خرسهای قطبی؛ انقراض زودتر از موعد
نتیجه یک مطالعه علمی حاکی از آن است که خرسهای قطبی دوستداشتنی ممکن است سریعتر از آنچه که پیشتر تصور میشد، منقرض شوند. در ظرف سالهای اخیر، زیستگاه خرسهای قطبی به واسطه تغییرات اقلیمی تغییر کرده بنابراین یافتن غذای کافی هماکنون به یکی از مهمترین چالشهای بقا برای خرسهای قطبی تبدیل شده است.
تازهترین تحقیقی که بر روی خرسهای قطبی انجام شده، نشان میدهد که شکارچیهای بزرگ قطب شمال متابولیسمی خیلی بیشتر از آنچه که تصور میشد، دارند و این بدان معناست که نیاز آنها به طعمههایی مانند فکها نیز بالطبع خیلی بیشتر است.
در حال حاضر پسروی یخهای قطبی به یکی از مهمترین چالشها در قطب شمال تبدیل شده و سبب گردیده که احتمال موفقیت خرسهای قطبی در شکار فکها به حداقل میزان ممکن برسد. دانشمندان مرکز مطالعات زمینشناسی آمریکا(US Geological Survey Center) و دانشگاه سانتاکروز کالیفرنیا (UC Santa Cruz) در خلال یک مطالعه که در ظرف ۳ سال بر روی ۹ فرد خرس انجام دادند، به این جمعبندی رسیدند که خرسهای قطبی برای این که بتوانند بقایشان را تضمین کنند، در طی ۱۰ روز به دستکم یک فرد فک بالغ یا ۳ فرد فک نابالغ نیاز دارند.
دانشمندان در طول این تحقیق دریافتند که ۵ خرس از ۹ خرسی که در این مطالعه حضور داشتند، نتوانستند مقدار غذای کافی را به دست بیاورند و در نتیجه وزن بدنشان به شدت کاهش پیدا کرد، به طوری که بررسیها نشان داد این ۵ خرس در طول ۱۰ روز تقریبا ۲۰ کیلو کاهش وزن پیدا کردهاند.
آنتونی پاگانو (Anthony Pagano)، یکی از زیستشناسانی است که در مرکز مطالعات زمینشناسی آمریکا کار میکند و سرپرستی این تحقیق را هم برعهده داشته است. وی در مصاحبه با بخش خبری روزنامه گاردین (Guardian) مساله را این طور تشریح میکند: «ما یک سبک زندگی خاص درست مشابه شرایط قحطی را در خرسهای قطبی پیدا کردیم که نشان میدهد اگر آنها نتوانند به اندازه کافی فوک شکار کنند، آنگاه تاثیرات این گرسنگی بر بدنشان فاجعهبار خواهد بود.»
پاگانو در ادامه میافزاید: «ما از دیدن تغییراتی این قدر ملموس در حجم بدن خرسهای قطبی به راستی شگفتزده شدیم در حالی که بدن آنها در این اوقات از سال میبایست دستکم به حدی باشد که بتواند بقای آنها را تضمین کند. این تحقیق و سایر مطالعات مشابه نشان میدهد که متاسفانه خرسهای قطبی دیگر قادر نیستند، نیازهای بدنشان را آن طور که در گذشته تامین میکردند، برآورده سازند و همین مساله نیز آنها را به شدت در معرض خطر قرار داده است.»
تیم پروفسور پاگانو به مدت سه سال مداوم یعنی از ماه آوریل سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۱۶، خرسهای قطبی منطقه مجاور دریای بیوفرت (Beaufort Sea) در آلاسکا (Alaska) را مورد مطالعه قرار دادند. آنها خرسها را به ردیابهای ماهوارهای و دوربینهای فیلمبرداری مجهز کردند تا بتوانند کلیه فعالیتهای روزمره آنها را مورد ارزیابی قرار دهند. از طرف دیگر از خرسها نمونه خون هم گرفتند تا ترکیبات شیمیایی خون آنها را به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
پیشتر تصور میشد که خرسهای قطبی در طول روز انرژی کمی را صرف میکنند و اغلب هم ساعتها در کنار حفرههای یخچالی به انتظار مینشینند تا یک فوک سرش را از زیر آب خارج کند و نفس بگیرد. در این زمان است که خرسها فرصت را مغتنم میشمرند و فوک بینوا را شکار میکنند. اما نتایج این تحقیقات نشان داد که خرسهای قطبی در روز به طور متوسط متابولیسمی ۵۰ درصد بیشتر از آنچه که تصور میشد، دارند.
مقصر نابودی خرسهای قطبی چه کسی است؟
مطالعات نشان داده که خرسهای قطبی بسیار سریعتر از آنچه که پیشتر تصور میشد، از صفحه گیتی محو خواهند شد. سرعت گرمایش قطب شمال دو برابر متوسط جهانی است و همین مساله باعث شده سطح یخهای قطبی که بقای خرسها در عمل وابسته به آنهاست، به شکل محسوسی کاهش پیدا کند. خرسهای قطبی برای تامین غذا وابسته به سطوح یخی هستند و در صورت کاهش یخهای قطبی مجبور خواهند شد که به زمینهای خشک روی بیاورند.
تخم پرندگان و زبالههای انسانی منابعی هستند که خرسهای قطبی در برهه کنونی بیشتر از آنها استفاده میکنند اما مساله اینجاست که این منابع غذایی به هیچوجه برای خرسها کافی نیستند و از طرف دیگر استفاده از آنها بیضرر هم نیست.
دکتر استیون آمستروپ (Steven Amstrup)، یک محقق است که بیش از ۳۰ سال است در آلاسکا بر روی خرسهای قطبی مطالعه و تحقیق میکند. آمستروپ میگوید که منظره تاسفبار خرس قطبی نحیفی که تاکنون هزاران بار در دنیای مجازی دست به دست شده را باید از این پس بیشتر انتظار داشت. به گفته این محقق برجسته که البته شخصا در پروژه حاضر نقشی نداشته، مطالعه اخیر از این نظر ارزشمند است که گپهای مطالعاتی زیادی را که تاکنون درباره خرسهای قطبی وجود داشته، پوشش داده است.
به گفته آمستروپ در هر بخش از تحقیق حاضر شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، بقای خرسها تا چه اندازه وابسته به یخهای قطبی است. بنابراین نکته حائز اهمیت این تحقیق یک واقعیت محض است: اگر ما انسانها جلوی تراژدی کاهش یخهای دریایی قطب را نگیریم، در نهایت خرسهای قطبی منقرض خواهند شد.
مساله اینجاست که خرسهای قطبی مجبورند برای بقا به زمینهای خشکتر بیایند یا در اعماق اقیانوسها به دنبال غذا باشند. هر دو این گزینهها به ضرر خرسها خواهد بود چرا که در هر دو صورت انرژی زیادی را باید هدر دهند و از دست دادن این انرژی بدونتردید برای آنها هزینهبر خواهد بود.
تفاوت خرسهای قطبی با خرسهای قهوهای
خرسهای قهوهای در اصل اجداد خرسهای قطبی هستند. زمان حضور خرسها در قطب به حدود ۴ تا ۶ میلیون سال پیش برمیگردد. خرسهای قطبی در طول زمان سازگاریهای متفاوتی با خرسهای قهوهای پیدا کردند.
بارزترین این تغییرات رنگ آنهاست که همان طور که در خرسهای قطبی مشاهده میکنید، موها کاملا بیرنگ است و به چشم ما سفید میآید. در عین حال چنگالهای خرسهای قطبی نه تنها انحنای بیشتری دارد بلکه کوتاهتر و تیزتر هم است و مجموع این مشخصات باعث شده که محققان این طور نتیجهگیری کنند که هدف این ابزار موفقیت در شکار آنها بوده است.
جمجمه باریک و عریض خرسهای قطبی به واقع میتواند نوعی سازگاری برای شکار خوکهای دریایی حلقهدار باشد و هم برای گرم کردن اولیه هوا موثر باشد . از نقطه نظر رفتاری خرسهای قطبی از محدودههای وسیعتری استفاده میکنند. به عنوان مثال اگر محدود مورد استفاده خرسهای قهوهای بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومترمربع باشد، در خرسهای قطبی این محدوده ۱۰ الی ۵۰ بار وسیعتر است.
رژیم غذایی پرانرژی آنها نیز به نوعی امکان این استفاده متفاوت از فضا را فراهم آورده است. درست به همین دلیل است که خرسهای قطبی ۲ تا ۳ مرتبه بزرگتر از خرسهای قهوهای قطبی هستند و تعداد تولههای آنها هم کمتر است (بین ۱ تا ۲) در صورتی که خرسهای قهوهای اغلب بین ۲ تا ۳ توله دارند.
تهدیدات خرسهای قطبی
همانطور که میدانید، دولت وقت آمریکا در زمینه مساله پراهمیتی مانند تغییرات اقلیمی به شدت بیمبالاتی میکند. دولت آمریکا، خرسهای قطبی را در رده گونههای در معرض تهدید جای داده است اما به گفته کارشناسان، عدم آگاهی ترامپ نسبت به مسایل زیستمحیطی قطب شمال در نهایت به ضرر خرسهای قطبی تمام خواهد شد.
واقعیتها حاکی از آن است که سطح یخ در دریای قطب شمال از سال ۱۹۷۹ میلادی تاکنون در حدود ۱۳ درصد کاهش پیدا کرده و در ماه سپتامبر گذشته به حداقل رسیده است. دادههای ماهوارهای بیانگر این هستند که در ظرف ۳۸ سال گذشته یک فاجعه به تمام معنا رخ داده، چنانچه سطح یخهای قطبی شمالگان در سال گذشته (۲۰۱۷ میلادی) به حداقل رسید.
دادههای ماهوارهای در عین حال نشان میدهند که در ظرف یک دهه گذشته گرینلند در حدود ۲ تریلیون تن از حجم یخ خود را از دست داده است.
سادهترین تاثیر منفی بر زندگی خرسهای قطبی، تغییر سطح یخهای قطبی و از دست دادن زیستگاهشان است. بدون اغراق باید گفت که یخهای قطبی در حال ناپدید شدن هستند هر چند که آمارهای ماهانه به شکل قابلملاحظهای متغیر است اما میتوان این طور جمعبندی کرد که هر ساله ۱ درصد از سطح یخهای قطبی کاسته میشود.
بیشترین نگرانی ناشی از افت سطح یخ در فصل بهار و خصوصا پاییز و زمستان است. با توجه به این که در مجموع ۱۹ جمعیت مختلف از خرسهای قطبی ثبت شده باید گفت که تاثیر تغییرات در زمانهای مختلف متغیر است. تغییرات بدنی از جمله کاهش ذخایر چربی از جمله بارزترین تاثیرات ثبت شده است که در حال حاضر به علت اجبار خرسهای قطبی در ترک زودتر یخها به وفور شاهد آن هستیم.
کاهش میزان باروری و طول عمر نیز از پیامدهای طولانیمدت این مساله است. تحقیقات نشان داده که کاهش سطح یخ مشخصا باعث کاهش چشمگیر جمعیت خرسهای غرب خلیج هادسون (Western Hudson Bay) و جنوب دریای بیوفورت (Southern Beaufort Sea) شده اما اثبات این مساله هنوز برای ۳ یا ۴ مورد از این جمعیتها به دلایل تاثیرات بلندمدت ممکن نیست. زمانی که صحبت از سایر فعالیتهای انسانی به میان میآید، آلودگی مشخصترین دلیل نگرانی است. خرسهای قطبی به عنوان گونههای راس هرم غذایی بسیار آسیبپذیر هستند چرا که تجمع بیولوژیکی آلایندهها در بدن آنها بیشتر به یک فاجعه شبیه است. تنظیمات هورمونی، رشد، رفتار، بقا، سیستمهای ایمنی همه و همه با این مشکل دست به گریبان خواهند شد. از طرف دیگر شکار بیرویه خصوصا در کشور روسیه نیز بسیاری از جمعیتها را به شدت کاهش داده است.
چرا نابودی خرسهای قطبی فاجعه است؟
یک سوال مهم این است که آسیبپذیری خرسها به عنوان شکارچیان راس هرم غذایی تا چه اندازه بر زندگی انسانها تاثیرگذار است؟ اندرو دروچر (Andrew Derocher) استاد بیولوژی دانشگاه آلبرتا (Alberta University)کشور کانادا، مسئول دپارتمان علوم بیولوژی و نویسنده کتاب راهنمای جامع بیولوژی و رفتارشناسی خرسهای قطبی این مساله را اینطور تشریح میکند:
«بسیاری از اکوسیستمها آشکارا نسبت به تغییرات عکسالعمل نشان میدهند. ما انسانها میتوانیم خرسها را به طور کل از اکوسیستم حذف کنیم و هیچ نشانه مشخصی از اضمحلال نبینیم اما در این شرایط قطعا اکوسیستم متفاوتی خواهیم داشت. از نظر پیشینه تاریخی میتوان گفت که خرسهای قطبی در آخرین عصر یخبندان یعنی زمانی که هوا خیلی سردتر بوده، در دریای بالکتیک و حتی خارج از مرزهای ایرلند حضور داشتهاند. در پایان عصر یخبندان خرسهای قطبی به طور کل از این مناطق ناپدید شدند. همه اینها اطلاعاتی است که از روی فسیلها به دست آمده. در آن زمان هم اکوسیستم مضمحل نشد اما شرایط تغییر کرد و گونههای جدیدی توانستند خود را با این شرایط سازگار کنند. اما سیر تغییرات در گذشته مشخصا خیلی کندتر بود، در حالی که آن چه امروز به واسطه فعالیتهای انسانی در شمالگان شاهد هستیم، به معنای واقعی کلمه هشداردهنده است.»
دروچر در ادامه میافزاید: «مشکل خرسهای قطبی این است که درست برخلاف اتفاقی که در طی آخرین گرمایش طبیعی رخ داد، بیشتر از این نمیتوانند به مرزهای شمالیتر پناه ببرند چرا که به واقع جایی هم برای آنها باقی نمانده است. خرسهای قطبی گونههایی وابسته به فلاتهای قارهای هستند یعنی جایی که در آن میزان تولید دریایی خیلی بیشتر از آبهای عمیق است.»
فلات قاره منطقهای از قسمت کمعمق دریا است که اطراف یک قاره را در برمیگیرد. معمولا حدفاصل ساحل تا عمق ۱۸۳ متری فلات قاره خوانده میشود. اگر سطوح یخهای دریایی بیشتر از این به سمت شمال عقبنشینی کنند، آن گاه خرسها هم مجبور میشوند که با زندگی در آبهایی با عمق بیشتر از ۲۰۰۰ متر کنار بیایند یا به زبالههای خشکی اکتفاء کنند.
توجه داشته باشید که میزان تولید غذا در این مناطق بسیار کم است و جای تردید است که خرسها بتوانند جمعیتهای پایداری در آن مناطق تشکیل دهند. منظور از جمعیت پایدار، تعداد حیوانات کافی با تنوع ژنتیکی کافی است که امکان بقای آن در درازمدت وجود دارد. دروچر معتقد است که عواقب نابودی خرسها اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی خواهد بود.
دروچر در خاتمه یادآور شد: «ما در اغلب موارد برای سنجش سلامت خرسها از بیوپسی (نمونهبرداری از بافت) چربی استفاده میکنیم . نمونههای خون و حتی شیر این حیوانات میتواند در این راستا بسیار راهگشا باشد. متاسفانه در تحقیقاتی که شخصا در آنها حضور داشتهام، شاهد بودهایم که نمیتوان با قطعیت بر یک نوع آلاینده خاص تاکید کرد چرا که در اکثر موارد ترکیبات شیمیایی شکسته میشوند و شناخت دقیق آنها خود یک مشکل اساسی دیگر است. اما شواهد مستدلی وجود دارد که نشان میدهد این ترکیبات سیستم ایمنی را ضعیف کردهاند اما عواقب این ضعف هنوز به درستی مشخص نیست اما نسبتا با قطعیت میتوان گفت که مرگ برخی از حیوانات و حتی کاهش باروری خرسها رابطه تنگاتنگی با آلایندهها دارد.»
این مطلب هم انصافا مثل تمامی مطالب زیست محیطی دیگر که خانم حیدری تحریر فرمودن بی نظیر و تاثیر گذار و صد البته ناراحت کننده بود. نکته ای توجهم رو جلب کرد که جای انتقاد داره. اشاره شده کم توجهی دولت وقت آمریکا به مسایل زیست محیطی ….. سوال اینجاست که این توجه هر قدر هم کم باشه اما از الطاف کشور ما چندین بار بیشتره.
با تشکر مجدد از مطلب عالی باید بگم که تعدد روز افزون غلط های املایی توجهم رو جلب کرد