بهترین فیلم‌های فاطمه معتمدآریا؛ خانم بازیگر سینمای ایران

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
بهترین فیلم های فاطمه معتمدآریا

لقب عزت‌الله انتظامی آقای بازیگر بود چون چند دهه بازیگر تراز اول سینمای ایران بود. در میان زنان فاطمه معتمدآریا چنین جایگاهی را در سینما دارد که روز هفتم آبان ماه تولدش است. به همین مناسبت قصد داریم بهترین فیلم‌های فاطمه معتمدآریا را مرور کنیم. بسیاری از فیلم‌های فاطمه معتمدآریا جزو آثار مهم سینمای ایران هستند.

خانم بازیگر سینمای ایران که رکورددار گرفتن بیشترین تعداد سیمرغ است و با تعدادی از بهترین کارگردانان سینمای ایران همکاری داشته است. از طرف دیگر نقش‌آفرینی‌های ماندگار هم کم ندارد. فاطمه معتمدآریا که میان دوستانش به سیمین مشهور است، هفتم آبان ماه سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. نوجوان بود که به کانون پرورش فکری کودکان پیوست که در دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ یکی از مهم‌ترین قطب‌های فرهنگی کشور بود.

معتمدآریا سال ۱۳۵۵ در دانشسرای هنر پذیرفته شد و بعد از فارغ‌التحصیلی با گروه تئاتر دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا همکاری می‌کرد.

همسرش احمد حامد مدیر فیلمبرداری است و در فیلم «کارگران مشغول کارند» مانی حقیقی با هم جلوی دوربین رفته‌اند. معتمدآریا از سال ۱۳۶۰ با عروسک‌گردانی در سریال «مدرسه موش‌ها» کارش را در تلویزیون آغاز کرد. سال ۱۳۶۴ با فیلم «جدال» محمدعلی سجادی وارد سینما شد. در طول این ۳۳ سال حضورش در سینما در ۴۸ فیلم سینمایی بازی کرده است و حاصل این بازی‌ها نه نامزدی سیمرغ بلورین برای نقش اصلی یا مکمل در جشنواره فیلم فجر بوده است. او توانسته چهار بار سیمرغ بلورین جشنواره را از آن خودش کند. این به جز جوایز زیادی است که از جشنواره‌های خارجی یا جشن‌های داخلی دیگر کسب کرده. معتمدآریا خارج از پرده سینما هم جزو چهره‌های فرهنگی فعال است که میان مردم و خود سینماگران محبوبیت زیادی دارد. هم از تعهد کاری‌اش تعریف می‌کنند و هم از اینکه در مسئولیت‌های اجتماعی‌اش چقدر خوب از محبوبیتش استفاده می‌کند. او امسال داور یکی از بخش‌های فرعی جشنواره ونیز بود.

به مناسبت تولد خانم بازیگر هفت بازی برجسته او را یادآوری می‌کنیم.

مسافران/ ۱۳۷۰

اثر برجسته استاد بزرگ سینمای ایران، بهرام بیضایی که درباره زندگی و مرگ و بیشتر امید به زندگی است. فیلمی با میزانسن‌های پیچیده که قاعدتا کار را برای بازیگران سخت کرده بود. داستان عروسی که تبدیل به عزا می‌شود. فاطمه معتمدآریا نقش خواهر زنی است که قرار بوده آینه موروثی برای عروسی‌اش به خانه برسد و خواهر زن دیگری که در جاده، موقع آوردن آینه به همراه خانواده‌اش تصادف کرده و مرده است. جمیله شیخی که نقش مادربزرگ خانواده را بازی می‌کند مرگ دختر مسافرش را باور ندارد و معتقد است عروسی باید سر بگیرد و آینه هم می‌رسد. درنهایت ماهرخ لباس عروسی به تن می‌کند و مردگان با آینه عروسی از راه می‌رسند. بازی معتمدآریا در نقش مکمل در میزانسن‌های پیچیده بیضایی، در موقعیتی که تلفیقی از حس سرگشتگی و اندوه است درخشان ظاهر می‌شود و اولین سیمرغ بلورین‌اش را برای این فیلم به خانه می‌برد. فیلمی که راه او را در سینما باز می‌کند تا پیشنهادهای متفاوت و برجسته‌ای به او شود.

هنرپیشه/ ۱۳۷۱

محسن مخملباف فیلمی روانشناختی پیچیده‌ای ساخت که زوج اصلی‌اش اکبر عبدی و فاطمه معتمدآریا بودند. فاطمه معتمدآریا نقش زن مرد بازیگری را ایفا می‌کرد که نازا بود. مرد دچار مشکلاتی در زندگی حرفه‌ای‌اش هم شده بود اما تمام درگیری ذهنی زن نداشتن بچه بود و با جادو و طلسم و به هر وسیله‌ای که شده می‌خواست بچه‌‌دار شوند. وقتی هیچ‌کدام از این راهکارها به جایی نمی‌رسد یک دختر کولی ناشنوا و گنگ را برای شوهرش عقد می‌کند (یک دهه بعدتر نسخه پیچیده‌تر و مدرن‌ترش را در فیلم «لیلا» داریوش مهرجویی می‌بینیم) اما با آمدن دختر کولی زندگی آنها تغییر می‌کند و زن از لحاظ روحی و روانی به هم می‌ریزد. آنقدر که کارش به جنون می‌کشد و در بیمارستان روانی بستری می‌شود. معتمدآریا در نقش زنی که دائم زخم می‌خورد بازی حیرت‌انگیزی دارد. به شدت همدردی‌برانگیز است. جوری جنونش را بازی می‌کند که نفس تماشاگر حبس می‌شود. یکی از متفاوت‌ترین بازی‌های معتمدآریاست.

همسر/ ۱۳۷۲

آنقدر در سال‌های اخیر معتمدآریا را در فیلم‌های اجتماعی تلخ و نقش کاراکترهای عبوس دیده‌ایم که یادمان رفته او استاد بازی در نقش‌های کمدی است. بهترین نمونه‌اش هم همین فیلم «همسر» ساخته مهدی فخیم‌زاده است. فیلمی که در این سال‌ها کمتر قدر دیده ولی یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران و یکی از بهترین کمدی-رمانتیک‌هاست. داستان زن و شوهری که در یک شرکت دارویی کار می‌کنند. پست شوهر بالاتر است و زن که سرکش و عصیانگر است بی‌توجه به مقررات دائم سراغ شوهرش می‌رود و شکایت می‌کند. زن متوجه می‌شود مدیرعامل شرکت کارهای غیرقانونی می‌کند. با پیگیری‌های او مدیرعامل برکنار شده و هیات مدیره زن را به عنوان مدیرعامل جدید انتخاب می‌کنند. حالا زن دچار چالش جدیدی شده چون شوهرش تحمل ندارد او را در مقام بالاتر ببیند. بازی معتمدآریا خوش‌ریتم، شیرین و اکت و دیالوگ‌هایش سریع و فرز است. «همسر» نشان می‌دهد که معتمدآریا یک کمدین بالقوه درونش دارد.

روسری آبی/ ۱۳۷۳

برای خیلی‌ها درخشان‌ترین همکاری‌های فاطمه معتمدآریا با رخشان بنی‌اعتماد است که نقطه آغازش در فیلم «روسری آبی» رقم خورد. فیلمی که تبدیل به یک اثر کالت شد. داستان «روسری آبی» یک روایت کلاسیک است از مرد ثروتمندی که سن‌اش زیاد است و عاشق نوبر کردانی یکی از کارگران کارخانه بزرگش می‌شود. فرزندان مرد طبعا مخالف رابطه آنها هستند و به گمان‌شان زن به خاطر پول به پدرشان نزدیک شده است. زنی که مادر معتادی دارد و باید از بچه‌های کوچکتر خانه هم مراقب کند ولی عزت نفس‌اش ستودنی است. فاطمه معتمدآریا موفق می‌شود شرم روستایی را با این غرور و عزت‌نفس در هم بیامیزد. نگاه‌های عاشقانه‌اش به رسول رحمانی را سریع بدزدد. انگار که علاوه بر شرم دائم نگران قضاوت دیگران است.

مهر مادری/ ۱۳۷۶

کمال تبریزی بعد از موفقیت کمدی «لیلی با من است» سراغ فیلم تلخی با محوریت نوجوانان رفت تا نشان بدهد که قادر است در ژانرهای مختلف فیلم بسازد. فاطمه معتمدآریا نقش یک مددکار اجتماعی را بازی می‌کند که در کانون اصلاح و تربیت پسران کار می‌کند. یکی از این پسربچه‌های بزهکار که مادرش را از دست داده او را در نقش مادرش می‌بیند. طبعا مددکار حاضر نیست پسرک را بپذیرد اما با اصرارهای زیاد یک روز پسر را به خانه‌اش می‌برد. دو راهی زن میان مهر غریزی مادری و وظایفش به عنوان مددکار و واقعیت زندگی در بازی معتمدآریا کاملا باورپذیر از کار درآمده. آنقدر که وقتی پسر را می‌راند سرزنش‌اش نمی‌کنیم و وقتی به دنبالش می‌رود حس می‌کنیم که غریزه مادری بالاتر از هر چیزی است.

دختر شیرینی‌فروش/ ۱۳۸۰

یکی از آخرین بازی‌های معتمدآریا در نقشی کمدی در فیلمی به کارگردانی ایرج طهماسب که خود طهماسب هم نقش مقابل او را بازی می‌کند. فیلم درباره پیر پسر و پیر دختری است که به مدت بیست سال در تلاش برای ازدواج با یکدیگر هستند ولی هر بار خانواده یکی جریان را به هم می‌زند. با دیدن فیلم ساده «دختر شیرینی‌فروش» و بازی شیرین‌تر فاطمه معتمدآریا متوجه می‌شویم که سینمای ایران در این سال‌ها با بازی دادن او بیشتر در نقش‌های جدی چه کمدی‌های درجه یکی را از خودش دریغ کرده است. بازی‌اش تلفیقی از خجالت، حماقت و البته جسارتی است که درنهایت همه را در برابر انتخابش وادار به تسلیم می‌کند.

گیلانه/ ۱۳۸۳

رقیه چهره‌آزاد فیلم «مادر»، گلاب آدینه «مهمان مامان» و فاطمه معتمدآریا «گیلانه» مهم‌ترین مادران سینمایی ما هستند. «گیلانه» روایتی دردناک از مادران جنگ است. مادرانی که سال‌ها با فقدان جگرگوشه‌شان کنار آمده‌اند و حالا باید هم با مشکلات مادی مبارزه کنند و هم سرپرستی فرزندان از جنگ برگشته‌شان را قبول کنند که به واسطه جنگ دچار مشکلات فراوانی شده‌اند. فاطمه معتمدآریا با آن پشت خمیده و لهجه گیلکی را به سختی می‌شود در آن فیلم از یاد برد. وقتی قربان صدقه بهرام رادان در نقش پسرش می‌رود و می‌خواهد پسر را دلگرم کند ولی از پشت خمیده‌اش و از چین‌های صورتش و از آن بازی درخشان ما از دلشکسته‌اش خبردار می‌شویم.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما