به مناسبت روز جهانی تالابها؛ بهشتهای کوچکی که از بین میروند
تالاب همان نظام حیاتبخش صبور و پرمنفعتی است که بسیاری از تمدنهای بشری نظیر تمدن بینالنهرین شکلگیری خود را مرهون آن هستند. این عرصههای پویا و حاصلخیز که برخی نام مرداب (آبمرده)، باتلاق، گنداب و یا حتی هرزآب را به ناحق برایشان برگزیدهاند، بدونتردید یکی از بدبیارترین اکوسیستمها و در عین حال بزرگترین قربانیان باورهای نادرست بشر هستند چرا که علیرغم منافع کلان برای کلیه زیستمندان از جمله انسانها، نهتنها جایگاه رفیعی که شایستهاش هستند را نیافتهاند بلکه بالعکس به شکلی ناباورانه و اغلب هم تکراری از ضربههای تازیانه ناآگاهی، غفلت و انسانمحوری زخم خورده و میخورند.
تالاب هرزآب نیست
تالابها زیستبومهای ارزشمندی هستند که نه مردهاند، نه لجنزارند و نه صرفاً عامل نشو و نمای حشرات و بیماریهای مهلک؛ ما انسانها سالهاست که آنها را از مرحله رشد و بالندگی خارج ساخته و به درد تخریبهای گوناگون مبتلا ساختهایم. بدیهی است که حاصل این کوتاهی نمیتواند چیزی به غیر از اثرات زیانبار اعم از هجوم ریزگردها، تهدید معیشت روزمره، مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به شهری، شیوع بیماریها و هزار و یک مشکل ناخواسته دیگر باشد؛ اثراتی که در دنیای امروز به وضوح شاهد رخنمایی و جلوهگریاش هستیم.
به چه جایی تالاب گفته میشود؟
در حال حاضر نزدیک به ۵۰ تعریف از تالاب وجود دارد که هرکدام در جایگاه خاصی مصداق پیدا میکنند. شاید در این میان تعریف کنوانسیون رامسر نسبت به سایرین رایجتر و شناختهشدهتر باشد. کنوانسیون رامسر قدیمیترین معاهده بینالمللی با موضوع حفاظت از طبیعت و تنوع زیستی تالابی مورخ ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) است که ایران در شکل گیری آن نقشی کلیدی ایفاء کرد.
این کنوانسیون بعنوان مهمترین و شناخته شدهترین مرجع، تعریف عمومی و رایجی را بدین شرح ارائه داده است:
«مناطق مردابی، آبگیر، توربزار (پیتزار)، آبی بصورت طبیعی، مصنوعی، دائم یا موقت با آب ساکن، جاری شیرین، لبشور (آبی که شوری آن بیشتر از آب شیرین و کمتر از آب دریا باشد) یا شور مشتمل بر آندسته از آبهای دریایی که عمق آب در کشند پایین از ۶ متر تجاوز نکند را تالاب میگویند.»
بر اساس این تعریف مدیریت تالاب نیازمند دانشی است که نه تنها همه منابع آبی اعم از طبیعی (دریاچه و رودخانه) و انسان ساز (سد) را بطور یکپارچه مورد مطالعه قرار دهد بلکه در عین حال ارتباط میان تالابها و اراضی پیرامونی را نیز مدنظر داشته باشد.
این دقیقاً همان نکته کلیدی است که امروز در مدیریت بسیاری از تالابها نادیده انگاشته میشود و گواه آن را در ایران میتوان در ساخت بیش از ۴۰ سد در حوضه آبریز کارون و کرخه به انضمام انواع سدهای بزرگ و کوچکی که هنوز در این حوضه در فاز مطالعاتی هستند، ساخت و بهرهبرداری بیش از ۲۹ سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با ظرفیت ۱.۷۱۲ میلیون مترمکعب به انضمام ۱۶ طرح سدسازی در دست اجرا و ۱۷ طرح سدسازی در دست مطالعه به ترتیب با ظرفیتهای ۱۵۰۰ و ۶۵۷ میلیون مترمکعب در همین حوضه جستجو کرد.
بند «ج» ماده یک قانون اراضی مستحدث و ساحلی مصوب ۲۹/۴/۱۳۵۴ : تالاب، اعم از اراضی مرداب، باتلاق یا آببندان طبیعی جایی است که سطح آن در حداکثر ارتفاع آب از ۵ متر کمتر نباشد.
وضعیت فعلی تالابها در ایران
تعداد تالابهای بااهمیت ایران بر اساس آخرین مستندات معاونت محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، ۸۴ مورد گزارش شده است و از این میان ۲۴ تالاب عنوان «رامسر سایت» یا «تالاب بینالمللی» را به خود اختصاص دادهاند. طرح موسوم به حفاظت از تالابهای ایران، ارزش خدمات و کارکردهای تالابهای بینالمللی کشورمان که وسعتی معادل ۱.۴۸۱.۱۴۷ هکتار را تحت پوشش دارند، بر مبنای ارزش متوسط ۱۰ هزار دلاری هر هکتار، سالانه ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده است.
رقم فوق جزئی از منافع اقتصادی است که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم وارد چرخههای مالی کشور گردد.
چرا ارزش تالابها را نمیدانیم؟
اما واقعیت این است که ارزش حقیقی تالابها شاید تنها در زمان فقدان آنها مشخص میشود، چنانکه بحران دریاچه ارومیه هم اکنون تنها ذرهای کوچک از تلخی تخریب یک تالاب را به منصه ظهور رسانده است. از مجموع ۴۲ نوع مختلف تالابی که در سیستم طبقهبندی و کدبندی تالابهای کنوانسیون رامسر در کل جهان به ثبت رسیده، کشور ما همه موارد به استثنای توربزارها را در خود پذیرا شده است.
این طیف وسیع و متنوع پهنههای تالابی ایران از جنگلهای مانگرو گرفته تا صخرههای مرجانی و دریاچههای آب شور و شیرین به خوبی موید تنوعزیستی خارقالعادهای است که توسط این مناطق پشتیبانی و حمایت میشود. اما از سوی دیگر مشکلات تالابها کم نیست. در حال حاضر افزایش نیاز آبی و توسعه بهرهبرداری از منابع آبی اعم از سطحی و زیرزمینی سبب گردیده تا نه تنها جریانهای رودخانهای دستخوش تغییر شوند بلکه حتی تالابها نیز بعنوان مناطق پاییندست با کاهش آب جدی مواجه گردند.
مهمترین دلیل این معضل، انتقال آب بین حوضهای و اجرای طرحهای سدسازی متعدد در حوضههای گوناگون عنوان شده است. تالابهای ایران چه در مقیاس منطقهای و چه در مقیاس جهانی تماشایی و منحصربفرد هستند اما در عین حال وجوه اشتراک بسیاری نیز میان آنها و سایر عرصههای تالابی در نقاط مختلف جهان وجود دارد. وجوه اشتراک تالابهای ایران و سایر تالابهای جهان از ابعاد گوناگون قابل بررسی است اما به طور کلی میتوان گفت که همه آنها نهتنها ارزشهای کمنظیری را برای جوامع انسانی به ارمغان آوردهاند بلکه حتی اغلب در معرض تهدیدهای نسبتاً مشابهی نیز هستند.
شاید بزرگترین تهدید تالابهای ایران در حال حاضر همان تغییرات اقلیمی باشد. تغییرات اقلیمی مشکل اصلی حیات و بقای تالابها بالاخص در مناطق خشک است. از سوی دیگر بسیاری از تالابهای ساحلی و دلتاها نیز هماکنون با مشکلات جدی مواجه هستند. در این مورد خاص انگشت اتهام بیشتر به سمت فشار مضاعف ناشی از افزایش سطح آب دریاها و کاربریهای ناسازگار زمین اشاره رفته است. تالابهای ساحلی و دلتاها به شدت نسبت به افزایش سطح آب دریاها حساس و آسیبپذیر هستند. چنانچه اغلب تالابهای ساحلی ایران نظیر شادگان نیز در ظرف سالهای اخیر به دفعات با این مشکل دست و پنجه نرم کرده و احتمالاً در ظرف سالهای آینده هم خواهند کرد.
بزرگترین تهدید تالابهای ایران ناشی از تغییرات اقلیمی و طرحهای مدیریتی کوتاهمدت است.
مشکلات برخی تالابهای ایران جدی است
تالابهای ساحلی اغلب وضعیت پیچیدهای دارند، بعنوان مثال در تالاب شادگان سدسازی، ورود پسابهای آلوده، عبور خطوط لوله نفتی و مهمتر از همه رعایت نشدن حقابه تالاب همگی دست به دست هم داده و یکی از منحصربفردترین اکوسیستمهای کشور را که متشکل از تالابهای شیرین و شور و نواحی جذر و مدی بینظیر است، بهشدت آسیبپذیر و شکننده ساخته.
مشکل دیگر تالابهای ساحلی نهتنها در ایران بلکه در جهان این است که اغلب آنها بنادر ایدهالی هستند و این مساله میتواند به معنای صنعتی شدن انبوه و آلودگی هر چه بیشتر باشد.
ایران ضمناً گروه دیگری از تالابهای بزرگ و فوقالعاده شگفتانگیز نظیر هامون صابری و هامون هلمند را در استان سیستان و بلوچستان دارد که به طور طبیعی و دورهای خشک میشوند. درست است که این دوره تناوبی در حفظ باروری و حاصلخیزی اکوسیستم غنی هامون تاثیری حیاتی و تعیین کننده دارد اما تاثیر فعالیتهای انسانی بر این دست از تالابها غیرقابل انکار است.
تالاب انزلی یکی دیگر از تالابهای مسالهدار ایران است. یکی از منحصربفردترین ویژگیهای تالاب انزلی قرارگیری آن در حدفاصل آبهای شیرین و شور است و لذا تنوعگونهای این تالاب در مقایسه با مساحت آن قابل توجه گزارش شده. در دهه ۶۰ فاجعهای به نام تکثیر آزولا در انزلی رقم خورد که زخمهای ناشی از آن هنوز درمان نشده است. آزولا در ظاهر بیخطر که خشک شده آن حتی مصرف خوراک دامی دارد، در مرحله مطالعات اولیه از استخرهای مخصوص خارج و ابتدا به انزلی وارد شد و در اندک زمانی به دلیل نداشتن کنترل طبیعی به آنچنان دردسری تبدیل شد که نه تنها انزلی بلکه دیگر تالابهای شمال کشور را هم مورد تهدید جدی قرار داد.
تالاب بینالمللی و پناهگاه حیات وحش میانکاله واقع در استان مازندران، اولین تالاب ثبت شده بینالمللی ایران است که در کل شامل شبهجزیره میانکاله، جزیره آشوراده و خلیج گرگان میباشد. از آنجایی که در حدود دو سوم (۲۸۸ گونه) از فون پرندگان سالانه از این استراحتگاه ایدهآل گذر میکنند لذا میانکاله را میتوان قلب تپنده پرندهنگری در ایران قلمداد کرد. شبهجزیره آشوراده که این روزها خبر اجرای طرح گردشگری در آن آه را از نهاد دوستداران محیطزیست برآورده، به واقع جزئی بینهایت ارزشمند از این تالاب با اهمیت بینالمللی و زیستگاه تعدادی از نادرترین گونههای گیاهی و جانوری کشور از جمله فک خزری است که با انقراض فاصله چندانی ندارد.
تالاب بینالمللی گمیشان که در محدوده شهرستان گمیشتپه (در زبان ترکمنی تپه نقرهای) استان گلستان که به دلیل تداخل آب شور و شیرین، تنوعزیستی کمنظیری را پشتیبانی میکند نیز در معرض خطر است. هماکنون نهتنها بخش وسیعی از علفزارهای طبیعی اطراف این تالاب به کاربری زراعی اختصاص داده شده بلکه تاثیرات ناشی از پروژههای نفتی نیز در این محدوده ملموس است.
تالابهایی نظیر گاوخونی که سالیان سال از منابع تغذیهکنندهشان نظیر زندهرود بیبهره میمانند، آرام و خاموش در خون خود غلتیده و به ورطه هلاک میافتند. اما گاه اتفاقات خوبی نیز در این میان میافتد. بازگشت آب زندهرود به تالاب گاوخونی پس از قریب ۱۰ سال در تیرماه سال ۹۴ و خبرهای امیدوارکننده از تامین حقابه آن بدونتردید جزو خبرهای مسرتبخش است. اما زمانی میتوان به احیاء گاوخونی امیدوار بود که این شریان حیاتی به شکل مستمر و در بلندمدت حفظ شود.
سلام
خط اول “مرهون” به معنای “در گرو” چیزی بودن درسته، لطفا ویرایش کنید
ممنونم اصلاح شد.
بند «ج» ماده یک قانون اراضی مستحدث و ساحلی مصوب ۲۹/۴/۱۳۵۴ : تالاب، اعم از اراضی مرداب، باتلاق یا آببندان طبیعی جایی است که سطح آن در حداکثر ارتفاع آب از ۵ هکتار کمتر نباشد.
5 هکتار؟
هکتار واحد مساحت هست تا جایی که یادمه
و واحد سنجش ارتفاع هم متر بود باز تا جایی که یادمه
سطح آب رو در بیشترین ارتفاع در نظر گرفتن، ینی وقتی آب به بالاترین سطح میرسه مساحت این سطح از آب کمتر از ۵ هکتار نباشه
خانم حیدی لطفا این قسمت رو تغییر ندید، هکتار با توضیحی که دادم درست بکار برده شده
این لینک رو بخونید و اگه خواستید حذفش کنید : http://www.ghavanin.ir/detail.asp?id=8931
ممنونم اصلاح شد.