توسل به احساسات (Appeal to Emotion) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۳۳)
تعریف: مغلطه توسل به احساسات چترواژهای است که بسیاری از مغلطههایی را که به جای برهان و منطق از احساسات برای استدلال کردن بهره میجویند دربرمیگیرد. در چنین مغلطهای هدف گول زدن مخاطب و به بازی گرفتن احساسات اوست.
در این سری مطالب چند مغلطهی احساسی را به خاطر پراستفاده بودنشان به صورت جداگانه معرفی کردم، ولی باید در نظر داشته باشید که میتوان عبارت «توسل به» را پیش از هر احساس انسانیای چسباند و یک مغلطهی جدید درست کرد، ولی شرط مغلطه بودن این است که گوینده برای استدلال کردن احساسات را جایگزین برهان و منطق کند.
معادل انگلیسی: Appeal to Emotion
معادلهای جایگزین: توسل به تعصبات، به بازی گرفتن احساسات دیگران، به خاطر کودکان [فلان کار را باید انجام داد]
الگوی منطقی:
X باید حقیقت داشته باشد.
تصور کن اگر X حقیقت نداشته باشد، چقدر غمانگیز است.
مثال ۱:
خطوط انتقال برق سرطانزان. یه بار پسربچهای رو دیدم که خونهش نزدیک خط انتقال بود. پسر بیچاره سرطان داشت. وقتی منو دید، با صدای بیرمقش گفت: «خواهش میکنم هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدید تا دیگه هیچ بچهای دردی رو که من کشیدم تجربه نکنه.» ازتون عاجزانه میخوام به این لایحه رای مثبت بدید تا هرچه سریعتر خطوط انتقال برق رو جمع کنیم و با تردمیلهایی که میمون روشون میدوه جایگزینشون کنیم.
توضیح: استدلال گوینده از سه بخش تشکیل شده است: انتقال اطلاعات، توسل به احساسات، درخواست وارد عمل شدن (نتیجه). در کل این پروسه هیچ دلیل و مدرکی ارائه نشده است. تصویر پسربچهای که مبتلا به سرطان است و به جای اینکه برای خودش دلسوزی کند، نگران بچههای دیگر است، دل سنگ را آب میکند، ولی این تصویر هیچ ربطی به اطلاعات منتقلشده و نتیجهی ارائهشده ندارد.
مثال ۲:
در دنیا باید یک نظام اخلاقی انکارناپذیر وجود داشته باشد. در غیر این صورت، چطور میتوان ثابت کرد شکنجه کردن نوزادان محض خنده کاری اشتباه است؟
توضیح: تصویر شکنجه کردن نوزادان محض خنده بلافاصله تصاویر ناخوشایندی در ذهن آدم (حداقل آدم نرمال) ایجاد میکند. استدلال واقعی (و ضمنی) گوینده این است که اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن بعضی چیزها انکارناپذیر و همیشگی است و به زمان و مکان و متغیرهای دیگر ربطی ندارد. گوینده برای موجه جلوه دادن این استدلال به انزجارآمیز بودن تصویر نوزادی که دارد شکنجه میشود متوسل شده است (بیانیهی او یک پیامد غیرمنطقی یا non sequitur نیز به حساب میآید). ما هر حسی که نسبت به این عمل شنیع داشته باشیم، حس ما جایگزین مناسبی برای این نیست که این عمل چرا از دید منطق عینی و بیطرفانه شنیع است.
استثنا: توسل به احساسات تکنیکی قدرتمند و لازم برای متقاعدسازی انسانهاست. ما موجوداتی احساسی هستیم؛ برای همین بیشتر مواقع با تکیه بر احساسات تصمیمات اشتباه میگیریم و به باورهای غلط روی میآوریم، در حالیکه برهان و منطق چیز دیگری به ما میگوید. با این وجود، توسل به احساسات نهتنها مکمل درستی برای استدلالهای منطقی و قویست، بلکه مهارتیست که همهی سخنوران بزرگ و مطرح از آن بهرهمند هستند.
راهنمایی: اگر بتوانید هم مغز انسانها را تسخیر کنید و هم قلبشان را، میتوانید انسانهای بیشتری را متقاعد کنید.
منابع:
Brinton, A. (1988). Pathos and the “Appeal to Emotion”: An Aristotelian Analysis. History of Philosophy Quarterly, ۵(۳), ۲۰۷–۲۱۹.
ترجمهای از: