شکست فیلم جدید اصغر فرهادی در کن: امتیاز «همه میدانند» پایین است
فیلم جدید اصغر فرهادی به نام «همه میدانند» در افتتاحیه جشنواره کن به نمایش درآمد و حالا که سه روزی از برگزاری جشنواره کن میگذرد مشخص شد که فیلم پایینترین امتیاز را میان فیلمهای روز اول دریافت کرده است. از قرار معلوم برخلاف حاشیههای روز اول که از دست زدن ممتد سه دقیقهای حاضران در سالن لومیر خبر میداد، اصغر فرهادی بعد از فیلم فروشنده نتوانسته این بار نظر منتقدان کن را کسب کند. طبق جدول منتقدان اسکرین دیلی که یکی از مهمترین منابع برای نظرات منتقدان در کن است فیلم همه میدانند اصغر فرهادی متوسط امتیاز ۱.۸ را از ۵ از سوی منتقدان کسب کرده است. از میان سه فیلم اکران شده در روزهای اول کن ۲۰۱۸ فیلم «همه میدانند» در کنار فیلم «یومالدین» محصول مصر امتیاز ۱.۸ را گرفتند و فیلم «لتو» محصول روسیه با امتیاز ۲.۴ از ۵ فعلا صدرنشین جدول منتقدان است. منتقدانی که در این جدول به فیلمها رای میدهند از کشورهای مختلف انتخاب شدهاند: از نشریه مدوزای روسیه، پوزیتیف فرانسه، لسآنجلس تایمز، دیلی تلگراف، بانکوک پست، سایت اند ساوند، المن چین، دای زیت آلمان و لیبراسیون فرانسه منتقدان در این جدول آرا حضور دارند. برخی منتقدان گفتهاند که دیدن فیلم فرهادی لذتبخش است اما درامش زیادی بر پایه اتفاق بنا شده. امتیاز فیلم «همه میدانند» در سایت متاکریتیک ۶۸ از ۱۰۰ است در حالی که سال گذشته فیلم «فروشنده» با بازی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی امتیاز ۸۵ از ۱۰۰ را از منتقدان گرفته بود.
منتقد هالیوود ریپورتر معتقد است که بخش زیادی از موفقیت فیلم فرهادی به بازی درخشان بازیگرانش برمیگردد که میدانند چطور به کاراکترهایی که بازی میکنند جان بدهند. حتی اگر شخصیتپردازیها در فیلمنامه به گونهای باشد که جای مانور چندانی نداشته باشند.
سینهوو معتقد است که «همه میدانند» بیشتر از هر فیلم ایرانی دیگری که تاکنون در جشنواره کن به نمایش درآمده متعلق به جریان اصلی سینمای ایران است و موشکافی و ظرافت کارهای قبلی اصغر فرهادی را ندارد.
«همه میدانند» با بازی خاویر باردم و پنهلوپه کروز فیلم افتتاحیه جشنواره کن بود و فیلمهای افتتاحیه این جشنواره علیرغم پر سر و صدا بودن و اینکه اصولا فیلمهای مهم جشنواره هستند کمتر با تایید منتقدان مواجه میشوند و دست خالی هم از فصل جوایز بیرون میروند. با توجه به این امتیازها بعید بنظر میرسد که «همه میدانند» در اسکار هم شانسی داشته باشد. البته اگر درنهایت فیلم محصول ایران محسوب شود.
تنها فیلم ایرانی که در کن موفق بوده طعم گیلاس عالیجناب کیارستمی بود که جزو برترین فیلم تاریخ کن هم محسوب می شود . این فیلم درسته دارای ریتم خسته کننده است انهم به دلیل سبک مینیمال بودنش ولی از چند لایه تشکیل شده و تمام مسایل را درگیر میکند (مرگ زدگی اقتصاد مسایل اجتماعی و…) این فیلم های مثل فروشنده جداییی و….. فقط بدبختی رو نشون میدن و محتویای دیگری ندارند.
یکی از مهارت های فرهادی که اکثر فیلم سازان ایران به آن بی توجه هستند اتود زدن متن فیلمنامه با بازیگران است که گاهی هفته ها به طول می انجامد؛ به همین خاطر است که بازیگران فیلم های او حتی در فیلم نامه های متوسط نیز بازی های روان و طبیعی ارایه می کنند.
اما دلیل اقبال جشنواره های خارجی به آثار او یکی توانایی او در لابی جشنواره ای و وقت گذاشتن برای مراوده فشرده با جشنواره هاست و یکی هم تصویر تلخ و متاسفانه تا امروز توام با نکبتی که از جامعه ایرانی ارایه می کند. به هر حال در کنار صدها تنگدستی و مشقتی که در زندگی ما ایرانی ها وجود دارد جنبه های زیبایی هم هست: هیچ چی که نداشته باشیم حیای خاص ایرانی رو داریم، زن های نجیب، پدران زحمت کش، مردم نوع دوستی که زمانی که خود درگیر جنگ بودند پذیرای ۶ میلیون آواره بودند که حتی ۱ میلیون آن از کشور مهاجم بودند. ملتی که در عین سختی و تحریم، در حوزه های علمی حضور فعال دارند.
ژانر اجتماعی یعنی نقد زندگی “حال” ولی با نگاهی همراه با امید. معجزه در میلان دسیکا هم نقد اجتماعی بود ولی خسته گی در تن و ناامیدی در روح مخاطب نمی کاشت و در کنار کاراکترهای منفی فیلم، پر از انسان های خوب، نوع دوست و فداکار بود و نتیجه نهایی فیلم به غیر از بفکر بردن مخاطب تلقین این نکته بود که در این جامعه ایتالیای گرفتار، در کنار سیاهی طبقه اشراف و فیودال سرمایه دار زیاده خواه انگل، طبقه ای هر چند فقیر اما شریف حضور دارد که تضاد سیاهی محسوب می شود. فیلم پر از امید و غرور بود. ولی فیلم های اصغر آکنده از دروغ، خیانت و تلخی ست. حتی خود وی در اختتامیه کن سال پیش به تلخ بودن فیلم هایش اشاره کرد و البته این تلخ بودن مورد پسند جشنواره های خارجی ست چرا که آنها به قول خسرو سینایی و مرحوم علی معلم جامعه ایرانی را پریمیتیو می پسندند. وگرنه اینکه ۶۵ درصد دانشجویان ایرانی دختر هستند از دید آنها اصلا مهم نیست، مهم این است که چند دختر زمانی سعی داشتند با ظاهر پسرانه وارد ورزشگاه فوتبال شوند (فیلم آفساید)!
این فیلم فرهادی هم ثابت کرد که فرهادی اگر به پسند شدن جشنواره ای نیازمند است چاره ای ندارد که یک فیلم جشنواره ای پسند در خود ایران بسازد. مثلا “آیدا در آینه” یا “سیمین، بهجت، کافه نادری” با مضامینی تلخ و زن ستیز که انرژی مخاطب را مکیده و امید را در روح او بخشکاند. من هیچگاه فیلم سازان مطرح ایرانی را با الیور استون عوض نمی کنم زیرا مامور کاخ سفید است اما او در سفر اخیر خود به ایران (جشنواره جهانی فیلم فجر) جمله ای به زبان آورد که بعضی ها آن را توهین به سینمای ایران دانستنو ولی واقعیت بود و آنهم اینکه “سینمای ایران خسته کننده است.” این بازتاب سینمای جشنواره ای ایران است.
اصغر فرهادی اگه اصغر فرهادی شده به پاس بازیگران ایرانیش شده حالا کاری به جناهای سیاسی و برداشتهاش نمیکنم
هر ایرانی که علیه کشورش سیاه نمایی میکنه توی جشنواره های بین المللی کلی مشتری داره، فروشنده فقط به خاطر سیاه نمایی از جامعه ایران امتیاز بالایی گرفت…
دقیقا
بله خب چون مثل فیلم های پیشین ایشون ایران رو یه باغ وحش بزرگ نشون نداده بود، طبیعی بود خوششون نیاد ازش.
سلام
خانم نصرالهی عزیز،من نه طرفدار کسی تو سینما هستم و نه قصد دفاع از کسیو دارم ولی واقعا این تیتر شما جای تعصف داره.اینجا که هالیوود نیست که فیلمسازا با دست باز به هر مساله ای با تمام جزییات بپردازن و کلی حمایت و بودجه پشتتشون باشه.شما اگه نویسنده سینما هستید باید بدونید فیلم سازای ایرانی تحت چه شرایطی کار میکنن و تحت چه شرایطی به جشنواره ها میرن.من کاری با امتیاز آوردن یا نیاوردن،تولید ایران بودن یا نبودن این فیلم ندارم ولی از تیتر شما به عنوان یه مخاطب دیجی مگ بسیار بدم اومد.
با تشکر از بانوی ارجمند،خانم نصرالهی.
متاسفم که این مردک ایرانیه
به شدت باهاتون موافقم ، از سیاه نمایی خیلی بدم میاد. توی فیلم های فرهادی همه بدبختن همه داغونن و … اگه هزار تا عیب توی کشور ما باشه بالاخره یدونه خوبی هم هست. متاسفانه اکثریت حامیان ایشون هم جریان شبه روشنفکر هستند که هنوز فرق فیلم سینمایی با سریال رو نمی دونن. در جواب دوستی هم که می گفت سرمایه و پشتیبانی ندارن هم باید بگم اولا پول فیلم ایشون رو از کشور های عرب حاشیه خلیج تامین می کنند که می تونید با یه جست و جو ساده توی اینترنت خودتون ببینید و ثانیا توی هالیوود از یه فیلمی و یه کارگردانی حمایت می کنن که یا بتونه فروش و سود بالای اقتصادی داشته باشه یا همسو با سیاست های فکری و عملیشون باشه که البته هنر فیلم های هالیوودی اینه که این دو تا رو عمدتا با هم دارن.