شانسهای اصلی گلدن گلوب ۲۰۱۷
«اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود» با اعلام نامزدهای بخش های مختلف، خود را برای برگزاری هفتاد و چهارمین دورهی اهدای این جایزه آماده میکند. چندی پیش اعلام شده بود که اجرای این برنامه را «جیمی فالون» ( Jimmy Fallon) کمدین مشهور تلویزیونی عهدهدار خواهد بود. او که به خاطر برنامهی «آخر شب با جیمی فالون» به شهرت رسید، یکی از مجریهای تلویزیونی پرطرفدار این روزهای تلویزیون آمریکا محسوب میشود. در این بررسی به معرفی فیلمهایی خواهیم پرداخت که در بیشترین بخشهای سینمایی، نامزد دریافت جایزه اصلی شدهاند:
۱- فیلم La La Land به کارگردانی Damien Chazelle
( با نامزدی در ۷ رشته: بهترین فیلم کمدی/موزیکال، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری نقش اول مرد و زن، بهترین فیلمنامه، بهترین موسیقی متن، بهترین آهنگ)
ویپلش(Whiplash)، فیلم قبلی «دیمین شزل»(Damien Chazelle) بود که یکی از بهترین فیلمهای سال لقب گرفت و توانست برای وی سه جایزه اسکار به همراه بیاورد. این کارگردان جوان، در تجربهی اخیرش نیز یک فیلم موزیکال دیگر را کارگردانی کرده است. فیلمی که به باور بسیاری یکی از خوشساختترین موزیکالهایی است که تاکنون ساخته شده است. موزیکالی با صحنهپردازیهای مدرن و در عین حال به همراه ادای دینی به موزیکالهای کلاسیک تاریخ سینما. شزل در دورهی دانشگاه در رشتهی موسیقی تحصیل کرده است و از طرفی او یکی از عشاق سبک جاز است. این موضوع و شناخت خوب کارگردان از موزیکالهای دهه پنجاه هالیوود، را میتوان از دلایل موفقیت این فیلم دانست. فیلم «لالا لند» تقریبا در مهمترین بخشها نامزد است و این از استقبال گستردهی منتقدان نسبت به فیلم خبر میدهد و همین موضوع جایگاه فیلم را به عنوان یکی از شانسهای اصلی اسکار امسال نیز تثبیت میکند. Whiplash، به عنوان فیلم قبلی کارگردان نامزد اسکار بهترین فیلم شده بود اما در رقابت با فیلم «مرد پرندهای» (Birdman) شکست خورد. فیلم، داستانی عاشقانه را روایت میکند که در شهر لسآنجلس اتفاق میافتد. «سباستین» به عنوان یک پیانیست جاز به بازیگری به نام «میا» علاقمند میشود. بازیگر مرد این فیلم «رایان گاسلینگ» (Ryan Gosling) است که به همراه «اما استون» (Emma Stone)زوج هنری خوبی را تشکیل داده است. هر دو این بازیگران نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول برای بازی در این فیلم شدهاند. جایزهای که اهدای آن همیشه با حاشیههای زیادی همراه بوده است. «اوون گیلبرمن»(Owen Gleiberman) منتقد مشهور مجلهی Variety بعد از نمایش این فیلم در جشنوارهی فیلم ونیز در مورد این فیلم نوشته است: « این فیلم به بهترین نحو ممکن، ثابت کرد که شجاعانهترین فیلم موزیکالی است که تاکنون در پرده نقرهای سینما به نمایش در آمده است، چرا که پایبند به سنتها است. کارگردان ۳۱ ساله Whiplash، “شزل”، در پرسروصداترین، هیجانانگیزترین و بلندپروازانهترین ساخته خود، نگاهی فوقالعاده دقیق به ظاهر، فضا و تجملات کلاسیک موزیکالهای داغ هالیوود دارد. قوت فیلم نشان دهندهی توجه به استیجهای چشمنواز و شکوهمند موسیقی در آن زمان است.»
۲- فیلم Moonlight به کارگردانی Barry Jenkins
(با نامزدی در ۶ رشته: بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری نقش مکمل مرد و زن، بهترین فیلمنامه، بهترین موسیقی متن)
«بری جنکینز»( Barry Jenkins) نیز مثل «دیمن شزل»، کارگردانی جوان محسوب میشود. اولین فیلم او به نام «درمانی برای افسردگی» در سال ۲۰۰۸ ساخته شد. «مهتاب» نام جدیدترین ساختهی این کارگردان است که فیلمی به مراتب بهتر از کار قبلی اوست. فیلمبرداری این فیلم را «جیمز لاکستون» (James Laxton) انجام داده است. او برای این فیلم نامزد معتبرترین جشنواره فیلمبرداری جهان یعنی «کمرا ایمیج» (Camerimage) شده است. این فیلم یکی از شانسهای انتخاب بهترین فیلم و کارگردان درام به حساب میآید. داستان این فیلم سه فصل از زندگی پر فراز و نشیب «شایرن» را روایت میکند. سه اپیزود از سه فصل زندگی این پسر سیاهپوست: کودکی، نوجوانی و جوانی. در این فیلم میبینیم که او چگونه در جامعهی آمریکا رشد کرده و بهعنوان یک سیاهپوست چگونه با مشکلات روزمرهاش دست و پنجه نرم میکند. شایرن در کودکی، مورد آزار و اذیت بچههای بزرگتر از خود قرار میگیرد و پرخاشگر میشود. در نوجوانی، بیشتر با گرایشهای بیولوژیکی خود آشنا میشود و در بزرگسالی، مشکلات حومهنشینی در جامعهی سیاه پوستان گریبانگیر او خواهند شد. فیلم با نشان دادن مراحل رشد یک کودک سیاه پوست در جامعه ی آمریکا، نقدی بر وضعیت سیاهپوستان آمریکایی وارد میکند. در واقع «جنکینز» میخواهد با نشان دادن بیعدالتیهایی که بر شایرن، اتفاق می افتد، وضعیت سیاهپوستان را در جامعهی کنونی آمریکا به نمایش بگذارد. جایی که جنگ، خشونت و نگاهی نژادپرستانه، بدیلی متفاوت را برای ایدهی «رویای آمریکایی» عرضه کردهاند. بدیلی که بیشتر به یک کابوس تلخ شباهت دارد تا رویایی شیرین.
۳- فیلم Manchester By The Sea اثر Kenneth Lonergan
(با نامزدی در ۵ رشته: بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمنامه)
بیشتر مخاطبان سینمای آمریکا، «کنث لانرگان»(Kenneth Lonergan) را به خاطر نویسندگی فیلم معروف «دارو دسته نیویورکیها» به خاطر میآورند. نویسندهای که در نوشتن بسیاری از فیلمهای مشهور آمریکایی همکاری کرده است. بیشتر نویسندگانی که کارگردانی را هم تجربه کردهاند، معمولا فیلمسازانی پرکار نبودهاند. لانرگان هم با وجود اینکه سه دهه از فعالیتش در این عرصه میگذرد تنها سه فیلم کارگردانی کرده است. همین موضوع وسواس عجیب او را در هنگام ساخت هر فیلم نشان میدهد. موضوع مشترک فیلمهای لانرگان، نمایش تنشهای عاطفی مختلفی است که برای شخصیتهای داستانش رخ میدهند. این فیلم را نیز میتوان درامی در مورد «احساسات از دست رفتهی» یک مرد دانست. زندگی روزمره «لی» به عنوان نقش اصلی داستان، به یکباره دچار تغییرات اساسی میشود. برادرش در منچستر فوت میکند و از همین رو مسئولیت تنها برادرزادهاش بر عهدهی او قرار میگیرد. حال او باید بین آمدن پسر بچه به بوستون یا سفر به منچستر یکی را انتخاب کند. این تصمیمگیری برای او که زندگی یکنواخت و بدون اتفاقی را تجربه میکند، دشوار به نظر میرسد. فیلم روایتگر روحیات و احساسات «لی» به عنوان شخصیت اصلی داستان است. او در مقابل رفتن به منچستر مقاومت میکند و در ادامه فیلم ما به تدریج با احساس او نسبت به شهر منچستر آشنا میشویم و دلیل دوری او از این شهر برایمان آشکار خواهد شد. فیلم نامزد بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه و کارگردانی هم شده است. قطعا یکی از نقاط عطف فیلم بازیگری «کیسی افلک» (Casey Affleck) در نقش اصلیست. بسیاری از منتقدان بر این عقیدهاند که بازی او در این فیلم به مراتب بهتر از فیلم «میان ستارهای» است و از این رو اجرایش را در این فیلم بهترین بازی دوران بازیگریش قلمداد کردهاند.
لطفا از سینما بیشتر مطلب بذارین ممنون