آیا فرایند تکامل و انتخاب طبیعی در حیات جاری است؟ (بخش دوم)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه

همه‌ی موجودات زنده، ژن‌ها را به صورت مولکول‌های DNA حمل می‌کنند. ژن‌ها شکل رشد و نمو موجودات زنده را کنترل می‌کنند و از والدین به فرزندان منتقل می‌شوند. وقتی که یک مرغ تخم می‌گذارد، از طریق ژن‌هایش صفات خود را به فرزندان منتقل می‌کند. در یک قرن گذشته، دانشمندان ژن‌های گونه‌های مختلف را به صورت کاتالوگ در آورده‌اند. همه‌ی موجودات زنده، اطلاعات را به یک روش در DNA خود ذخیره می‌کنند. آن‌ها این کار را با «کدگذاری ژنتیکی» انجام می‌دهند. موجودات زنده، اشتراکات ژنتیکی زیادی با یکدیگر دارند. هزاران نمونه از ژن‌هایی که در DNA انسان وجود دارد، در دیگر موجودات زنده، حتی گیاهان و باکتری‌ها هم یافت می‌شود.

جهش ژنتیکی

این دو واقعیت بدین معنی هستند که همه‌ی موجودات زنده‌ی روی زمین، از یک جد مشترک ریشه گرفته‌اند. «آخرین جد مشترک» که میلیاردها سال پیش زندگی می‌کرد. با مقایسه‌ی ژن‌های مشترک موجودات زنده‌ی مختلف، می‌توانیم رابطه‌ی آن‌ها را با یکدیگر متوجه شویم. برای مثال، انسان با نخستی‌ها ژن‌های مشترک بیشتری نسبت به دیگر موجودات زنده دارد؛ این اشتراک چیزی در حدود ۹۶ درصد است. «کریس استرینگر» (Chris Stringer) از موزه‌ی تاریخ طبیعی لندن می‌گوید: «به سختی‌ می‌توان این اشتراک ژن‌ها را از روش دیگری، به جز اینکه موجودات زنده همه از یک جد مشترک هستند و در طول زمان تغییرات پیاپی داشته‌اند، توضیح داد.»

ما می‌توانیم با رهگیری ژن‌ها، جزئیات تغییرات تکاملی را بررسی کنیم. «نانسی موران» (Nancy Moran) از دانشگاه تگزاس در آستین می‌گوید: «شما می‌توانید انواع مختلف باکتری را مقایسه و ژن‌های مشترک آن‌ها را پیدا کنید. وقتی این ژن‌ها را شناختید، می‌توانید به چگونگی تکامل آن‌ها در انواع مختلف جمعیت‌ها پی ببرید.» وقتی که لنسکی به نمونه‌های فریز شده‌ی باکتری‌ها مراجعه کرد، متوجه شد باکتری‌هایی که توانایی هضم سیترات را پیدا کرده بودند، تغییرات زیادی در DNA شان ایجاد شده بود. تغییراتی که در دیگر باکتری‌ها نبود، به این تغییرات، «جهش ژنتیکی» می‌گویند.

به تغییرات اتفاقی در DNA موجودات زنده، چهش ژنتیکی می‌گویند

به تغییرات اتفاقی در DNA موجودات زنده، چهش ژنتیکی می‌گویند

البته یک جهش ژنتیکی خاص منجر به امکان هضم سیترات نشد، بلکه یک سلسله جهش‌های ژنتیکی باعث بروز این ویژگی شد. این زنجیره‌ی پیچیده‌ی جهش‌های ژنتیکی،‌ توضیح می‌دهد که چرا فقط یکی از دوازده جمعیت آزمایشگاهی توانستند قابلیت هضم سیترات را بدست آورند. این در ضمن نکته‌ای بسیار مهم درباره‌ی تکامل را بیان می‌کند. احتمال برداشتن یک گام تکاملی خاص، خیلی کم است، ولی اگر موجودات زنده‌ی زیادی در یک گونه داشته باشیم، ممکن است یکی از آن‌ها موفق به برداشتن آن گام بشود. باکتری‌های گروه آقای لنسکی نشان دادند که تکامل می‌تواند به موجودات زنده، قابلیت‌های کاملا جدیدی بدهد. با این حال تکامل همیشه منجر به اتفاقات بهتر نمی‌شود.

موران می‌گوید: «جهش‌هایی که منجر به تغییرات مثبت و بهبود زندگی موجودات زنده می‌شوند، معمولا خیلی نادر هستند. در حقیقت، بیشتر جهش‌ها یا هیچ تاثیری در روند زندگی ندارند، یا اینکه کاملا برای زندگی او مضر هستند.» وقتی باکتری‌ها در محیط منزوی آزمایشگاه زندگی می‌کنند، گاهی اوقات دچار جهش‌های ژنتیکی خیلی بدی می‌شوند. در طول زمان این جهش‌های منفی ممکن است باعث نابودی جمعیت شود. موران می‌گوید: «این دقیقا فرایند تکامل را نشان می‌دهد. تکامل همیشه به معنی سازگاری با محیط و بهتر شدن زندگی نیست، بلکه اوضاع را می‌تواند کاملا خراب کند.» جالب این‌جاست که تکامل گاهی اوقات باعث می‌شود که موجودات زنده بعضی از قابلیت‌های خود را از دست بدهند. مثلا، بعضی از جانورانی که طی نسل‌های متعدد در غارها زندگی کرده‌اند، چشمان خود را از دست داده‌اند و نابینا شده‌اند. ممکن است عجیب به نظر برسد، احتمالا تصور قبلی ما این بود که تکامل به معنی بهتر و پیچیده‌تر شدن موجودات زنده است، ولی این چیزی نیست که در واقعیت رخ می‌دهد.

آن ماهی که در محیط تاریک غار می‌زیسته نیازی به چشم نداشته و بنابراین آن را از دست داده

آن ماهی که در محیط تاریک غار می‌زیسته نیازی به چشم نداشته و بنابراین آن را از دست داده

تصور بهتر شدن موجودات زنده در طی تکامل را باید به زمان دانشمندی به نام «ژان باپتیست لامارک» (Jean Baptiste Lamarck) مربوط دانست. او کسی است که پیش از داروین ایده‌ی تکامل موجودات زنده را مطرح کرده بود. اتفاقا ایده‌ی او بر ذهنیت داروین تاثیر خیلی زیادی گذاشت. با این حال او برخلاف داروین اعتقاد داشت که موجودات زنده همواره در تکامل و ارتباط با محیط‌زیست خود بهتر می‌شوند و در کل به صورت ذاتی به دنبال بهبود هستند. آن‌طور که لامارک می‌گوید، چون اجداد زرافه‌ها برای خوردن برگ‌های درختان بلند، سرهای خود را می‌کشیدند، گردن زرافه‌های امروزی دراز شده است. داروین نامه‌ای به لامارک نوشت و به او گفت که نظریه‌اش بی‌معنی است. جونز می‌گوید: «نظریه‌ی لامارک قابل آزمایش نیست. منظور لامارک از اینکه موجودات زنده می‌خواهند بهبود پیدا کنند چه بود؟ چگونه می‌شد این را آزمایش کرد؟» داروین یک نظریه‌ی جایگزین داشت؛ نظریه‌ی «انتخاب طبیعی»، توضیحی کاملا متفاوت درباره‌ی گردن دراز زرافه‌ها می‌داد.

یکی از اجداد زرافه‌های مدرن که احتمالا حیواناتی بیشتر شبیه به گوزن یا بز کوهی بودند را تصور کنید. اگر جایی که این جانور زندگی می‌کرده، پر از درختان بلند بوده، آن‌هایی که گردن‌های بلندتری داشتند می‌توانستند غذای بیشتری بدست آورند و در نتیجه شانس بیشتری برای تولید نسل داشته باشند. بنابراین بعد از گذشت چند نسل، همه‌ی حیوانات این مکان، اندکی گردن‌های بلند‌تری نسبت به نسل قبل داشتند. چرا که حیوانات با گردن کوتاه‌تر، شانس بقای کمتری داشتند و بنابراین نمی‌توانستند تولید مثل کنند و ژن‌های خود را به نسل بعدی منتقل کنند. ولی آن‌هایی که گردن بلند داشتند، می‌توانستند این ژن خود را که باعث می‌شد با محیط سازگارتر باشند به نسل بعد منتقل کنند.

تنها زرافه‌هایی باقی ماندند که گردن بلندتر داشتند و می‌توانستند برگ درختان را بخورند

تنها زرافه‌هایی باقی ماندند که گردن بلندتر داشتند و می‌توانستند برگ درختان را بخورند

در مدت زمان زیاد، همچنان آن‌هایی که گردن‌های بلندتری داشتند، بهتر تغذیه و در نتیجه تولید مثل کرده‌اند و بنابراین اکنون شاهد زرافه‌های گردن دراز هستیم. جهش‌های ژنتیکی رخ داده، می‌تواند همان‌قدر که برای گردن‌های بلند رخ داده برای کوتاه شدن گردن‌ها هم رخ داده باشد، با این حال مسئله این است که فقط‌ آن‌هایی که گردن بلند داشتند می‌توانستند در محیط دوام بیاورند و گردن‌ کوتاه‌ها از بین می‌رفتند.

حیواناتی مثال زرافه‌ها خیلی جالب هستند، چرا که به نظر می‌رسد کاملا با محیط سازگار شده‌اند. آن‌ها در مکان‌هایی زندگی می‌کنند که درختان بلند هستند و برگ‌ها در ارتفاع خیلی زیاد قرار دارند. بنابراین گردن بلند ابزاری مناسب برای رسیدن به این درختان است. موران می‌گوید: «این تصویری است که معمولا مردم را گمراه می‌کند. چرا که خیلی بی‌نقص و از پیش طراحی شده به نظر می‌رسد. با این حال اگر از نزدیک‌ نگاه کنید، این سازگاری بزرگ، نتیجه‌ی یک سری تغییرات کوچک و زنجیروار است. بدین ترتیب می‌فهمید که خیلی هم برنامه‌ریزی شده نبوده است. بلکه عجیب هم بوده و می‌تواند به چیزهای عجیب‌تر هم ختم شود.»

ما اکنون همه‌ی مدارک را داریم و وقتی آن‌ها را در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که فرایند تکامل در حیات روی زمین جاری است. جهش‌های ژنتیکی اتفاقی باعث تغییرات در صفات می‌شوند. این تغییرات کم‌کم منجر به بوجود آمدن گونه‌های جدید می‌شوند. بیشتر این تغییرات تحت تاثیر انتخاب طبیعی، منجر به از بین رفتن موجوداتی که برای زندگی در یک زیست‌بوم مناسب نیستند، می‌شوند.

باور دانشمندان این است که انسان هوشمند در آفریقا بوجود آمد و سپس به سراسر کره‌ی زمین مهاجرت کرد. اولین انسانی که آفریقا را ترک کرد، با دیگر گونه‌های انسان‌، مثل نئاندرتال‌ها تولید مثل کرد. به همین دلیل نیز مردمی که در اروپا و آسیا زندگی می‌کنند، ژن‌های انسان‌های نئاندرتال را به همراه خود دارند؛ ولی آفریقایی‌ها ژن نئاندرتال‌ها را ندارند. همه‌ی این‌ها هزاران سال پیش رخ داد، با این حال داستان تمام نشده و تکامل همچنان در جریان است.

همه‌ی موجودات زنده از یک جد مشترک ریشه گرفته‌اند

همه‌ی موجودات زنده از یک جد مشترک ریشه گرفته‌اند

برای مثال در دهه‌ی ۵۰ میلادی، پزشکی بریتانیایی به نام «آنتونی آلیسون» (Anthony Allison)، یک اختلال ژنتیکی به نام «کم‌خونی داسی شکل» را بررسی می‌کرد. این اختلال در بین مردم آفریقا رایج است. افرادی که از این بیماری رنج می‌برند، گلوبول‌های قرمز خونشان شکل عادی ندارد و بنابراین نمی‌توانند اکسیژن حمل کنند. آلیسون فهمید که در شرق آفریقا، دو گروه از مردم وجود دارند که یک گروه در مناطق مرتفع‌تر و گروهی دیگر در مناطق پست‌تر زندگی می‌کنند. افرادی که در مناطق پست زندگی می‌کردند، بیشتر به این بیماری مبتلا بودند.

مشخص شد مردمی که دارای اختلال کم‌خونی داسی شکل بودند، در حقیقت یک مزیت نسبت به بقیه داشتند. این اختلال آن‌ها را از ابتلا به بیماری مالاریا مصون می‌کرد. مالاریا نوعی بیماریست که از یک نوع پشه به انسان منتقل می‌شود و امکان ابتلا به آن برای مردمی که در مناطق پست و دشت‌ها زندگی‌ می‌کنند بیشتر است. برای این مردم، کم‌خون بودن بر ابتلا به مالاریا می‌ارزیده و به نوعی، طبیعت ترجیح داده که به جای ابتلا به بیماری مالاریا، دچار کم‌خونی باشند. در عوض، مردمی که در مناطق مرتفع زندگی می‌کردند در خطر ابتلا به مالاریا نبودند. بدین معنی که اختلال کم‌خونی داسی شکل هیچ مزیتی برای آن‌ها نداشته است.

البته پرسش‌های زیادی درباره‌ی تکامل وجود دارد که هنوز پاسخی برای آن‌ها یافت نشده است. ولی با فسیل‌های بهتر و دانش بیشتر در حوزه‌ی ژنتیک، شاید روزی پاسخ آن‌ها را دریابیم. چیزی که اکنون زیست‌شناسان آکادمیک می‌دانند این است که تکامل یک واقعیت در طبیعت و زندگی روی زمین است. بنابراین این‌بار وقتی در خیابان راه می‌روید و به گل‌ها، سبزه‌ها، درختان و حیوانات نگاه می‌کنید، می‌توانید به فکر فرو روید که همه‌ی این‌ها چگونه بوجود آمده‌اند. هریک از موجودات زنده‌ای که می‌بینید، هرچند که حشره‌ای کوچک یا گربه‌ای بزرگ باشد،‌ جدیدترین نسل از یک خانواده‌ی باستانی است. اجداد آن‌ها به حدود ۳ میلیارد سال قبل باز می‌گردد؛ به سپیده‌دم حیات.

پایان

بخش اول را می‌توانید از این لینک بخوانید

منبع: BBC Earth



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۶۳ دیدگاه
  1. حمیدرضا شعبانی

    اینکه دیجی کالا تو این زمینه های علمی قدم گذاشته واقعا جای تشکر داره
    امید هست که مجموعه هایی مثل cosmos رو ، دوبله یا زیر نویس کنید و داخل سایت بزارید ، تا مردم ایران آگاه بشوند و حقایق رو بفهمند
    امید به روزی که منطق و استدلال جای جهل ما را بگیرد…

  2. amir

    منطق برخی افراد شگفت‌انگیز و در عین حال تاسف‌بار است.
    ..
    برخی دوستان طوری با قطعیت میگن که نظریه داروین رد شده که انگار خودشون سالها در این زمینه تجسس علمی کردن و به این نتیجه رسیدند که اگر اینجوری هست واجب شرعیه برای این افراد که دنیای علم رو با نتایج حاصل از این تحقیقات مستفیض کنند تا خدای نکرده دانش زیست‌شناسی که برپایه نظریه‌های داروین و دیگر بی‌خدایان (چه خوب هم از دیدگاه دینی افرادی که حتی اسمشون رو هم نمیدوند باخبرند) به اکتشاف خیلی از داروها، واکسن‌ها و درمان‌هایی پرداختند که خداداران هم خیلی زیاد استفاده میکنند، به بیراهه نرود.
    توی این مقاله اسم کسایی که روی این نظریه کار کردند آورده شده، دوستان ذکر شده لطف کنند اسم فقط یک نفر دانشمند زیست‌شناس (نه رائفی‌پور) که از این نظریه پشیمون شده رو بگند که ما هم خبر داشته باشیم.
    کسانی که خیلی راحت با لباس خواب نشستند پشت کامپیوتر و با یه فنجان چای تو دست میگن که نظریه تکامل صحیح نیست و رد شده، خیلی خوب میشه که بگن نظریه جایگزینشون چیه که بتونه جای نظریه تکامل رو بگیره یا اورن رو رد کنه، یا اگه نظریه‌ای هم دارند دوتا دلیل هم براش بیارن (بازهم نه فرمایشات جناب رائفی پور)
    به نظر من افرادی که خیلی به خدا اعتقاد دارند و در عین حال انتظار دارند که یه نظریه فیزیکی یا زیست‌شناسی باید خدا رو اثبات کنه، باید به اعتقاد و ایمانشون شک کنن چون اساس اعتقادشون اینه که خدا جدای از ماده است و شکل مادی نداره و از آنجا که علوم به جستجوی دنیای مادی میپردازه این دوستان بنیان اعتقادی خودشون رو نقض میکنند. یک نظریه فیزیکی نمیتونه خدا رو رد یا اثبات کنه، یک نظریه ایدئولوژیک هم نمیتونه دنیای مادی رو توصیف کنه.
    و اما برخی افراد خیلی عجیبند. دانشمندانی که روی تکامل کار میکنند هزارتا مدرک و دلیل و شاهد زنده و مرده (فسیل) میارن و میگن تکامل واقعا رخ داده این هم شاهدش. مدارکی که میتونید تو گلدون خونه‌تون هم ببینید و خیلی آزمایش‌هایی که ذکر میکنند رو با ١٠-٢٠ هزار تومن میتونید تکرار کنید و نتیجه رو ببینید. با این‌حال این شواهد رو برخی‌ها قبول ندارند، به استناد حرف افراد عالم و فرزانه‌ای به اسم رائفی‌پور. یک نقل قول از ایشان در مورد فراماسون: این نیوتن یهودی …. وقتی که نظریه گرانش رو کشف کرد برای توضیحش از مثال سیب استفاده کرد، چرا؟ چون سیب رو اگه افقی نصف کنیم (یعنی نه از سروته) جای دونه‌هاش شبیه ستاره داووده. و ایشون نتیجه گرفتند که نیوتن فراماسون بوده و از همون زمان به فکر توطئه برای تسخیر جهان بوده. حالا بماند که هیچ آدم نرمالی سیب رو این‌جوری نصف نمیکنه، اولا نیوتن یهودی نبود بلکه مسیحی خیلی معتقدی بود (یکی از شرط‌های گرفتن کرسی توی کمبریج هم مسیحی بودن بوده، به زندگی نامه نیوتن مراجعه کنید)، دوما اصلا قصه سیب رو نیوتن مطرح نکرده و این یه افسانه است (حتی اگر هم حرف آقای رائفی پور درست بوده، خب که چی؟ لبو پخته رو هم فرض کنید میشه یه جوری نصف کرد که هر شکلی ازش دربیاد).
    مثال بالارو آوردم که دوستانی که به حرفای ایشون استناد میکنند لطف کنند حداقل یک بار در زمینه حرفایی که میزنه و افرادی که اسمشون رو میاره یه کوچولو تحقیق کنند، اونوقت میفهمند که چی داره میگه.
    و در آخر، انگار این تو خون ما جاری شده(شاید هم نتیجه انتخاب طبیعی در طول تاریخ بوده!!! )، که وقتی کسی با هزار زحمت واسمون حرف منطقی با مدرک و دلیل میاره قبول نمیکنیم، ولی وقتی یکی واسمون قصه‌ میگه (هرچقدر هم ناممکن باشه) اون رو حقیقت محض میدونیم. فک کنم به‌خاطر اینه که قصه‌ها مارو سرگرم میکنن و حقایق مارو به‌فکر میبرند، و سالهاست که در این سرزمین سرگرم شدن راحت و بی‌هزینه و فکرکردن سخت و پرزحمت است.

    1. Amir

      بله دوست عزیز نظریه داروین از روز اولی که اومد توی تمام محافل علمی دنیا رد شد، اونم نه به وسیله ی مسلمون ها یا آقای رائفی پور! به وسیله ی دانشمندان هم تراز از همون موقع تا همین الان.
      هیچ محفل علمی معتبری حتی کوچکترین ارزشی برای این نظریه قائل نیست (به خصوص برای انسان) شما انسان ۱۰۰ هزار سال پیش رو هم ببینی ظاهری تقریباً مشابه با انسان امروزی رو داره با کمی تفاوت های جزئی که اون هم به دلیل انتخاب طبیعی و شرایط زندگی اون زمان هست
      اصلاً این که داروین ضد خدا یا فراماسون یا هرچیز دیگه ای بوده یا نبوده که ما نمی دونیم و اصلاً اهمیتی نداره، اون بنده خدا هم یه دانشمند بوده و کلی زحمت کشیده و نظر خودش رو داده … اما با توجه به اینکه بعد از این نظریه، کسانی که می خواستند باور اینکه خدایی وجود نداره رو جا بندازن تو ذهن مردم اومدن از نظریه این آقا استفاده کردن و چون کل رسانه ی دنیا هم تو دستشون هست (مثل فیلم های هالیوودی) سعی در پرورش این فکر در ذهن مردم دارن از طریق رسانه.
      در حالی که بنده خودم شخصاً در چندین محفل عملی خارج از ایران این موضوع رو سوال کردم و چیزی جز رد این نظریه نشنیدم
      البته این نکته رو هم ذکر کنم که من خودم هم باورم این هست که به هر حال یک قاعده و دلیلی پشت خلقت انسان هست و خدایی که این همه قوانین و مکانیسم های مختلف توی دنیا قرار داده حتماً انسان رو هم با یکی از همین روش ها خلق کرده که مسلماً کاملاً علمی هم هست ولی عقل و علم ما هنوز به اندازه ی اثبات اون نشده
      یا حق

      1. فرزاد شریف زاده

        “نظریه داروین از روز اولی که اومد توی تمام محافل علمی دنیا رد شد” !!!
        “هیچ محفل علمی معتبری حتی کوچکترین ارزشی برای این نظریه قائل نیست” !!!

        لطفا وقتی در یک سایت علمی یک مقاله علمی رو که براش وقت گذاشته شده مطالعه میکنید، یا جلوی خودتون رو بگیرید و نظر ندید، یا حرفهای بدون منبع و استدلال و همینطوری، مثل جمله بالا رو مطرح نکنید.
        این ساده ترین و اولین و ابتدایی ترین چیزی هست که از روزی که به مدرسه رفتیم به ما آموخته شده.

        این کلمه “همه محافل علمی” کلا برای ما ایرانیا خیلی کاربرد داره !!!

  3. pouyan

    اقای مومن زاده من همین جور که مقاله می خوندم به یه سوال برخوردم اگه موجود فقط RNA داشته باشه چی اونطوری دچار جهش باز میشه ؟ اگه بشه که یکمی باید در مورد توضیع جهش تغییرات بدیم

  4. قاسم صادقیان

    دوستان ما به عنوان انسان که تعدادمون خیلی خیلی کم است ولی این همه با هم اختلاف نظر داریم و با هم میجنگیم
    هیچ دو نفری هم نیومده یک نظم مشخصی داشته باشه تو حرفاشون
    حالا چجوریه که بر اساس این نظریه همه چیز بر وفق مراد است؟ اون ماهی نیاز به چشم نداشت پس طبیعت بهش نداد؟
    خیلی جالبه این چه جور منطقی است آخه؟
    یک مجموعه به این بزرگی که بهش میگیم طبیعت چرا باید همه چیزش انقدر دقیق و درست کار کنه بعد ما چند نفر آدمیزاد نمیتونیم با هم برای یک هدف کار کنیم؟
    کدومش واقعی است؟ اینکه ما مشکل داریم یا اینکه اون نظریه؟ چرا محیط اطراف ما به شکلی که این نظریه داره اعلام میکنه نیست؟
    من اطراف خودم خیلی ها رو میشناسم که خونه زندگی ندارن حتی نتونستن ازدواج کنن بخاطر این طبیعت
    چرا این نظریه کاری در موردشون انجام نمیده؟ مثلا یهویی صاحب خونه بشه یا حداقل این نیاز از وجودشون برطرف بشه که دیگه خونه لازم نداشته باشن
    چرا نمیشه؟
    این به اصطلاح دانشمندان میشینن دور هم تو یک جایی که از دنیای واقعی جداست و بقول معروف شرایط آزمایشگاهی
    بعد یک حرفی میزنن که خودشون هم نمیتونن جمعش کنن
    من باور هیچ انسانی روی زمین تا امروز توان این رو نداره که نظریه نسبیت رو نقض کنه اما آیا در آینده نمیشه نقض بشه؟
    یک زمانی نظریه های نیوتن تمام علم ما بود در مورد جهان اما الان چی؟

    1. قاسم صادقیان

      باور دارم …
      بهرحال نظر شخصی من اینه که این چیزا رو یک بار بخونیم اما نه به عنوان علم بلکه فقط یک حرف که ظاهرا علمی است
      نه ربطش بدیم به خدا نه هیچ چیز دیگه
      فقط اینکه یک بنده خدایی یک جایی یک همچین چیزی گفته همین
      وگرنه تمام علمی که ما داریم انقدر کم است از جهان پیرامون خودمون که شاید خیلی ها باور نکنند
      ما تا همین امروز هنوز کهکشان راه شیری رو هم به طور کامل کشف نکردیم
      اینکه بگیم حیات به این شکل اتفاق افتاده اصلا شرم آور است
      این نظریه هیچ بحثی راجب آسمان ها نداره اصلا و بشدت ضعیف است
      فقط اومده گفته یهویی از موجودات تک سلولی که از تو آب اومدن درست شدیم بعد یک عده عقل و شعور دار شدن و چیزایی که مشخص است تخیلیه فقط
      در قرآن اشاره مستقیم شده که
      وَجَعَلْنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَیء حَی
      راجب این گفته تو نت تحقیق کنید و اینکه برای اثبات نظریه داروین یک سری ها از این جمله کمک میگیرند
      بهرحال من میگم طرفداری نکنیم
      نویسنده های دیجی کالا هم اگر همچین مطلبی در سایتشون قرار میدن موظف هستند نظریه های دیگه رو هم قرار بدهند وگرنه این جانب داری یکطرفه از طرف نویسنده ها خواهد بود و بنظرم ایراد دارد
      باید هر دو طرف قضیه رو گفت در مقابل هم!

  5. هامون

    ممنونم از مقاله های جالبی که میزارید! من هر روز این سایت رو چک می کنم و همه ی مقاله هاتون رو می خونم. لطفا بیشتر مقاله های علمی بزارید.

  6. دریا

    دوستان عزیز مسبحیت از زمانی زیر سوال رفت که عده ای نا دانش آمدند و خواستند مسایل علمی رو با تفسیر دین پاسخ دهند مسایلی از جمله عمر زمین چرخش زمین شکل زمین ، بلاهای طبیعی و …. جالب اینجاس که حود حضرت مسیح در این موارد صحبت نکرده ! در دین ما هم این رخ داره میده در حالی که بزرگان دین ما در این مسایل وارد نشده اند عده ای با تصور بر این که خودشان را متخصص مسایل دینی می دانند نظریه می دهند و کلا در توهم توطئه به سر می برند در حالی که مراجع ما سکوت کرده اند اینا تز می دهند . تکامل یک واقعیت هست دیگر نظریه نیست می توانید به ویکیپدیا انگلیسی مراجعه کنید و مرجع ها رو ببینید یا هر مقاله علمی رو ببینید که از یک پروفسور زیست شناس معروف جهانی نوشته شده باشه آقایانی مانند رایفی پور نه مرجع شیعه هستند نه دکترا تاریخ، فیزیک و یا زیست شناسی . خیلی از زیست سناس های بزرگ که این موضوع رو قبول دارند خدا پرستن دلیلی نمی شه بر وجود یا عدم وجود خدا ! مگه وجود دایناسور ها اون هم ۵۰۰ ملیون سال معنی وجود یا عدم وجود خدا رو میده ، یا زندگی در سیارات دیگر . خواهشا مسایل دینی را با علمی رو در رو نکنیم چون هم از دین می افتیم و هم از علم

    1. سعید

      برای قضاوت در مورد یک مطلب، هم نظرات موافق و مؤید اون باید بررسی بشه هم نظرات مخالفت و منتقدش. همین نظریه اگرچه موافقین زیادی به قول شما از زیست شناس و پروفسور و … داره ولی باید اشکالاتی که منتقدین وارد کردن رو هم مطالعه بفرمایید و بعد از اون در مورد مطلب قضاوت کنید.
      این نظریه همونطور که در ابتدای بخش اول مقاله آورده شده بود از مناقشه برانگیزترین نظریات علم هست. پس باید در موردش خیلی بیتشر از یک صفحه و دو صفحه ای که خبرنامه ی سایتی مثل دیجی کالا میزاه برای قضاوت در موردش تحقیق و بررسی انجام بدیم.
      همنطور که دیگران رو به سرچ در مورد مقالات اثبات نظریه تشویق میکنید سه سرچی هم در مورد مقالات نوشته شده در رد این نظریه داشته باشید. مثلاً بزنید اشکالات نظریه تکامل. اگرچه بسیاری از اشکالات ممکنه سطحی باشن ولی اشکالات عمیق و جدی هم وجود داره.
      اینطوری نه از دین میفتیم نه از علم.

    2. علی موسوی

      دریا سلام
      با کمی مطالعه قرآن بدون قضاوت درخواهی یافت که قرآن بیش از آنکه تو رو دعوت به یکتا پرستی و یا خدا پرستی و یا اسلام و یا خود مسئله دین کنه،‌ تو رو دعوت به تفکر در این مسائل کرده، خداوند در خلق عقل هیچ محدودیتی در نظر نگرفته، با کمی تامل با ز هم متوجه این موضوع خواهی شد که این همه پیچیدگی و مسائل ناشناخته در دنیا صرفا خوراکی برای عقلی است که خداوند آنرا آفریده. عقل ،‌چشم، گوش تنها جایگاه دریافت ما هستند ولی! دریافت ها بدون دریافت شعور از مسائل قابل درک نیستند! دریافت آگاهی نیازمند شعورمندی است که بتوان مسائل را از هم باز شناخت.
      ممنون

    3. هامون

      کاملا درست می فرمایید دوست عزیز! جواب بهتری نمیشد داد!

  7. محمد

    عالی بود با تشکر

  8. امیر

    اگر می‌خواهیم جهش ژنتیکی را در تکامل بررسی کنیم، باید از ابتدا دلیل آن را بررسی کنیم.
    یعنی بیاییم از همان ابتدا دلیل تکامل را بررسی کنیم. ژن‌ها از همان ابتدا بر پایه‌ی اشتباه جلو رفته‌اند. یعنی بهبودی وجود ندارد. مشخصه‌ها به اتفاق (به‌صورت رندوم) در ژن‌ها به‌وجود می‌آیند. همانطور که ملت امروز سرطان می‌گیرند. یعنی در ابتدای به‌وجود آمدن حیات، اولین ژن به هنگام تکثیر، برای یک بار دچار اشتباه شده است. این را هم در نظر داشته باشیم که در مقایس چند صد میلیون ساله صحبت می‌کنیم. یعنی حرف هزار سال هم نیست. امکان خطا در هر چیزی وجود دارد.
    خب، خطا پس از خطا، ژن‌های جدید را شکل می‌دهد. برخی برای بقا در محیط زیست‌شان بهتر عمل می‌کنند، برخی بدتر. آن که بهتر عمل می‌کند. این می‌شود که این ماهی که شما گفتی چشم‌اش را از دست داده، از همان اول چشم نداشته است. و اینکه ماهی که در غار زندگی می‌کند نیازی به چشم هم ندارد در اثبات دلیل تکامل چیز جالبی نیست.
    برای مثال، می‌گوییم یک موجودی در اعماق اقیانوس به وجود آمده است؛ مکانی که تاریکی مطلق است. خب، موجود نیاز به دیدن دارد، چون آفتاب برای‌اش سورسی‌ از انرژی است. در طول زمان (باز هم میلیون‌ها سال) موجود به وجود می‌آید که توانایی دیدن نور را دارد.کاملا اتفاقی. آن که توانایی دیدن نور را دارد، بهتر از بقیه دوام می‌آورد و ژن‌های‌اش را به نسل بعدش منتقل می‌کند. این روند ادامه پیدا می‌کند. دوباره موجودی به وجود می‌آید که توانایی بهتر دیدن را دارد. آن موجود باز بیشتر از بقیه دوام می‌آورد. کار به جایی می‌رسد که موجود می‌تواند در تاریکی مطلق، صدها برابر بهتر از چشم فعلی من و شما ببیند. (چشم انسان هم تکاملی از همین موجود اولیه‌ای است که از آن صحبت می‌کنیم. هیچ چیز در طبیعت از اول به وجود نیامده است. چیزی خلق نشده. زمانی که برای اولین بار این موجود به خشکی آمده، چشم را هم با خودش آورده است. این چشم بدرد خشکی نمی‌خورده و برای همین خوب نمی‌بیند و در تاریکی که هیچ، در دیدن دور و نزدیک هم گیر می‌کند.)
    خب، ماهی‌هایی که همین حالا در غار هستند و چشم ندارند (همین حالا، یعنی همان cave fish فعلی که پیدا می‌شود)، اصولا به ابتدای تکامل هیچ کاری ندارد.
    در هر حال،‌ آقا بیا یه مطلب از ریشه‌ی کار بنویس. این جهش ژنتیکی که این جا گفتی، از ابتدای حیات نبود و کلا جهش ژنتیکی در راستای همان انتخاب طبیعی، ولی به شکل امروزی‌اش بود.

  9. 313

    دلیل آوردن این مقاله تو سایت رو اصلا متوجه نمیشم !!
    مقاله نظریه تکامل شیطان رو مردم بدونن که چی ؟؟؟
    این نظریه با هزار دلیل رد شده پس اصلا نیازی نیست تو سایت آورده بشه !!

    1. امیرحسین مصطفوی

      مخالفم.
      به‌شدت از خواندن این مقاله لذت بردم.
      نظریه فرگشت، نظریه بسیار محکمی است. اگر با دلیل و منطق این نظریه رد شده بود، علم هیچ ابایی از اعلامش نداشت.
      تنها به شنیده‌ها و نقل‌قول‌ها اکتفا نکنید، کمی مطالعه در جهت بررسی صحت یکسری موارد بد نیست.

    2. حسین مسلمی

      دو دلیل از هزار دلیل لطفا : )

    3. بی نشان

      چه ربطی داره بالاخره آدم نیاز به دیدگاه های مختلف داره تا افکارش رو گسترش بده . حتی اگر این دیدگاه اشتباه باشه ( ک اصلا نمیشه به صورت قطعی گفت درست یا غلطه ) یکی از چیزهایی ک تجربه انسان رو در هر موضوعی بالا می بره اشتباه کردنه و از اونجایی هم که ما هیچ تجربه قبلی در این مورد نداریم بهتره همه جوانب رو به صورت منطقی بررسی کنیم تا به یک نظر مورد قبول تر برسیم ؛ بماند که خود خدا هم انسان رو به تفکر در مورد خلقت تشویق کرده

      ( در ضمن شک کردن به مسائل بد نیست در شک موندن و توجیه با جواب های بی منطقه که غلطه)

  10. مصطفی

    من نمیدونم چرا انقدر واسه بعضیها این چیزا عجیبه و همش علم رو مربوط به غرب و اروپا میدونن در صورتی که ۱۴ قرن پیش مولانا نظریه تکامل رو کاملا تو شعرش توضیح داده ولی هنوزم خیلیا باور نمیکنن . اوایل دفتر ششم مثنوی . از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان سر زدم والی آخر

  11. A

    دوستان با یک مثال فکر کنم همه چی برایتان جا بیفتد:
    این مقاله قابل فهم برای کسانی است که اطلاعاتی درباره خداشناسی داشته باشند چراکه دراین مقاله هیچ اشاره ای به عدم وجود پروردگار نشده است – درواقع قدرت بی نظیر خداوند را ونظم وترتیب آن را بیان نموده است. گیریم اصلا همین چرخه تکامل پیدایش موجودی به نام انسان بوده باشد مگر این مقاله جز قدرت بی همتای خداوند وانرژی بی مانند خداوند به چیز دیگری هم اشاره دارد… چطور یک ژن میکروسکوبی می تواند دارای این همه قدرت باشد جز اراده خداوند متعال…
    مثال: مرغی تخم می گذارد اگر آن را درشرایط جوی خاص قرار دهیم به موجود زنده تبدیل می شود وادامه حیات می دهد ولی اگر همان تخم را بشکنیم دیگر موجود زنده ای وجود ندارد پس بنابراین شرایط آب وهوایی وهمچنین چرخه خیلی مهم است… شما مگر انسانهای اولیه را دیده اید ویا حتی نشانی ازآنها دارید!!! درقرآن هم به موجود زنده ای اشاره کرده که دارای نیروی جنبش و تغذیه بوده نه به شکل ظاهری…

  12. سید مهدی

    سلام.
    اون دوستمون درست گفتن معمولا نظریه داروین برای کسانی که آفرینش را تصادف و تکامل میدانند ومیخواهند وجود خدا را نفی کنند استفاده میشود گرچه که همانطور که یکی از دوستان گفتن در هر صورت اون موجود اولیه احتیاج به خلق داشته.
    ولی از لحاظ منطقی نظریه داروین یه ایراد خیلی بزرگ داره که جدا از مسئله وجود یا عدم وجود خدا خیلی راحت اون رو زیر سوال میبره و اون اینکه در صورتیکه مثلا در این ماهی چشم حذف شده چون لازم نداشته این تدریجی بوده یا از یک نوزاد جدید یک مرتبه چشم حذف شده – که منطقی نیست – خب پس موجوداتی که این وسط بودن چرا هیچ نشانی ازشون نیست و موجوداتی بین گونه ای . تا الان همچین فسیل هایی بدست نیامده در حالی که باید تعداد فسیل موجودات میان گونه ای از تعداد گونه های موجود خیلی خیلی خیلی بیشتر باشه (بخاطر تدریجی بودن این تکامل)

    1. A

      دقت هم چیز خوبی است

    2. مهیار

      نخیر عزیزم اینها باید تعدادشون خیلی خیلی کمتر باشه چون دلیلی مزیتی برای افزایش جمعیت ندارن هنوز. وقتی هم از اون گونه های بسیار پرجمعیت به ندرت فسیل پیدا میشه پس از اینا احتمال پیدا شدن بسیار بسیار پایینه هر چند معدود مواردی بوده که پیدا شده . در ضمن گونه هایی هم بودن که به همون صورت حد واسط ادامه نسل دادن .

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X