چرا جاده محور عباسآباد برای حفاظت از آخرین بازماندگان یوزها حیاتی است؟
با توسعه و افزایش جمعیت انسانی در اقصینقاط دنیا، نمونههای مختلف از تعارضات انسان و حیاتوحش روز به روز شایعتر میشود. یکی از راهکارهای پیشنهادی برای حفاظت انسان و در عین حال حیاتوحش، فنسکشی در حواشی مناطق حفاظتشده و مسیرهای جادهای است. برخی کارشناسان این نظریه را مطرح میکنند که فنسها ممکن است بیش از فایده، برای حیاتوحش ضرر داشته باشند. از آنجا که برنامه ایمنسازی بخشی از جاده محور عباسآباد به منظور یک راهکار اجرایی جهت کاهش تلفات جادهای در محدوده ذخیرهگاه زیستکره توران و بالاخص کاهش احتمال تصادفات جادهای یوزپلنگ آسیایی هماکنون در دستورکار قرار گرفته است، در این مقاله به اهمیت و ضرورت این موضوع خواهیم پرداخت.
ملاحظات در جاده عباسآباد برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی
علیرضا محمدی، مجری طرح پژوهشی «تعیین محدوده خطر تصادفات جادهای یوزپلنگ آسیایی» و همکارانش علی رضایی خوزانی و مجتبی رفیعی به منظور ارائه راهکارهای اجرایی جهت کاهش تلفات جادهای در محدوده ذخیرهگاه زیستکره توران از روشی موسوم به تابع کرنل استفاده کردهاند که با استفاده از این روش میتوان محدودههای پرخطر را در شبکه جادهای مناطق حفاظتشده تعیین و ارزیابی کرد.
این طرح پژوهشی که زیرنظر معاونت محیط طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیطزیست و در عین حال با نظارت و همکاری پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی انجام شده است؛ نخست شرایط توپوگرافی منطقه، هوا و اقلیم، وضعیت زمینشناسی، ژئومورفولوژی، خاک و منابع آبی را در ذخیرهگاه زیستکره توران بررسی و بر مبنای آنها، ذخیرهگاه زیستکره توران را ناحیهبندی کرده است. نواحی مختلف هسته مرکزی در این مطالعه به این شرح هستند:
۱) کلاته ماجراد ۲) دو شاخ ۳) دق دشت ۴) گرماب ۵) احمدآباد و اسامی نواحی مختلف سپرهای حفاظتی نیز به این شرح توصیف شده است: ۱) کلاته دلبر ۲) عباسآباد ۳) زمانآباد ۴) طرود
بعد از تقسیمبندی منطقه، دادههای مورد نیاز گردآوری شده است که این دادهها عبارتند از ۱) نقاط تلفات حیاتوحش در محدوده مورد مطالعه از جاده سمنان مشهد، ۲) نقاط گذر و آثار حیاتوحش در حاشیه جاده و ۳) اندازهگیری ابعاد، موقعیت آبگذرها و آثار حیاتوحش موجود در آنها.
به منظور تعیین نقاط حادثهخیز در جاده سمنانمشهد و استفاده از روش موسوم به تابع کرنل، داشتن دستکم ۳۰ نقطه ضروری بوده است که با کمک محیطبانان و پیمایشهای منطقه در مجموع ۳۶ نقطه به عنوان نمونههای مشاهداتی در این جاده توسط تیم تحقیقاتی ثبت و مستند شده است. از آنجایی که این تعداد نقطه میتوانست متضمن یک مطالعه جامع نباشد و دقت بیشتر در این مطالعه ضروری عنوان شده لذا محققان تلاش کردهاند که با استفاده از آثاری نظیر ردپا و یا حتی سرگین حیاتوحش در حاشیه جاده و یا مشاهدات گذر حیاتوحش از عرض جاده به عنوان نمایههای غیرمستقیم بر دقت عمل کار بیفزایند.
عکس ۱-
یکی دیگر از فازهای مطالعاتی این طرح پژوهشی، اندازهگیری ابعاد و موقعیت آبگذرها بوده است که بر مبنای آن ۱) عرض و ارتفاع ۲) موقعیت توپوگرافی و مختصات ۳) فاصله تا کالورت روبرو ۴) پوشش کف ۵) آثار و نمایههای مشاهدهشده از حیاتوحش بررسی و ثبت شده است.
محمدی و همکارانش در گزارش خود یادآور شدهاند: «جاده سمنانمشهد از حاشیه شمالی ذخیرهگاه زیستکره توران گذر کرده و طول محدوده تماس جاده با مرز منطقه در حدود ۴۵ کیلومتر است. در طول این مسیر ۱۳۴ آبگذر در اندازهها و ابعاد مختلف در دو مسیر رفت و برگشت ساخته شده به طوری که به ازای هر ۳۳۵ متر یک آبگذر تعبیه شده است». در این مطالعه به منظور مشخص شدن ابعاد این سازههای عبوری، تمامی آبگذرهای موجود در محور میاندشت- صدرآباد مورد بررسی و اندازهگیری دقیق قرار گرفته است. بنابراین برخلاف ادعاهایی که این روزها در فضای مجازی از جانب منتقدان شنیده میشود، در طی این بررسی مطالعاتی دقیق بر روی آبگذرها انجام شده و جدای از آن حتی ردپاها و سرگین حیوانات نیز به عنوان نمایه و شاخص ثبت و بررسی شدهاند. رعایت این ملاحظات از این نظر اهمیت داشته که نصب دوربینهای تلهای و پایش آبگذرها به منظور ثبت ردپای حیاتوحش از ابتدای طرح جزو اهداف بوده است. کارشناسان در این مطالعه تلاش کردهاند تا به یکسری از فرضیات پاسخ دهند و یکی از مهمترین این فرضیات این بوده که آیا ابعاد آبگذرها در استفاده حیاتوحش موثر است یا خیر؟
ارزیابی جاده عباسآباد
از آنجایی که تعداد نمونهها در این مطالعه به نسبت کم بوده و این مساله معمولا بر دقت تاثیرگذار است در نتیجه برای ارزیابی و تحلیل بهتر از نرمافزارهای Arc GIS و NV و در ادامه هم جهت مقایسه نتایج از روش کرنل استفاده شده است. یکی دیگر از اهداف طرح طرح پژوهشی «تعیین محدوده خطر تصادفات جادهای یوزپلنگ آسیایی»، تعیین مطلوبیت زیستگاهی و کریدور زیستگاهی یوزپلنگ آسیایی بوده که برای این منظور با استفاده از نرمافزار MAXENT v.3.3.3a نواحی دارای پتانسیل توزیع یوزپلنگ آسیایی در دو استان سمنان و خراسان شمالی پیشبینی شدهاند. جهت انجام این مدلسازی متغیرها در ۴ دسته کلی طبقهبندی شده و بر اساس آنها مدلسازی مطلوبیت زیستگاه انجام شده و در نهایت نیز لکههای زیستگاهی و کریدورها مشخص شدهاند.
در نهایت علیرضا محمدی و همکارانش با کمک نرمافزار Arc GIS 9.3 محدوده خطر را برای یوزهای آسیایی در طول جاده سمنانمشهد مشخص کرده و برای آن اولویت حفاظتی تعریف کردهاند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که یوزها به دلیل ارجحیت تنوع توپوگرافیک و زیستگاهی، صرفا یک زیرگونه دشتزی وابسته به تپه یا کوهستان نیستند. بر همین اساس احتمال حضور این زیرگونه در مناطق دشتی و تپه ماهوری که ارتفاع و شیب کمتری دارد، بسیار بیشتر است و در عین حال برای حرکت و عبور و مرور نیز اصولا یوزها از رودخانهها (کالها) و آبراههها استفاده میکنند. چگونگی تاثیرپذیری این زیرگونه از منابع آبی نیز یکی دیگر از زیرمجموعههای مطالعاتی این تحقیق است.
بر اساس کلیه این موارد، علیرضا محمدی و همکارانش این طور جمعبندی میکنند: «نتایج استفاده یوزپلنگ از کریدورهای زیستگاهی نشان میدهد که کریدور این زیرگونه دقیقا دو بلوک زیستگاهی ذخیرهگاه زیستکره توران و پناهگاه حیاتوحش میاندشت را به یکدیگر وصل میکند. این به آن معناست که کریدور زیستگاهی یوزها دقیقا از منطقه تلفات جادهای این زیرگونه عبور میکند یعنی در اصل منطقهای که به وسیله جاده به دو نیم تقسیم شده و محل تلفات این زیرگونه است، محل عبور و گدار یوزها به سمت مناطق آزاد و حتی میاندشت است».
پیشنهادات برای جاده عباسآباد
علیرضا محمدی و همکارانش بر مبنای مطالعات انجام شده، پیشنهاداتی را به شرح ذیل مطرح ساختند:
ثبت هرچه دقیقتر تلفات جادهای به منظور مدلسازیهای دقیقتر، اعمال محدودیت سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت در محدودههای پرخطر تعیین شده (۱۲ کیلومتر از جاده سمنانمشهد)، نصب سرعتگیر در محدودههای پرخطر تعیینشده، نصب تابلوهای هشداردهنده با رعایت ابعاد استاندارد و همچنین فاصله مناسب از جاده، نصب چراغهای هشداردهنده برای رانندگان در طول محدوده خطر، ترمیم و اصلاح موانع بتونی استفاده شده در نزدیکی روستای عباسآباد، استفاده از تابلوهای ترکیبی برای گونههایی نظیر کاراکال، کفتار، آهو، گرگ و روباه که بیشترین تلفات جادهای در محدودههای خطر تعیین شده را دارند و در نهایت حذف پوشش گیاهی اطراف جاده در فصول سخت سال و بالاخص در محدودههای خطری که آهوها بیشترین تلفات را دارند.
یکی از مهمترین پیشنهادات این طرح پژوهشی، فنسکشی در محدوده پرخطر است. طراحی، ساخت و استفاده از فنس در این طرح به شکلی تعریف شده است که آن را به صرفا ابزاری برای هدایت حیاتوحش به استفاده از روگذر و زیرگذر بدل ساخته است. ارتفاع فنس، اندازه مشها، طول فنس و همچنین مسیرهای انتهایی همه در این طرح مشخص شدهاند.
جدای از این ترمیم و ساخت زیرگذرهای مناسب نیز در دستورکار هستند. از آنجایی که عمده آبگذرهای موجود در محدوده خطر تعیینشده برای یوزپلنگ آسیایی در حال حاضر از کارآیی لازم برای عبور این زیرگونه و سایر گوشتخواران منطقه برخوردار نیستند در نتیجه کارشناسان طرح (علیرضا محمدی و همکارانش) توصیه کردهاند که زیرگذرها بهینهسازی شوند و در بلندمدت نیز برنامههایی نظیر ساخت زیرگذر در دستورکار قرار گیرد.
بودن یا نبودن فنس
بودن یا نبودن فنس سوالی رایج است که دستاندرکاران امر حفاظت از حیاتوحش هنوز بر سر جواب آن با یکدیگر توافق ندارند. از آنجایی که این مساله نهتنها برای انسانها بلکه حتی برای گونههای شاخص جانوری اهمیت به سزایی دارد در نتیجه شایسته توجه کافی و عقلانی است. در تاریخ ۶ ماه جولای سال ۲۰۱۵ بخش نظارت بر گربهسانان مجله نشنال جئوگرافی نتیجه یک گزارش علمی حاصل کار ۴۵ دانشمند شناختهشده در حوزه حیاتوحش را در این زمینه منتشر ساخت. هدف از ارائه این گزارش کمک به نهادهای دولتی و تصمیمگیرانی است که موظفند به هر شکل ممکن امنیت را در مناطق تحت حفاظتشان برقرار کنند.
در این گزارش به ۶ فاکتور مهم اشاره شده که مسوولان موظف هستند تا بر اساس ارزیابی آنها در مورد استقرار یا عدم استقرار فنسها تصمیمگیری کنند. این ۶ فاکتور به این شرح است: ۱) مسایل اقتصادی ۲) امکان جابجایی ۳) نحوه طراحی ذخیرهگاه ۴) ارتباط و پیوستگی ۵) خدمات اکوسیستمی ۶) وضعیت جوامع اطراف.
آفریقا یکی از جاهایی است که مساله فنسکشی در آن از اهمیت به سزایی برخوردار است و علت هم این است که اغلب حیوانات در آفریقا نیازمند فضاهای وسیع برای جابجایی و بالاخص مهاجرت هستند. به عنوان مثال در اکوسیستم سرنگتیمارا (Serengeti-Mara) که یکی از بزرگترین مسیرهای مهاجرت حیاتوحش در کل دنیاست، مساله فنسکشی طبیعتا از اهمیت دو چندانی برخوردار خواهد بود. اما علیرغم عدم قطعیتها در مورد تاثیرات فنسکشی بر روی اکوسیستم شاهد هستیم که اغلب کشورها در آفریقا در این زمینه پیشتر گامهای جدیشان را برداشتهاند فرضا در کشور رواندا (Rwanda) نزدیک به ۱۲۰ کیلومتر از پارک ملی آکاگرا (Akagera National Park) به منظور کاهش تعارضات انسان و حیاتوحش با هزینه تقریبی ۲.۵ میلیون دلار فنسکشی شده است.
مهمترین دلیل برای فنسکشی مناطق حفاظتشده در دنیا کاهش احتمال تعارضات انسان و حیاتوحش است. در میان کشورهای آفریقایی اوگاندا پیشگام فنسکشی به دور پارکهای خود است و در جمهوری مالاوی (Malawi) واقع در جنوب شرق آفریقا این مساله به حدی جدی گرفته شده که دور تا دور پارکهای این کشور را فنسهای الکتریکی کشیدهاند.
مزایای حاصل از فنسکشی
آن طور که محققان گزارش فوق اشاره کردهاند، فنسکشی مزایای متعددی دارد که از جمله میتوان به جلوگیری از انتشار بیماریها، ممانعت از ورود گونههای مهاجم و در عین حال جلوگیری از برداشت بیرویه و مستقیم از منابع به واسطهی آنها اشاره کرد. در مواردی خاص نظیر زمینهای خشک استرالیا، فنسکشی در حال حاضرین جزو بهترین گزینهها و راهحلها است. اما از آنجایی که بار مالی این مساله زیاد است و در عین حال فنسکشی پتانسیل ایجاد هزینههای اکولوژیکی را هم دارد، لازم است که قبل از اجرا کلیه موارد و فاکتورها جزء به جزء مورد ارزیابی قرار گیرد.
ژوئل کاسر (Joel Kasser) یکی از کارشناسان صندوق حفاظت از یوز(Cheetah Conservation Fund, CCF) است. وی معتقد است که استفاده از نوعی فنس خاص به نام اسوینگ (Swing gate) به کاهش تلفات یوزها در آفریقا کمک کرده است. این نوع فنس، بیشتر شبیه فنسی است که برای حیوانات خانگی مقیم استفاده میشود بنابراین به حیوانات حفار نظیر گورکن یا سمور اجازه عبور میدهد. یکی از دلایل تلفات یوزها در آفریقا این است که یوزها از طریق نقبهای حیوانات حفار خود را به داخل زمینهای کشاورزی میرسانند اما اغلب در زمان بروز خطر دیگر امکان پیدا کردن مسیر خروج را ندارند و به این شکل گرفتار میشوند. در حالی که این فنسهای جدید در عمل نهتنها جلوی نقب زدن حیوانات حفار را میگیرند بلکه در عین حال این امکان را به گوشتخوارانی نظیر یوزپلنگ یا حتی پلنگ میدهند که در صورت احساس خطر از زیر این فنسها خارج شوند و فرار کنند. به گفته کارشناسان این فنسها نهتنها جلوی حیواناتی مثل گرازها را میگیرند بلکه در عین حال ناجی جان یوزها هم هستند.
فنسهایی که ناجی شیرها شدند
یکی دیگر از تحقیقات جالب در زمینه فنسها با جمعیت شیرها در ارتباط است. در سال ۲۰۱۳ کارشناسان حیاتوحش نیوساوتولز (New South Wales) به یک نتیجه جالب دست پیدا کردند. مت هیوارد (Matt Heyward) یک محقق و بومشناس حیاتوحش از دانشگاه نیوساوتولز است. هیوارد که در این مطالعه شرکت نداشته، معتقد است که این نخستینبار است که یک تحقیق علمی ارزش فنسکشی را برای حفاظت از حیاتوحش نشان میدهد.
سالها مطالعه و تحقیق در زمینه حفاظت از شیرها بیانگر آن است که حفاظت از این گربهسان درشتجثه نهتنها سخت بلکه در عین حال هزینهبر است. سهچهارم زیستگاه آنها در آفریقا هماکنون توسط انسانها تسخیر شده و در طول یک قرن گذشته نیز تعداد آنها در حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده و به رقمی معادل ۳۰ الی ۳۵ هزار فرد رسیده است. برخی از جمعیتهای کوچک شیرها هماکنون با مشکل درونآمیزی دست و پنجه نرم میکنند. تعارضات آنها با انسان اغلب مشکلآفرین است و به همین دلیل کارشناسان معتقدند که اگر بتوان آنها را با استفاده از فنسهای الکتریکی در زیستگاههایشان ایزوله و حفظ کرد، آنگاه شرایط برایشان بالطبع بهتر خواهد شد.
اما واقعیت این است که هزینه فنسکشی گران است. برآوردها نشان میدهد که به ازای هر کیلومتر فنس، بیش از ۳ هزار دلار پول نیاز است. از طرف دیگر اگر جمعیتهای کوچک ایزوله شوند، لازم است که هر چند سال یکبار افراد جدیدی به آن جمعیت ایزوله اضافه شود تا مشکل درونآمیزی و کاهش تنوعژنتیکی نیز دردسرساز نشود. یک واقعیت دیگر را هم نباید از یاد برد، اگر طعمه شیرها حیوانات مهاجری مانند گوزن یالدار آفریقایی باشد، استفاده از فنسها طبیعتا غیرعملی است.
کریگ پاکر (Craig Packer) یک بومشناس از دانشگاه مینهسوتا (Minnesota University) این مشکلات متعدد را در کشور تانزانیا بررسی کرده و توانسته ۵۸ مدیر دستاندرکار امر حفاظت را از ۱۱ کشور آفریقایی گردهم آورد تا هرچه بیشتر درباره تاثیرات فنسکشی در ذخیرهگاههای تحت حفاظت آنها اطلاعات به دست آورد. پاکر و همکارانش با استفاده از این دادهها توانستند یک مدل اکولوژیکی پیشنهاد و ارائه دهند که با استفاده از این مدل میتوان مقایسهای میان تعداد شیرهایی که باید تحت پوشش حفاظتی قرار گیرند، انجام داد.
نتیجه مطالعات پاکر و همکارانش در ۵ ماه مارس در (Ecology letters) چاپ شد. در این مقاله آمده که ذخیرهگاههای فنسکشی شده در عمل تراکم جمعیتی بیشتری از شیرها را در خود جای دادهاند و در عین حال رشد جمعیت آنها نیز نسبت به زیستگاههای مجاور که آزاد هستند، سریعتر شده است. درست است که وضعیت شیرها در جاهایی نظیر پارک ملی نایروبی کنیا که فنسکشی نشدهاند، به نسبت خوب است اما واقعیت پشت پرده این پارک و پارکهای مشابه آن، افزایش هزینهها است چرا که این نوع زیستگاهها برای حفظ امنیت نیازمند صرف هزینههای بیشتری هستند.
در آفریقا مناطق حفاظتشدهای که فنسکشی نشدهاند، به منظور مبارزه با شکار غیرقانونی و سایر فعالیتهای مدیریتی میبایست سالانه بیش از ۲۰۰۰ دلار ما به ازای هر کیلومتر هزینه کنند در حالی که با صرف این هزینههای کلان تنها نیمی از شیرها حفاظت میشوند. اما در مقابل، یک منطقه تحت حفاظت در آفریقا میتواند ۸۰ درصد تراکم جمعیت حداکثریاش را تنها با یکچهارم این هزینه حفاظت کند. بدیهی است که این تفاوتها میتواند برای آینده شیرها هم حیاتی باشد. بر اساس این تحقیق مشخص شده است که تقریبا نیمی از جمعیتهای شیر در مناطق فنسکشی نشده، مستعد کاهش جمعیت هستند و این کاهش جمعیت در ظرف ۲ الی ۴ دهه آتی ممکن است که فاجعهبار باشد.
پاکر مساله را اینطور جمعبندی میکند که بسیاری از دستاندرکاران امر حفاظت واقعیتهای حاضر را نمیبینند. به گفته وی زمان چشماندازهای نامحدود و ساواناهای بکر آفریقا برای همیشه سپری شده است بنابراین پارکهای بیشتری در برهه کنونی میبایست فنسکشی شوند.
تاثیر فنسهای وسیع در مرزها
در اکتبر سال ۲۰۱۶ مقالهای در مجله رسیل (Reciel) چاپ شد که تاثیر فنسکشیهای وسیع را بر حیاتوحش منفی عنوان کرد. این مقاله با اشاره به مشکلاتی نظیر محدود کردن امکان جابجایی و مهاجرت حیوانات بواسطهی فنسکشیهای وسیع در مرزهای جغرافیایی کشورها، آنها را مخرب توصیف کرد. این مقاله به طور مشخص تاکید میکند که بررسیهای انجام شده جدای از فنسکشیهایی هستند که با هدف حفاظتی ایجاد میشوند و تمرکز مقاله صرفا بر موضوع فنسکشیهای وسیع بینمرزی بوده است.
راهکارهایی برای فنسکشی درست
کشور اسپانیا یکی از پیشگامان توسعه و تجهیز فنسها در پیرامون مناطق حفاظتشدهاش است. این کشور بر اساس دستورالعملی خاص در این زمینه عمل میکند. یکی از نکاتی که در این دستورالعمل قابلتوجه است، لزوم به استفاده تلفیقی از فنس و روگذر و زیرگذر است. در مورد پستانداران درشتجثه گوشتخوار ابعاد یک زیرگذر این طور تعریف شده است: ۷ متر عرض در ۳.۵ متر ارتفاع در حالی که اگر زیرگذر برای عبور نشخوارکنندگان در نظر گرفته شده باشد، میبایست ۱۲ متر عرض و ۳.۵ متر ارتفاع داشته باشد. در این دستورالعمل همچنین به این نکته اشاره شده است که برای حفاظت از حیوانات در معرض خطر انقراض و یا حتی حیواناتی که در معرض تصادفات جادهای هستند مانند لینکس یا سیاهگوش ایبریایی، خرس و حتی لاکپشتها میبایست استحکاماتی نظیر فنسکشی ایجاد کرد.
در این دستورالعمل، توجه به گونه جانوری مهم عنوان شده است چرا که دستورالعمل مذکور تاکید دارد که حیواناتی مانند سیاهگوش ایبریایی، خرس و حتی گرگ از روگذرها استفاده نمیکنند. در مورد ساخت و تجهیز زیرگذرها هم باید به مساله ارتفاع آنها دقت داشت. مساله زهکشی یکی دیگر از نکات ضروری است که میبایست در تجهیز زیرگذرها مدنظر قرار گیرد. از طرف دیگر تاکید شده است که بستر زیرگذر برخلاف روگذرها نباید زیاد دستکاری شود چرا که ترجیحهای گوشتخواران با علفخواران متفاوت است.
در طرح پژوهشی «تعیین محدوده خطر تصادفات جادهای یوزپلنگ آسیایی» که توسط علیرضا محمدی و همکاران ایشان تهیه شده است، یک بخش کاملا مجزا به این مساله اختصاص دارد که در آن نهتنها کلیه مسیرهای زیرگذر موجود منطقه مورد مطالعه بررسی شدهاند بلکه حتی برای بهسازی آنها نیز پیشنهاداتی ارائه شده است. بدیهی است که دستکاری انسان در طبیعت شاید مطلوب نظر اکثر ما نباشد اما همانطور که در صحبتهای کریک پارکر بومشناس اشاره شد، نهتنها برای حفاظت از حیاتوحش بلکه برای حفظ امنیت انسانها موظف به واقعبینی بوده و هستیم.
منبع: voices.nationalgeographic، phys، sciencemag، onlinelibrary، iene،طرح پژوهشی تعیین محدوده خطر تصادفات جادهای یوزپلنگ آسیایی به منظور ارائه راهکارهای اجرایی جهت کاهش تلفات جادهای در محدوده ذخیرهگاه زیستکره توران
امیدوارم ما ایرانی ها بیشتر قدر این حیوانات زیبا یوز های ایرانی رو بدونیم