توسل به تصادف (Appeal to Coincidence) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۲۴)
تعریف: مغلطه توسل به تصادف موقعی پیش میآید که گوینده استدلال کند نتیجهی بهدستآمده بر حسب تصادف اتفاق افتاده، در حالیکه مدارک موجود خلاف این ادعا را ثابت کند. در دگرگونی توسل به شانس تصادف و اتفاق با شانس جایگزین میشود.
معادل انگلیسی: Appeal to Coincidence
معادلهای جایگزین: توسل به شانس، توسل به بدشانسی، توسل به خوششانسی
الگوی منطقی:
مدارک نشان میدهند X در نتیجهی Y اتفاق افتاده است.
ولی گوینده اصرار دارد X شانسی اتفاق افتاده است.
مثال ۱:
بیل: استیو، شرمنده که اینو میگم، ولی تو رانندهی افتضاحی هستی.
استیو: از رو چه حساب؟
بیل: امسال این چهاردهمین باره که تصادف کردی.
استیو: امسال شانس باهام یار نیست.
توضیح: آمار نشان میدهد که هرکس در سال چهارده بار تصادف کند، از مشکلات ایمنی جدی رنج میبرد. نادیده گرفتن این حقیقت روشن و ربط دادن آن به «بدشانسی» نمونهای از مغلطهی توسل به تصادف است.
مثال ۲:
مادر: این هشتمین باره که به دفتر ناظم احضارت کردن. ناظم بهم گفته هیچ دانشآموزی رو به اندازهی تو توی دفترش ندیده. چرا؟
دوایت: من هر بار که دارم یه کار خلاف قانون میکنم، یکی از معلمها بالا سرم وایستاده. قانونشکنی من بیشتر از دانشآموزای دیگه نیست. مشکل اینه که معلمها خیلی روی من گیرن.
توضیح: دوایت مشخصاً کودک پردردسریست. به جای اینکه حقایق را بپذیرد، گیر افتادن خود را به زمانبندی بد خلافهایش نسبت میدهد.
استثنا: گاهی تصادفات واقعاً اتفاق میافتند. وقتی مدارک موجود حاکی از وقوع امری تصادفی هستند، پذیرفتن آن بهترین گزینه است.
منابع:
Shermer, M. (2002). Why People Believe Weird Things: Pseudoscience, Superstition, and Other Confusions of Our Time. Henry Holt and Company.
ترجمهای از: