آهنگساز ایرانیالاصل بازی تاج و تخت از موسیقی گیم آف ترونز میگوید
رامین جوادی یک قطعه هشت دقیقهای برای قسمت سوم فصل آخر سریال بازی تاج و تخت ساخت که همه را تحتتاثیر قرار داد. حتی پیش از نمایش سریال هم قطعه موسیقی مربوط به «پادشاه شب» در شبکههای اجتماعی و اینترنت پخش شد و تحسینها را برانگیخت. قطعهای که در میانه میدان نبرد و آن همه هیجان و استرس با ملودیاش انگار سرنوشت محتوم کاراکترها را رقم میزد اما هنر رامین جوادی در ساخت موسیقی گیم آف ترونز فقط در این اپیزود نبود که خودش را نشان داد.
از همان ابتدا درحالی که شخصیتهای «بازی تاج و تخت» برای به دست آوردن سریر آهنین در نزاع هستند، داستانهایشان گسترش پیدا میکند و به هم گره میخورد و داستانی حماسی از خیانتها، اتحادها و پیروزیها شکل میگیرد. متناسب با آن ملودی اصلی که در آغاز هر قسمت از این سریال HBO پخش میشود، مخاطب را آماده این حماسه میکند. و همزمان با موسیقی در تیتراژ هفت اقلیم پادشاهی، تمامی شکوه سریال بر نقشهای متحرک به نمایش گذاشته میشود.
زمانی که رامین جوادی فارغالتحصیل دانشگاه برکلی برای ساخت موسیقی متن مجموعه گیم آف ترونز در نظر گرفته شد، هدف اصلی سازندگان این بود که موسیقی کیفیتی حماسی داشته باشد. به علاوه تهیهکنندگان مجموعه دیوید بنیاف و دی.بی.وایس بر این باور بودند که پیچیدگی شخصیتها و طرح سریال، یک خط داستانی موسیقایی مطالبه میکند .
رامین جوادی که توسط هانس زیمر، آهنگساز اسکاری تعلیم دیده، در کار خود رگههایی از موسیقی کلاسیک، خاورمیانهای و راک را نشان میدهد. (همین تم خاورمیانهای در قطعه موسیقی پادشاه شب که مربوط به ایپزود سوم فصل آخر سریال است خودش را نشان میدهد.)
توانایی رامین جوادی برای در هم آمیختن قطعات ارکسترال کلاسیک با المانهای مدرن برای مجموعهای مانند «بازی تاج و تخت» باعث موفقیت تمهای موسیقی این سریال میشود که حس تاریخی، مدرن و در عین حال بیزمانی را منتقل میکنند. این یک گفتوگوی مردمی با رامین جوادی، آهنگساز ایرانیالاصل است که در یک برنامه رادیویی شبکه آلمانی حضور پیدا کرده بود و پاسخگوی طرفداران بیشمار سریال شد.
– من از طرفداران پروپاقرص کار شما روی «بازی تاج و تخت» هستم، حتی پیش از آنکه این سریال را ببینم. ماجرا این است که شبی داشتم درباره سوژهای در اینترنت جستوجو میکردم و ویدیویی را پیدا کردم که رویش ملودی اصلی «بازی تاج و تخت» را گذاشته بودند. از موسیقیاش شگفتزده شدم و دنبال منبع آن گشتم. آخر کار به تیتراژ سریال پخش شده از شبکه HBO رسیدم و آنقدر مجذوبش شدم که همان لحظه گفتم دیدن «بازی تاج و تخت» واجب است. بدون موسیقی شما، احتمال داشت هیچوقت به دنیای وستروس برنخورم و درباره آن تحقیق نکنم. چند سوال دارم:
اول) به نظر میرسد ملودی اصلی هر شخصیتی به طریقی با ملودی اصلی «بازی تاج و تخت» مرتبط باشد. این به هم پیوند دادن ملودیها چقدر زمان میبرد و آیا هر بار ملودی اصلی را برای ساختن تمهای جدید دخالت میدهید تا تم واحدی در سرتاسر سریال وجود داشته باشد؟
دوم) فرآیندی که برای خلق ملودیهای اصلی یک شخصیت طی کردید چه بوده است؟ و چقدر برای طی این فرآیند تحقیق کردید؟ مثلا آیا فصلهای مربوط به یک شخصیت را خواندید یا فیلمنامه را از قبل مطالعه کردید؟ آیا دن وایس و دیوید بنیاف درباره هر ملودی به شما سرنخ دادند؟
خب پاسخم به سوال اولتان این است: ملودی اصلی بنا بوده محض خاطر خودش به کار گرفته شود یا در ترکیب با دیگر ملودیهای سریال. معمولا حولوحوش پایان هر فصل سر و کله این ملودی اصلی پیدا میشود تا به شکلگیری نقطه اوج کمک کند. همیشه کار زیادی میبرد که ملودیها را به هم پیوند دهیم! قطعا زمان زیادی برد تا به ملودیای برسیم که به نحوی با دیگر ملودیها قابل تطبیق باشد. مدتی طول کشید تا به نتیجه برسیم. چیزی که به من الهام داد تصاویری بود که در اختیارم گذاشته شد. وقتی تصاویر را به صورت بصری میدیدم الهامات زیادی به من میدادند و بعد صحبت با خالقان اثر و چیزی که برای این سریال در ذهنشان داشتند به من کمک کرد. واقعا جالب است، قصدمان این نبود که کار قرونوسطایی از آب دربیاید بلکه بنا بود دنیای خیالی «بازی تاج و تخت» را بسط دهیم، پس میبایست چیزی فراتر از قرونوسطا درمیآوردیم. پیداکردن لحنی که بتواند دنیای فانتزی را به تصویر بکشد قدری زمان برد به نظرم.
و درباره سوال دوم هم باید بگویم: این بهنوعی برخوانی آنچیزی بود که پیشتر دربارهاش حرف میزدیم. دن و دیو قطعا درباره هر بخش از سریال با من بحث میکردند- درباره شخصیتها و پیرنگها و خلاصه همهچیز. ما پیش از هر قسمت با هم ملاقات میکردیم و کاری را که قصد داشتیم با سکانسها بکنیم به بحث میگذاشتیم و در این باره که یک شخصیت مشخص را چطور میخواستیم به نمایش درآوریم گفتوگو میکردیم.
– آیا تنظیم یا کاور محبوبی هم از ملودی اصلی «بازی تاج و تخت» دارید؟
درواقع یکی دو مورد هست. یکی از نسخههای راک اریجینالش هنوز در ذهنم هست که یک نفر درامز میزد و باس و گیتار هم داشت. این یکی از اولین نسخههایی بود که از کاورهای «بازی تاج و تخت» شنیدم و بسیار پسندیدم. و بعد دو نسخه خیلی خلاقانه دیگر هم بود: یک مورد بود که کسی ملودی را با سختافزارهای کامیپوتری مینواخت، هیچ ایدهای ندارم که چطور این کار را میکرد ولی وقتی قطعه را شنیدم به نظرم فوقالعاده بود.
– من از زمان سریال «فرار از زندان» کارهای شما را دنبال کردهام. آن قطعه موسیقیهای هیجانانگیز قبل از بخش آگهی بازرگانی مرا سرحال میآورد! و موسیقی فیلم «مرد آهنین» نیز خارقالعاده است. حالا سوال من این است که: درکل فرآیند آهنگسازی برای «بازی تاج و تخت» چگونه است؟ چقدر همکاری در آن هست؟ منظورم این است که آیا فقط نسخه خام را میدیدید و بر اساس آن نتنویسی میکردید، یا اینکه دیو و دن را مینشاندید و به یک سری مسائل مشخص میپرداختید که قرار بود برایشان آهنگ نوشته شود؟
ما قبل از هر قسمت دور هم جمع میشدیم. همه آن قسمت را میدیدیم، و بعد در اینباره که موسیقی کجا باید شروع شود و کجا به پایان برسد، صحبت میکردیم. بعد بحث میکردیم که در هر صحنه موسیقی باید چه کارکردی داشته باشد؟ بعد من میرفتم سروقت نوشتن آهنگ و بعد دوباره جمع میشدیم. من هرچه در چنته داشتم را مینواختم و آنها نکتههایی را به من میگفتند و بعد به کار پیچوخم میدادیم و همین. موسیقی حاضر میشد!
– آهنگسازی برای صحنههای ناخوشایند و آزاردهنده برایتان مشکلتر است؟
قطعا همینطور است. منظورم این است که گاهی باید برای این صحنهها دوباره و دوباره یک قطعه جدید بنوازم و قطعا سکانسهایی بوده که دیدن چندبارهشان برایم کار مشکلی بوده است.
– من طرفدار پر و پا قرص موسیقی فصل چهارم هستم. دیدهایم که شما ملودیهای اصلی را با هم ترکیب میکنید و نتیجهاش چیزی میشود مانند آهنگ «دو شمشیر». دوست دارید کدام دو ملودی در آینده با هم ترکیب شوند؟
سؤال خوبی است و سخت. تم اصلی با بسیاری از ملودیهای دیگر تلفیق شده است. ملودی آریا و لنیستر کنار هم چطور است؟ میتواند خیلی جالب از کار دربیاید.
– تجربه شما از نقلمکان به لسآنجلس جهت ادامه آهنگسازی برای سینما و تلویزیون چگونه بود؟ و موسیقی متنِ محبوب خودتان در سینما چیست؟
بخت با من یار بود که آهنگسازانی چون هانس زیمر و کلاوس بادِلت راهنما و مربی من شدند. درواقع من برای آنها کار میکردم و از همینجا بود که تجربهام در آهنگسازی برای فیلم و تلویزیون شکل گرفت. کارهای پرمشقت فراوانی انجام دادم و ساعتهای طولانی سختی داشتم ولی تجربهای فوقالعاده بود.
و درباره موسیقی متن محبوبم باید بگویم «هفت دلاور» ساخته المر برنستاین. در حقیقت نتهای این فیلم، در همان کودکی انگیزهبخش من شد که سراغ آهنگسازی بروم. برای من نقطهعطفی خیلی خیلی مهمی بود.
– قطعه موسیقی محبوب شما در میان آهنگهایی که برای «بازی تاج و تخت» ساختید کدام است؟
بنظرم میتواند موسیقی تیتراژ سریال «بازی تاج و تخت» باشد. تصویرها چنان برانگیزاننده و الهامبخش بودند که وقتی نسخه اولیهای از آنها را در عنوانبندی دیدم، بیدرنگ نشستم و برایش موسیقی ملودی را نوشتم. ایکاش افتخار صدای تلالوی آهن بر خورشید در درآمد فیلم هم کار من بود، ولی باید بگویم که آن قسمت کار میکس بود، و به موسیقی ربطی نداشت و متاسفانه اعتبار آن نیز نصیب من نمیشود. ولی باقی موسیقی کار من است.
– پیش از آنکه ازتان درخواست شود ملودی اصلی «بازی تاج و تخت» را بسازید چیزی از آن میدانستید؟ چه راهنمایی و اطلاعاتی از طرف خالقان سریال در اختیار شما گذاشته شد؟
وقتی سر این کار رفتم که سریال در حال تولید بود. درواقع، دو قسمت اول کار را نشانم دادند، که آنموقع درآمده بود و برام رویکرد کلی سریال را توضیح دادند. برای تم اصلی گفتند: «چیزی شبیه سفر دربیاور». این واقعا تفسیر کلیشان برای تم اصلی بود، آن هم صرفا چون لوکیشنهای متعددی را در تیتراژ میبینید. پس خواستند که موسقی تداعیکننده سفر باشد. من دو قسمت اول را دیدم و انگار خودشان با من حرف زدند. دیدم که چقدر این سریال عالی است و خیلی هیجانزده شدم که بخشی از آن خواهم بود.
– در ارکسترتان احساس میکردید چه سازهایی بهبهترین نحو فضای «بازی تاج و تخت» را القا میکنند؟ کارتان را ستایش میکنم و باید توصیه کنم که موسیقی متنی که ساختهاید موقع خواندن صحنههای نبرد طولانی کتاب هم شنیده شود.
ویلونسل طبعا بیشتر از بقیه به کارم آمد چون این سازی است که در شروع تم اصلی میشنوید و در سرتاسر نتها کاملا غالب است.
– چطور شد که سر سریال «فرار از زندان» رفتید؟
مدیر برنامههایم با من تماس گرفت و گفت که تهیهکنندهها به کار من علاقه نشان دادهاند. ما ملاقاتی نتیجهبخش داشتیم و از آنجا کار را ادامه دادیم.
– آیا جورج آر.آر مارتین هرگز با شما صحبت کرده یا درباره کارتان نظر داده بود؟ نظر او درباره موسیقی این کار چیست؟ چه گفت؟
به گمانم کار را دوست دارد. ما اولینبار همدیگر را در افتتاحیه فصل چهارم سریال در نیویورک دیدیم، و من واقعا از او تشکر کردم که جهان شگفتیآور «بازی تاج و تخت» را خلق کرده تا حالا من بتوانم موسیقیاش را بسازم.
– چطور توانستید برای سکانسی آنقدر احساساتی مانند «عروسی خونین» آهنگ بسازید؟ آیا سخت است که برای سکانسهای مرگ شخصیتهای اصلی آهنگسازی کنید؟
قطعا برایم سخت است. بهویژه اینکه در طول سریال به این شخصیتها دلبسته شده بودم، و بعد دیدن اینکه از میان میروند، و تاکیدگذاشتن بر درام آن واقعا کار دشواری بود. بهویژه اینکه میبایست بارها و بارها این صحنه را میدیدم.
– گروه بیتلز را بیشتر دوست دارید یا استونز را؟
عاشق این سؤالم! بیتلز!
– معمولا الهامبخش شما برای آهنگسازی چیست؟
سکوت. صبح که بیدار میشوم، و وقتی که همهجا کاملا در سکوت است، همین موقع است که معمولا ایدهها به ذهنم خطور میکنند. چرا که هیچ تاثیر بیرونیای در کار نیست.
– تفاوتهای عمده آهنگسازی برای سریالهای تلویزیونی، فیلم و بازیهای ویدیویی در چیست؟
من به همهشان رویکرد مشابهی دارم. برحسب اینکه چطور نوشتن ملودیها را آغاز کنم و سازها را انتخاب کنم. تفاوت عمده در بازیهای ویدیویی این است که اغلب موسیقی باید در وقفههای بازی نواخته شود، پس باید قطعههایی را انتخاب کنم که بعد از مدتی، شروع به تکرار خود میکنند. به نظرم این موضوع روی نتهایی که برای سریالهای تلویزیونی مینویسم هم اثر گذاشته است.
– اگر میتوانستید تاثیرپذیریهای خود و الهامهایتان را برای ملودیهای متعدد بخش هر خاندان شرح دهید، عالی میشد. مثلا: استارک، لنیستر، براتیون، گریجوی و تارگرین. همهشان فوقالعادهاند، و من بهویژه عاشق تئون، استنیس و درونمایه دیوار هستم. اگر بنا بود از بین کل آرشیو «بازی تاج و تخت» یکی را بهعنوان محبوب خود برمیگزیدید، کدامشان میبود؟ آیا دن و دیو دستورعمل مشخصی به شما میدادند در اینباره که چه وقت چه صدایی باید شکل بگیرد یا کمابیش کار را بر عهده خودتان و سازها میگذاشتند؟
کار سخت در خلق هر ملودی برای هر شخصیت این بود که آهنگ بایستی گسترشدهنده رفتار شخصیت یا ذات او باشد. ملودیهای اصلی همیشه اعمال و کردار شخصیتها را توسعه میبخشند. پس بدینمعنا، ملودی بسط یک شخصیت است. شنیدن چیزی که روی صفحه تلویزیون میبینیم، اینکه از لحاظ عاطفی یا فیزیکی چه بر سرشان میآید، همه را باید در موسیقی ابراز کنم.
در مورد انتخابهایم باید بگویم در کنار موسیقی متن فصل چهار و موسیقی تیتراژ، قطعه محبوبم «مایسا» است.
در مورد آزادی عمل هم کمی از هر دوی این موارد (یعنی کار مستقل و دستور العمل گرفتن از خالقان سریال) بود. بحثهایی مفصل داشتیم و بعد من فضای لازم را برای خلاقیت و تاویل و تفسیر داشتم و بعد آنها نظرشان را درباره کاری که انجام میدادم، میگفتند.
– شخصیت محبوب شما در «بازی تاج و تخت» کیست؟
خب، فصل به فصل عوض میشود. واقعا خیلی سخت است چون سعی میکنم به هیچکدام نظری ویژه نداشته باشم، هرچند گاهی تعلقخاطرم به دنریس است. چون داستان او خیلی گیراست و فکر میکنم اژدهایان نیز خیلی جذاب باشند.
– چقدر از داستان هر شخصیت را میدانید وقتی که برایشان ملودی مینویسید؟
همه شخصیتهای داستان از قبل با من به بحث گذاشته میشوند، بنابراین میتوانم موسیقی صحنهای مربوط به آنها تنظیم کنم. چون نمیدانم که آیا مردم متوجه میشوند یا نه، ولی برای مثال ملودی لنیستر در فصل دوم وقتی تیریون وارد میشود و ملودی را سوت میزند شکل گرفته است. درواقع، این در حکم اطلاعات حاشیهای است، چون نمیدانم که آیا مردم به ملودی که با سوت نواخته شده توجه کردهاند یا نه.
– بیشتر از همه دوست دارید با کدام کارگردان معاصر همکاری کنید؟
راستش کلینت ایستوود.
– نظرتان درباره جورج آر.آر.مارتین چیست؟
درخشان!
– رامین، امکاناش هست که ملودی اصلی یکی از شخصیتهای «بازی تاج و تخت» همانطور که سریال جلو میرود، تغییر کند؟
هرچیزی در این سریال ممکن است رخ دهد و خب ملودیها هم باید به فراخور اتفاقات تغییر کنند.
تیتراژ سریال بازی تاج و تخت با موسیقی ساخته رامین جوادی را اینجا ببینید:
خیلی شبیه اهنگ وست ورلد هست.
من اول از این که مطلبی رو حتما سعی میکنید با منبع مطمئن و ترجمه سلیل و روان و با جزئیات کامل بنویسد خوشحالم اما از این که دربعضی کلمه ها اشتباهات پیش پا افتاده میبینم زجر میکشم، برای تمام افرادی که کمی با زبان انگلیسی اشنایی داشته باشند واضحه که برای نوشتن اسم این سریال نباید حداقل گفت گیم اف ترونز و به جا بازم میگم حداقل باید گفت گیم او ترونز(حالا اگر بخوایم از تلفظ کلمه اخر چشم پوشی کنیم) با نوشتن به این شیوه شما به همین سادگی روی این غلط در حال مصطلح شدن مهر تایید میزنید و کلا معنی رو عوض میکنید
این موزیک بسیار عالی بود برای این قسمت
یک موزیک آخرالزمانی کامل
فقط می تونم بگم فوق العاده بود موزیک متن قسمت ۳ بدون اغراق نیمی از د هیجان و البته ترس جنگ وینترفل بخاطر موزیکش بود و یقینا در خاطره ها خواهد ماند