در شاعرانگی عکاسی موبایل
ایدهی اصلی این یادداشت را به یکی از دوستان خوبم مدیون هستم که در طراحی گرافیک از نوادر روزگار است. حدود دو سال پیش، او که بهتازگی از فعالیتم در زمینهی عکاسی موبایل آگاه شده بود با من تماس گرفت و دعوت کرد تا برای مجلهی ادبی تازه تاسیسی که طراحی گرافیک آن را بر عهده داشت عکاسی کنم. ایدهی او نشان از نوعی نگاه شاعرانه به عکاسی موبایل داشت. از دید او عکاسی موبایل به دلیل سادگی ابزارش به ادبیات شباهت دارد و از این رو بهترین مدیوم برای خلق تصاویری است که باید در کنار متون ادبی دیده شوند. البته به دلایلی که خارج از بحث این نوشته است همکاری ما در این زمینه زیاد دوام نیاورد ولی تجربهی این نگاه شاعرانه به عکاسی موبایل باعث شد بیش از پیش نسبت به فعالیت خود در این زمینه مصمم شوم.
ممکن است ارزشمندترین و شاعرانهترین متن ادبی با سادهترین ابزار مثل یک قلم نوشته شده باشد. پس هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوان با یک ابزار سادهی عکاسی نظیر دوربین گوشی موبایل تصاویری شاعرانه خلق کرد. رسانهی ادبیات نوشتار است و نه قلم، رسانهی عکاسی هم تصویر است و نه دوربین. شاید به نظر عجیب باشد ولی حتی بدون دوربین هم میتوان عکاسی کرد!
به تجربهی من اتفاقا ابزار عکاسی ساده به ثبت عکسهای شاعرانه بیشتر کمک میکند. من طرفدار سادگی و سبکی هستم؛ هم از نظر فیزیکی و هم از نظر ذهنی. شک نیست که دوربینی بزرگتر و سنگینتر میتواند کیفیت تصویر را بالا ببرد، ولی چه فایده اگر در زمان لازم آن را همراه نداشته باشم. شاید با تنظیمات دستی پیچیده بتوانم عکس کمنقصتری بگیرم، ولی چه فایده اگر سروکله زدن با دوربین احساسات مرا پس براند یا آن لحظهی ناب را فراری دهد. هر چه باشد شاعرانگی عکس پیش و بیش از هر چیز با نگاه، فکر و احساسات عکاس ارتباط دارد.
در کل هر ابزاری که بتواند سریع و روان احساسات را در قالب یک رسانه ثبت کند برای خلق شعر مناسبتر است. شاعر احتمالا یک مداد و کاغذ ساده را به ماشین تحریر سنگین یا ابزار پیچیدهای که نیاز به تنظیمات فنی فراوان دارد ترجیح میدهد. برای ثبت عکس شاعرانه هم نیازی به یک دوربین سنگین و پیچیده نیست. ابزاری که میان چشم، قلب و دست ارتباطی بیواسطه برقرار کند بهترین وسیله برای آفریدن شعری بصری خواهد بود. به همین دلیل برای من عکاسی موبایل، شاعرانه است.