بازار آنلاینی که مکرومه بافی ایرانی را به انگلستان فرستاد
سونا پویا یکی از جوانان علاقمند به حوزه صنایع دستی است که در زمینه مکرومه بافی همراه با سنگهای نیمه قیمتی کار میکند. بازار کارش را هم از ابتدا اینترنت انتخاب کرده است. سونا پویا در یادداشتی به مناسبت نمایشگاه صنایع دستی از هنر مکرومه و کمکی که بازار آنلاین به او کرده نوشته است.
مکرومه بافی که در اصل مکرمه بافی بوده به تحصیلاتم مربوط نبود چون من گریم سینما خواندم. مکرومه بافی به بخش خاصی از جغرافیای ایران برنمیگردد اما دو روایت دربارهاش وجود دارد. یک سری میگویند که مکرومه بافی از آفریقا آمده و قاره سیاه مهد مکرومه بافی بوده است. اما روایت دیگری که وجود دارد و به نظرم خیلی منطقیتر میآید این است که مکرومه از شهرهای ساحلی و بخصوص جنوب ایران و هند آمده است. چون گرههایی که در مکرومه به نخ میزنیم، گرههایی است که ملوانها از آن استفاده میکنند. ملوانها شیوههای گره زدن متعددی بلدند. کتابی تحت عنوان گره ملوانها وجود دارد که در آن شیوه بیش از دو هزار گره توضیح داده شده است. بیشتر گرههای مکرومه از آنجا میآید. میگویند در زمانی که کشتیها کار صادرات انجام میدادند ملوانها در وقت خالیشان که روی کشتی بودند برای گذراندن زمان همان گرهها را با نخهای نازکتر میزدند و زیورآلات درست میکردند.
اگر یادتان باشد سالهای پیش دستبندهایی به نام ویش بند و آرزوبند داشتیم که با نخهای رنگی مختلف بافته میشد و نوع ساده مکرومه بافی بود. من هم مثل همه بچههای هم سن و سالم با نخ از آن دستبندها میبافتم. از طرف دیگر کلا به زیورآلات علاقه زیادی داشتم. در همان دوره بچگی وقتی پای گره زدن مینشستم دیگر دلم هیچ بازی دیگری نمیخواست. در سالهای بالاتر مدرسه بافتن آنها را کنار گذاشتم تا این که چند سال پیش یک زوج ایتالیایی جهانگرد به ایران آمده بودند. از آن توریستهایی که با کوله، جهان را میگردند. این خانم و آقا چند روزی مهمان ما در شمال شده بودند و یک روز بساطشان را باز کردند و من دیدم که همان گرهها را ولی با شکلهای پیچیدهتر و بازیهای جدیدتر میزند و چیزهای بامزه و خوشگلی از آنها درمیآمد. کارها را نگاه کردم و از او پرسیدم که این همان گرههای مربوط به دستبند آرزوست؟ که جواب داد بله و آنها مدل سادهتری هستند که ما هم در کشورمان داریم. من به سنگ هم علاقه و به انرژیشان باور داشتم. تصمیم گرفتم ترکیب مکرومه بافی و سنگ را امتحان کنم. دوست داشتم سنگها را در بازی نخهایم داشته باشم و با آن اشکال پیشرفتهتری که در کارهای آن آقای ایتالیایی میدیدم این ترکیب جور درمیآمد. شروع به پیگیری کردم و دیدم که این ترکیب کار مکرومه بافی و سنگ انجام میشود و من هم میتوانم آن را انجام بدهم.
سه سال پیش خواستم محصولاتم را بفروشم. دوستانم اول میگفتند که امکان ندارد موفق بشی و طرفدار ندارد. ولی چون دوست داشتم گفتم نهایتا نشد خودم استفاده میکنم. ولی ده تا کار اولی که درست کردم به جز دو تا مشق اول، بقیه را خود دوستانم خواستند و هشت تا به فروش رفت. تصمیم گرفتم که تعداد محصولات را زیاد کنم و دیگر هم به کسی مکرومهها را ندادم و به جایش یک صفحه در فضای مجازی درست کردم. از همان اول تمرکزم را روی فضای مجازی گذاشتم. خودم به جز دیجیکالا اهل خرید اینترنتی نبودم ولی بعد از آن دیگر معمولا خریدهایم اینترنتی شده است. این که به فکر فروش اینترنتی هم افتادم چون بازار آنلاین سریعترین و در دسترسترین مارکت بود. ولی تنها راهش هم نبود. اول این که جایی که من زندگی میکنم آدمهای زیادی در رفت و آمد هستند. آنها هم میتوانستند مشتریانم باشند اما میخواستم گستره مخاطبانی که کارهایم را میبینند و میخرند وسیعتر باشد. برای بیشتر دیده شدن اینترنت را انتخاب کردم.
الان در چند شو کارهایم ارائه شده و یک آرت شاپ هم کارهایم را خواسته بود اما کارهایم را به آرت شاپ ندادم. چون یا باید قیمت اجناس را خیلی بالا میبردم یا قبول میکردم درصد زیادی از روی کارم بردارند که اصلا به صرفه نبود. این کلا قوانین مغازههایی است که با بیشتر تولیدکنندگان صنایع دستی و محصولات هنری کار میکنند. خودم دوست نداشتم قیمتها را بالا ببرم چون وقتی کاری را میبافم به این فکر میکنم که چقدر یک نفر میتواند هزینه کند تا این کار را داشته باشد. ترجیح میدهم قیمت منطقی باشد. ولی همان روزهایی که در شوها کارهایم را ارائه دادم داشتم همزمان محصولاتم را اینترنتی میفروختم و در فضای مجازی فروشم خیلی بیشتر بود. حتی کسانی از طریق اینترنت با من آشنا شدند که به من کار در تعداد بالا سفارش میدهند و بعد خارج از کشور میبرند و در انگلستان و سریلانکا میفروشند. طبعا اگه فضای فروشم بازار آنلاین نبود اصلا با چنین آدمهایی آشنا نمیشدم. به همه این دلایل به نظرم بازار آنلاین میتواند بستر خوبی برای صنایع دستی و محصولات هنری باشد.