نقش جوامع محلی برای جذب گردشگر و حفاظت از طبیعت
واقعیت این است که حتی در مناطق پرت و دورافتاده که دولتها و مردم عادی آنها را طبیعت بکر تصور میکنند هم جمعیتهای انسانی پراکنده و کوچک حضور دارند. جوامعی که در مناطق روستایی روشی سنتی برای بقا دارند و بالاخص در زمینه فناوریهای مدرن تاثیر ناچیزی از محیط بیرون گرفتهاند را با نامهای گوناگون مانند «مردم قبیله»، «مردم بومی»، «مردم محلی» یا «مردم سنتی» میشناسند.
مردم بومی یا محلی ممکن است ساکنان اولیه یک منطقه باشند. آنها اغلب در سطح جامعه یا روستا سازماندهی شده و گرد هم آمدهاند. مردم بومی مستقر در یک محل را باید از سایر ساکنانی که بعدها به منطقه وارد میشوند، مجزا کرد؛ چرا که گروه دوم اغلب هیچ ارتباطی با سلامت جوامع بیولوژیکی اطرافشان ندارند.
در بسیاری کشورها مانند هندوستان و مکزیک ارتباط بسیار نزدیکی میان مناطقی که توسط افراد بومی اشغال شدهاند و مناطقی مثل جنگلها یا زیستگاههای بکر که ارزش حفاظتی زیادی دارند وجود دارد.
مردم بومی این مناطق اغلب روشهای سنتی ثابتی مانند حق استفاده از منابع طبیعی دارند. این حق گاهی حتی توسط دولتها نیز به رسمیت شناخته شده است. بنابراین مردم محلی به صورت بالقوه نقش به سزایی در حفاظت از محیط زیست دارند.
نباید فراموش کرد که در بسیاری نقاط دنیا، مناطقی با تنوع زیستی بالا وجود دارند که مردم بومی سالها است از منابع آنها استفاده و حفاظت میکنند. بدیهی است که نقش مهم و حیاتی این مردم باید در هر گونه فعالیت مربوط به حفاظت از طبیعت در نظر گرفته شود؛ چرا که در غیر این صورت کارشناسان محیط زیست نمیتوانند به اهداف خودشان یعنی حفاظت پایدار از طبیعت دست پیدا کنند.
پتانسیل مردم محلی برای حفاظت از طبیعت
در سرتاسر دنیا نزدیک به ۴۰۰ میلیون فرد بومی، بین ۱۲ الی ۱۹ درصد از سطح کل زمین را اشغال کردهاند. این مردم بیش از آن که برای محیطهای طبیعی و دست نخوردهای که در آنها زندگی میکنند، تهدید باشند، جزئی جداییناپذیر از محیط هستند. لازم به ذکر است که مردم بومی گاه در مناطقی میزیند که تاریخچه آنها به هزاران سال پیش برمیگردد.
واقعیت این است که تراکمهای نسبی و پیچیدهی کنونی گیاهان و جانوران در بسیاری جوامع بیولوژیکی میتواند منعکسکنندهی فعالیتهای تاریخی مانند ماهیگیری، شکار انتخابی حیوانات قابل شکار، پاکسازی جنگلها برای کشاورزی و کاشت گونههای گیاهی مفید توسط مردم در این مناطق باشد. این فعالیتها اغلب تا زمانی که تراکم جمعیت انسانی زیاد نشود، باعث تخریب محیط نمیشوند و تاثیرشان هم اتفاقا ناچیز است؛ چرا که در این شرایط اغلب زمین و منابع فراوانی وجود دارد.
بیشتر جوامع محلی امروزه با دنیای مدرن ارتباط برقرار کردهاند. نتیجهی این ارتباط هم تغییراتی آشکار بالاخص در میان افراد جوانتر و استفاده بیشتر از کالاهای مصنوعی خارجی است. مشکل اینجا است که متاسفانه این تغییرات میتواند منجر به تضعیف ریشههای ارتباطی آنها با زمین و اصول حفاظتیشان شود.
در مقابل بسیاری از جوامع سنتی هنوز قواعد سفت و سخت خود را رعایت میکنند. این اصول از جنبه حفاظت از طبیعت ممکن است که خیلی دقیق باشد و آشکارا با اعتقادات حفاظتی که در دنیای غرب جریان دارد، فرق داشته باشد. اما واقعیت این است که بر عملکرد مردم و زندگی روزانه آنها اتفاقا خیلی بیشتر از آن چه که غربیها تصور میکنند، تاثیرگذار است.
در چنین جوامعی، مردم از اطلاعات بومشناسی سنتی خود استفاده میکنند تا بتوانند محیطزیست را حفظ کنند. این تجارب معمولا با باورهای اعتقادی در ارتباط است و به وسیله مردم روستایی و رهبران مذهبی هم بر اجرای آنها تاکید میشود.
نمونههای مختلف در سطح جهان
یک مثال از چشماندازهای حفاظتی محیط زیست، موردی است که در میان بومیان توکانو شمال غرب برزیل (Tukano Indians of northwest of Brazil) شایع است. توکانوها بر اساس یک باور سنتی از رژیم غذایی ریشه غلات و ماهیان رودخانه تبعیت میکنند.
این مردم باورهای اعتقادی و ممنوعیتهای فرهنگی سفت و سختی بر ضد قطع درختان جنگلی بالادست رودخانه نگرو (Negro River) دارند؛ چرا که این طور تشخیص دادهاند که حضور این عرصهها برای حفظ جمعیتهای ماهیان مهم است. توکانوها معتقدند که جنگل و درختان آن به ماهیان تعلق دارند و نباید برای مصارف انسانی قطع شوند.
به علاوه توکانوها پناهگاههای وسیعی را هم برای ماهیان ساختهاند و اجازهی ماهیگیری را هم تنها در کمتر از ۴۰ درصد حواشی رودخانه میدهند.
در پاپوا گینه نو (Papua New Guinea) یک سری مناطق حفاظت شده چندگانه در منطقهی اکولوژیکی ترنسفلای(TransFly Ecoregion) وجود دارد که شامل عرصههای تالابی، علفزار و جنگلهای بارانی مناطق حاره است. این محدوده مساحتی بالغ بر ۲ میلیون هکتار زمینهای وحشی حفاظت شده را در برمیگیرد.
بررسیها نشان میدهد که بیش از ۶۰ گروه مختلف از افراد بومی در این منطقه زندگی میکنند یا از نظر فرهنگی به آن وابسته هستند. بخش اعظم این منطقه به منظور حمایت از جنگلها و حیات وحش به برنامه حمایتهای مالی حیات وحش جهانی(World Wildlife Fund) پیوسته است.
منطقه ترنسفلای از نظر تنوع زیستی یک منطقه کلیدی به حساب میآید و زیستگاه گونههای بومی فراوانی مانند پرندگان زیبای بهشتی است. مردان قبیلههای مختلف گینه نو، مدتهای مدید پرندگان زیبای بهشتی و سایر گونههای بومی را برای به دست آوردن پرهای خیره کننده جنس نرشان شکار و از آنها برای آرایش مو یا تهیه نشانهای فاخر استفاده میکردند.
در حال حاضر بسیاری از گونههای پرندگان این منطقه با کاهش فراوانی روبرو شدهاند. در نتیجه مردم منطقه هم اکنون دیگر خواهان آن هستند که دربارهی روشهای حفاظت مانند محدودیت بهرهبرداری از پر یا تخم پرندگان، چیزهایی را یاد بگیرند و کمک کنند که جمعیتهای باقیمانده دستکم حفظ شوند.
تقویت نقش مردم محلی در حفاظت از طبیعت
مردم محلی در اصل حامیان واقعی حفاظت از محیط زیست هستند. برای این که بتوان گفت گامهای اساسی برای حفاظت از تنوع زیستی برداشته شده است، همین مردم باید از منابع طبیعی محلی حفاظت کنند. گاهی لازم است که حق مالکیت مردم بر زمینهایی که به صورت سنتی مالک آنها بودهاند، توسط دولت به رسمیت شناخته شود. این مساله البته ابعاد گوناگونی دارد و دولتها و مقامات مسوول باید در مورد آنها تصمیم بگیرند.
هماکنون تلاشهای بسیاری برای ثبت و بازنگری در مناطق حفاظت و مدیریت شده در کشورهای مختلف در دست انجام است. از جمله این تلاشها میتوان به تصمیم شورای عالی محیط زیست کشورمان در زمینه تجدید نظر در برخی مناطق حفاظت شده کشور که مشکلاتی را برای بخشهای مختلف به وجود آوردهاند، اشاره کرد.
در سایر نقاط دنیا هم مواردی از این تصمیمها وجود دارد. به عنوان مثال امروزه جوامع بومی مالک ۹۷ درصد از زمینهای منطقه گینه نو و بالغ بر ۱۰۰ میلیون هکتار (۲۲ درصد) از زیستگاههای به شدت متنوع در حوضه رودخانهی آمازون هستند. این دو منطقه که با یکدیگر درصد عظیمی از تنوع زیستی جهان را شامل می شوند، از نظر مسایل قانونی موارد خاص خود را دارند. یا برای مثال گروهی از بومیان کانادا، گرینلند و آمریکا هستند که به آنها اینوئیت (Inuit People) گفته میشود. اینوئیتها بر یکپنجم کشور کانادا فرمانروایی میکنند. یا نمونهی دیگر در استرالیا است که قبیلهها ۹۰ میلیون هکتار زمین را تحت کنترل دارند؛ بخشی از این زمینها در مناطقی واقع شدهاند که از نظر حفاظتی ارزش زیادی به آنها تعلق میگیرد.
بسیاری از گونههای پرندگان بهشتی مانند پرنده بهشتی طلایی(Goldie’s bird of paradise, Paradisaea decora) بومی گینه نو هستند. این پرنده از نظر ردهبندی حفاظتی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) در رده آسیبپذیر (Vulnerable, VU) قرار دارد.
همانطور که پیشتر هم گفته شد، مردم قبیله پایاکونا(Payakona) و سایر مردم قبایل دیگر گینه نو از پر پرندگان در مراسم سنتیشان استفاده میکنند و به همین دلیل برداشت بیرویهای از جمعیت این گونه صورت گرفته است. خوشبختانه در حال حاضر مردم محلی در حال همکاری با موسسات حفاظتی بینالمللی برای ایجاد یک ذخیرهگاه بینالمللی بزرگ هستند که بتوانند از این پرندگان و سایر گونههای حیات وحش این منطقه حفاظت کنند.
تحقیقات نشان داده که زمینهای بومیان در حوضه رودخانه آمازون واقع در کشور برزیل ارزش حفاظتی بالایی دارند و از آنها میتوان به عنوان جزء مهمی از راهکار حفاظتی عمومی یاد کرد. بسیاری از پارکهای ملی و سایر مناطق حفاظت شده هم از سال ۲۰۰۲ میلادی به بعد در این مناطق تاسیس شدهاند.
فعالیتهای انسانی نظیر الوارکنی، کشاورزی و مرتعداری در ظرف دهه گذشته کمانی را موسوم به کمان جنگلزدایی در این منطقه به وجود آوردهاند که در جای خود نگرانکننده توصیف میشود. مشکل اینجا است که در برزیل توسعه و جنگلزدایی با ساخت شبکه گسترده جادههای آسفالته و خاکی همراه شده است.
تدوین استراتژی برای همکاری
مهمترین چالش برای حفاظت صحیح از مناطق ارزشمند و غنی از منظر تنوع زیستی این است که استراتژیهای پیشرفتهای برای همکاری با مردم محلی در برنامههای حفاظتی تدوین شود. از مشارکت و همکاری مردم بومی، آژانسهای دولتی و موسسات حفاظتی با یکدیگر در مناطق حفاظت شده تحت عنوان مدیریت تلفیقی یاد میشود.
مدیریت تلفیقی شامل مشارکت در تصمیمگیری است. این رویکردهای جدید در راستای جلوگیری از مهاجرت اکولوژیکی توسعه و بسط پیدا کردهاند. مهاجرت اکولوژیکی، تجربهای معمول است که گاه بدون توجه به حقوق سنتی مردم بومی در بعضی جاها مانند هندوستان اعمال، و سبب شده مردم محلی در خلال پروسهی تاسیس یک منطقه حفاظتشدهی جدید از آن جا کوچانده شوند.
از کوچاندن مردم بومی در علم بومشناسی با نام اکوکولونیسم یا مهاجرت اکولوژیکی یاد میشود. علت این نامگذاری هم شباهت این اقدام با سوءاستفادههای تاریخی از حقوق مردم بومی توسط قدرتهای استعماری است.
در حال حاضر نیازهای اقتصادی، اهداف و عقاید مردم بومی در اغلب طرحهای حفاظتی در نظر گرفته میشوند. به عنوان مثال، برنامهی ذخیرهگاههای بیوسفر تلاش میکند تا حفاظت از تنوع زیستی و آداب و رسوم جوامع سنتی با جنبههای توسعه اقتصادی اعم از اشتغالزایی، بهبود وضعیت بهداشت و امنیت غذایی با یکدیگر تلفیق شوند.
چالش کشاورزی
سلامت طولانی مدت کشاورزی مدرن به حفاظت از تنوع ژنتیکی که در واریتههای محلی غلات یافت میشود، بستگی دارد. در اصل این کشاورزان سنتی هستند که سلامت بلندمدت کشاورزی را حفظ میکنند. در بسیاری نقاط دنیا، واریتههای سنتی غلات به نفع زمینهای کشاورزی فوق مدرن، مهجور ماندهاند.
دولت چین برای حفاظت از منابع ژنتیک که در اصل لازمهی بهبود و اصلاح غلات است، برنامهای دارد که به کشاورزان مبالغی را برای کاشت واریتههای برنج هیبرید پربازده و با کیفیت سنتی اعطاء میکند.
یک رویکرد متفاوت، ایجاد ارتباط میان کشاورزی سنتی و حفاظت ژنتیک است. به عنوان مثال در برخی از مناطق خشک جنوب غربی آمریکا این کار با تاکید بر غلات زمینهای خشک که نسبت به خشکسالی قدرت تحمل زیادی دارند، صورت گرفته است. یک موسسه خصوصی به نام مرکز تحقیقاتی دانههای بومی(Native Seeds) ، دانههای کاشته شده در زمینهای غلات سنتی را به منظور حفاظت طولانی مدت جمعآوری میکند.
این موسسه همچنین شبکهای متشکل از ۴.۶۰۰ کشاورز را تشویق میکند که غلات سنتی بکارند و در عین حال برای آنها دانههایی از این دست را هم فراهم میکند. علاوه بر این محصولات آنها را هم که فروش نرفته، میخرد. به هر شکل کشورهای مختلف ذخیرهگاههای خاص حفاظتی دارند که در آنها خویشاوندان وحشی و سنتی برخی از غلات تجاری یافت میشود.
لازم به ذکر است که در کلیه موارد بالا نباید نقش محرکهای جامعه محور را فراموش کرد. چنانچه در بسیاری موارد، مردم محلی از پیش جوامع بیولوژیکی، جنگلها، حیات وحش، رودخانهها و آبهای ساحلی را که در مجاورت خانههایشان قرار داشته؛ حفاظت کردهاند.
خوشبختانه حفاظت از نواحی که جوامع آنها را حفاظت کردهاند، اغلب توسط بزرگترهای روستا مورد تاکید قرار گرفته است؛ چرا که حفاظت از زیستگاههای طبیعی مانند منابع غذایی و آب آشامیدنی، منافع آشکاری را برای مردم محلی به همراه خواهد داشت. بنابراین بهترین راهکار برای حفاظت از محیط زیست این است که منافع مردم محلی مدنظر قرار گیرد.
منابع:
A premier of Conservation Biology, fifth edition, Richard B. Primack. 2012, New York