سوگواری برای ببر مازندران کی تمام میشود؟
ببرها بزرگترین عضو از خانواده مشهور گربهسانان هستند که ۹ زیرگونه مختلف از آنها شناسایی شده و اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) آنها را در رده در معرض خطر قرار داده است چراکه در ۳ دهه گذشته بیش از ۵۰ درصد از قلمرو خودشان را از دست دادهاند. ابزارهایی مانند رادیوتلهمتری، دوربینگذاری، آنالیز رژیم غذایی و تعیین میزان تراکم گونههای شکار ازجمله روشهای مرسوم برای تعیین جمعیت و در عین حال شناخت وضعیت زیستی آنهاست. در حدود ۳ سال پیش بود که ۶۰ دانشمند شناختهشده و مطرح جهان با همکاری یکدیگر توانستند توالی ژنتیکی ببرها را بهطور کامل مشخص کنند. اما سوال اینجاست که ببرها چه جذابیت خاصی دارند که اینهمه هزینه و سرمایه صرف تحقیقات بر روی آنها میشود؟ چه ویژگیهای منحصربهفردی در ببرها هست که ۶۰ دانشمند جهان را گرد هم میآورد تا پرده از اسرار ژنهای آنها بردارند؟ آیا گونههای دیگر ببر مانند ببر مازندران در خطر انقراض هستند؟
جهان بر محور انسانها نمیگردد
بدون تردید بارها درباره اختلالات ژنتیکی مسائلی را شنیدهاید، جالب است بدانید که نهتنها انسانها بلکه حتی حیوانات وحشی هم با این معضل بزرگ دستبهگریبان هستند. تحقیقات گستردهای در سطح جهانی در دست انجام است تا نشان دهد که چه تعدادی از گربهسانان بزرگ و در معرض خطر انقراض با این مشکل دستبهگریبان هستند. بهعنوان مثال یکی از تازهترین تحقیقات ثابت کرده که ساختار ژنوم ببرها به گربههای اهلی بسیار نزدیک است. درواقع ببرها و گربهها هر یک بهنوعی ساختار ژنومی خود را حفظ کردهاند و این مسئله نشان میدهد که سازگاری آنها بهعنوان شکارچیان راس هرم غذایی دقیقا به سمت درست پیش رفته چراکه در درازمدت عملا هیچ تغییر اساسی در ساختار ژنوم ببرها ایجاد نشده است.
اکنون به گربهها دقیقتر نگاه کنید، مطالعات نشان میدهد که هم گربهها و هم ببرها شیوه زندگی مشابهی دارند و تنها تفاوت آشکار آنها قلمروهای مختلف است، در حالی که تاکتیکها و رفتارها عملا مشابه هستند. این مسئله چه چیزی را به خاطر شما میآورد؟ بله درست حدس زدید، این همان تفاوت میان ما با ساکنان آفریقا با رنگ پوست تیره و حتی با اسکیموهای قطب شمال است. ما انسانها نیز در محیطهای متفاوت زندگی میکنیم اما استراتژیهای مختلف و گاه نیز مشابه برای بقا داریم. انسانهای در ظاهر متفاوت، شباهت خارقالعادهای در استفاده از ابزار، استفاده از لباس و قدرت فکر دارند چراکه در اصل ژنوم همه ما یکسان است. بنابراین ژنوم اعضاء خانواده گربهسانان هم قرار نبوده که دستخوش تغییرات زیادی شود چراکه این تغییرات پیشتر انجام شده و توان سازگاری را برای آنها از محیطهای سرد گرفته تا محیطهای گرم فراهم آورده است. امروز دانشمندان درصدد هستند تا با شناسایی این رموز، رازهای بقای انسان را نیز کشف کنند بنابراین اگر شما بر این باور هستید که طبیعت صرفا حول مدار انسانها میگردد، سخت در اشتباهید.
میلیونها دلار صرف حفاظت از ببرها شده است
این روزها تا صحبت از پروژههای حفاظتی حیاتوحش به میان میآید، عدهای مغرض و ناآگاه از صرف هزینههای کلان اما بیحاصل برای حیاتوحش سخن میگویند، عدهای حتی کارشناسان را متهم به سوءاستفاده و فریب میسازند. اما مسئله اینجاست که این افراد بهطور قطع از روند پروژههای حفاظتی در دنیا بیاطلاع هستند.
بهعنوان مثال ببرها از اوایل دهه ۷۰ میلادی در بسیاری از کشورهای آسیایی بهعنوان گونه پرچم مورد حفاظت قرار گرفتند. پروژه موسوم به ببر که دقیقا از سال ۱۹۷۳ میلادی آغاز بکار کرد، یکی از بزرگترین و در عین حال یکی از تاثیرگذارترین پروژههای احیاء گونههای در معرض خطر بوده که در کشورهای درحالتوسعه انجام شده است. این پروژه توانست جمعی از کشورهای آسیایی را بر آن دارد تا میلیونها دلار برای حفاظت از ببرها هزینه کنند. علیرغم معدود خبرهای امیدوارکننده، جمعیت گونههای مختلف ببرها در آسیا کماکان به دلایل فشارهای متعدد انسانی ازجمله شکار بیرویه طعمهها، شکار غیرقانونی خود ببرها و تخریب زیستگاه در معرض مخاطره جدی قرار دارد اما کماکان تلاشهای حفاظتی جزو اولویتهاست و این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
کرهایها از گذشتهشان پند گرفتند
واقعیت این است که اگر حفاظتی در کار نبود، ببرهای سیبری یا آمور (نزدیکترین خویشاوند به ببر منقرضشده مازندران) نیز تاکنون منقرض شده بودند. حتی ببرهای کرهای هم که اندکی کوچکتر و زردتر از ببر آمور بودهاند، در خلال دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مثل ببر مازندران منقرض شدند اما کرهایها امروز در عرصه شناخت ژنوم ببرها باقدرت عمل میکنند و درصدد هستند که در آینده امکان احیاء ببرهای کرهای را نیز فراهم سازند.
دکتر جونگ بک استاد دانشگاه ملی سئول، مدیر مرکز تحقیقات ژنوم کشور کره جنوبی، سرپرست موسسه و شرکت بیوتراژن و استادیار دانشگاه علوم و فناوری کره یکی از محققین ارشد و سرمایهگذاران عمده پروژه تعیین توالی کامل ژنوم ببرهای آمور چندی پیش در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار دیجیکالا یادآور شد که امروزه با وجود مشکلات متعدد، محققین کماکان میتوانند به نحوی موثر از زیرگونههای در معرض خطر انقراض در باغوحشها حفاظت کنند. در کشور کره تمامی کمپانیهای بزرگ تلویزیونی خبر مربوط به تعیین توالی ژنوم ببر آمور را به صدر اخبار خود آوردند. همین کار ظاهراً ساده باعث میشود که هر شخص عامی که در این کشور زندگی میکند، متوجه شود که ببرهای آمور در معرض خطر انقراض هستند و خوشبختانه هماکنون توجهات بسیاری به این مسئله جلب شده است. این کار حتی میتواند بهطور غیرمستقیم زمینهساز جلب سرمایهگذاریهای بیشتری هم باشد چراکه مهمترین مسئله برای ببرها در حال حاضر این است که عموم مردم با مشکلاتی که حیات آنها را تهدید میکند، آشنا نیستند.» اکنون این دیدگاه را مقایسه کنید با دیدگاه جمعی از بهاصطلاح کارشناسان حوزه محیطزیست که همچنان در غم از دست دادن ببر مازندران آه میکشند.
چرا در ایران کمتر کسی به دنبال پروژههای تحقیقاتی حیاتوحش میرود؟
یک برنامه موفق پایش جمعیت گونههای جانوری بستگی دارد به اینکه محقق بتواند خود را با یک برنامه مطالعاتی که در آن اهداف بهدقت و بر مبنای نیروی انسانی، مهارتهای فردی و منابع تعریف شده؛ تطبیق دهد. ایدهآلگرایی در این نوع مطالعات بینتیجه است. یک معضل اساسی در تحقیقات حیاتوحش در ایران نیز همین ایدهآلگرایی است، بسیاری میخواهند خود را ثابت کنند اما اهداف واقعگرایانه ندارند. واقعیت این است که چنین پروژههایی طبیعتا از پیش محکوم به شکست هستند.
از طرف دیگر یک محقق باید منابع موجود را در سطوح اجرایی یا واحدهای مختلف مظنه کند. انجام یک پایش موفق زمانی صورت میگیرد که منابع موجود، شرایط اکولوژیکی محلی و پتانسیلهای تحقیقاتی با یکدیگر تلفیق شوند. محققان اغلب یک نکته ساده را فراموش میکنند و آنهم این است که اگر منابع بشدت محدود باشد، امکان تحقق برخی اهداف هم وجود ندارد. بهعنوان مثال اندازهگیری تراکم جمعیت مطلق یا نسبی برای ببرها و گونههایی که توسط آنها شکار میشوند، یکی از این دست موارد است که برای آن محدودیتهایی وجود دارد.
بارها این سؤال پیش آمده که چرا در ایران برآورد دقیق جمعیتی از بسیاری از گونههای در معرض خطر وجود ندارد که البته پاسخ آن ساده است. مسئله اینجاست زیستشناسان حیاتوحش یا پرسنل حرفهای در تیم میتوانند تراکم نسبی گوشتخواران بزرگ مانند ببرها را از طریق نشانههایی مانند مدفوع یا پلت یا سایر آثار باقیمانده برآورد کنند در حالی که در ایران برای یک پایش جمعیت ساده، گاه تنها ابزارهای ابتدایی و پرسنل تعلیم ندیده در دسترس هستند و وسعت زیستگاهها نیز بشدت فراخ است. یکی از مواردی که فرضا بر برنامههای پایش جمعیت گوشتخوارانی نظیر ببرها یا یوزها یا پلنگها بشدت تاثیرگذار است، شناخت اکولوژی آنهاست و این یک واقعیت است که بسیار از پروژههای حفاظتی در ایران به دلیل همان عدم شناخت اولیه از وضعیت اکولوژیکی مجبور هستند که تا مدتها در فاز مطالعات اکولوژیکی بمانند در حالی که اگر پیشتر چنین مطالعاتی انجام شده بود، انجام کار حفاظتی نیز بالطبع آسانتر بود.
اجازه دهید که این مبحث را با یک مثال ساده به سرانجام برسانیم، اصل مشکل حفاظت در ایران، این است که شناخت ما از منابع موجود بشدت محدود است در حالی که در سایر کشورها اینطور نیست. در کشورهایی مانند آلمان به اندازهای مطالعات و تحقیقات گسترده انجام شده که اغراق نیست اگر گفته شود وجببهوجب زیستگاهها از نظر پوشش گیاهی و جانوری تعریف شده یعنی فرضا یک عنکبوتشناس آلمانی میداند که زیر یک تختهسنگ در شهر برن دقیقا چه گونه عنکبوتهایی میتواند پیدا کند در حالی که این مسئله در ایران بههیچوجه صادق نیست و متاسفانه ضرورت این قبیل مطالعات نیز هنوز در کشور احساس نمیشود.
منابع:
کتاب «Monitoring tigers and their prey, a manual handbook for research»
بلانسبت اونایی که میتونن و توانایی این کارارو دارن فقط دنبال منافع خودشونن و حتی اگه بودجه ای تحت عنوان پروژه های تحقیقاتی حیات وحش یا نگهداری از حیوانات باشه پولشو بالا میکشن
نسل حیوانات داره منقرض میشه …