مارک و پلو یا مارک دوپلو؟
در طول سالهای اخیر که سفرنامههای منصور ضابطیان به چاپ رسیده با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شدهاست. تا حدی که چندین بار همه آنها تجدید چاپ شدند. آثار منصور ضابطیان که سفرنامه و شرح جهانگردیهای اوست، معمولا به خاطر نثر ساده، صمیمی و بیتکلف و توصیفات زیبایش، پرفروش میباشند. ضمن اینکه به دلیل ذکر تجربیات شخصی همراه با عکسهای نویسنده در سفر و معرفی سفر کم هزینه، خواننده را سر ذوق میآورد و برمیانگیزاند تا پس از خواندن کتاب، چنین جهانگردی را تجربه کند. با ما همراه باشید تا در این مطلب با دو سفرنامه جذاب از منصور ضابطیان با عنوانهای «مارک و پلو» و «مارک دوپلو» بیشتر آشنا شوید.
مارک و پلو
مهمترین امتیاز این کتاب و دوستداشتنیترین نکتهاش، نثر صمیمی و شوخ و مهربان منصور ضابطیان است، سبک نوشتن ضابطیان، باعث میشود رغبتی به زمین گذاشتن کتاب نداشته باشید و یک نفس بخوانیدش. «مارک و پلو» با این اسم هوشمندانهای که دارد، سفرنامهی منصور ضابطیان است به فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا و اتریش، ارمنستان، کرهی جنوبی و آمریکا. آقای ضابطیان مقدمهی چشمگیری بر کتابش نوشته که میگوید: «در سفر است که متوجه میشویم آدمهای مختلف با تمام اختلافات ظاهری و فرهنگی، فصل مشترکهایی در تفکر و احساس دارند، باید به گونهای در تلاش برای به چالش کشیدن «من» وجود خود بود تا دنیای درونی خود را از «من» فراتر بریم، و راهش سفر است».
مارک دوپلو
کتاب «مارک دوپلو» روایتی ساده، دوست داشتنی و جذاب از سفر نویسنده به کشورهای کنیا، بلژیک، چک، هلند، آلمان، پرتغال، یونان، عراق و برزیل است. ضابطیان در سفرنامهاش ماجراها و اتفاقات گوناگون مسافرتش را به صورت قسمتهای کوتاه در هر بخش که برای هر کشور جدا میباشد نوشته است. (البته کشورهای هلند و آلمان در قالب یک سفر و طبیعتا در یک فصل آورده شده است.) موردی که حین مطالعه این کتاب متوجه خواهیم شد و شاید از لذت آن کم کند، تعداد کم تصاویر مرتبط با خاطرات میباشد. هرچند نویسنده در توصیف و توضیح اتفاقات و صحنهها کم نگذاشته است و به صورتی عالی روایت کرده است ولی اگر تصاویر بیشتر و مرتبطتری در کتاب منتشر میشد، مطالعه را برای خواننده لذتبخشتر میکرد.
نویسنده در مقدمه کتاب می نویسند: «مارک دو پلو» مجموعه ای جدیدتر است از سفرهایی که در دو سال اخیر رفته ام. سفرهایی به این سوی و آن سوی جهان که نمیدانم هدف واقعیاش چه بوده و چیست. اما این را میدانم که با سفر، مفهوم لذت از جهان هستی را بیشتر دریافتهام و احساس خوشبختی بیشتری کردهام. این احساس خوشبختی به واسطه ی بخش خوشگذرانهی سفر نیست که در حضر هم میتوان خوشگذراند، اما احساس خوشبختی نکرد. این احساس تنها با تجربه ی سبک زندگی مردم جهان است که پدید می آید.
«منصور ضابطیان» میگوید: «سفر بیش از هر چیزی کارکردی درونی دارد در یافتن فرمولهای مناسب برای ساخت یک دنیای شخصی، دنیایی که مختصاتی کاملا ویژه دارد و به تعداد آدمهای جهان تعدد مییابد. اینگونه به نظر میآید که سفر میکنیم تا دیدن جهان بیرون تلنگری باشد برای یافتن جهانی که در درون ماست. همچنین با شناخت بیشتر اطراف، به نگاهمان به زندگی افق گستردهتری میدهیم، بهطوریکه بعد از بازگشت از سفر به هر آنچه که در روزمرهمان جریان دارد، بهتر و عمیقتر مینگریم و معنای خوشبختی برایمان واقعیتر میشود».
خواهشاً تو دیجیکالامگ کمتر رپر بکنید.