زندگی چگونه بوجود آمد؟
زندگی چگونه بوجود آمد؟ این سوالیست که با وجود همهی پیشرفتها در علم و فناوری، هنوز کسی به درستی پاسخش را نمیداند. ما موجودات زنده را فقط روی زمین دیدهایم و هنوز جای دیگری در عالم نشانهای از زندگی پیدا نکردهایم. زمین حدود ۴٫۵ میلیارد سال پیش از سحابی اولیهای که خورشید و کل منظومهی شمسی را بوجود آورد، تشکیل شد. زمین جوان اصلا شبیه به زمین زیبای امروزی ما نبود و به معنی واقعی کلمه یک جهنم بود. جهنمی مذاب که دائما توسط سنگهای آسمانی بمباران میشد. حتی طبق فرضیهای قدرتمند، اندک زمانی پس از شکلگیری زمین، سیارهای به اندازهی مریخ به زمین برخورد کرد و با پخش کردن مواد پوستهی زمین در فضا، باعث بوجود آمدن ماه شد. با این حال شواهد نشان میدهند که تنها چند میلیون سال پس از پیدایش زمین، سر و کلهی اولین موجودات زنده پیدا شد. این موجودات زنده چگونه بوجود آمدند؟ آیا آنها به ناگهان از مواد شیمیایی و عناصر موجود روی زمین پیدا شدند؟ آیا سنگهای آسمانی که به زمین برخورد میکردند از جایی دوردست در فضا موجودات زنده را به زمین آوردند؟ اینها پرسشهاییست که علم تجربی سالهاست به دنبال یافتن پاسخ آنها میگردد، ولی هنوز چیز زیادی بدست نیاورده است. با دیجیکالا مگ همراه باشید.
زندگی چگونه بوجود آمد؟ طی هزاران سالی که انسان هوشمند این سوال را از خودش پرسیده، پاسخهای متعددی به آن داده است. یکی از پاسخهایی که خیلی متداول بود، چیزیست که آن را به نام خلقالساعه میشناسیم. این نظریه تقریبا از زمان ارسطو رایج شد. ارسطو میگفت که مثلا اگر در یک انبار کاه مقداری گندم و پارچهی کهنه بگذارید، بعد از چند روز آنجا موش بوجود میآید! خوب این نظریه الان مسخره به نظر میرسد؛ چطور ممکن است از چیزهایی مثل کاه و پارچهی کهنه به یکباره موجودی زنده پیدا شود. قطعا موشها از بیرون انبار میآیند و صرفا به دنبال غذا و مکان مناسبی برای زندگی هستند. ولی جالب است بدانید که اگر در تاریخ زمین میلیاردها سال عقب برویم، به احتمال زیاد شاهد بوجود آمدن موجودات زنده از عناصر غیر زنده هستیم.
جهنم واقعی
برای رسیدن به سپیدهدم حیات باید تقریبا ۴ میلیارد سال عقب برویم. دورانی که اتمسفر زمین غلیظ و پر از کربن دیاکسید بود و خورشید هم درخشندگی کنونیاش را نداشت. منظومهی شمسی تازه در حال تشکیل شدن بود و هنوز سنگهای آسمانی سرگردان زیادی در آن وجود داشت. این سنگهای سرگردان، مرتب سطح زمین را بمباران میکردند. دانشمندان از این دوران با نام دورهی «بمباران سنگین» یاد میکنند. برخورد سنگهای بزرگ و کوچکی که قطر بعضی از آنها حتی تا ۴۵۰ کیلومتر هم میرسید، پوستهی زمین را به طور کامل مذاب کرده بود.
به نظر میرسد که در این دمای فوقالعاده زیاد و محیط سمی، هیچ موجود زندهای نمیتواند دوام بیاورد. ولی اکنون دانشمندان فکر میکنند که آجرهای اولیهی سازندهی حیات در همین محیط جهنمی بوجود آمد. الان هم میتوان در بعضی از نقاط زمین، مکانهایی پیدا کرد که شبیه به زمین اولیه هستند. در جنوب مکزیک و در دل جنگلهای استوایی، غاری به نام «کوئوا دو ویلا لوز» (Cueva de Vilaa Luz) وجود دارد که محیط آن مملو از هیدروژن سولفید است. ۴ میلیارد سال پیش، زمین پر از هیدروژن سولفید بود. محیط درونی این غار برای موجودات زنده از جمله انسان به شدت کشنده است. ولی به طرزی شگفتآور در اعماق همین غار میتوان انواعی از موجودات زنده پیدا کرد؛ موجوداتی که با محیط سمی غار سازگار شدهاند. گاز هیدروژن سولفید از منافذی در زیر غار سرچشمه میگیرد، با اکسیژن موجود در آب واکنش میدهد و دیوارهی درونی غار را با اسید سولفوریک میپوشاند. در این غار میلیاردها میلیارد باکتری که حیات آنها وابسته به هیدروژن سولفید است، در کولونیهای عجیبی گرد هم آمدهاند. باکتریها انرژی شیمیایی هیدروژن سولفید را استخراج میکنند. باکتریها از جمله باستانیترین و معمولترین موجودات زندهی روی زمین هستند. مانند دیگر موجودات زنده، آنها هم رشد میکنند، با محیط خود سازگار میشوند و تولید مثل میکنند. در هرکدام از این موجودات تکسلولی، مولکول DNA وجود دارد. DNA به باکتریها اجازه میدهد که تکثیر شوند. شرایط اولیهی زمین از شرایط این غار خیلی بدتر بوده و این نشان میدهد که بعضی از انواع حیات میتوانند در محیطهای فوقالعاده سخت حضور داشته باشند.
شیمی زندگی
ولی باز هم به این سوال که موجودات زنده از کجا آمدهاند، پاسخ داده نشد. بیش از ۱۰۰ سال است که دانشمندان میدانند حیات احتمالا در نتیجهی فعل و انفعالاتی شیمیایی بوجود آمده است. یعنی یک سری مواد شیمیایی به مقدار و شکل مناسب باید با هم ترکیب شوند تا موجود زنده بوجود بیاید. همهی موجودات زنده، از باکتری گرفته تا موش، کبوتر و زرافه از تعدادی عنصر شیمیایی محدود درست شدهاند. هیدروژن، اکسیژن، کربن و نیتروژن چهار عنصر فراوان در جهان هستند. اگر این چهار عنصر را (بعلاوهی تعدادی دیگر از عناصر جدول تناوبی) به شکل و مقدار مناسب کنار هم قرار دهید، مواد اولیهی ضروری برای حیات بوجود میآید. کربن مادهی سازندهی اصلی موجودات زنده است. چیزی که کربن را خیلی خاص میکند این است که میتواند با خودش و دیگر عناصر پیوندهای خیلی زیاد و متنوع بسازد. هیچ اتم دیگری مثل کربن نمیتواند این چنین ترکیبات متنوعی بسازد.
ایدهی اینکه حیات با ترکیب کربن و دیگر عناصر بوجود میآید، اولین بار در دههی ۱۹۵۰ توسط دانشمندی به نام «استنلی میلر» آزمایش شد. او شرایط زمین اولیه را در آزمایشگاه بازسازی کرد. یعنی ظروف شیشهای را با لولههایی به هم متصل کرد تا چرخهی کامل تبخیر آب از اقیانوسها، ورود بخار به اتمسفر و بارش را بوجود آورد. سپس ظرف شیشهای محتوی هوا را با گازهایی پر کرد که فکر میکرد در زمین اولیه وجود داشتند. در همان ظرف الکترودهایی قرار داد تا با جرقه زدن، نوعی رعد و برق مینیاتوری بسازد. بعد از چند روز که سامانهی زمین مصنوعی میلر کار کرد، متوجه بوجود آمدن مادهای عجیب درون ظروف شیشهای شد. این ماده را آزمایش کرد و فهمید که چیزی نیست جز «آمینو اسید». آمینو اسیدها ترکیباتی هستند که از اتصال اتمهای کربن با دیگر اتمها بوجود میآیند. آنها آجرهای سازندهی پروتیینها هستند. پروتیینها به وفور در سلولهای موجودات زنده وجود دارند. خبر این آزمایش مثل بمب در روزنامهها منفجر و تیتر اصلی رسانههای مختلف شد. در ضمن این آزمایش پایه و اساس تحقیقات منشاء حیات را در سالهای آینده ساخت.
با این حال کاری که میلر کرد اکنون تا حد خیلی زیادی محل مناقشه است. بسیاری از دانشمندان فکر میکنند که شرایط زمین اولیه با آنچه میلر در آزمایشگاه بازسازی کرد خیلی متفاوت است. مشکل دیگر این است که زمین اولیه مرتب توسط سنگهای آسمانی بمباران میشد و علیالاصول این برخوردها باید از شکلگیری مولکولهای اولیهی لازم برای پیدایش حیات جلوگیری میکردند. ولی تحقیقات نشان میدهند که زندگی دست کم از ۳٫۸ میلیارد سال پیش وجود داشته است.
نشانههای زندگی
نشانههای حیات باستانی را میتوان در غرب گرینلد مشاهده کرد. بعضی از صخرههای موجود در غرب گرینلد از نظر زمینشناسی فوقالعاده با ارزش هستند و قدمت آنها به ۳٫۷ تا ۳٫۹ میلیارد سال پیش میرسد. قطعا این صخرهها آنقدر قدیمی هستند که هیچ فسیلی از موجودات زنده در آنها باقی نمانده است. با این حال دانشمندان آنجا چیزی عجیبتر، یعنی ردپای شیمیایی میکروبهای باستانی پیدا کردند. آنها در این صخرهها ایزوتوپهایی از کربن پیدا کردند که توسط موجودات زنده بوجود میآیند. بنابراین نتیجه گرفتند که زمان بوجود آمدن این صخرهها یعنی ۳٫۸ میلیارد سال پیش، در این منطقه حیات وجود داشته است. البته پژوهشهای دقیقتر در صخرههای پر از کربن، پیشینهی حیات را حتی تا ۴ میلیارد سال هم عقب میبرد.
ولی شرایط خیلی سخت و برخوردهای عظیم سیارکی در زمین اولیه این فکر را به ذهن دانشمندان آورد که شاید حیات اصلا روی زمین شکل نگرفت؛ بلکه توسط همان سنگهای آسمانی از فضا به زمین آمد. اکنون میدانیم که در دوردستهای منظومهی شمسی منطقهای پر از سنگها و صخرههای کوچک و بزرگ به نام کمربند کوییپر وجود دارد که از ۴٫۵ میلیارد سال پیش و زمان تشکیل منظومهی شمسی باقی مانده است. گاهی اوقات راه بعضی از این سنگها به داخل منظومهی شمسی کج میشود و خیلی اتفاقی، بعضی از آنها به سطح زمین برخورد میکنند. در سال ۱۹۶۹ یکی از این سنگها در استرالیا فرود آمد. دانشمندان بعد از بررسی دقیق این سنگ متوجه شدند که در آن مولکولهای آمینواسید وجود دارد. این اولین بار بود که در یک سنگ فضایی میتوانستیم چنین مولکولی پیدا کنیم. اگر چنین سنگهایی در فضا معمول هستند، در ابتدای پیدایش زمین که بمباران خیلی شدید بوده میتوانستند حجم بسیار زیادی از مولکولهای زندگی را روی زمین بیاورند. تا به حال بیش از ۷۰ نوع آمینو اسید در شهابسنگها پیدا شده است. بسیاری از آنها اجزای اصلی سازندهی پروتیینها هستند که در موجودات زنده یافت میشوند. به خصوص بعضی از دنبالهدارهایی که در ابتدا به زمین برخورد میکردند به اندازهی کوههای بزرگ اندازه داشتند و میتوانستند پر از ترکیبات زیستی باشند.
با این حال شدت برخورد این اجرام خیلی زیاد بوده و این ابهام وجود دارد که به هنگام برخورد ممکن است این ترکیبات نابود شده باشند. مثلا در آریزونای آمریکا دهانهی برخوردی بزرگی به قطر ۱٫۲ کیلومتر و عمقی به اندازهی یک برج ۶۰ طبقه وجود دارد که بر اثر برخورد یک شهابسنگ در ۵۰ هزار سال پیش بوجود آمده است. آنقدر انرژی این برخورد زیاد بوده که همان لحظه تقریبا همهی شهابسنگ بخار شده است. وقتی سنگی بزرگ با این انرژی به زمین برخورد میکند چه بر سر آمینو اسیدها میآید؟
دانشمندی به نام «جنیفر بلنک» دستگاهی برای شبیهسازی شدت برخورد سنگهای آسمانی به زمین ساخت و خواست امتحان کند و ببیند که آیا آمینو اسیدها از این برخورد عظیم جان سالم به در میبرند یا خیر. آنها تفنگ بزرگی ساختند که گلولهای را با سرعت ۸۰۰۰ کیلومتر بر ساعت به سوی کپسولی فولادی که در آن پنج نوع آمینو اسید وجود داشت شلیک میکرد. دو تای آنها در همهی سلولهای زنده وجود دارند. بدین ترتیب فشار شدید ناشی از برخورد دنبالهدار شبیهسازی میشد. این آزمایش نشان داد که نه تنها آمینو اسیدها از این برخورد جان سالم به در بردند، بلکه اتفاق خیلی عجیبتری هم افتاد. محلول آمینو اسید به رنگ قهوهای در آمده و مولکولهای آن به هم پیوسته بودند تا موکولهای پیچیدهتر و بزرگتری به نام «پپتیدها» بوجود آیند. در حقیقت آمینو اسیدها از انرژی ناشی از برخورد، برای ترکیب شدن با یکدیگر و ساختن پپتیدها استفاده کردند. پپتیدها با اتصال به یکدیگر پروتیینها را میسازند. پروتیینها مواد سازندهی سلولهای بدن ما هستند.
دنیای RNA و همهی آنچه نمیدانیم
با این حال همچنان جهش از این مولکولهای غیر زنده به موجودات زندهای که دارای مولکول DNA هستند و تولید مثل میکنند، فوقالعاده پیچیده است و هنوز از آن چیز زیادی نمیدانیم. به هر صورت یکی از ویژگیهای اصلی و ضروری موجودات زنده، توانایی همانندسازی یا همان تولید مثل است. چه این همانندسازی مثل باکتریها با تقسیم سلولی انجام شود و چه مثل پستانداران بزرگ با تولید مثل جنسی و بچهزایی. هیچ کس نمیداند این فرایند چگونه شروع شد و چه مراحلی را طی کرد. هنوز کسی نتوانسته در آزمایشگاه از عناصر غیر زنده، موجود زنده بوجود بیاورد. در دههی ۱۹۶۰ میلادی، بعضی از دانشمندان فکر کردند که شاید اولین مولکول همانند ساز، یعنی مولکولی که میتواند مثل خودش را بسازد، RNA همان خویشاوند نزدیک DNA است.
پروتیین نقشی اساسی در بوجود آمدن موجودات زنده دارد. پروتیینها میتوانند به اشکال مختلف و خیلی پیچیده در بیایند و تقریبا هر کاری بکنند. مثلا به عنوان آنزیم عمل کنند. آنزیمها موادی هستند که به عنوان کاتالیزور گسترهی بزرگی از واکنشهای شیمیایی عمل میکنند. با این حال اطلاعات لازم برای ساخته شدن پروتیینها در مولکولهای DNA وجود دارد. بدون DNA پروتیینهای جدید بوجود نمیآیند و بدون پروتیین هم DNA جدید بوجود نمیآید. بنابراین کدام اول بوجود آمد، پروتیین یا DNA؟
در دههی ۱۹۶۰، کشف اینکه مولکولهای RNA میتوانند تا حدودی مثل پروتیینها عمل کنند، یک پاسخ جالب را به ذهن دانشمندان آورد. اگر RNA میتوانست واکنشها را کاتالیز و همزمان اطلاعات را ذخیره کند، بعضی از مولکولهای RNA باید میتوانستند مولکولهای RNA بیشتری بسازند. بنابراین RNAهای همانندساز نیازی به پروتیینها نداشتند. آنها میتوانستند خودشان همه کار انجام دهند. مشخص شد که RNA یک مولکول همه فن حریف است. این یک دستاورد بزرگ برای این ایده که زندگی ابتدا از مولکولهای RNA تشکیل شده، بود. به این ایده، «فرضیهی دنیای RNA» میگویند.
با این حال این ایده هم یک مشکل بزرگ دارد. نمیدانیم مولکولهای RNA چگونه بوجود آمدند. آیا قبل از آن مولکولهایی سادهتر با توانایی همانند سازی وجود داشتند؟ بعضی از دانشمندان فکر کنند RNA اولین همانندساز نبوده است. شاید قبل از دنیای RNA، دنیایی به نام TNA، PNA یا ANA وجود داشته است. اینها همه مولکولهایی شبیه به RNA هستند که به نظر میرسد اجزای آنها احتمال بیشتری برای بوجود آمدن خود بخودی داشته باشد. مشکل اینجاست که اگر زندگی به یکی از این شکلها بوجود آمده، شواهدی برای آن وجود ندارد. با تمام این اوصاف، سوالات زیادی باقی میماند. از جمله اینکه اولین مولکولهای همانندساز دقیقا کجا ظاهر شدند؟ حیات اولیه چه شکلی بود؟ انتقال به DNA و پروتیینها به چه صورت بود و کدهای ژنتیکی چگونه بوجود آمدند؟ تا جایی که میدانیم هیچ فسیلی از تقسیم شوندههای اولیه وجود ندارد.
پناهگاه زندگی
هرچند نمیتوانیم دقیقا بگوییم زندگی چگونه بوجود آمد، ولی تا حدودی میتوانیم مکان پیدایش آن را حدس بزنیم. شاید از آنجایی که سطح زمین مرتب بمباران میشده و مجالی برای شکلگیری حیات باقی نمیگذاشته، زندگی جایی زیر زمین گسترش یافته است. مثلا احتمالا بستر اقیانوسها مکان خیلی خوبی برای پناه گرفتن موجودات زنده بوده است. در زمین اولیه فعالیتهای آتشفشانی خیلی زیاد بوده و مواد شیمیایی مرتب از کف اقیانوسها بیرون میزدند. الان هم جاهایی در بستر اقیانوس، پدیدههایی به نام «پنجرههای گرمابی» وجود دارد. یعنی مکانهایی که آب گرم و ترکیباتی شیمیایی از منافذی در کف اقیانوس فوران میکنند. علیرغم عدم وجود نور خورشید، موجودات زندهی مختلفی در کنار این پنجرهها زندگی میکنند. در زمین اولیه حیات میتوانسته در محیطهایی مشابه زنده بماند. مشخص شده بعضی از موجودات زندهای که اکنون در کنار این پنجرهها میبینیم از نظر ژنتیکی با آن موجودات باستانی قرابت دارند.
تقریبا ۳٫۵ میلیارد سال پیش بمباران شدید دنبالهدارها و سیارکها متوقف شد. اکنون دیگر حیات میتوانست روی سطح زمین بیاید و نفس راحتی بکشد. وقتی حیات روی سطح آمد توانست از یک منبع انرژی بزرگ، یعنی نور خورشید بهره بگیرد. روی سطح زمین میکروبها دارای کلروفیل و در نتیجه قابلیت فتوسنتز شدند. آنها میتوانستند نور خورشید را به دام بیندازند و با استفاده از کربن دیاکسید و آب، غذا درست کنند. در نتیجه باکتریهای فتوسنتز کننده توانستند تقریبا بدون محدودیت رشد و تولید مثل کنند. این روشی است که اکنون تمام گیاهان سبز به آن تکیه دارند.
اکنون دیگر چهرهی زمین عوض شده بود. حیات در همهی زمین پخش شد. در منطقهای از استرالیا عوارضی وجود دارد که نشانهی این تغییر بزرگ هستند. ساختارهای گنبدی شکلی به نام «استروماتولیت» که طی هزاران سال توسط میکروبهایی به نام سیانوباکترها ایجاد شدهاند. سیانوباکترها از نوادگان همان میکروبهایی هستند که میلیاردها سال پیش همهی سطح سیارهی زمین را اشغال کرده بودند. در استرالیا و مناطقی از جهان میتوان صخرههایی را دید که از ۳٫۵ میلیارد سال پیش باقیماندهاند و فسیلهای استروماتولیت در آنها دیده میشود. فسیلهای استروماتولیت نشان میدهند که دست کم از ۳٫۵ میلیارد سال پیش سیانوباکترها وجود داشتهاند. البته یافتههای جدید از کشف فسیلهای استروماتولیت تا ۳٫۶ و ۳٫۷ میلیارد سال قبل هم خبر میدهند.
سیانوباکترها تغییری بزرگ در زمین بوجود آوردند. فتوسنتز آنها اکسیژن بوجود آورد. اکسیژن تولیدی سیانوباکترها در اتمسفر جمع شد و شکل زمین ما را عوض کرد. آنها میزان اکسیژن اتمسفر را از کمتر از یک درصد به ۲۱ درصد رساندند. این اتفاق حدود ۵۶۰ میلیون سال پیش روی داد. بدون سیانوباکترها اکسیژن وجود نداشت و هیچکدام از حیوانات بوجود نمیآمدند. اکسیژن همچنین با تشکیل اوزون حیات را از گزند پرتوهای خطرناک فرابنفش خورشید که به DNA آسیب میرسانند در امان نگه داشت. به دلیل وجود لایهی اوزون حالا زندگی فرصت این را داشت که به موجودات زندهی پیچیدهتر مجال بودن بدهد. موجودات زندهی خیلی پیچیدهای که میتوانند از خودشان سوال کنند، زندگی چگونه بوجود آمد؟
منبع: Wikipedia ,Newscientist, pbs Nova
به نام خدای خالق آسمان ها و زمین.سلام.از شما خواهش میکنم آیه ۳۰ سوره انبیا را بخوانید که درباره بیگ بنگ است.شاید معنی آیه چیز دیگری باشد چون مترجمان در ترجمه بعضی از آیه ها مشکل دارند.آیا حدود ۱۴۰۰سال پیش فردی غیر از خدا از این اتفاق اطلاع داشته است؟
سلام من از همه شما خواهش می کنم که معنی آیه ۳۰ سوره انبیا را بخوانید و می بینید که درباره ی بیگ بنگ نوشته شده است اما ممکن است معنی آیه چیز دیگری باشد چون مترجمان در ترجمه بعضی آیات قرآن مشکل دارند.آیا حدود ۱۴۰۰ سال پیش کسی غیر از خدا از بیگ بنگ اطلاع داشته است!.با تشکر
در خصوص چگونگی بوجود آمدن حیات ما یک عده بیسواد بیشتر نیستیم که در اینجا مطلب می نویسیم ایضاً بنده . بعضی از نظرات مطرح شده که نمی دانم خودشان هم می فهمند چه می گویند یا نه و بعضی ها را هم نیازمند مطالعه بیشتر دیدم. فقط چند نکته را بیان می کنم. فرگشت متضاد دین نیست و عالمان دینی هم مخالفتی با این موضوع نداشته اند و فقط انسان را تافته ای جدا بافته می دانند در فرگشت که امریست بسیار تدریجی در یک منطقه خاص موجودات هم نژاد دارای خصوصیات متفاوتی می شوند و به تدریج در عرض چند صد هزار سال و یا چند میلیون سال به موجود متفاوتی تبدیل می شوند ولی موجود اول یا به همان حالت اولیه باقی می ماند و یا ضمن تغییر خود گونه یا گونه های جدیدی را شامل می شود . شما اگر زحمت مطالعه انواع انسان را کشیده باشید . نام انسان ماهر، انسان کارورز ، انسان راست قامت، رودولفی ،نئاندرتال و دنیسووا و خردمند به گوشتان خورده است. فسیل این انسان ها هم موجود است چه چیز این مسئله قابل درک نمی باشد. از طرف دیگر بیگ بنگ دارای مشگلات بسیاری می باشد که دانشمندان در راستی این نظریه پر غلط تردید دارند و نظریه های جدید شاید روزی بتواند در خصوص هستی پاسخ دقیق تری ارائه نماید پس با این نظریه افکار خود را پریشان نسازیم و منتظر نظریه های بهتری بمانیم و شاید آن نظریه هرگز به فکر انسان خطور نکند که ما می مانیم و حوض مان . از طرف دیگر خود علم ژنتیک هم دارای کاستی هایی می باشد و تفکرات فلسفی فقط در مغز ما ریشه دارند و هرگز به عنوان گزینه علمی مد نظر نمی باشند ولی تفکر اینچنینی هم خود گواه خردمند بودن انسان ها بوده و ارزشمند می باشد و در جای خود . فقط به این باور داشته باشیم ما انسان ها هنوز هیچ چیزی از خلقت نمی دانم جز اندکی که آن هم قابلیت رشد و توسعه بسیاری دارد. به امید تعقل بیشتر.
دوستان همگی توجه کنید
با این حال که مایی که الان داریم زندگی میکنیم از عناصری که شهاب سنگ ها به زمین اوردند تشکیل شدیم
پس میتونیم بگیم این روند میلیارد ها بار اتفاق افتاده تا یک بار جواب داده و باید روند پیچیده ای باشه
اما سوال اینجاست که در سیارات دیگه این روند اتفاق افتاده؟
پس درباره ی وجود موجودات فرازمینی باید گفت تو این عالمی که هنوز کلی سیارات ناشناخته وجود دارند باید حداقل یک بار این موضوع در یکی از سیارات علم رخ داده باشه و همین موضوع احتمال وجود موجودات فرازمینی رو بیشتر میکنه
موجودات فرازمینی میتونن یک میکروب باشند چون باکتری ها و میکروب ها در شرایط سخت میتونن زندگی کنن اما موجودات پیچیده ففط در شرایط مساعدی مثل زمین میتونن دووم بیارن
پس میتونیم این دو تا موضوع رو با هم مرتبط کنیم
۱. با وجود امدن ما
۲. وجود انسان های فرازمینی به همین صورت
شرایط زمین برای ما مناسب نیست عزیز.dna ما یاد گرفته تو این شرایط زندگی کنه.اگه اون باکتریا اکسیژن تولید نمیکردن باز هم زندگی به صورت های دیگ تکامل پیدا میکرد.البته اگه تنوع عنصری پایین باشه و دما بیش از اندازه کم و زیاد ش ب طوری ک dna نتونه از امینو اسید استفاده کنه اونوقت حیات سخت میشه
@علی
اگه جا داشت صدهزار تا لایک دیگه هم میزدم
با خواندن این مقاله معتقدشدم که خداوند برای آفرینش گونه ها و تغییر و یا انقراض آنها همچون نئاندرتالها و دایناسورها، از شهابسنگها استفاده میکند و هر چند هزار سال (۵۰۰۰۰ سال و ۱۲۰۰۰ سال و…) یکی از آنها را به سوی کره زمین میفرستد و با برخورد آنها زمین حال و هوایی دیگر مییابد و به طور کلی دگرگون میشود. در پیراون انقراض نئاندرتالها و دگرگونی انواع، این دو مقاله را میتوانید مورد مطالعه قراردهید:
• The main reason for Neanderthals extinction:https://www.academia.edu/37892356
• بررسی جایگاه انسانهای پیشین و انسان امروزی: https://www.academia.edu/10055759
وقتی علت چیزی رو نمیدونید،بجاش”خدا”نذارید!
خدای حفره ها نشان از نادانی ماست و علت واقعی هیچ چیزی نیست…
از نظر من نظریه تکامل یا فرگشت دارای چند اشکال است و نمیتونه صحیح باشه،میدونید چه نظریه ای صحیحتره:نظریه”زارت”!!
نظریه زارت:
گل(یا لجن)+فوت=انسان و میلیونها گونه جانوری دیگه!
این نظریه که توسط کتب آسمانی هم تایید شده(جهان حدود ده هزار سال پیش در شش روز و حیات در دو روز بوجود اومده!) بهتر نیست؟
عالی خخخخ
چه چیزایی من مغزم سوت کشید!!!!
هر چی میخونم گیج تر میشم!!
اگر فقط خدا به بعضی ها یک عقل می داد و به من هم یک پولی می داد جهان جای زیبا تری می شد !
مگه میشه بگی همینجوری خدا یه ورد خونده همه چیز رو توی ۶ روز ساخته؟
نه عزیزم به جای اینکه مثل ماست یک جا وایستی و بگی همه چیز کار خداست یکم از اون آدامس بادکنکی صورتی توی سرت استفاده کن و یکم جست و جو کن !
در ضمن جالب اینه که زندگی ممکنه واقعا شانسی به وجود اومده باشه فکر کنید اولین dna و یا مولوکول آمینو اسید چقدر اتفاقی به وجود اومده باشه . ممکنه شانس اتفاق افتادن این واقعه در زمین اون موقع یک در کوآدرلیون ها باشه.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله فاطر السماوات والارض
ما اگر برگردیم به آغاز خلقت یعنی ۱۳/۷ میلیارد سال قبل در آغاز خلقت، نه کهکشانی بوده و نه کهکشان راه شیری و نه اینکه منظومه شمسی بوده نه خورشید بوده و نه زمین بنابراین آیه وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ… ***او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛و…) منظور از ایام این روز هایی که ما میشناسیم نیست یوم در اینجا مصداق و معنی آن برهه ای از زمان یا مرحله است.خدا این جهان را در شش مرحله خلق کرد آغاز مراحلش یعنی همان بیگ بنگ شروع میشود تصویر بیگ بنگ رو که متوجه میشوی از آغاز خلقت چه جوری دوران تورم شکل گرفته یعنی جهان با سرعت بسیار بالایی ده به توان پنجاه یعنی میلیارد، میلیارد، میلیارد… در کسری از ثانیه بزرگ میشود یعنی مثلا مغز فندقی شما در کسری از ثانیه بشه کهکشان راه شیری و اینم بدون کهکشان راه شیری قطرش ۱۱۰ هزار سال نوریه ببین این سرعت انبساطه آنی را خلقت چقدر سریع بوده که دانشمندان آن را دوران تورم می گویند این انرژی که اندازه مغز فندقی شماست سرعتش اون آغاز خلقت خییییلی بالا بوده اینا جز چی هستن (و هو الذی خلق السماوات و الأرض فی سته أیام) خلقت از اینجا آغاز شد یواش یواش عالم شروع می کند به سرد شدن دما میاد پایین خب چی درست میشه؟ اولین کوراک ها اولین ذرات بنیادین اولین الکترون ها در عالم ماده داره درست میشه چون آغاز خلقت ماده نبود،زیرا فوتون های نور اجازه تشکیل ماده را نمیدادن به عکس ضد ماده بوده،در آغاز خلقت ضد ماده، ماده را از بین میبرد یعنی یک آنتی پروتون، پروتون را محو میکرد مثلا اگه یک آنتی فندق باشه مغز تو را محو میکنه،ماده اولیه یک آنتی ماده داشته حالا تعداد جوری بوده مثلا ۱۰۰۱ ماده و۱۰۰۰ آنتی ماده وجود داشته در نهایت یک ماده میمونه و ماده در عالم پدیدار می شود و جوری میشه که فتون ها ماده را رها میکند و نور در عالم پدیدار می شود یعنی فوتون های اولیه توی جهان بخش میشوند این ذرات اولیه فوتون ها را تابش زمینه کیهانی بهش میگن که سال ۱۹۶۵ دو دانشمند این را کشف کردن و اتفاقا جایزه فیزیک نوبل را کسب کردن خیلی هم اتفاقی بوده ولی حالا علمی بودنش منظورمه چیزی رو کشف کردن که نمی دانستن چی بوده آثارش توی کتاب های علمی هست خلاصه نور در عالم پخش شد و ماده پدیدار شد حالا اینا جز چی هستن هو الذی خلق السموات والارض فی سته ایام حالا یواش یواش اولین پروتونها،نوترون ها، هلیم، هیدروژن دوترییم و الان تو عالم بیشترین عنصر هیدروژن است چرا؟مثال میزنم بیشترین جرم منظومه شمسی خورشیده،بیشترین جرم خورشید هیدروژن است و بیشترین جرم عالم ستارگانند،نتیجه؛بیشترین جرم عالم هیدروژن است و قرآن کریم اشاره فرموده سوره فصلت آیه ۱۱ ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ***سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!» دخان یعنی دود، گاز، آنگاه به آسمان پرداخت که در آن زمان گاز بود یعنی آغاز خلقت یک کم که گذشته بود هیدروژن ها درست شدن ۴۰۰هزار سال، یعنی از آغاز خلقت ثانیه اول ۴۰۰هزار سال گذشت تازه هیدروژن ها پدیدار شدن حالا در اثر گرانش، جاذبه، و اون دما و حرارت اولین کهکشان ها و ستارگان شروع میکنند به شکل گرفتن.(هو الذی خلق السموات و الارض فی سته ایام) خدایی که این جهان را در شش برهه یا شش مرحله خلق کرد جالبه بودنی که کتاب های علمی بدون اینکه کاری به قرآن داشته باشند شش مرحله آوردن یعنی یه دانشمند اومده بررسی کرده شش مرحله بیان کرده؟! اصرارم ندارم اون همونه خدا در قرآن گفته جهان را به مرور خلق کردم، خدا جهان را به یک باره ایجاد کرد(فاطر السموات) و به مرور خلق کرد(خلق السموات) یعنی خدا بلافاصله زمین و آسمان ها را خلق نکرد،که در یک لحضه ۱۰۰ هزار کهکشان به و وجود بیاره ثم استوی الی السماء چرا السماء؟ السماء که مفرده؟ چون در آغاز خلقت آسمان ها هم نبودن السماء مفرده یعنی همان گاز هیدروژن، هلیم که الان بیشترین عنصر در عالم هستند یک واژه از قرآنه ثم استوی السماء در ضمن نه چیزی به قرآن تحمیل میکنیم و نه تمام یافته بشر را میگذاریم کنار ما هرچه از علوم زمانه خودمان بیشتر بدانیم بهره بیشتری از قرآن میبریم و آخر بحثم لازمه که عرض کنم در قرآن کریم چند واژه هستن که تفاوت هایی با هم دارند عبارتند از فاطر،بدیع، خالق،صانع خب راجب به فاطر که بر وزن فطر به طوری که راغب گفته به معنای شکافتن است و اگر کلمه فاطر بر خدای تعالی اطلاق شده به عنایت استعاره ای بوده است گویا خدا عدم را پاره کرده (عدم مطلق نه زیرا اجتماع نقیضین محال است) و از درون آن آسمان و زمین را بیرون آورده بنابراین حال معنی پدید آورنده، حمد خدایی که پدید آورنده آسمان ها و زمین است به ایجاد ابتدایی و بدون الگو همان معنایی را میدهد که کلمه بدیع و مبدع دارد با این تفاوت که در کلمه ابداع عنایت بر نبودن الگوی قبلی است در کلمه فاطر عنایت بر طرد عدم و ایجاد چیزی است از اصل نه مانند کلمه صانع که به معنای آن کسی است که مواد مختلف را با هم ترکیب میکند و از آن صورتی جدید از قبیل خانه ماشین و امثال آن که وجود نداشت درست می کند و کلمه خالق که بر وزن خلق است هم معنی به وجود آوردن چیزی از الگوی قبلی و هم به وجود آوردن چیزی با الگوی قبلی است توجه کن خدا نمیگه الحمدلله خالق، و یا صانع السموات و الارض زیرا فاطر تقدم دارد بر خالق و صانع اول اصل رو وجود آورد همون فاطر که مربوطه به آیه ۳۰ سوره انبیا در مورد بیگ بنگ؛أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا… ***آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم…، در نتیجه اول فاطر و بدیع بعد که الگویی پدیدار شد ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ***سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!» است بعد خدا زمان برایش نمیگذره تا دچار دگرگونی شد و در مکانی قرار ندارد که جابجا شود بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ***هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها میگوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود میشود. اینم بدون که خدا اصلا نیاز به لفظ هم نداره زیرا خدا منزه است از سخن گفتن که از صفات مخلوق است و علمش نا محدود است.
سلام دوست عزیز متنی که اقای امیر نوشتنو شما درست نخوندی یا چیزی که دوست داشتی رو دیدی علمی
جوابتو میدم درک ادما بر اساس طرز تفکر خودشون ومحیطی که بزرگ شدن و این درک باعث میشه چیزی که
از متن برداشت کنی متفاوت باشه(یعنی چیزی که دوست داری رو از متن میفهمی) به عبارتی دیگه درک
واقعیت نیس اول اون دوست عزیز گفتن
روز=مرحله که شما دایورتش کردی گفتی روز یا معنی علامت مساوی رو نمیدونی بعد میگی خدا ورد
خونده یکم از به قول خودتون از اون ادامس صورتیه استفاده کن شما در مورد حیوانات دیگه فقط تحقیق کن
توانایی های دارن که شما نداری حس بویایی بالای سگ به عنوان مثال بعد توانایی خدا رو در حد خودت
میبینی بعد میگی ورد خونده مگر زبان داره تونایی هاشو در حد توانایی انسان میبینی بعد میگی شانسی
بوده شانس چیزیه که انسان توانایی درکشو نداره علمی کامل بهش نداره همون شانس هم با ریاضیات توجیه
پذیره و دارای قانونیه چیزی به اسم احتمالات تو ریاضی به گوشت نخورده نه؟
شما یکم خودت جستجو کن بعد به یکی دیگه بگو جستجو کنه چیزایی که تو اینترنت سرچ کردی رو سطحی
یاد گرفتی بعد تف میای تف میدی ضمنا علم نه هنوز کامله نه مطلق خطا زیادی داره چند ساله رانیتیدین
رومیدادن به ملت به عنوان درمان که الان فهمیدن سرطان زاس شراب کلی فواید در موردش میگفتن بعد
فهمیدن هر قطره ازش سرطان زاس
خلاصه انسانی که یک انسان دیگه رو نمیتونه درک کنه(حتی عملکرد مغز خودش براش سواله) بعد میخواد خدا رو بفهمه؟
علمی که یک قرص سرطان زا رو میخورونده به مردم میخواد نفی وجود خدا کنه؟ اشتباهات دیگه علم بماند
علم چیزی که تا الان فهمیده یک قطره از دریاس به زور همراه با کلی خطا هنوز ته جهانو نمیدونه هنوز از نقطه
صفر خبر نداره محدود شده بعد میای نفی وجود خدا میکنی باهاش دانشمند رویاهای صادقه رو علمی توضیح بدین که چه شکلی طرف از اینده با خبر میشه چون هنوز هیچکس جوابی براش نداره
از عقلت استفاده کن اولین dna و یا مولوکول آمینو اسید اخرین بار کی دیدی شانسی خود به خود به وجود اومده اصلا میدونی چی لازم دارن برای ساختشون گنده ترین دانشمندا نتونستن به طور قطع بگن خود به خود به وجود اومده چون بعدش باید ثابت کنن یک مصاحبه هم در این مورد شده باهاشون برو تماشا کن جواباشون برات جالبه
علم تنها چیزی هست که ما برای شناخت محیط اطرافمون داریم و تا موقعی که چیزی ثابت نشده، بودن یا نبودنش مساوی هم هستن. وجود خدا هم نه ثابت شده و نه رد و هر نظری در مورد به وجود آمدن حیات (حتی به وجود آمدن حیات توسط خدا یا موجودی ماورایی) هم در حیطه فرضیه علمی قرار میگیره. اگر برای فرضیمون دلایل علمی کافی آوردیم میشه نظریه علمی و تا موقعی هم که دلیل علمی نداریم وجود خدا هم در حد فرضیه علمی باقی میمونه و علم نه میتونه رد میکنه و نه تایید. استدلال شما از نوع مغالطه حفظ پیش فرضه، علم وجود خدا رو رد نکرده و همونطور که گفتم وقتی چیزی قابل اثبات نیست بودن و نبودنش در واقع یکسانه.
اسرار ازل را نه تو دانی نه من وین حرف معما را نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی و من و تو چونکه پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
خیام
اینه خوبه که آدم دنبال کشفیات باشه ولی واقعیت اینه که درک خدا و آفرینش از درک آدمی عاجزه. خوبه که با کشف این چیزا پی به وجود و بزرگی خدا ببریم یا گره ای از مشکلات انسان باز کنیم نه اینکه دنبال این باشیم که آخرش برسیم به هیچ و پوچ
بسم الله الرحمن الرحیم
ما اگر برگردیم به آغاز خلقت یعنی ۱۳/۷ میلیارد سال قبل در آغاز خلقت، نه کهکشانی بوده و نه کهکشان راه شیری و نه اینکه منظومه شمسی بوده نه خورشید بوده و نه زمین بنابراین آیه وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ… ***او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛و…) منظور از ایام این روز هایی که ما میشناسیم نیست یوم در اینجا مصداق و معنی آن برهه ای از زمان یا مرحله است.خدا این جهان را در شش مرحله خلق کرد آغاز مراحلش یعنی همان بیگ بنگ شروع میشود تصویر بیگ بنگ رو که متوجه میشوی از آغاز خلقت چه جوری دوران تورم شکل گرفته یعنی جهان با سرعت بسیار بالایی ده به توان پنجاه یعنی میلیارد، میلیارد، میلیارد… در کسری از ثانیه بزرگ میشود یعنی مثلا مغز فندقی شما در کسری از ثانیه بشه کهکشان راه شیری و اینم بدون کهکشان راه شیری قطرش ۱۱۰ هزار سال نوریه ببین این سرعت انبساطه آنی را خلقت چقدر سریع بوده که دانشمندان آن را دوران تورم می گویند این انرژی که اندازه مغز فندقی شماست سرعتش اون آغاز خلقت خییییلی بالا بوده اینا جز چی هستن (و هو الذی خلق السماوات و الأرض فی سته أیام) خلقت از اینجا آغاز شد یواش یواش عالم شروع می کند به سرد شدن دما میاد پایین خب چی درست میشه؟ اولین کوراک ها اولین ذرات بنیادین اولین الکترون ها در عالم ماده داره درست میشه چون آغاز خلقت ماده نبود،زیرا فوتون های نور اجازه تشکیل ماده را نمیدادن به عکس ضد ماده بوده،در آغاز خلقت ضد ماده، ماده را از بین میبرد یعنی یک آنتی پروتون، پروتون را محو میکرد مثلا اگه یک آنتی فندق باشه مغز تو را محو میکنه،ماده اولیه یک آنتی ماده داشته حالا تعداد جوری بوده مثلا ۱۰۰۱ ماده و۱۰۰۰ آنتی ماده وجود داشته در نهایت یک ماده میمونه و ماده در عالم پدیدار می شود و جوری میشه که فتون ها ماده را رها میکند و نور در عالم پدیدار می شود یعنی فوتون های اولیه توی جهان بخش میشوند این ذرات اولیه فوتون ها را تابش زمینه کیهانی بهش میگن که سال ۱۹۶۵ دو دانشمند این را کشف کردن و اتفاقا جایزه فیزیک نوبل را کسب کردن خیلی هم اتفاقی بوده ولی حالا علمی بودنش منظورمه چیزی رو کشف کردن که نمی دانستن چی بوده آثارش توی کتاب های علمی هست خلاصه نور در عالم پخش شد و ماده پدیدار شد حالا اینا جز چی هستن هو الذی خلق السموات والارض فی سته ایام حالا یواش یواش اولین پروتونها،نوترون ها، هلیم، هیدروژن دوترییم و الان تو عالم بیشترین عنصر هیدروژن است چرا؟مثال میزنم بیشترین جرم منظومه شمسی خورشیده،بیشترین جرم خورشید هیدروژن است و بیشترین جرم عالم ستارگانند،نتیجه؛بیشترین جرم عالم هیدروژن است و قرآن کریم اشاره فرموده سوره فصلت آیه ۱۱ ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ***سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!» دخان یعنی دود، گاز، آنگاه به آسمان پرداخت که در آن زمان گاز بود یعنی آغاز خلقت یک کم که گذشته بود هیدروژن ها درست شدن ۴۰۰هزار سال، یعنی از آغاز خلقت ثانیه اول ۴۰۰هزار سال گذشت تازه هیدروژن ها پدیدار شدن حالا در اثر گرانش، جاذبه، و اون دما و حرارت اولین کهکشان ها و ستارگان شروع میکنند به شکل گرفتن.(هو الذی خلق السموات و الارض فی سته ایام) خدایی که این جهان را در شش برهه یا شش مرحله خلق کرد جالبه بودنی که کتاب های علمی بدون اینکه کاری به قرآن داشته باشند شش مرحله آوردن یعنی یه دانشمند اومده بررسی کرده شش مرحله بیان کرده؟! اصرارم ندارم اون همونه خدا در قرآن گفته جهان را به مرور خلق کردم، خدا جهان را به یک باره ایجاد کرد(فاطر السموات) و به مرور خلق کرد(خلق السموات) یعنی خدا بلافاصله زمین و آسمان ها را خلق نکرد،که در یک لحضه ۱۰۰ هزار کهکشان به و وجود بیاره ثم استوی الی السماء چرا السماء؟ السماء که مفرده؟ چون در آغاز خلقت آسمان ها هم نبودن السماء مفرده یعنی همان گاز هیدروژن، هلیم که الان بیشترین عنصر در عالم هستند یک واژه از قرآنه ثم استوی السماء در ضمن نه چیزی به قرآن تحمیل میکنیم و نه تمام یافته بشر را میگذاریم کنار ما هرچه از علوم زمانه خودمان بیشتر بدانیم بهره بیشتری از قرآن میبریم و آخر بحثم لازمه که عرض کنم در قرآن کریم چند واژه هستن که تفاوت هایی با هم دارند عبارتند از فاطر،بدیع، خالق،صانع خب راجب به فاطر که بر وزن فطر به طوری که راغب گفته به معنای شکافتن است و اگر کلمه فاطر بر خدای تعالی اطلاق شده به عنایت استعاره ای بوده است گویا خدا عدم را پاره کرده (عدم مطلق نه زیرا اجتماع نقیضین محال است) و از درون آن آسمان و زمین را بیرون آورده بنابراین حال معنی پدید آورنده، حمد خدایی که پدید آورنده آسمان ها و زمین است به ایجاد ابتدایی و بدون الگو همان معنایی را میدهد که کلمه بدیع و مبدع دارد با این تفاوت که در کلمه ابداع عنایت بر نبودن الگوی قبلی است در کلمه فاطر عنایت بر طرد عدم و ایجاد چیزی است از اصل نه مانند کلمه صانع که به معنای آن کسی است که مواد مختلف را با هم ترکیب میکند و از آن صورتی جدید از قبیل خانه ماشین و امثال آن که وجود نداشت درست می کند و کلمه خالق که بر وزن خلق است هم معنی به وجود آوردن چیزی از الگوی قبلی و هم به وجود آوردن چیزی با الگوی قبلی است توجه کن خدا نمیگه الحمدلله خالق، و یا صانع السموات و الارض زیرا فاطر تقدم دارد بر خالق و صانع اول اصل رو وجود آورد همون فاطر که مربوطه به آیه ۳۰ سوره انبیا در مورد بیگ بنگ؛أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا… ***آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم…، در نتیجه اول فاطر و بدیع بعد که الگویی پدیدار شد ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ***سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم)!» است بعد خدا زمان برایش نمیگذره تا دچار دگرگونی شد و در مکانی قرار ندارد که جابجا شود بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ***هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها میگوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود میشود. اینم بدون که خدا اصلا نیاز به لفظ هم نداره زیرا خدا منزه است از سخن گفتن که از صفات مخلوق است و علمش نا محدود است.
چرا موجودی ب نام انسان داره دنبال اینک چ جور ب وجود اومده میگرده چرا بین هزاران موجودات زنده ماییم ک درک و فهم داریم ۳.۸میلیارد هس ک موجودات زنده ب وجوده اومده چرا انسان از همه موجودات سرتره و اشرف مخلوقاته اونموقع میفهمی ک چرا ب وجود اومدی
کره ی زمین در عالم
تصور کنید یک استخری که داخلش (آب) وجود داره(خاک) وجود داره اما یک سال از آن استفاده نشود به نظر شما در آن استخر توی این مدت چه اتفاقی میفته :…
در اون استخر خیلی از موجودات زنده متولد میشن و زندگی میکنند روز به روز استخر کثیف تر میشه و موجودات جدید تری به وجود میاد
همه ی این ها از مولکولها و سلولها به وجود میاد
به نظر من اگر دانشمندان بتوانند با یکی کردن مولکولهاوسلولهای مختلف میتوانند موجوداتی رو به وجود بیاورند حتی انسان و حتی انسان غول پیکر