ آیا اساسا قیاس انسان با لاکپشت و شامپانزه درست است؟ من با خواندن آن مقاله به سه کلیدواژه رسیدم که احتمالا راه رهایی از این بنبست ابدی هستند: «ابزارسازی»، «زبان» و «هوش مصنوعی».
انسان موجودی ابزارساز است؛ انسان به زبان مجهز است و از همه مهمتر اینکه انسان با ابزارسازی و پتانسیل زبانیاش در حال خلق هوشیست که گمان میرود از خودش باهوشتر باشد.
بحث سر این است که تا این لحظه هر موجود زندهای را که تصور میکنیم، به محدودیتهای بیشمارش پیمیبریم. شامپانزه خیلی از لاکپشت باهوشتر است؛ معماهایی حل میکند که لاکپشت بیچاره فرسنگها با حل آن فاصله دارد. اما همین شامپانزه گویا قرار نیست هیچوقت مثل انسان برجسازی کند یا بهقول نویسندهی مقالهی نیوساینتیست به نظریهی کوانتوم برسد. در مورد انسان چطور؟ در وهلهی اول به نظر میرسد انسان بختبرگشته هم با تمام بلندپروازیها و ادعاهایش برای دسترسی به آگاهیهای بیشتر دستوپایش بسته است. دستکم مقالهای که به آن اشاره کردم چنین مفهومی را القا میکند. اما باید میانبری برای رسیدن به سطح جدیدی از آگاهی وجود داشته باشد؛ اگر هم اینطور نباشد، همینکه فکر کنیم راهی برای رهایی از جهل مرکب وجود دارد آرامشبخش است. از این شروع میکنم که انسان چه دارد که لاکپشت و شامپانزه از آن بیبهرهاند؟ به سه چیز میرسم: اینکه انسان موجودی ابزارساز است؛ انسان به زبان مجهز است و از همه مهمتر اینکه انسان با همان ابزارسازی و پتانسیل زبانیاش در حال خلق هوشیست که گمان میرود از خودش باهوشتر باشد.
تا اینلحظه میدانیم که ابزارسازی مختص انسانها است. سایر جانداران هم بهطور گسترده از ابزارها استفاده میکنند؛ مثلا همهی ما میمونی را دیدهایم که با سنگ بر سر نارگیل میکوبد اما هیچوقت ندیدیم یا نشنیدیم که این ابزارها تکامل گستردهای پیدا کنند. در مورد زبان هم، بحث زیاد است؛ یک توافق کلی وجود دارد که زبان نیز یک مشخصهی انسانی است. اکثر موجودات، از زنبور گرفته تا بوزینه، نوعی وسیلهی ارتباطی دارند؛ اما اکثر محققان از سالها پیش گفتهاند که آن، زبان (Language) نیست و فقط سطوحی از ارتباط (Communication) است؛ ارتباطی که هم دستورالعمل و هم خروجیاش ثابت است. درحالیکه در زبان انسانی با تعداد [تقریبا] ثابتی از قوانین (گرامر) و مجموعهای نامتناهی از عبارات و معانی روبهرو هستیم.
سر آخر میرسیم به خروجی این دو ویژگی ابزارسازی و زبان: انسان ابزارساز، ابزاری میسازد یا منطقی خلق میکند و بهلطف ماهیت زبان میداند چطور باید دانستهاش را منتقل کند؛ و اینجاست که پای جدیدترین ساختهی بشر یعنی هوش مصنوعی به میان میآید. ما انسانها در پی آنیم که چیزی بسازیم که یاد بگیرد، پیوسته به یادگیری ادامه دهد، خودش توان حل مساله و تصمیمگیری داشته باشد و به ما چیزی بدهد که دوست داریم داشته باشیم اما نداریم.
ما ابزاری میسازیم که از ما هوش بیشتری دارد و به واسطهی آن از دایرهی آگاهی محدود بشر عبور کرده و حقایق بیشتری از عالم را برایمان فاش میکند. شامپانزه از لاکپشت باهوشتر است؛ ما هم از شامپانزه باهوشتریم؛ طبق قاعده ما هم نهایتا به طبیعت انسانیمان محدودیم. اما به کمک چند ویژگی ذاتی انسانی شاید بتوانیم از محدودیتها عبور کنیم. خودمان نمیتوانیم ولی احتمال دارد چیزی که ساختهایم بتواند به سطح جدیدی از آگاهی برسد و ما را باخبر کند.
آقا میشه تعریف اینارو بگید و بگید هر کدوم از کجا منشا میگیره: منطق، قانون، اصول، هوش
یکم خنده داره که برای هوش میزان در نظر بگیریم که از والد اون سرچشمه بگیره، مثلا در حیوانات میزان هوش تقریبا نسبت مستقیمی با ابعادمغزشون نسبت به بدنشون داره که این یک اصل هست. حالا منطق میگه هرچی مغز یک حیوان خاص بزرگتر بشه یعنی اون حیوان باهوشتر میشه ، پس میتونیم اینو به عنوان قانون قبول کنیم، حالا توی هوش مصنوعی هرچی شبکه های عصبی مجازی در ابعاد بزرگتری ساخته بشن ما ماشین باهوش تری ساختیم، این یک مسئله بدیهی است و اصلا ربطی به فلسفه و اینا نداره، منطق، قانون، اصول و هوش در مرحله اول کلمات اند که ما بهشون معنی میدیم و تعریفشون میکنیم، مراقب باشید تعاریف و اشتباه نگیرید
خیلی لذت بردم مطلب فوق العاده ای بود و نظرات کاربران فوق العاده تر کردش ممنون که علمتون و تجربه تون رو به صورت رایگان برای مردم به اشتراک می گذارید
“هر زیرمجموعه ای، از مجموعه والد کوچکتر و یا نهایتاً مساوی با آنست” ؟؟
خوب اصلا بحثی در مورد زیر مجموعه نشد
موضوع ساخت یک مجموعه جدیده
ما توانایی تولید روشنایی داریم؟ نه ولی لامپو اختراع کردیم
یا توانایی پرواز؟
به قول نویسنده مطلب “انسان موجودی ابزار ساز است”
در نهایت نیازی نیست که این ابزار جدید و جذاب از ما باهوشتر باشه
همین که محدودیتهای فیزیولوژیکی ما در او وجود نداشته باشه میتونه کارهای فوق العاده ای انجام بده؛
وای چقد هیجان انگیزه، سرعت پردازش اطلاعات میتونه مولفه ی تعیین کننده در پیشرفت باشه که اونم البته کار ماشینه.
نگاه فوق العاده ای به هوش مصنوعی !!
اینکه هوش مصنوعی بتونه یه زمانی از هوش انسانی جلو بیفته، به لحاظ منطقی نشدنی و غیرعملی و تصورش بسیار بسیار ناشیانه و از کم سوادیست…
«هر زیرمجموعه ای، از مجموعه والد کوچکتر و یا نهایتاً مساوی با آنست» .. این قاعده، یکی از بدیهیات نظریه علوم ریاضی و کامپیوتر بوده و این اصل که هوش مصنوعی هیچگاه از هوش انسانی فراتر نخواهد رفت نیز، به اثبات رسیده است.
دوست گرامی
منطق مثل خیلی چیزای دیگه نسبیه و با فاکتور زمان اگه در نظرش بگیری میبینی که این اتفق امکان پذیرتر از اون چیزیه که فکرشا بکنی!
یعنی با منطق گذشته می تونستیم بگیم زمین چهارگوشه و سطحش تخت! بعد با منطق زمان گالیله می تونیم بگیم زمین گرده!
به قول شوپنهاور: تمامی حقایق ۳دنیا ۳ مرحله را پشت سر گذاشته اند:
۱-اول مورد تمسخر قرار گرفته اند!
۲-به شدت با آنها مخافت شد است!
۳-به عنوان یک چیز بدیهی پذیرفته شده است!
امیدوارم بتونیم اون زمانو ببینیم! حتما دیدنیه…
مهندس جان
در تعریفتون از «منطق» یه تجدید نظری بکنید.. 🙂
اون منطقِ زمان گالیله نبود که گفت زمین گرده، دانشِ زمان گالیله بود؛ یه فرقی وجود داره بین این دوتا… منطق (logic) یه علم خاص-ه که به بررسیِ اصول ثابتِ «درست اندیشیدن» میپردازه؛ مثلا این قضیه منطقی که « کل از جز بزرگتر است» مگه با فاکتور زمان تغییر میکنه؟!
آقا مهدی!
بذار اینجوری بگم واست:
اگه توانایی هامونا به ۲ قسمت تقسیمش کنیم :۱-توانایی جسمی ۲-توانایی فکری و هم ردیف مصنوعیشونم اینجور اسم بذاریم ۱-زور مصنوعی ۲-هوش مصنوعی! خوب؟
ما صدها یا حتی هزاران ساله که زور مصنوعی اختراع کردیم که تواناییش خیلی خیلی خیلی از زور خودمون بیشتره!یعنی چی؟یعنی اینکه
برخلاف نظر آقا مهران((( هر زیرمجموعه ای،لزوما از مجموعه والد کوچکتر و یا نهایتاً مساوی با آن نیست)))
حالا برای هوش مصنوعی هم همین (((منطق))) حکم میکنه! حالا اگر در این زمان تواناییشو نداریم دلیل این نمیشه که کلا همچین چیزی امکان پذیر نیست!
جدای از این مسئله حتی تعریف ((منطق ))هم با فاکتور زمان تغییر کرده ، می کنه و خواهد کرد!
۱- شما فرمودین «منطق مثل خیلی چیزای دیگه نسبیه و با فاکتور زمان(تغییر میکنه)»؛ بنده هم گفتم اینطور نیست و منطق به بررسی اصول ثابت میپردازه. نسبی و متغیر دونستنِ منطق، مثل این می مونه که کسی بگه : « ۱+۱=۲ قضیه ی نسبی-ه و به مرور زمان ممکن-ه تغییر کنه؛ مثلا به مرور زمان ۳=۱+۱» . درمورد مثالی که از زمان گالیله زدین هم که اشتباهش رو گفتم.
۲- میفرمایید که «ما صدها یا حتی هزاران ساله که زور مصنوعی اختراع کردیم که تواناییش خیلی خیلی خیلی از زور خودمون بیشتره!» خب این درست-ه،اما فکر میکنم نتیجه ی درستی از اون نگرفتید و این حرف ناقضِ نوشته ی آقا مهران ( که نظر آقا مهران هم نیست و یک اصل کلی-ه) نیست. مثلا تراکتور زور بیشتری از زور بازوی انسان دارد، اما مگر مجموعه ی والد تراکتور، زور بازوی انسان است؟ مجموعه ی والد «تراکتور» یعنی: فکر انسان+استقامت آهن و آلیاژهای مختلف+ انرژی نهفته در سوخت+ شاید چندهزار قطعه مختلف و خیلی چیزهای دیگه؛ هنوز هم فکر میکنید توانایی تراکتور از مجموعه ی والد خودش بزرگتر-ه؟!
پس شما هنوز نتونستید اون قضیه ی منطقی رو نقض کنید و نمیتونید اون رو به هوش مصنوعی تعمیم بدید.
“این اصل که هوش مصنوعی هیچگاه از هوش انسانی فراتر نخواهد رفت نیز، به اثبات رسیده است”
لطفا اگر در مورد این حرفتون مستنداتی وجود دارد در اختیار بقیه بگذارید. ممنون
استدلال شما درست اما نتیجه شما اشتباه هست بدیهی هست که هوش مصنوعی میتواند قوی تر از هوش انسانی شود چون محصول هوش جمعی انسان هست و هیچ انسانی خالق منفرد آن نیست.
افرادی که در خصوص هوش مصنوعی بزرگنمایی میکنند و اعتقاد دارند هوش مصنوعی روزی باهوش تر از ما انسان ها میشود احتمالا از علم پایینشون هست و پیچیدگی های مغز رو (هر چند در محاسبه کندتر از ماشین) با ماشین که ما برنامه ریزی کرده ایم نباید مقایسه کرد…
هوش مصنوعی به صورت ساده حلقه ای از دستورات شرطی و مقایسه ای هست که قابلیت یادگیری را هم میتوان در آن گنجاند، به صورتی که در برخورد با مسائل جدید میتوان مسئله ی حل شده را در حافظه ای ذخیره کرد و بعدا بدون نیاز به طی کردن راه طولانی در برخورد با همان مسئله با توجه به تجربه ی ذخیره شده آن مسئله را حل کرد.
سرعت کامپیوتر در برخی مسائل از مغز انسان بسیار سریعتر بوده و با مقایسه ی راه حل های مختلف میتوان بهترین راه حل را پیدا نموده و به کار گرفت. هوش مصنوعی به صورت ساده چیزی بیشتر از این نیست و هیچوقت شاهد این نخواهید بود که ماشین ها تصمیم بگیرند به ما انسان ها حمله کنند(قابل توجه جناب ایلان ماسک)