خزر ناشناخته؛ به مناسبت روز ملی دریای خزر
۲۱ مرداد ماه روز ملی دریای خزر است، پهنه آبی منحصربهفردی که اغلب ما ایرانیها با دنیای اعجابانگیز آن بیگانهایم. خزر، بزرگترین پهنه آبی محصور جهان که قدمت آن به دوران پلیوسن یعنی ۵ میلیون سال پیش بازمیگردد. میزان شوری خزر تنها در حدود یکسوم دریاهای آزاد است و این مسئله بهطور قطع تاثیر به سزایی در متمایز ساختن این پهنه آبی داشته چرا که زیستمندان خزر تفاوتهای آشکاری با سایر دریاچههای کم و بیش مشابه از جمله بایکال و سوپریور (دریاچهای بزرگ در آمریکای شمالی) دارند.
تنها پستاندار خزر
فک خزری، پستانداری آبزی که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) از سال ۲۰۰۸ به بعد آن را در رده در معرض خطر جای داده و تنها در دریای خزر زیست میکند. جمعیت فکهای خزر زمانی بالغ بر یک میلیون فرد تخمین زده میشد در حالی که در برهه کنونی جمعیت افراد بالغ آنها تنها ۶۸ هزار فرد برآورد شده و کل جمعیت آنها نیز در خوشبینانهترین حالت به ۱۰۰ هزار میرسد. متاسفانه نهتنها روند نزولی جمعیت فکها نگرانکننده است بلکه آسیبپذیری آنها نسبت به برخی بیماریها نیز چالشساز شده است. سگهای وحشی یکی از عوامل انتقال بیماریهایی نظیر هاری و دیستمپر سگسانان به فکها هستند. سال گذشته نتایج یک تحقیق نشان داد که تمرکز مواد آلاینده ناشی از فعالیتهای انسانی در بخشهایی از خزر به آن حد رسیده که احتمال تاثیرگذاری آن بر سیستم ایمنی فکها بعید نیست.
۵ فسیل زنده در خزر
در دریای خزر ۳۳۱ گونه بومی ثبت شده است که شامل زئوپلانکتونها، نرمتنان و مهرهداران و … میشود. ۵ گونه از ماهیان استورژن یا خاویاری به صورت طبیعی در نواحی خاصی از خزر زیست میکنند که از آنها اغلب با عنوان فسیلهای زنده یاد میشود. غیر از این ۵ گونه، یک گونه دیگر از ماهیان استورژن نیز در آبهای شیرین شمال خزر یعنی رودخانه ولگا زیست میکند که این گونه به همراه ۵ گونه دیگر در رده فسیلهای زنده بومی خزر جای میگیرند. این تعداد ماهی استورژن در خزر سبب گردیده که این حوضه بزرگ آبخیز در مجموع ۹۰ درصد کل ذخیره ماهیان استورژن دنیا را به خود اختصاص دهد.
خلیج گرگان در آستانه نابودی
افزایش آلودگی، توسعه اراضی کشاورزی و سدسازی در خلیج گرگان به مرزی رسیده که احتمال نابودی آن دیگر چندان بعید هم نیست. رود قرهسو یکی از رودهایی است که به این خلیج میریزد و حجم عظیمی از صید ماهی در کشور نیز به این رودخانه و خلیج گرگان اختصاص دارد بنابراین نابودی این خلیج نهتنها از نظر زیستمحیطی بلکه بالطبع به واسطه از دست رفتن سهم قابل ملاحظهای از ماهی و پروتئین کشور نگرانکننده است. متاسفانه سالهاست که آب رود قرهسو برای کاربریهایی نظیر کشاورزی نیز استفاده میشود و همین مسئله باعث شده که آب کافی برای زیستن و حرکت ماهیها به سمت محل تخمریزی در رودخانه وجود نداشته باشد. احداث بندهای گلی و چوبی در رودخانه به منظور انحراف آب به سمت مزارع کشاورزی که در تمامی عرض این رودخانه صورت میگیرد، در عمل راه را برای عبور ماهیان مولد به سمت محل تخمریزیشان مسدود کرده است. از طرف دیگر تعداد کثیری از ماهیان مولدی هم که پیش از ساختن سدها برای تخمریزی به بخشهای بالادست رودخانه رفتهاند، دیگر امکان بازگشت را ندارند و این مسئله نهتنها بقای بسیاری از ماهیان را به مخاطره انداخته بلکه کل اکوسیستم را آشفته کرده است. خلیج گرگان، بزرگترین خلیج دریای خزر است که این روزها جدای از معضلات همیشگی نظیر ورود انواع آلایندههای صنعتی، کشاورزی و دامداری با یک مشکل جدی به نام خشکی نیز دست و پنجه نرم میکند، مشکلی که شاید روزی آن را به کانون جدیدی برای گرد و غبار تبدیل کند.
بیگانگان در خزر
دریای خزر یک دریای بسته است که بهطور مداوم آب شیرین زیادی به آن وارد میشود. آب دریای خزر دارای ترکیبات شیمیایی مخصوص به خود و متفاوت با ترکیبات آب دیگر دریاها و دریاچهها است. این دریا به دلیل دارا بودن نمک سولفاتسدیم جزء آبهای تلخ به شمار میرود. بدیهی است که حضور گونههای غیربومی میتواند تاثیرات حادی بر جوامع زیستی آسیبپذیر و در عین حال ایزوله این دریا داشته باشد. در حال حاضر موارد متعددی از جمله ساخت آبراههها، حمل آب توازن کشتیها و حتی فرار گونههای مختلف از استخرهای مخصوص آبزیپروری سبب حضور گونههای غیربومی و خطرناک در دریای خزر شده است.
گونههای غیربومی آبی مهاجم شامل گیاهان و حتی جانوران بیمهره هم میشوند. تجارب هولناک متعددی در دنیا از این منظر ثبت شده است به عنوان مثال در سال ۱۹۸۸ میلادی (برابر با ۱۳۷۷ ه.ش.) ورود صدفهای دوکفهای گورخری به دریاچههای بزرگی در آمریکا فاجعهآفرین شد. تحقیقات نشان داد که این صدفهای کوچک و بومیِ دریاچههای روسیه راه خود را از طریق تخلیه آب توازن یک کشتی اروپایی به دریاچه اری هموار کردهاند. در ظرف تنها دو سال، تراکم صدفهای گورخری در بخشهایی از دریاچه اری به مرز ۷۰۰ هزار تا در مترمربع رسید و صدفها به راحتی هر سطح سختی را پوشاندند. آنها تا امروز گونههای صدف متعددی را از بین بردهاند و هماکنون نیز کل بخش جنوبی رودخانه میسیسیپی را اشغال کردهاند و حتی از طریق دریاچههای بزرگ و سایر انشعابات آنها در جهات مختلف گسترش پیدا کردهاند.
حدود ۱۸ سال پیش شانهداران ژلهای زگیل مانندی بهعنوان گونه مهاجم از طریق آب توازن کشتیها به خزر وارد شدند. ورود این میهمانان ناخوانده کاهش ۷۵ درصد از پلانکتونهای جانوری را به همراه داشت. از آنجا که پلانکتونهای جانوری منبع غذایی مهمی برای ماهیان هستند در نتیجه ضررهای اقتصادی زیادی بدین واسطه تا به امروز به کشور ما تحمیل شده است. متاسفانه میزان صید ماهی کیلکا در خزر به همین دلیل به کمتر از یکچهارم قبل از ورود شانهداران رسیده است. کیلکا منبع غذایی عمده ماهیان و فوک خزری است که هر دو از نظر وضعیت حفاظتی در رده آسیبپذیر قرار دارند.
خزر نیازمند تدبیر
دریای خزر از جنبههای گوناگون برای کشورهای اطراف از جمله ۵ کشور همجوار خزر (ایران، قزاقستان، روسیه، آذربایجان و ترکمنستان) واجد اهمیت است. امروز دریای خزر و ۱۳۰ رودخانهای که آن را تغذیه میکنند، به شدت نیازمند تدابیر جدی حفاظتی هستند. بدیهی است که اگر ماهی قزلآلای خال قرمز ایران که تنها منحصر به این دریاست، منقرض شود دیگر در هیچ نقطه دیگر از جهان امکان احیای آن وجود نخواهد داشت و مشابه این سرنوشت انتظار فکها و بسیاری دیگر از زیستمندان را هم میکشد. بنابراین این حوضه آبخیز به عنوان یک قلب تپنده و حیاتبخش امروز نیازمند تدابیر جدی است چراکه فردا برای خزر دیر خواهد بود.
بلطف بی کفایتی و سومدیریت و از همه مهمتر نداشتن حس وطن پرستی این مسایل و معضلات دیگه عادی شده!!!نابودی اکو سیستم و خشک شدن رودها در مملکتمون یک امر عادیه.در تمام دنیا شاهد همچین اتافاقاتی هستیم ولی سریعا تا دیر نشده ، محققها و پژوهشگرها به اون ارگان اطلاع میدهند آنها هم اقدامات ضربتی برای جلوگیری از فاجعه را اتخاذ میکنند…ولی در ایران مثل دریاچه ارومیه باید سالها کارشناسان و محققان داد و فریاد کنند تا شاید بعد از اینکه خوب خشک شد با انشالله و ماشالله مدیریت و عوامل اون نهاد تکونی به خود بدن که دیگه دیر شده. در ایران عوامل انسانی و خصوصا مدیریتی سرعت فاجعه رو چنان بالا میبره که دیگه هیچکاری از کسی بر نمیاد.آن چنان که مردم شک میکنن انگار عمدی در کاره!!!!؟؟؟
دریای کاسپین
خزرها قومی مهاجم بودند که مدام به مرزهای ایران در آران(جمهوری آذربایجان کنونی) حمله می کردند یکی در دلایل مقاومت بابک خرمدین حملات اینان بود وجود دژهای فراوان ایرانی در قفقاز نظیر دربند برای دفع حملات این مهاجمان بود! بهتر است ما ایرانیان نیز مانند نام درست بین المللیش از نام زیبا و ایرانی کاسپین استفاده کنیم تا نام قوم مهاجم مورد علاقه شوروی سابق!
ایضا نامهای دریای مازندران و دریای هیرکانی هم نامهای ایرانی هستند
خزر همان خزر هست از خودتون لطفا اسم درنیاریدبر اصول عقاید چند نفر زبان پرست افراطی
و این که بله متاسفانه خزر هم در شرایط بدی قرار داره و این به خاطر مردم بی ملاحظه خودمون هست که ای کاش به جای گیر کردن در کلمات میتونستیم کمی در بهبود سلامت محیط زیست هم کوشا باشیم. اگر در اینترنت مقایسه سواحل خزر در لاهیجان وسواحل خزر در روسیه رو جستجو کنید کمی تامل برانگیز خواهد بود انشا…
حالا بحث دریاچه ارومیه هم بماند…
شما لطفا قوم مهاجمی که مدام به ایران خصوصا مرزهای آران(جمهوری آذربایجان) حمله می کرده به درخواست پانترکیستهای شوروی سابق و دولت علیف امروز برما تحمیل نکنید! گرنه نام زیبا و ایرانی کاسپین که نام بین المللی هست چه اشکالی دارد در ایران هم استفاده شود؟ نامهای مازندران و هیرکانی هم نامهای سابق و ایرانی این دریا هستند
دریـــای کــــــــــــــــــاســــــــــــــــپــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــن
همه چیز مملکت به باد رفته حالا چند تا ماهی هم منقرض شوند مشکلی پیش نمی آید
اقتصاد که در مرحله انفجار قرار دارد – بانکها همگی ورشکسته شده اند – تحریم ها هزاران میلیارد دلار به ایران ضرر زد و در دوره رونق به جای واردات کارخانه رفتیم محصول وارد کردیم و کارگران چینی را مشغول به کار کردیم و کارگر ایرانی بی کار شد
نفت هم که تا چند سال دیگر مصرفش کم می شود و تنها محل درامد ایران از بین می رود – تمام دنیا به سمت باطری و خودروهای الکتریکی می روند تا از خاورمیانه خودکفا شوند – از آن طرف عربستان هم دلارهای نفتی را بر باد می دهد و مدام اسلحه می خرد و به طبع آن هم ما باید پول های نفتی را صرف ساخت موشک کنیم و …..
ایران در سالهای آینده ویران کده ای بیش نخواهد بود – به آفریقای دوم خوش آمدید
لطفا به جای دریای خزر از دریای کاسپین استفاده کنید