شکلگیری پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ایران
پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، یک پروژه بلندمدت چندساله است که با حمایت تعدادی از نهادهای شناختهشده بینالمللی در سال ۲۰۰۱ میلادی شکل گرفت. دکتر لوری مارکر (Laurie Marker) موسس و مدیر اجرایی صندوق حفاظت از یوز (Cheetah Conservation Fund) درباره شکلگیری این پروژه در ایران توضیحات جالبی ارائه داده که مطالعه آن خالی از لطف نیست :«نخستین سفر من به ایران در ماه اکتبر سال ۲۰۰۱ بود. در آنزمان من و همکارم سینتیا اولسون (Cynthia Olson) به عنوان اعضاء یک هیأت مشاور علمی بینالمللی با سازمان حفاظت محیطزیست ایران وارد مذاکره شدیم. هدف از این مذاکره کمک به راهاندازی یک پروژه بینالمللی بود که بتواند به این کشور کمک کند تا آخرین بازماندههای یوزپلنگهای آسیایی را نجات دهند. پروژه مذکور با عنوان رسمی «پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» از سپتامبر سال ۲۰۰۱ با همکاری سازمان حفاظت محیطزیست ایران، انجمن حفاظت از حیاتوحش (Wildlife Conservation Society: WCS) ، اتحادیه بینالمللی حفاظت آییوسیان (The International Union for Conservation-IUCN)، مرکز توسعه پایدار (The Center for Sustainable Development-CENESTA) و صندوق حفاظت از یوز (CCF) شکل گرفت. این پروژه به طور مشخص از جانب برنامه توسعه سازمان ملل (United Nations Development Program: UNDP) و صندوق محیطزیست جهانی (Global Environmental Funds: GEF) بودجهای را تحت عنوان کمک بلاعوض دریافت و کار خود را آغاز کرد.»
نخستین پروژه حفاظتی بینالمللی در ایران
فاز نخست پروژه حفاظت از یوزپلنگ در ایران در حدفاصل سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ میلادی و با حمایت تسهیلات محیطزیست جهانی (Global Environment Facility: GEF) برنامهریزی شد. در زمان آغاز به کار این پروژه ۶ مساله مهم وجود داشت که مورد توجه قرار گرفت:
- فقدان اطلاعات قابلاعتماد درباره خود یوزپلنگها و در عین حال وضعیت جانوری و گیاهی مناطقی که یوزپلنگها در آنها زیست میکردند.
- متاسفانه در آنزمان درک درستی از اهمیت یوزها و حیاتوحش در نزد جامعه ایرانی وجود نداشت.
- در آنزمان تنها ۵ جمعیت در اطراف بیابانهای مرکزی ایران به انضمام تعدادی مشاهدات اتفاقی و پراکنده به ثبت رسیده بود.
- در آنزمان کمتر از ۴۵ محیطبان از ۳.۸ میلیون هکتار زیستگاههای یوز حفاظت میکردند.
- آمار تلفات یوزها توسط عوامل انسانی سالانه در حدود ۲ فرد بود.
- در آنزمان هیچ تجربه مشابهی تحت عنوان پروژه حفاظتی از یک گونه حیاتوحش در ایران وجود نداشت.
در نهایت در فاز نخست پروژه دستاوردهایی به این شرح حاصل گردید: افزایش حفاظت و تقویت قوانین، تحقیقات و پایش، آموزش و آگاهسازی عمومی و در نهایت مدیریت مشارکتی.
پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در فاز دوم که از سال ۲۰۰۹ میلادی آغاز شد، اهداف جامعتری را دنبال کرد. برنامه توسعه سازمان ملل در وبسایت رسمی خود به این مساله اشاره کرده و مینویسد: «هدف فاز دوم این پروژه همکاری نزدیک با سازمان حفاظت محیطزیست است چرا که سازمان حفاظت محیطزیست در هر صورت موظف است که تعهدات خود را نسبت به کنوانسیون تنوعزیستی سازمان ملل (UN Convention on Biological Diversity) به مرحله اجرا بگذارد و برای انجام این تعهد هم برنامه ایران این بوده که هرچه بیشتر در مناطق حفاظتشده کار کند. در راستای همین برنامه، تعدادی سایتهای پایلوت در زیستگاههای یوزپلنگ انتخاب شدند. رسیدن به پایداری در مناطق حفاظتشده و در عین حال حفاظت از جمعیت یوزپلنگهای آسیایی در این مناطق جزو اهم اهداف این پروژه در فاز دوم بوده است.»
در این فاز ۵ مساله مهم وجود داشت که به شرح ذیل مورد توجه قرار گرفت:
- حفاظت از یوزپلنگ و تقویت محیطبانان:بررسیهای کارشناسان پروژه نشان میدهد که درحدفاصل سالهای ۲۰۱۳ الی ۲۰۱۴ میلادی، افزایش حفاظت سبب گردید که جمعیت گونههایی که توسط یوزپلنگها شکار میشوند، در حدود ۱۷ درصد افزایش پیدا کند و در مقابل تعارضات ناشی از شکار غیرمجاز نیز در زیستگاههای یوزپلنگ تاحدود ۲۷ درصد کاهش داشته باشد. این دستاوردها در سایه آموزشهای پیشرفتهتر برای محیطبانان زیستگاههای یوز و در ضمن ارائه تسهیلاتی مانند بیمه برای آنها محقق گردید.
- ذخیرهگاه حفاظتی:ایده ایجاد ذخیرهگاه حفاظتی به وسعت تقریبی ۱۳۰ هزار هکتار در استان یزد نخستینبار توسط پروژه یوزپلنگ آسیایی به سازمان حفاظت محیطزیست داده شد.
- خرید حقوق سنتی: تا به امروز تلاشهای مستمری در راستای حفاظت از یوزپلنگ در برابر ادعاهای رو به افزایش حق آب و چرا در مناطق حفاظتشده صورت گرفته است. کارشناسان در تلاش هستند تا دامداران پارک ملی توران را راضی کنند که از قلب این پارک ملی (زون مرکزی پارک) چشمپوشی کنند و برای چرا از مراتع دیگر استفاده کنند و در این مسیر محرکهای مختلفی آزموده شده که به زودی در مورد آنها بیشتر اطلاعرسانی خواهد شد.
- تحقیقات: پرداخت حق بیمه برای یوزپلنگها، بررسی دلایل مرگ و تلفات یوزها به منظور انجام بهترین راهکار در زمان بروز اتفاقات ناخواسته از جمله اقداماتی بوده که در بخش تحقیقاتی پروژه به آنها پرداخته شده است.
- سمبل ملی: خوشبختانه افزایش اطلاعرسانی سبب گردید که یوزپلنگهای آسیایی به نوعی نماد ملی در ایران تبدیل شوند. نقش تصویر یوزها بر لباس تیم ملی و هواپیمایی معراج را میتوان از جمله این دستاوردها به حساب آورد.
نخستین پروژه رادیو تلهمتری در ایران
یکی از مهمترین اقدامات پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی انجام نخستین پروژه رادیو تلهمتری تحت مدیریت انجمن حفاظت از حیاتوحش (WCS) بود. در این پروژه دو فرد یوز نر و دو فرد پلنگ نر زندهگیری و به ردیاب ماهوارهای یا اصطلاحا قلاده دارای سیستم تعیین موقعیت مکانی (GPS) مجهز شدند. هدف از این کار، مطالعه و بررسی لحظه به لحظه یوزپلنگها و در عین حال نحوه استفاده آنها از زیستگاه در شرایط حضور یک گوشتخوار غالب دیگر (پلنگ) بود. دستاوردهای این مطالعه نشان داد که یوزها به طور مشخص از قلمرو پلنگها دوری میکنند و در شرایطی که پلنگها در قلب منطقه حفاظتشده کوه بافق حضور داشتند، یوزها عملا حاشیههای این زیستگاه را برای سکونت برگزیده بودند.
انجام پروژه مشابه رادیو تلهمتری مجدد برای یوزها یک گزینه است اما این گزینه نمیتواند به عنوان یک روش حفاظتی مطرح باشد. هومن جوکار، مدیر فعلی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در پاسخ به این سوال که چرا مجدد چنین طرحی برای حفاظت از یوزها در ایران اجرا نمیشود، گفت: «این مساله مدتهاست که بین مشاوران بینالمللی پروژه مطرح بوده و هنوز هم هست. بدیهی است که مطالعات تلهمتری منافعی دارد و ما هم در سال ۲۰۰۷ الی ۲۰۰۹ میلادی در بافق به دنبال همین منافع بودیم اما مهمترین کار در آنزمان برای ما کسب اطلاع درباره مناطقی بود که یوزها در حین فعالیتهای روزانه از آنها استفاده میکردند. نحوه جابجاییها و شناخت تعارضات احتمالی این دو گونه (پلنگ و یوزپلنگ) هم یک فاز دیگر این داستان بود اما فراموش نکنیم که شناخت وضعیت زیستی، شناخت رفتار، تعیین الگوهای جابجایی و … این ابزار را بیشتر یک ابزار شناخت گونهای کرده تا وسیلهای برای حفاظت. نکته بعدی این است که زندهگیری و قلادهگذاری یوزها کاملا با پلنگ متفاوت است. بر اساس تجربه به این صحبتها که بتوان ۱۰ یا ۳۰ فرد یوز یا حتی همه یوزهای آسیایی ایران را مجهز به گردنبند ماهوارهای کرد، با دیده تردید نگاه میکنم. تلهگذاری برای یوز، بیهوشی یوز و مهمتر از آن نحوه پایشاش با پلنگ فرق دارد و باید محدودیتها را هم دید. یک متخصص میتواند یک پلنگ را در یک منطقه با استفاده از طعمه ظرف ۱ الی ۲ هفته زندهگیری، بیهوش و مجهز به ردیاب ماهوارهای کند اما در مورد یوز داستان گذاشتن تله و … خیلی فرق میکند. باید بر اساس تجربه و آگاهی مناطقی برای تلهگذاری انتخاب شوند که مطمئن باشید یوزها حتما از آن نقطه عبور میکنند و اتفاقا حتما هم پایشان را در همان ۲۵ سانتیمتر مربعی که مدنظر شماست، میگذارند. ضمن اینکه فراموش نکنید ما با گونهای به شدت در معرض خطر مواجهایم که وضعیت حفاظتیاش حتی از پلنگ هم پیچیدهتر است.»
جوکار در ادامه افزود: «در حال حاضر حتی مشاوران بینالمللی پروژه هم با تردید به این مساله نگاه میکنند. اما باز هم فرض کنیم که همه این خطرات را پذیرفتیم و یوزها مجهز به گردنبند ماهوارهای شدند. گردنبند باطری محدودی دارد و با تکنولوژی امروز نهایت کارآیی باطری گردنبندها حدود ۱۸ ماه است. اگر یوزی قرار باشد بدین صورت زیرنظر قرار گیرد، باطری گردنبندش به شرطی در طول ۱۸ ماه کار خواهد کرد که فاصله وصل شدن به ماهواره برای ثبت داده خیلی بلند باشد یعنی حداقل ۶ ساعت، هرچه که این فاصله زمانی کوتاهتر باشد، بالطبع مصرف باطری هم تصاعدی زیاد و عمر باطری هم تصاعدی کم میشود یعنی اگر فاصله ۲ ساعت باشد با ۶ ساعت خیلی فرق دارد و این میتواند طول عمر باطری را به مثلا ۶ ماه کاهش دهد. مهمترین ابهام این است که قلادهای که قرار است موقعیت مکانی را فرضا هر ۲ ساعت به ۲ ساعت گزارش دهد، قرار است چطور از حیوانی حفاظت کند که در ظرف کمتر از ۱ ساعت میتواند چندین کیلومتر جابجا شود؟ چطور میتوان حیوان را در ساعتهای کور در حال حرکت حفاظت کرد؟ فرض کنیم که متوجه شدیم یوز مذکور به جادهای نزدیک میشود، نیرو و امکانات ما قرار است در چه بازه زمانی به یوز به عنوان سریعترین دونده خشکی رسیده و دقیقا قرار است که چه کاری انجام دهند؟»
وضعیت کنونی پروژه
در برهه کنونی، فاز دوم این پروژه حفاظتی تمام شده و برای آن الحاقیههایی تعریف شده است که این الحاقیهها نیز در سال ۲۰۱۷ به اتمام خواهند رسید. متاسفانه در شرایط کنونی اهمیت این پروژه حفاظتی آنطور که باید توسط جمعی خاص جدی گرفته نمیشود و عدم شناخت کافی نسبت به فازهای اجرایی و در عین حال حوزه اختیارات این پروژه باعث شده که از یک پروژه مشورتی انتظار معجزه در نجات یوزپلنگهای آسیایی را داشته باشیم در حالی که با مطالعه حوزه اختیارات این پروژه به راحتی میتوان دریافت که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی صرفا نقش مشاور سازمان حفاظت محیطزیست را داشته و دارد در حالی که بخش عمده مسایل اجرایی همچنان برعهده تنها متولی حیاتوحش ایران یعنی سازمان حفاظت محیطزیست است.